فراسوي ديدن

 

" نقدي بر هنر , ...... حنای طراحی و سوزشش محل طراحی "

درجهان كنوني ، حنای طراحی و سوزشش محل طراحی ترشحات اعماق وجودي و صفحاتي نانوشته و بدون درون هم آميختگي هاي خطوط برآمده از فطرت انساني را ،‌ از دريدن شكم كودكي كه آخرين نگاهش را بـه آغوش مادرش بخشيده ،‌ بايد بازشناخت .

در چنين فضايي ، احساسات و عواطفي برآمده از دگر خواهي انساني ، و ياري رساندني برآمده از حقوق ديگري براي پاگرفتن او را ،‌ از بـه اسارت گرفتن و زير چنگال نگاه داشتني كه ناتوان از لقمـه هاي خود نگاه داشتن ،‌ و جان دادني كه ذره ذره وجودش را مي بلعد،‌ بايد بازگفت . حنای طراحی و سوزشش محل طراحی اسيراني كه "رِبا" براي بـه غل و زنجير كشيدنشان آنـها را مسحور چهره ي بزك شده ي آغشته بـه آخرين دست آوردهاي اقتصادي بشر مي كند .

 

به راستي بشر امروز كه انسانيت را ، درون به ارمغان آوردن آزادي ، با گرفتن اسلحه اي كه فشنگهايش را كينـه و توحش شكل مي دهد ، معنا مي كنند ، و تجاوز بـه نام و نان و حال و مال ديگري را با نام مُهر و تاييد شده ي "دمكراسي" بازشناسي حقوق ديگر انسانـهامي نامند ، محصول كدام تفكر و عصاره اش را با چه محلولي تركيب ، و راه و مقصدش را از چه مسيري مي بايست نشان گرفت ؟

ادامـه ..........

( دانلود متن كامل . فايل  pdf، 129 صفحه )

خەمخۆر (غمخوار)

1390/6/23  09:11:48

وب سایت

سلام. ضمن آروزی موفقیت به منظور شما دوست و همکار گرامـی. مطلب جالب با عکس‌هایی تاثیر گذار بود. متن کاملش را دانلود کردم که تا سر فرصت با دقت مطالعه کنم. درون ضمن سایت زیبا و جامع شما را لینک کردم که تا دسترسی من و دوستان بـه این سایت پر بار زود بـه زود امکانپذیر باشد. موفق باشید.
*************************************************************
پاسخ :
ممنون

سیروان

1390/6/27  08:14:06

ایمـیل

به صورت کلی وبه قدر فهم مقاله را استفاده کردم. طبق روال ، اشارات و روشنگری های شاخص وبرجسته ، ظرفیت بالای تیزبینی شما را نشان داد . هرچند سیستم بسیـار تند و یورشی شما بزرگوار را که تا این حد درون نقد قبول ندارم.زیرا همان طور کـه خود مـیگویید ظرفیت دیگران و درک کاسه ی آن هاخود بررسی زیـادی نمـی خواهد اما درون این شرایط شلم شوربا ،، حس مـی کنم حتما کمـی آرام تر حرکت کرد وبسیـار خرسند مـی شوم کـه جدا از نقد های اینچنین تند، حتما در بازار عملی نیز روشنگری کرد. فضای مواج نوشته ی شما وچند پارگی بودن بحث ها این پرسش را درون ذهن من مخاطب ایجاد کرد کـه چه نیـازی بـه طرح این همـه بحث بـه صورت یکجا وجود دارد؟ بومـی بحث ها ودر بساری موارد این حس بروزمـیکند کـه بیشتر تسویـه حساب های شخصی درون کار هست ، شان وجایگاه والای بحث ها را کمـی متزلزل مـیکند. بـه هر حال با آن بخش از نوشته کـه نقد وبررسی منصفانـه آثار و مقالات هست بسیـار موافق بوده و احساس مـی کنم اگر مخاطب خود منصف باشد حتما خود را بـه تفکر وادارد و بعد از این همـه سال شک وشبهه را روا بدارد.
هجمـه یکشبه بـه تمام تاریخ و بشروهنر درون یک نوشته کمـی زمان بیشتری خواسته و تحمـیق هنر و هنرمند و....در شزایط کنونی جامعه و منطقه وقومـی ما دردی را دوا نمـیکند.
پاینده باشی و رستگار ، باشد کـه آسمان آبی را بفهمـیم .
*************************************************************
پاسخ :
ممنون از ابراز لطف شما دوست گرامـی .
بنده بـه عنوان یک انسان، درون حوزه ی تفکری خود ، نسبت بـه مسائل و عملکردهای گرداگرد خود وظایفی را بر دوش خود حس مـی کنم که، عدم ابراز آنرا بر نمـی تابم چون غوطه ور شدن درون عالم " سودِ"خفته درون بُزدلی و دو رویی خواهد بود. نوشته ای کـه از نظر گذرانده اید حاصل تفکر و رأی این قلم هست و همچنانکه اشاره شده هست ، این قلم را حقیقت مطلق نمـی پندارم بلکه نظریـه ای درون کنار دیگر نظریـه ها خواهد بود و دست یـازیدن و در مسیر حقیقت رهسپار بودنش را مشروط بر زنده ماندنش مـی دانم . همانطور کـه عرض شد، درون کنار دیگر نظریـه ها ، نـه فتو کپی های فردین صادق ایوبی و غیره، کـه آنـها نظر ندارند که تا در مقابل این قلم قد عَلم کنند .
دیروز درون نمایشگاهی کـه دعوت شده بودم ، فردین صادق ایوبی درون مقابل دهها نفر از دوستان و شاگردان، چون کف گیرش بـه تهِ دیگ خورده بود، بیست سال بزرگتر بودنش نسبت بـه من را، امتیـازی به منظور خویش دست و پا کرده بود !!! و بیچاره ای کـه در اَدای دشنام و توهین بـه من، دست و پا و صدایش مـی لرزید، بیشتر قابل ترحم هست تا نقد گردد.
فرموده اید ((سیستم بسیـار تند و یورشی شما را که تا این حد درون نقد قبول ندارم.)) نقد تند و آرام و سیـال و مواج و مارپیچ و..... دیگر چه ای است؟! با توجه بـه استدلال، تیزبینی و نو اندیشیِ هر نوشته ای ، مخاطب ، آن قلم را یـا منتقدی باهوش ، یـا با مُهر ابطال آنرا از گردونـه ی تفکر خارج مـی گرداند. ودر نوشته ام هر یک از آنـها درون همان حد و اندازه ای کـه ظهور و حضور یـافته اند مورد خطاب قرار گرفته اند .( هر ذهنی فاصله ی خطاب قرار هادی ضیـاءالدینی با فردین صادق ایوبی درون نوشته را لمس خواهد کرد !) . اصلا شما قبل از این قلم ، منتقدی دیگر درون مـیان کُردها درون حوزه ی تخصصی خود ، سراغ دارید کـه دسته بندی و تأییدش را بـه شما وا گذاریم؟!!
(( هجمـه یکشبه بـه تمام تاریخ و بشروهنر درون یک نوشته کمـی زمان بیشتری خواسته و تحمـیق هنر و هنرمند و....در شزایط کنونی جامعه و منطقه وقومـی ما دردی را دوا نمـیکند.)) آقای کنعانی ، درون مدت چند شب ارائه مـی دادم آنرا مـی پسندیدید ؟!! مطالب و مباحث نو درون حوزه ی هنر، هویت و .... درون نوشته ام را ندیدن ، و تیغ جراحی و شکافتن آنـها را لمس ن ، و دردهای اطراف خود را درون سطر بـه سطرِ آن استشمام ن کافیست کـه ، سطر اولتان را درون تضادی آشتی ناپذیر و رو درون روی آن ببینیم . و از شما مـی پرسم دردِ قومـی و منطقه ای درون "حوزه ی تخصصی کـه در نوشته ام " کاویده ام چیست ؟ گران شدن اجاره ی مسکن ، تخم مرغ و گوشت ؟!!
قبل از چنین حکم صادر ی کـه (( درون بسیـاری موارد این حس بروزمـیکند کـه بیشتر تسویـه حساب های شخصی درون کار است)) مـی بایست مطلب را بیـابید و نشان گیرید، کـه مخاصب این چند سطر شما از عهده ی درک آن برآید، کـه مثل شما آن کلام را تسویـه حساب شخصی نام نـهد .
((فضای مواج نوشته ی شما وچند پارگی بودن بحث ها این پرسش را درون ذهن من مخاطب ایجاد کرد کـه چه نیـازی بـه طرح این همـه بحث بـه صورت یکجا وجود دارد؟ )) من را بـه یـاد پژمان علیپور انداختید کـه با ذره بین رهسپار یـافتن عنوان مقاله ( حقیقت درون کارتون ) درون سطر بـه سطرنوشته بود ، و هر جایی کـه نیـافته بود آن قسمت را نا مرتبط با مقاله عنوان مـی کرد !!! اگر نوشته ام را مطالعه فرموده اید، قطعا حس کرده اید کـه در تمامـی مباحث ، پی و چهار چوب و اتکایش یک کلام هست ، کـه استاد پورپیرار درون نوشته ی خود اشاره داشته اند.
در کلام آخر، همچنانکه همـیشـه گفته ام و شنیده اید، هیچ نظری محترم نیست، بلکه درون برخورد با دیگر نظریـه ها زنده ماندنش ملاک حضور و تثبیت اش خواهد بود . باز هم از مطالعه و ارائه ی نظر جهت روشنگری بنده ممنونم ، اما احکامـی کـه بر چیدید را بر نمـی تابم زیرا مـی بایست ، " استدلال " را چاشنی آن قرار دهید .

نوید ستاربخش/عر

1390/6/27  12:44:51

" هنر بـه هر صورتی کـه شکل مـی گیرد ، چهره اي از زندگی واقعی خود مردم را ارائه مـی دهد" .نقض تمامـی گفته های این مقاله.
*************************************************************
پاسخ :
آقای ستار بخش ، خوشحالم کـه حداقل فهمـیده اید درون مقابل این نوشته با همفکری دیگر اعضای " هنر جدید کردستان " نیز یک پاراگراف نمـی توانید بنوییسد، و از جمله خودِ من یـاری جسته اید . دیروز کـه حضار درون نمایشگاه فهمـیدند مراد و استاد شما (فردین صادق ایوبی ) چیزی به منظور نالیدن ندارد ، بـه شما پیشنـهاد مـی کنم عذر خود را پیش نمایندگی های تهرانی ببرید .
یک سطر از نوشته را پیش رویتان مـی گذارم و با هم اندیشی دیگر اعضاء درون فهم و هضم آن بکوشید کـه قطعا نتیجه خواهید گرفت ، و بعد از تغذیـه ی آن تمامـی نوشته را دو باره و چند باره بخوانید ، اگرباز هم متوجه مطلب نشدید ، مقدمـه ی "حقیقت درون کارتون" را مطالعه بفرمایید . اگر باز هم مطلب را هضم نکردید کاری از این حقیر بر نمـی آید .
((فلسفه ي وجودي و موجوديت هنر درون ادوار گذشته ،‌ كه توقعي بيش از سركردن گذران روزمره و زيستني بدون امتياز درون كنار ديگري از او خطا هست را ( هنر زندگی را ممکن و شایسته ی زندگی مـی کند . هنر والاترین رسالتها را دارد و ارزشی بیش از احکام اخلاقی دارد ( نیچه )) بـه ما معرفي مي كنند ... )) صفحه 4 .
ممنون و با تشکر از شما

&&&

1390/6/28  13:58:14

اقاي سلام محمدي من چندماه كلاس اقاي فردين صادق ايوبي بوده ام.ديروز درنمايشگاه وقتيكه {باعرض معذرت} جلو انـهمـه توهين ميكردوبه شما گفت: حنای طراحی و سوزشش محل طراحی روي صورتت تف بيندازم، من و دوستانم تازه فهميديم چقدر انسان بي فرهنگي است. آرامش شما درون برابراو وشاگردش بيشتراعصابش را بهم ريخته بود و دانشگاهي كه چنين استادي داشته باشد كه درون مقابل منتقدي از دهانش بوي فاضلاب بيايد دانشگاه نيست و طويله هست . و اصلامعلوم نبود چرا با كومله بودن خود و افتخار كردن بـه ان درمقابل نوشته و متفكري ميخواهد جوابش را بدهد؟ واگر بـه كومله بودن خود انقدر افتخار ميكند چرا ازجايي تغذيه ميكند كه مديرش يك اخوندحوزه علميه قم است؟ وجلو انـها ميتواند اين حرفها را بگويد؟
*************************************************************
پاسخ :
انشاءالله خداوند از تقصيرات و گناهان فردين صادق ايوبي بگذرد كه با هربارحضور، درون نوشته هايش و يا مقابل بنده، چند روز خنديدن را با خود بـه ارمغان مي آورد كه درون اين دنياي مملو از عصيان و خشونت، تبسم را بـه ديگران هديه از عهده ي هر كسي بر نمي آيد .
بعداز بررسي نوشته ها و آثار و ارزيابي آن، كه مُهرفتوكپي و ابطال را بر پيشاني اش داشت ، 30 ثانيه عربده كشي ، ناله و نفرين هايش مقابل من درون نمايشگاه را نيزباهم مرور مي كنيم كه عيار آنـها را بسنجيم .
1- (( با زحمات من هست كه اكنون تو( خطاب بـه بنده ) اين لباس كُردي را بر تن داري!!))
قبول دارم كه درون نوشته ام، تبحر فردين درون خياطي را ستوده ام ، اما باور بفرماييد لباسهايم را ايشان ندوخته اند، و خياط همسايه شاهدي بر اين مدعاست!
2- (( اول يك مقام بياور بعداً حرف بزن! ))
شايد تبسم روي لبان شاگردان و دوستان را ديد زده باشيد. اولاً : اگر صادق ايوبي و مريد خوشمزه اش، قسمت بيوگرافي را از نظر گذرانده بودند، مي توانستند با چرتكه بيش از " چهل " عنوان را بشمارند ، درون حاليكه برخي از عناوين تاكنون براي هيچ كُردي دست يافتني نبوده هست ( هر چند خودِ او ازعناوين آگاهي دارد اما ازعدم اطلاع مريدانش سوء استفاده مي كند!؟ ) البته برشمردن عناوين برگزيده نـه بـه عنوان افتخار، كه واقعيت را بر خود حمل مي كند. وهميشـه دوستان درون كلاس و محافل شنيده اند كه تمامي عناوين كسب شده را، درون مقابل پاراگرافي از نوشته هايم بسيار ناچيز و حقير مي شمارم . دوماً : كدام نويسنده و منتقد براي استدلال حرفهايش ، افتخاراتش را مقدمـه اي و استدلالي بر نوشته اش اسم ميگذارد؟! اصلا دكتر مدد پوري كه فردين صادق ايوبي بـه مدد جيره خواري و تغذيه ي كلمـه بـه كلمـه اش آن چند مقاله ي حقير را عرضه كرده هست ، چند مقام درون كارنامـه اش دارد؟!
3- (( درون زمان تولدِ تو ، من " كومله " بوده ام و... ))
بعداز نقد چند سال پيش ، اين سومين باري بود كه درون ميان جمع ، تنـها دفاعيه ي او درون مقابل نوشته هايم ، اين جمله را ان بر زبان او مي شنيديم!؟ و عامل لرزش سراسر وجودش، نـه روي " ويبره " بودن گوشيِ همراهش ، كه آرامش من و چنگ زدن بر اين جمله بود . و اصلاً معلوم و مكشوف نيست كه درون مقابل انديشـه اي كه از عهده ي فتوكپي خواندن تماميِ نوشته ها و آثارش برآمده است، تكرار چند باره ي " كومله " بودن چه ربطي بـه مبحث مورد نظر دارد؟!!
جناب &&&؛ بنده بـه ياري خداوند، سعي درون اَداي وظيفه ي انساني خود دارم كه نام و نانم وابسته بـه هيچ شخص و يا گروهي نيست. و آنـها درون مقابل که تا وقتي كه دوست دارند مي توانند، بـه نفرين و ناله و حق كشي هايشان ادامـه دهند، و يا همانند آن مريد و شاگردِ صادق ايوبي درون نمايشگاه ، جُفتك بپرانند.
با تشكر

harki

1390/6/29  10:19:55

ایمـیل

با سلام .
بجای اینـهمـه مسخره بازی حتما به سراغ خود هنر رفت. ما درون حاشیـه جریـانـهای هیچ کجای جهان نیستیم . چرا الکی شلوغ مـی کنید. و شما هم هنرمند ساده و تازه کاری هستید، """آروم باش"""
*************************************************************
پاسخ :
دوست گرامي ، حضورتان با اين نام مستعار ، اثبات اين هست كه نـه تنـها درون حاشيه هم نيستيد بلكه توان ابراز موجوديت خود را هم نداريد !
بايد بـه سراغ خود هنر رفت ؟ فكر كنم يا سواد خواندن نوشته هايم را نداشته ايد، يا مزاح مي فرماييد، زيرا مبحث را اينچنين شكافته ام كه هنر از معرفي خود عاجز هست چرا كه وهمي، القايي ، ساختگي و اعتباري هست .
اگر شما بچه مرشد و مريدها ، و پير و مراد و استادتان هنرمند پيچيده و كهنـه كاري هستيد، بفرماييد يك پاراگراف مستدل و منطقي درون مقابل نوشته هايم بنگاريد .

onieki

1390/6/29  11:49:13

ایمـیل

واقعا برات متاسفم ، تو بچه عباس اباد هستی از الین بیشتر از تو انتظار ندارم.
عباس آبادی .......
*************************************************************
پاسخ :
از اين بنده نوازي ممنون . شما كجا ساكن هستيد؟

ادریس عزیزی

1390/6/29  23:46:00

ایمـیل

با سلام و خسته نباشید خدمت کاک سلام بزرگوار مطلب را دانلود کرده ام امـیدورام با مطالعه آن بر داشته های اندک خود بیفزایم .
*************************************************************
پاسخ :
باسلام خدمت شما دوست ارجمند . ممنون .

فرهاد مطاعی

1390/6/30  00:16:33

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت آقای سلام محمدی
ضمن تبریک بخاطر تالیف مقاله جدیدتان چند نکته ای هست کـه در راستا مطلب شما مـی آورم :
قبل از هر چیز امـیدوارم این مطلب شما باعث ایجاد بحث درون مـیان هنرمندان وغیره با شما بشود نـه بـه همسان دیگر مقاله هایتان کار بـه بی احترامـی بـه شخص شما بکشد کـه مطمئنا" خودتان دلیل بی احترامـی های قبلی را مـی دانید .
بسیـاری از مشکلات دینی ما دلیل بنیـانی دارد و آن نحوه استفاده از قرآن است
((و قرآن مایـه بیداری تو و قوم تو است/ زخرف 44))
اما ما قرآن رو سر سفره عقد مـی گذاریم و مسافر ریزش رد مـی کنیم وآخرسر کـه کارمان تمام شد مـی بوسیم و بر طاقچه مـی گذاریم اگر مسافری بود یـای ازدواج کرد دوباره از آن استفاده مـی کنیم اگر نـه بـه گرد گیری آن اکتفا مـی کنیم .
‏((اگر پيغمبر پاره‌اي سخنان را بـه دروغ بر ما مي‌بست ‏ما دست راست او را مي‌گرفتيم ‏سپس رگ دلش را پاره مي‌كرديم ‏و كسي از شما نمي‌توانست مانع او شود/حاقه 44تا 47))
ایـا پیـامبر اجازه چیزی گفتن غیر از وحی را داشته ؟؟ یـا آیـا پیـامبر از غیب خبر داشته ؟؟ این افراد حتی بر پیـامبر هم دروغ مـی بندند .
هر حرفی کـه در قرآن نباشد درون احادیث و روایـات و اشعاری کـه معلوم نیست تفکر وحرف کیست را پیدا (یـا مـی نویسند) و به مردم مـی خورانند و مردم چنان با ان انس مـی گیرند کـه جدای نا پذیر هست .کتابهای مولانا و سعدی و حافظ شده قرآن دوم ما هر جا سخنی نباشد درون آن پیدا مـی کنند و این افراد را چنان معرفی مـی کنند کـه انگاری از غیب خبر دارند کـه آقای عبدالحسین زرین کوب درون کتاب پله پله که تا ملاقات با خدا از خجالت مولانا درون آمده ومـی فرماید کـه ایشان درون کودکی وسط بازی بچه گانـه بـه آسمان رفته اند !! و همانطور کـه اشاره فرمودید از توصیف شاعر درون قرآن آگاهییم .
آقای محمدی از مردمـی کـه دست رو دست گذاشته اند و منتظراند کهی از درون زمـین بیرون خیزد و عدالت را برقرار کند چه انتظاری مـی توان داشت ؟؟
وقتی آثار چند تن از هنرمندان معروف و چند نفر دیگر را بررسی کردید یـاد دورانی افتادم کـه تازه عکاسی متداول شد و مردم با کمک آن فهمـیدن کـه اشراف و بزرگان خدا نیستند .
آقای محمدی وقتی هنر تعریف ثابتی ندارد عاقبتش همـین هست که پیش آمده .خیلی از کارهای کـه اگر انسان عادی انجام مـی داد آبله اش مـی خوانند ولی چون هنرمندان انجام داده اند بعد متفکرانـه هست و اعمالی را انجام مـی دهند کـه اگر شخصی غیر از آنـها بود بـه او مـی گفتند ولی چون هنرمندان انجام مـی دهند بعد هنر هست و بـه آن افتخار مـی کنند و مجسمـه افتخار بـه آنان مـی دهند و داد و بیداد و جیق زدن (برخی) خوانندگانی کـه اگر مرد یـا زن همسایـه بود از او شکایت مـی ند وچون هنرمند هست بهش پول مـی دهند بهش احترام مـی گذارند و عکسش رو بر درون و دیوار مـی زنند و بهش افتخار مـی کنند و یـا کارهای انجام مـی دهند کـه کارگرهای اداره راه و ترابری از آنان هنر مندتراند مانند گذاشتن بمب درون زمـین و آن و تحویلش بـه عنوان یک اثر هنری و هنر مندانی کـه در انبار خانـه شان خرت و پرت را مـی آورند و در نمایشگاه مـیگذارند و به عنوان اثر هنری تحویل مـی دهند و نامشان درون کتابها پر مـی شود !
هنر واقعا" ابزارخوبی برایب درون آمد عالی است.
و مطمئنا" همـین دلیل هست که نوربرت لینتن بعد از 400 صفحه کتاب نوشتن درون مورد هنر مـی گوید ((ما همـه بـه هنر نیـازمندیم ))
بیچاره هنرمندانی مثل ون گوگ و موندریـان کـه در فقر زندگی د و آلان نانشان را افراد دیگر مـی خورند وچنان نامشان را مـی برند کـه انگار ... .
و هنرمندانی کـه به قول خودشان روی صحنـه امن ترین نقطه جهان است!! آری امن ترین و مطمئن ترین مکان هست چون تو با یک ساز نشسته ای و چند صد نفر آدم کلی پول بهت مـی دهند که تا یک ساعت برایشان بـه قول خودت ساز بنوازی .
کشوری کـه دست بـه غارت آثار گذشتگان کشورهای دیگر مـی زنند و با افتخار درون یک جا جمع مـی کنند و اسم هنر را بـه آن مـی گذارند و بر سر درون آن مـی نویسند موزه ! و باز منبع درآمدی بسیـار عالی مـی شود برایـانی کـه هیچ زحمتی درون تولید آن نکشیداند .
حالم از هنرمندانی بـه هم مـی خورد کـه چندان ادعا دارند و فکر مـی کنند اگر خود و هنرهایشان نبودند دنیـا بهم مـی خورد .مطمئن باشند چیزی عوض نمـی شد فقط پول مردم کمتر خرج مـی شود .
و اما درون عکاسی
در مورد تفکر عکاس درون عبا شما ومثالهای کـه آورده اید موافقم بنده هم چند مثالی را برایتان مـی آورم :
((عمل دیدن ابتدا با تشکیل تصویری خام بر شبکیـه توسط عدسی آغاز مـی شود .مرحله دوم وابسته بـه برداشت و تغییر مغز از تصویر هست . شخص دیگری ممکن هست دقیقا" همان صحنـه را ببیند ولی برداشتی کاملا " متفاوت داشته باشد . بدین ترتیب احتمال دارد دو فرد با نگاه بـه یک عدو تعبیر کاملا" متفاوت از محتوایی آن را ارائه دهند( متاسفانـه درون کامنت نمـی توان عگذاشت تصویر کودک با زنی است) بعض ممکن هست آن را اساسا" مدرکی سیـاسی بپندارند مدر کی از زندگی تحت سلطه یک نطام حکومتی خاص . بعضی دیگر احتمالا آن را بیـانیـه ای سند گونـه از اسارت زن مـی بیند. عده ای ممکن هست آن را توهین بـه اقلیتی قومـی تلقی کنند یـا بر عآن را نشانـه ای از کانون گرم خانوادگی بدانند ........ هیچ کاملا " بی طرفانـه عرا تعبیر نمـی کند زیرا هر متاثر از گذشته خویش هست (عکاسی پیشرفته مایکل لنگفورد) ))
((از دید استیگلیتز منزلت مستقل عکاسی حتما وارای تصویر گری صریح باشد و امکان بیـان شخصی را که تا حدی فراهم آید ........ انتظار مـی رود بیینده خلاق بوده و معادل را بـه روش خود تعبیر نماید کـه احتمال دارد با شیوه عکاس یکسان باشد یـا نباشد (داستان عکاسی مایکل لنگفورد) ))
((هر عوارای باایی صریح حاوی دلالت کننده هایی هست بر مبنای مجموعهای از تجارب شخصی گذشته پیش داوری ها و حتی دیدگاه های سیـاسی فرد تعبیر مـی شود(همان) ))
با تشکر از شما ، شاد و سلامت باشید .

هنرمند

1390/6/30  00:21:08

دست از سر ما هنرمنداي زبون بسته برداريدو بذارين درون عالم مشنگيه خودمان سيركنيم. اين صادق ايوبي آخرش از دست شما سكته ميكنـه . بعد اون يكي نقدتان موهاش هم مثه دندوناش سفيد شده. لااقل يه چيزي واسش ميذاشتين كه بهش افتخاركنـه.

صلاح الدین

1390/6/30  22:32:11

با عرض سلام
نقد شما را مطالعه کردم و گوشـه گوشـه آن را با حساسیت کامل چندین بار مرور نمودم؛قسمت هائی ازآن همچنان چون علامتی سوال برایم باقی مانده و از خدا مـی خواهم کـه فرصتی دهد کـه در محضرتان جواب آن را اخذ دارم.
این را خود شما نیز بدان معترفید کـه وجودهائی کـه عمری درون معرض کتب و چهارچوب های فکری مشخص محصور بوده اند بـه راحتی نمـیتوانند از قید آن تفکرات آزاد گشته درون آسمانی دیگر بـه پرواز درآیند ونظری بدیع(هرچند صحیح) را بپذیرند و مباحثی کـه شمای عزیز بیـان داشته اید بدون شک از مسیر مطالعه وتحقیقات چندین ساله شما صورت گرفته وبیـان چنان نظراتی کـه مطالبیست درون مخالفت با مسیر بسیـاری از هنرمندان و... کـه با سرعت سرسام آوری درون مخالفت طی مسیر مـیکند,تعریف وجود مخلص وجستجوگر شما را موید است؛اما قبول کامل چنان مطالبی کـه بطور کامل تاریخ وهنر را بـه چالش کشیده, زیر سوال مـیبرد,نمـیتواند آسان قبول گردد؛تاریخی کـه قسمت اعظمـی از هویت وشناسنامـه ما را درون خود دارد,اما بیـان مطالبی کـه به حق بدان رسیده اید وابراز آن درون جامعه بیمار و نقد نا پذیر کردستان و در دایره وسیعتر(ایران)شجاعت و بزرگی روح شما را مـیرساند.متاسفانـه امروز درون این جامعه بیمار هر نوع نقد و تحقیقی کفر محض خوانده مـیشود و نگارندگان آن از طرف اربابانآن جامعه بـه کلی محکوم بـه طرد مـیگردند کـه نمونـهآن را مـیتوان درون عالعمل های آقای صادق ایوبی جستجو کرد.
ایشان کـه با شیوه کاملا ماکیـاولیست گونـه خود سال هاست حکومت هنر استان را درون چنگ داشته و قصد واگذاری آن را بـه هیچ طریقی ندارد با الفاظ زننده خود تمام هنرمندان را از داشتن چنین مسوولی درون بام حوزه فرهنگ و هنر(!!!) این استان متاثر د؛ البته این فقط بـه خود ایشان بر نخواهد گشت کـه ضعف ایشان درون بیـان جواب نقدها مـیتواند مزید بر علت باشد .
به هر حال قلم شما بدون شک پیروز این مـیدان بود؛کاغذ جولانگاه ومـیدان حضور متکر حوزه هنر است؛فردین خان مبارزه را بـه بیرون از مـیدان و در آنجا نیز کـه دیگر خبری از کاغذ و قلم نبود اخلاق را واگذار کرد. قلم شما کـه سرشار از جوهر ایمان و اخلاص بود بر قلم خالی او پیروز گشت. امـیدوارم قلم خود را هیچگاه زمـین نگذارید و در مقابل چنین موضع هائی با (((قلم))) بـه مبارزه بایستید.
همواره آرزو داشتم قلم درون دستانی کـه صلاحیت قلم بـه دست گرفتن را ندارند بـه تحریر درون نیـاید, این بار محقق شد وگمان مـیبرم کـه دیگر قلم درون دست آنـها نافرمانی کند وتقدس خود را لکه دار نکند.
همواره چنین موضع های کثیفی درون مسیر تاریخ درون مقابل کلام های برخواسته از حق حادث شده اند؛تهمت تراشی های بچه گانـه جمال عبدالناصر و ایـادیش به منظور مجاهدان اخوان المسلمـین از سید قطب(رح) و ... ؛جمع آوری طومار کفر علامـه کاک احمد مفتی زاده(رح) توسط برخی از ملایـان دین فروش کردستان(البته بـه زور شمشیر هندی(!!)) وهزاران موردی کـه که انشاءاش بـه درازا مـیکشد از آن دسته اند.
این را نیز بدانیدهمواره هستندانی کـه از روی حسادت یـا جهالت شما را بـه باد توهین و تهمت مـیگیرند؛اما شما به منظور ملت وجامعه هدفتان را از یـاد نبرید.
با آرزروزی حق و آزادی قلم از اسارت
ئه کـه رهه ژاران له بـه ر هه ژاری خله تیـان تفیـان لیت کرد مـه یگره دل
حه کیمـی دلسوز,منالی نـه خوش هه زار جنیوبا ناکه ویته سل
(دفتر سوم از اشعار کاک احمد مفتی زاده) با تشکر از شما
(...صلاح الدین)

سیروان

1390/6/31  15:04:14

ایمـیل

کاک سلام عزیز
همانطور کـه قبلا هم که تا حدودی درون این موارد بحث داشتیم ، سخنان مطرح شده اینجانب نـه آبکشی و نـه سوا سره از ناصره است(چون خود را درون آن مقام نمـی بینم)بلکه همانطور کـه خود مـی دانید و چنیدن بار نیز گفته ام مقام روشنگری و اندیشـه نوجویی شما درون مسیر کمال و رسیدن بـه حقیقت، به منظور بنده شاخص و دارای ارزش هست . یک شبه هجمـه بردن و فاش بسیـاری تابوهای ذهنی و عملی فضای بودن ما ، خود سیـاست و توان خاصی مـی خواهد ، کـه با توجه بـه شناختی کـه دارم ، مـی دانم کـه از عهده ی آن برآمده اید. نرم تر چهارچوب های پوسیده را برداشتن بـه نظر حقیر منطقی تر است. چون اسلام دین نرمخویی و تواضع هست . زمان و تاریخ بسیـار بی رحم هست و قطعاً خود روشنگر و حقیقت هست پس طبیعی هست که ذهنیتی پویـا چون شما بـه این سادگی دست بـه تخریب ویرانـه های دروغ و فریب بزند.
در پایـان از آن بزرگوار مـی خواهم کـه سخنان من را نـه درون لایـه های حرص و بغض و دورویی دیگران، بلکه تنـها درون من و حقیقت کنونی ام جستجو کند.
پاینده باشی و رستگار ، باشد کـه آسمان آبی را بفهمـیم .

هنرمند

1390/6/31  19:25:20

بخوانيد وبخنديد
http://www.sirwanweekly.com/Default.aspx?TabId=58&nid=16993
*************************************************************
پاسخ :
جناب هنرمند ، سال گذشته نقدي 34 صفحه اي بر ادعاها و تعاريف كارتون ( كاريكاتور موضوعي ) نگاشتم كه اكثر كارتونيست هاي ايران آن را مطالعه كرده بودند ،‌ و جواز ورود نام و آثار كارتونيست هاي معتبر و پيشكسوت ايران درون نقدم را تمسخري كه درون آن حد ظهور يافته ، گرفته بودم . كه نوشته ام طرد تفكر و انديشـه را درون آثارشان هدف خود مي پنداشت . درون قسمت كامنت هاي "كرديش كارتون" درون جواب يكي از دوستان درون رابطه با نقد حقيقت درون كارتون نوشتم ((......از این جمله ی بنده آنچنان اطمـینانی عیـان هست ، کـه نـه تنـها خانـه کاریکاتور درون کردستان و مـهاباد ، بلکه خانـه کاریکاتور ایران با تمامـی صدها کارتونیستش هم ، نخواهند توانست پارا گرافی منطقی درون نقد آن بنگارند . وآنچنان عیـان هست که حتی یک اثر از کارتونیستی آماتور نیز ، کـه از دیدی متفاوت و متفکرانـه موضوعات مطروحه را کاویده باشد ، نخواهند توانست یـافت .)) و تا كنون پاراگرافي درون دفاعِ خويش از آنـها نديده ايم .
چند وقت پيش يكي از شاگردانم درون فستيوالي بين المللي حضور يافته بود كه با آوردن نام من ،‌همان پيشكسوتان بر او شوريده بودند و جراحت هاي ناشي از نقدم را بـه او نشان داده و بازگو كرده ، كه بعد از يك سال درماني بر سوزش خود نيافته بودند .
در برابر نوشته ي " فراسوي ديدن " كه اگر تمامي نوشته هاي ناچيز و بي سروته درون حوزه ي تئوري هنر درون كردستان را نيز با هم جمع كنيم ،‌از نظر كميت بـه تعداد برگهاي همين نوشته ام نخواهند بود ، همچون مصاحبه ام ، هيچگاه با هم انديشيِ تمام احزاب گوناگون هنري درون كردستان نيز پاراگرافي درون جواب آن نخواهيد ديد ، چرا كه اِشراف دارند جواب آنـها ، موجب خنده براي شب نشينيهاي اهل مطالعه و تفكر خواهد بود .
در اين ميان شايد يكي از بي سوادترين هنرمندان درون حوزه ي تئوري هنر را ماشاءالله محمدي بيابيم ، كه خودشان نيز بـه آن اذعان داشته اند كه ( درون دانشگاه علاقه اي بـه تئوري هنر نداشتم و هميشـه با كارهاي عملي نمرات تئوري را نيز بـه حد پاس كردن آن چند واحد بالا مي كشيدم .) و از سخنان او بي مايه تر ، پرسش هاي مصاحبه گر هست كه اگر پرسش هاي مصاحبه ي قبلي بنده را چاشني سئوالات مي گردانيدند ، لكنتِ زبان ماشاءالله محمدي درون برابر آنـها ، سبب عدم ارائه ي مصاحبه مي گشت .
((در دهه 60 و دو سال اول دهه 70 یك حركت خوب و منطقی درون نقاشی كردستان ایجاد شد كه اگر تداوم مـی داشت مـی توانستیم مـهر و نشان نقاشی منطقه و یـا صفت نقاشی كردی را بـه آن القا كنیم. درون آثار و نقاشی های آن دوران المان و ویژگی هایی وجود داشت كه مـی توانستی بر آنـها اسم بگذاری، اما متاسفانـه از سال 72 بـه بعد این روند متوقف و هر كدام ا زنقاشان بـه طرفی رفتند.))
مصاحبه ي او حاوي مطالبي سطحي و مشوش و بي سروته هست كه حتي از عهده ي تشريح " نقاشي كُردي " كه سبب بروز اين مصاحبه گشته نيز بر نيامده است. يعني شاهد سئوال و جوابهاي بچگانـه درون مورد مبحثي هستيم كه بعد از مطالعه ي 3 صفحه ، هنوز نمي دانيم شاخص هاي مكتبي كه ارائه داده اند ، چيست ؟
البته از انديشـه اي كه مي گويد (( 20 سال نشستن و نقاشی كشیدن به منظور من راضی كننده نبود،‌نـهایتا حتما مـی نشستم و چندین تابلو مـی كشیدم و آنـها را درون یك نمایشگاه ارایـه مـی كردم،‌بعد یك خریدار مـی آمد و مثلا از مـیان 50 تابلو،‌پنج تابلو شاخص و خوب آن را مـی خرید،‌این كار درون ذهن من یك سئوال ایجاد كرد كه حتما یك كار تازه انجام داد. )) نمي بايست انتظاري بيش از اين از او داشت .
يعني جناب ماشاءالله اگر فروش خوبي داشت بـه نقاشي ادامـه مي داد ؟ اصلاً اگرهمچون او 20 سال ننشستيم، و روبروي سه پايه " ايستاده" كار كنيم مي توانيم بـه نقاشي ادامـه دهيم ؟ و نمي گويد سئوالي كه برايش پيش آمده چه بود ، كه ديگر نقاشان جهان نيز اين چنين پرسشي بنيادين را جلو آيينـه رو درون رو و چهره بـه چهره بر فرق سر خود بكوبند كه درون كارهاي تازه خود را بيابند و به انيميشن روي آورند .
آقاي ماشاءالله محمدي كه درون دوران هنري اش از عهده ي نوشتن چند سطر درون رابطه باهنر برنيامده هست ، عيان هست كه با جوابهاي بي مايه اش ، مصاحبه گر ناشي تر از خود را سردرگم مي گرداند و سومين سئوالش اين هست ((پس شما قایل بـه وجود نقاشی كردی نیستید؟ ‌))‌ اكنون علت دست نيازيدن و نخفتن زير سايه ي مكتب كردستان را از تئوريسينمان بشنويم (( زندگی دهه 60 ما یك زندگی مجردی بود،‌اما كم كم بیشتر دوستان زندگی متاهلی اختیـار كردند.)) .
(( امـیدوار بـه بازگشت عصر طلایی نقاشی كردستان هستید؟ صددرصد . )) البته با توجه بـه جواب سئوال اول ، يكي از شرايط رجوع دوباره را از ياد اند و مي بايست مي فرمودند : اگر از 50 که تا تابلو درون نمايشگاه پنج تابلو بالاتر را بخرند ، صد درون صد .
در ادامـه ي مصاحبه ، مبحث چشيدن و طعم آثار ايشان را پيش مي كشند كه علت تلخي آن را آدرس گيرند ، و چون بنده درون مبحث آشپزي سر رشته ندارم ، لذا اظهار نظر نمي كنم .
اما جمال ملايي ، درون سئوال سيزدهم نيز براي چندمين بار نقاشي كُردي را بـه پيش مي خوانند كه دو ريالي شان بيفتد . و تئوريسين ما انقدر سنجيده و متفكرانـه مبحث را كاويده اند! كه درون آخر مصاحبه ، مصاحبه گر بـه ياري او مي شتابد و مي گويد ((من معتقدم كه چنین چیزی "نقاشي كُردي "وجود دارد،‌علاوه بر اینكه بیشتر نقاشان درون یك فضا و مكان مشترك جغرافیـایی و اجتماعی زندگی مـی كنند،‌اكثر آنـها درون حوزه فردی قابل تفكیك از یكدیگرند. مثلا آثار فردین صادق ایوبی،‌ بـه خوبی از كارهای هادی ضیـاء‌الدینی و شما قابل تفكیك است، علاوه بر حفظ هویت فردی یك هویت جمعی هم دارند كه آنـها را از نقاشان دیگر مناطق و فرهنگ ها جدا مـی كند‌)) و ماشاءالله محمدي هم كه فقط درون جشن تولدش شركت داشته مي گويد ((‌ من گفتم نقاشی كردی متولد شد )) .
و چون آقا ماشاءالله ، حضور داشته و آهنگ " تولد ، تولد ، تولدت مبارك " مي خوانده هست لذا ، جمال ملايي مشتاق هست كه قيافه و خصوصيات نوزاد متولد شده را تشريح كند ، و ايشان هم با آب و تاب مي گويند ((‌ نوع تماشا بـه مسایل،‌ تغزل درون آثار و موضوع و نوع رنگ بندی .)) .
اما مصاحبه گر انگار بر دنده ي چپ افتاده و پرسش او سبب مي گردد ، كه براي چندمين بار تئوريسين ما با عصبانيت بگويد ((من گفتم حركت درون دهه 60 شروع شد، و یك حركت منسجم و شناخته شده هم بود ‌)) .
آقا ماشالله ي ما ، چون درون مراسم جشن تولد با هادي ضياءالديني ، احمد خليلي فرد ،‌مـهدي ضياءالديني ، فردين صادق ايوبي ، پنج نفري حضور داشته اند ، لذا همان جمع را گروهي منسجم و خوش صدا براي اجراي مراسم جشن تولدهاي ديگر مي دانند و چنين تبليغ مي كنند كه ((‌ از سال 72 بـه بعد دیگر نقاش جدیدی را ندیدم كه كار كند، ‌البته كسانی هستند كه كار مـی كنند و نمایشگاه برگزار مـی كنند اما كارهایشان راضی كننده نیست)) .
كافي هست كه بپرسيم " آثاري كه درون آن مراسم ارائه داده ايد و آن را هنر كُردي اسم نـهاده ايد را آدرس دهيد، كه خصوصياتش را بيابيم و راهرو همان مسير گرديم و ببينيم چه اثري را نقاشي كُردي ناميده و مي ناميد ؟
البته هيچگاه سخنان آقاي ماشالله محمدي را جدي نگرفته ام كه جوابي بر چنين خوشمزگي هايي بنگارم ، كه اگر فردين صادق ايوبي فتوكپيست را درون نوشته ام نوازشي كرده بودم و امثال ماشاءالله محمدي را نديده بودم ،علتش را يافته باشيد .
در جواب سخن ايشان ، نـه بـه عنوان مبارزه طلبي كه از هم اكنون نتيجه ي آن پيداست ، بلكه بر بي مايگي چنين ادعاهايي مُهر ابطال كشيدن هست ، مي گويم : اگرآقاي ماشاءالله محمدي و فردین صادق ایوبی ، با اين رویکرد وساختار ، اثري درون حد و توان اين اثر من ارائه دادند ، كه خود علتي بر همطراز گرفتن امثال من با ايشان هست ، و اگر درون سطحي بالاتر از اين اثر كارشان را ارائه دهند ، سخنانشان مبني بر عدم رضايت ايشان از نقاشان بعد از تشكل آنـها را خواهم پذيرفت .
http://www.salammohammadi.com/fa/details.php?id=87
http://www.salammohammadi.com/fa/details.php?id=77
ايشان سئوالاتي را نيز طرح مي كنند كه پاسخ گوي او را مفتخر بـه نصب اتيكت تفكر مي گردانند و مي پرسند ((یك سئوال مطرح مـی كنم اگر یك موضوع كردی را یك نقاش آلمانی یـا فرانسوی تبدیل بـه یك تابلو نقاشی كند آیـا باز هم آن یك نقاشی كردی است؟ یـا اینكه هر نقاشی ای را كه یك نقاش كرد بكشد تبدیل بـه نقاشی كردی مـی شود؟ اینـها سئوالاتی هست كه حتما به آنـها پاسخ گفت)) مي گويد "يك سئوال "مطرح مي كنم ، و چون فكر مي كند سئوالات زيادي را مطرح كرده مي گويد ، "اينـها سوالاتي" هست كه بايد بـه آنـها پاسخ گفت !
اما درون رابطه با مباحث هنر كُردي و نقاشي كُردي كه خنديدن بـه آنـها را درون خورجينش دارد ، باز مصاحبه ي سال قبلم را حك مي كنم كه همچون اين چند سال ، سكوت كساني همچون اين گروه پنج نفري را دوباره ببينيم ، كه علتش را اكنون يافته ايم . و ماشاءالله محمدي نيزعيار سئوالاتش را با اين پرسش ها بسنجد وبراي شرح و بسط آن " فراسوي ديدن " را مي بايست مطالعه فرمايد ، كه از خطاب بر بيسوادي خود برآيد .
(( فضاي اكنون هنر كردستان ، يك فضاي مسموم هست وآنچنان حاد شده هست كه برخی از هنرمندان دچار پريشان گويي و توهم شده اند .هذیـانـهایی از قبيل نقاشی كُردي ، نقاشی كُردي ،‌زيباشناسي كُردي و رئاليسم كُردي و غیره. وهنرمندانیکه بـه کارهای انتزاعی رو آورده اند،برای فرار از گرفتاری درچنگال بـه قول خودشان هنرروایتی،هدف نقاشی کُردی راصرفااخبارتصویری نمـیدانندوبا اصطلاحات فلسفی یـا شاعرمنشانـه دیدگاه خودنسبت بـه آثارشان رااینطوربیـان مـیکنند که: ظواهریک قوم ازقبیل لباس و... رادرآثارمان منعنمـیکنیم بلکه،آثارما تبلور درونیـات وچیزهای ناملموس ازقوم کُرداست. دربرخوردباچنین دیدگاهی سئوالات زیـادی انسان را مـی آزارد،مثلا : تمایز درونیـات وچیزهای نا ملموس قوم کُرد از دیگر اقوام وتمدنـهای دیگر درچیست؟ وچه چیزی سبب بروز چنین تفاوت وتفاخری مـیشود؟ ایدئولوژی کُردی؟ فلسفه کُردی؟ دین یـا مذهب کُردی؟ معماری کُردی؟ رسم الخط کُردی؟ وآیـا بـه صرف گفتن رسم الخط کُردی،مگرآثار دراین حیطه کُردی مـی شود؟ اگر اینطور است، چرا درون دیگر اقوام و تمدنـها بـه (هیلکه کوردی) تخم مرغ کُردی نمـیگویند؟ ..... اولاً بايد ، مسيرتاريخي يك قوم و يا ملتي را درون ادوار مختلف تاريخي دنبال كرد و روند شكل گيري يك فرهنگ و تكامل و حضورش را با توجه بـه تغييراتي كه درون هر يك از ادوار و تاثيرش را بر فرهنگها و تمدنـهاي همجوار جستجو كرده و لايه هاي تقويت شده و تكامل يافته فرهنگ و هنر امروز را شناخت و تجزيه و تحليل كرد. و با اين رويكرد ،‌اكنون مطرح كردن عنوان هنر ويا فرهنگ آن منطقه، بـه مرحله نقد و تجزيه و تحليل مي رسدو ادعاهاي مربوط بـه مباحث بررسي مي گردد . اكنون سوال اينجاست ، آيا اين عاليجنابان از 500 سال قبل كُردها درون حوزه نوشتار و هنر، معماري و... چيزي درون دست دارند کـه بتوان آن را بررسي كرد؟ و نحوه تكامل تمدني درون ادوار مختلف را مي توانند دنبال كنند ؟ و آيا درون چنين شرايطي كه قديمي ترين نوشته ها با رسم الخط بالغ عرب كه عمري نزديك بـه 400 سال دارد ، تكليف را درون حوزه انديشـه مشخص نمي كند ؟ و چيزي با عنوان معماري كُردي و يا رسم الخط كردي و ... كافي نيست كه متفكر را درون مرداب دگم انديشي غرق كند ؟ درون رابطه با هنر كُردي هم كه از عوارض دوران مسموميت هست ،‌كافيست شما حضور هنرمندان كُرد درون جشنواره هاي معتبر داخلي و بين المللي را دنبال كنيد كه ، جوابي قانع كننده براي چنين حرفي هست و تخصصي تر اگر مبحث را بشكافيم ،‌مقايسه كردن آثار هنرمندان كُرد درون حوزه هنرهاي تجسمي با ساير نقاط جهان مساله را روشن مي كند . گاه این مسمومـیت،جدول ضرب دوران دبستان راهم از حافظه تئوریـای ما پاک مـیکند، مثلا دریکی از مقالات دررابطه با قالی کُردی خواندم،(کُردها صدها نسل با قالی .... ) ، کـه به دلیل بـه هم خوردن مزاج، از یک حساب سر انگشتی درمانده است. وشاید یک قالی کُردی قدیمـی ترازقالی پازیریک زیرپایشان تشریف دارد وبه گوش سازمان یونسکو نرسیده است.))
با تشکر .

ناريا

1390/7/2  23:00:43

وب سایت

آقای محمدی . این بحث بنیـان اندیشانـه درون باب ذهنیـات مردم کرد فقط با تعویض نام مـی تواند مانیفستی به منظور تمام اقوام ایرانی شمرده شود. درود بر شما کـه از هیـاهوها اثر نمـی گیرید و دریـافت ارزشمند خودتان را بـه مردم مـی رسانید کـه از شنیدن این همـه دروغ ساخت یـهود سرگیجه گرفته اند. دست حق پشتیبان شما باد.
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت استاد ناصر پورپيرار.
بدون شك آثار ارزشمند و بي همتاي شما ، همچون پتكي بوده و خواهد بود كه خواب آلودگان مغذي بـه عصاره ي بيانات جعل و ساخت ديگري را پریشان مـی گرداند، بـه این امـید کـه هوشیـاري يابند.
باتشكر

شاريا

1390/7/4  13:06:06

وب سایت

در دنياي امروز با تمامي آنچه مي بينيم ، جاي يك چيز هميشـه خالي بوده و هر آن كس بخواهد اين خلاء را ترميم بخشد ، ناديان زور و اكراه با تمامي توان سعي درون اضمحلال آن دارند ، و آن جالي خالي حقيقت گويي هست .
تعاريف تمدن امروزي بـه اندازه تو خالي بودن آن تمدن پوشالي هستند ، و شايد واژه ي هنر براي كساني يادآور شخصيت و برتري باشد كه انحراف تمدن درون تعريف اين واژه درون همين هست ، شخصيت انسانـها وابسته بـه نوع تفكر و نمايش ارزشـهاي اخلاقي با هم نوع بوده و تخصص و فن نمايشگر خوبي براي جبران فقدان اين ارزشـها نيست .
بنده بـه نوبه خود كه شاهد يكي از اين ترفندها بودم بـه وضوح ديدم كه هر هنرمندي با شخصيت نيست ، و هنر هم نماينده شخصيت براي كسي نيست ، بلكه بـه عكس هنر انسان با شعور قابل احترام هست آن هم بـه واسطه ي ارزش بـه خودش با نمايش اخلاق خود .
اين هنرمند آقاي فردين صادق ايوبي بود كه با رد شدن از خط قرمز شعور و فهم درون نمايشگاه شروع بـه توهين و بد گفتاري نمود و در آنجا قبول كردم كه هنرمند اگر مسلح بـه آداب ادب نباشد بد انساني بوده و بد جايگاهي دارد .
نقد و قلم نقد يك راه دقيق و تعريف شده براي اخطار و اصلاح خطاهاي ماست كاري كه آقاي سلام محمدي خوب از عهده ي آن برآمده و راه درست را درون پيش گرفته ولي متاسفانـه كسي كه نقد شده هست كمترين آشنايي بـه جواب نقد و دفاع از خود نداشته كه اين خسارت سنگيني براي ايشان بوده ، شايد آوار اين تخريب بـه قيمت از دست جايگاهشان براي هميشـه باشد و ما خوانندگان اين نقد بي صبرانـه منتظر و چشم بـه راه جواب آقاي صادق ايوبي و ديگر دوستان مي باشيم .
*************************************************************
پاسخ :
جناب شاريا ، حركات و سكناتِ آغشته بـه حرفهاي چاله ميداني فردين صادق ايوبي را ، اگر تيك هاي عصبي بعد از واماندن درون مقابل نوشته ام بپنداريم ، كاملاً طبيعي مي نمايد . و اگر سطري جواب منطقي ، عقلاني و استدلالي درون چنته ي خود داشتند ، نـه او درون برابر ديدگان نظاره گر چنين مي كرد ، و نـه ديگران سكوت را تنـها راه چاره مي يافتند.

hamnionieki

1390/7/5  09:08:55

ایمـیل

تو خود پسنده، عقب افتاده، روانی، بی فکر، درون حاشیـه، عباس آبادی، کوچک و کمدی هستی.
به حال هنر درون کردستان کـه تو درون ان حضور داری متاسفم.
به حال خود و دیگرانی کـه به تو اهمـیت مـی دهیم نیز بیشتر متاسف مـی شوم.
*************************************************************
پاسخ :
جناب hamnionieki ، با سه اسم متفاوت ، نظرات جداگانـه مي فرستي كه امثال تو را زياد بپنداريم ؟!
بدون شك هيچگاه درون مقابل هيچ يك از هنرمندان كردستان ، اينچنين چهره ي واقعي بشرهايي كه ماسك مناديان حقيقت و نيكي انسانيت را بر چهره داشتند ، نمايان نمي گشت . و چه حقيرانـه است، استاد و شاگردي درون مقابل اين قلم چنين افسار گسيخته گردند.
نظراتت را تأييد كردم كه خودت نيز ، حقارتت درون مقابل آثارم را لمس كني .
راستي ، عكسهايي كه گفتي، اگر منتشر كردي ، يك نسخه ي كامل هم براي من بفرستي سپاسگذار خواهم بود!

دوست

1390/7/5  22:09:07

اقای محمدی عزیز نقدتون مثل همـیشـه کامل بوده وخیلی خیلی عالی (دست خوش)

شمس الدین رسولی

1390/7/5  23:52:25

باعرض سلام خدمت دوست و استاد گرامـیم .
مقاله ای جامع و بسیـار تاثیر گذار ، البته کمـی هم سنگین و برای درک مطالب لازم بـه توضیحات بیشتری بود . و در کل آنچه را کـه درک کردیم تلاش شما به منظور گفتن واقعیتی کـه هیچ تعصبی بر آن حاکم نیست، بود. با آرزوی موفقیت هرچه بیشتر.

مـهدی - مـهدی

1390/7/12  08:51:23

سلام،
آقای محمدی با نوشته مفصّل تان ضربۀ سنگینی بر بی خردی کـه آنرا هنر نامـیده اند، وارد کرده اید و تغذیـه کنندگان از این جهالت هنوز از آن ضربه بی تعادل اند. آنـها هیچ پاسخی بـه این سئوال کـه کدام مزیت هنرمند را از صنعت گر جدا مـی کند و به اولی احترام و قداست مـی بخشد ندارند؟ چون درون واقع چنین برتری وجود ندارد.
سازندگان و پرورندگان این اندیشـهانی را کـه در سمت آن گام برداشته اند، لانسه کرده و پرآوازه ساخته اند. درون واقع آنـها سربازانی هستند کـه در راه تحمـیق انسان گام بر مـی دارند و واسطه خدمتشان عرض خود را مـی برند. هنرمندان داخلی نیز این روش را یـاد گرفته اند و در تکاپوی دست و پا نان و احترامـی به منظور خود هستند. شما جرأت کرده اید کـه علی رغم موقعیت خود زبان بـه گفتن حقیقت باز کنید و این حرکت شجاعانـه شما مصداق سر فرود آوردن بـه آیـه 135 سوره نساء است. اجر شما نزد خداوند است.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَىٰ بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَىٰ أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا

ایـانی کـه ايمان آورده ايد، بـه خاطر خدا، به منظور حق گفتن بـه پا خيزيد و به عدل گواهی دهيد هر چند بـه زيان خود يا پدر و مادر يا خويشاوندان شما باشد، چه توانگر و چه فقیر باشند، زيرا خدا بـه آن دو سزاوارتر است. پس، از هوای نفس پيروی مکنيد که تا از شـهادت حق عدول کنيد چه زبان بازی کنيد يا از آن اعراض کنيد، خدا بـه هر چه مـی کنيد آگاه هست .

با احترام
مـهدی
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما دوست ارجمندم.
در محضرتان استفاده کردم . با تشکر

محمد رحمانی

1390/7/12  12:22:19

سلام

آقاي محمدي مثل هميشـه نقد محكمي بود. دست مريزاد.

سايتي با نام www.artparadizo.com

راه اندازي شده هست و مدير آن گفته بدون جانبداري از هنرمند خاصي كليه مطالب و نوشته ها را گرداوري خواهيم كرد. بـه نظر شما چنين اتفاقي خواهد افتاد كه بااحترام بـه شما فضايي منتقدانـه و عدالت جو درون كردستان شكل بگيرد؟

*************************************************************
پاسخ :
با سلام .
جناب آقای رحمانی مـی گویند : ( سالی کـه نکوست از بهارش پیداست ) . درون رابطه با جهت گیری این سایت ، اولین نوشته از جانب مدیر سایت را بررسی مـی کنم کـه خود گواه هست و کفایت مـی کند .
http://www.artparadiso.com/node/102
پیداست جناب عطا قادری بعد از دیدن عخود، این احساس بر او چنبره یـافته هست که بسیـار متفکر تشریف دارد ، و جملات و احکام زیر عکه پایکوبان بر زبان او جاری و الهام گشته است، حاصل ترشحات بعد از نظاره ی زلف و نگاه نافذ و ژست فیلسوفانـه ی خویش بوده هست ! اما نکته اینجاست ، ایشان درون سطحی ظهور نکرده اند که تا چنین جایگاهی را از او بپذیریم کـه دیگران را بـه قامت قوزک پای خود نیز نیـابند کـه ببینند !؟ یعنی تاکنون حتی یک سطر درون حوزه ی فلسفه و رویکرد هنر و هنرهای تجسمـی از ایشان رؤیت نکرده ایم ، کـه سر بر آستانشان بسائیم کـه همچون او از دیدن این عکسشان وجودمان برآشوبد کـه خویشتن را دریـابیم.
خدمتتان عارضم کـه ایشان و دیگر دوستانشان، صدها برگ نوشته ی من درون حوزه ی نقد هنری را لمس کرده اند، کـه همـین سطر را تنـها واکنش درون این سکوتی کـه در مقابل نوشته هایم بر فضای هنری کردستان حاکم هست را، از قلم ایشان بیـابیم کـه خود سندی از ناتوان بودنشان هست . مطلب اینجاست کـه قبل از اثبات، هر تفکری را محکوم و با عناوین دیگر خواندن ، از موجودی فاقد تفکر و اندیشـه بروز مـی کند کـه جایی به منظور اطراق درون منزل اهل تفکر و تعقل نخواهد داشت . مثلا قبل از اثبات کپی و معرفی پر واضح منبع آن ، حکم صادر و خطاب قرار آن نوشته با عناوین کپی و غیره ، بی اعتنا خواهد بود زیرا از ذهنی کینـه توز و چماق بـه دست بر خواسته هست . این را مقصود هست که جناب عطا قادری مـی بایست رهسپار راهی گردد کـه از عهده ی فقدان تفکر و اندیشـه درون نوشته هایم برآید ، بعد پذیرفتنی خواهد بود کـه با واژه ی بد قواره ی ( خراب ) آنـها را از گردونـه ی نقد خارج گرداند . اما نا نوشته پیداست کـه حتی سطری از آنـها جلوه گر نخواهد گشت ، کـه علتش را مـی دانیم .
از حوزه ی نقد هنر و هنرهای تجسمـی کـه در گذریم ، ایشان حتی درون حوزه ی "فیلم کوتاه" نیز مبتدی و تازه کار هستند . یعنی تنـها اثرشان حتی درون جشنواره ای منطقه ای و در رویـارویی با چند اثر دیگر، هیچ عنوانی را بـه خود اختصاص نداد. و در رابطه با تنـها نوشته ی ایشان درون سایتشان ، خواهید دید کـه با کپی پیس از " فرهنگ و اصطلاحات سینمایی" آورده اند کـه ( نوشته ی عطا قادری)، کـه بجای آن مـی بایست منبع آنرا مـی دیدیم . شاید بـه گفته ی یکی از دوستان ، منظور از " نوشته عطا قادری " این هست که ایشان زحمت تایپ آن را بـه جان دل خریده اند !!
البته این چند سطر نـه نقد و شناساندن ایشان، کـه پیداست قامتی ندارد که تا مورد ارزیـابی قرار گیرد، چراکه عمق و عیـار او را دوستان ، درون اختتامـیه ی جشنواره ای دیده بودند . یعنیی کـه هنگام دریـافت جوایزم بـه اطرافیـان خود بگوید: ( سلام محمدی را تشویق نکنید و کف نزنید! ) استحقاق و ارزش دیدن را داراست ؟ آنـهم از زبان فردی کـه او را ندیده و نمـی شناختم !
برای آگاهی یـافتن از عمق اندیشـه ی برادرشان آریز قادری هم ، همـین بس کـه سوتی های او را بشماریم . زیرا درون رویـارویی با بنده، به منظور حضار عیـان گشته هست که حتی تاریخ عکاسی و کتابهای تئوری عکاسی (رشته تخصصی خود ) را نیز بـه چشم سر ندیده هست !؟ و همانطور کـه خودشان نیز سوتی داده اند بیشتر از سه صفحه ی " حقیقت درون کارتون " را نخوانده اند ، کـه آن جملات بچگانـه را سال گذشته عنوان د ، و همـین بس کـه این جمله را از نظر بگذرانید ، (( اثر پوتین شما با دماغ دراز همان اندیشـه سیـاستمداران ایران هست )) .
آقای رحمانی ، همـین تعیین تکلیف خام اندیشانـه از جانب عطا قادری درون سایتشان ، مسبب این هست که ، سایتی کـه انتظارش داریم را درون ذهن نپرورانیم چرا کـه از هم اکنون و پیشاپیش حُکم را صادر کرده اند .

فردین ص

1390/7/14  07:53:45

حامـیان هنر درون طول تاریخ معمولا پادشاهان ،سیـاستمداران،نخبا وبزرگان اشرافی ویـابنیـاد های سیـا سی بوده اند کـه نـه بـه صورت نظام مندبلکه بر حسب نیـازهای تبلیغی واه سیـاسی خود بـه حمایت از هنر پرداخته اند .که هنرمندان خود باخته را بـه اصارت وبردگی مـی کشاند.در کردستان هم هنرمندانی هستندکه افکار وکارهایشان کپی هنرمندان ونویسندگان غربی هست .وبرده افکار آنـها شده اند وازدرد ورنج های مردم وجنایتهایی کـه توسط اقوام یـهود صورت مـی گیردبی خبرندودرراستای اه آنـها حرکت مـی کنند.در واقع این هنرمندان ونویسندگان تازه بـه دوران رسیده با ادعاهای بزرگ وفکری نیـهیلستی کـه بایک سری فرم ورنگ و...بدون آگاهی ومطالعه فریب سیـاستهای یـهود را خورده وزیر پر زبال آنـها اسیر شده اندواز ته مانده آشغالها وبوی تعفن یـهودتغذیـه مـی شوند.
در رابطه با اقتصاد وجامعه تجسمـی حتما بگویم کـه سامانـه های پنـهان قدرت نـه بـه عنوان یک ساختار بیرونی نسبت بـه شخصیت هنرمندبلکه با ایجاد کشش سطحی هر گونـه اثر هنری ونقد هنری وافکاری نو باب مـیل خود را برسطح آب نگه مـی دارد وآن دسته دیگرخلاف مـیل خودرا درون آب غرق مـی کند.
در واقع سلام محمدی از نقاشان معنا گرا ،کاریکاتوریستی جهانی ومنتقد با جسارتی هست که بدون وابستگی بـه این جریـانات وسیـاستهای کثیف درون دنیـا افکار وایده های خود را مطرح کرده وبه درد های بزرگ ,جنایتها وکشتارهای بی رحمانـه ای کـه توسط لاشخوران وقدرتمندان صورت مـی پزیرد پرداخته .بر خلاف هنرمندان ونویسندگان دیگرکه افکار این جنایتکاران شده اند رسالت خود را حفظ کرده وآنان را بـه نقد کشیده .
در برسی ساختار گونـه ای هنرمندان کرد رابا هنرمندان جوان اروپاوآمریکا مقایسه کرده وبا دیدی وسیع ومنتقدانـه بـه تجزیـه وتحلیل این آثار پرداخته که تا این هنرمندان جایگاه خود رابیـابند.ودر قسمتی دیگر با جسارت وذهنی هوشمندانـه وتیزبین بـه آثار ونوشته های فردین صادق ایوبی پرداخته کـه در یک نگاه کلی وساه ایشان را بـه عنوان سر د مدار مکتب (فتوکپی ئیست ها )چه درون آثار ونوشته هایش آورده وبرای همـیشـه این هنرمند ادعادار را ا ز صحنـه خارج ساخت .هستند هنرمندان جوانی درون عرصه های مختلف کـه هر کدام به منظور خود صاحب سبک شده اندوبه کپی آثار هنرمندان طراز دوم وسوم اروپا وآمریکا مـی پردازند وبدون آنکه ایده , مطالعه وذره ای شعور هنری داشته باشند وفرهنگ ملت هاواقوام را بشناسند بـه برپایی نمایشگاه های مفهومـی (کانسپچوال)چیدمان مـی پردازند واز مـیان خودشان پدر ومادر هنری تعریف مـی کنند .واقعا حتما افسوس خورد بـه حال این هنرمندان...
آقای ضیـاءالدینی شما کـه ازطراحان خوب کشور هستید وحیطه کاریتان مشخص هست چرا حتما بااین کار چیدمان درسطح پایین درون جمع این جوجه های کپی ئیست قرار بگیرید!.
در واقع نقش منتقد ومخاطب درون جامعه تجسمـی ایران از حیث فاعلانگی خود تهی شده هست وحضوری سراسر منفعلانـه دارد کـه تنـها راه نجات از این مرگ تدریجی رهایی از یوغ سرمایـه ووابستگی افکار وپرداختن بـه ذهنیـات وایده های خود ،مطالعه وتفکر هست .متاسفانـه ما درون ایران منتقد جهت دهنده نداریم کـه بتواند اعمال نظر منطقی نماید .واز این روست کـه نقش منتقد درون جامعه تجسمـی ایران تهی شده است.وهنرمندان ما درون جهت ادامـه حیـات هنری هیچ گونـه رشدی ندارندوفقط مصرف کننده هستند.

عطا قادری

1390/7/14  13:12:25

وب سایت

جوابیـه سایت آرت پارادیزو درباره اظهارنظر سلام محمدی:
گروه آرت پارادیزو باتوجه بـه اظهارنظر خام جناب سلام محمدی درون سایت شخصی خود نصبت بـه سایت آرت پارادیزو و تهمت وتخریب همکاران این سایت تصمـیم گرفته ایم خوابیـه ای را بـه ایشان ارائه نماییم.
دوست عزیز جناب سلام محمدی باتوجه بـه پیش داوری شما و حرفهای کـه بیشتر جنبه کینـه و عقده شخصی شماست حتما عرض کنم کـه در هیچ جای من چنین ادعای نکردم کـه منتقدم وآنـهم درون ضمـینـه هنرهای تجسمـی، من بعنوان یک هنر دوست سایتی را به منظور هنرمندان واقعی! کـه بتوانند درون فضای هنری مسموم این شـهر بدون هیچ و اعمال نظر شخصی نقد و مقالات خود را درون سایت بگذارند. اگر شما جناب هنرمند! با دقت بیشتری آن چهار خط را مـی خواندید چنین اظهارنظر عجولانـه و خامـی را ارائه نمـی دادید. لطفا بخودتان زحمت بدهید با دقت بیشتری بخوانید! من همـه هنرمندان را بـه همکاری دعوت کرده که تا در پیش برد سایت نقشی پرنگ داشته باشند و من هیچ جا این ادعا را نداشته و ندارم کـه یک تنـه بخوام نقد هنری را درون این شـهر بشیوه ای درست ارائه نمایم.
در مورد فیلمسازی من .از تمام دوستان من بخصوص دوستان مشترکمان سوال بفرمایید؟ من هیچ جا ادعای نداشته کـه فیلمساز هستم و خود را هنرجوی این هنر مـیدانم.مثل بعضیـها نیستم! با ارائه چند کار کپی از هنرمندان خارجی ادعا کنم و خودرا هنرمند و منتقد هنری بنامم. آنـهم درون عرض چند هفته نقدی 129 صفحه ای بنویسم.! البته خدا وکیلی ای ولا داره .پیشنـهاد من بشما دوست هنرمند! اینـه کـه استعدادتان را درون ضمـینـه رمان آنـهم رمانـهای عاشقانـه بکارگیرید. با این سرعت نوشتن شما، فکر کنم درون سال بتوانید نزدیک بـه 20 رومان بویسید. و رمان نویس موفقی انشاال.. بشید.
از شمل تقاضا دارم دندون رو جیگر بزارید و کمـی صبر داشته باشید. زود قضاوت و پیش داوری نفرماید. سایت آرت پارادیزو تازه اول راهشـه بزار چند ماه بکارش ادامـه بده بعد نقدهای آبکیتان را بنویسید. مگه شما 6ماهه بدنیـا آمده اید! همچنین دوست هنرمند! ما مثل شما نـه قسط ایجاد امپراتوری داریم و نـه نوچه پروری مـیکنیم.
یک هنرمند اول منیت را درون درون خود مـیکشد بعد شروع بکار هنری مـی نماید. کـه متاسفانـه هنرمندانی مثل شما فقط خودا را قبول دارند. بجای این همـه نوشتن کمـی هم فکر کن و بیندیش! اگر مردم نباشند و کار هنری را ستایش نکنند. هنرمندی وجودندارد.اما جناب هنرمند! این تفکر تنـها بدرد هنرمندان واقعی مـی خورد نـه استادکارنی مثل شما، شرمنده ولی هنرمندانی مثل شما را فقط مـیتوان استادکار نامـید نـه هنرمند چون کلمـه هنر براستی به منظور امثال شما سنگین هست مـیترسم زیرش له شوید.
هرچه باشد ما خود را جدا از جامعه نمـی دانیم کـه با نوع پوشش و توهمات خودرا تافته جدا بافته بدانیم! و به همـه نشان بدهیم کـه ما هنرمندیم! بقیـه.....
این هم نصیحتمـی از فروغ فرخزاد بـه امثال شما:
(انسان موجود پویـای ست، کـه نباید ایدئولوژی زده باشد بلکه حتما رها باشد.)

*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت جناب آقای عطا قادری
خدمتتان عارضم کـه از منظر من بسیـاری از نقاشان و هنرمندانی کـه شاید امثال شما آنان را صاحبان آثاری ناچیز نام مـی نـهید و بازاری مـی خوانید ، بسیـار محترم بوده کـه خودشان نیز بر این امر واقفند ، کـه دیگر اساتید جایگاهشان نزد من مشخص گردیده باشد . از این رو برایم محترم هستند چرا کـه بدون آزار مشغول ارائه ی آثار کپی خویشند ، کـه از این طریق گذران زندگی مـی کنند . ولی اگر همـین افراد درون رسانـه و یـا مجمعی عمومـی قلم و زبان بـه نقد ، تجزیـه و تحلیل و ارائه ی مباحث بچرخانند ، مـی بایست خود را منتظر ببینند کـه دیگران را درون مقام تایید و یـا نفی خود بیـابند . یعنی بنده قبل از اظهار نظر و حکم شما درون رسانـه ای عمومـی ، هیچ مطلبی حتی حرفهای ناشایست شما را درون رسانـه ای پیش نکشیده کـه نفی کنم ، و همانطور ماشاءالله محمدی کـه قبل از تعیین تکلیف و اظهار نظرشان درون مصاحبه و نشر عمومـی ، مورد خطاب قرار نداده بودم . اما اگر ارائه شد ، مـی بایست توان دفاع از آن را داشته باشید ، کـه اگر کلامـی از هم پاشیدگی جملاتتان را نوید داد ، اشک درون چشمانتان جمع نگردد و نفرین نکنید .
اکنون بـه این چند سطر مویـه نامـه و دردودل شما بپردازیم .
دوست گرامـی ، اگر شما درون اطراف خود آقای هادی ضیـاءالدینی ، جمشید فرجوند فردا ، ماشاءالله محمدی ، فردین صادق ایوبی ، با همگی دوستان و شاگردانشان را مسکوت مـی بینید ، از این رو هست که توان دفاع از مطالبی کـه ارائه داده اند و رودر رویی با پرسش ها و مباحثی کـه پیش کشیده ام را درون خود حس نمـی کنند کهبه سخن گشایند . اگر شما نیز از این تئوری پیروی مـی کردید ، مـی یـافتید کـه توان دفاع از آن چند سطر احکامتان را ندارید ، و مـی بایست سکوت مـی کردید ، زیرا با این هم اندیشی گروهی و بروز آن درون این چند سطر محقرانـه ، زحمت اثبات زاویـه ی دید کلام من بـه شما ، کـه خام بودنتان هست را متقبل شده اید .
اگر از جمله بندی سخیف و کودکانـه ، و ذهن ناپخته ی پسِ کلمات درگذرم ، و نا آشنایی با املای درست کلمات را بـه پیش نخوانم ، و فاصله ی متنی نوشتاری و گفتاری را گوشزد نکنم ، چند نکته را خدمتتان بیـان مـی دارم کـه عمق اندیشـه ی گروهتان را با آن بسنجید .
1 – فرموده اید : (( درون هیچ جای من چنین ادعای نکردم کـه منتقدم . اگر شما جناب هنرمند! با دقت بیشتری آن چهار خط را مـی خواندید چنین اظهارنظر عجولانـه و خامـی را ارائه نمـی دادید. لطفا بخودتان زحمت بدهید با دقت بیشتری بخوانید!))
دوست گرامـی این جمله ی خود درسایتتان را مرور فرمایید ((متاسفانـه هنوز نقد هنر را درون مـیان این عزیزان نمـی بینم و هر آنچه کـه به نام نقد درون سایتها و روزنامـه های محلی مـیبینیم بیشتر جنبه خراب وجه شخصی هنرمند را دارد.)) یعنی این جمله ی خود را تعیین تکلیف نمـی دانید وخود را درون مقام ارزیـابی آثار دیگران قرار نداده اید ؟!! اگر خودتان با همـیاری گروهتان نیز از فهم آن عاجزید ، بـه دیگران بسپارید کـه برایتان بخوانند و تفسیر کنند .
2 – آورده اید : ((مثل بعضیـها نیستم! با ارائه چند کار کپی از هنرمندان خارجی ادعا کنم و خودرا هنرمند و منتقد هنری بنامم. )) درون رابطه با این مورد مـی بایست اول از عهده ی کپی خواندن نوشته ها و آثارم برآیید و منابع آن را نشان گیرید ، کـه دیگران را اقناع بخشید که تا آثار من را زیر سایـه ی واژگان شما فرا خوانند . و همانطور کـه بارها گفته ام قبل از اثبات ، دیگری را محکوم ، ظلمـی از جانب موجودی کینـه توز خواهد بود . البته مـی توانید از دوستتان نیز کـه صدابردار عروسی هستند و گویـا مـی خواهند منتقد شوند یـاری بگیرید ، کـه اگر همانندیِ ابروهای اثر محمد جزا را با ابروهای اثری از سباستین کروگر تشخیص داد آن اثر را کپی بداند ، کـه سواد و تجزیـه و تحلیل ترکیب بندی ، لایـه ی مسطح بدن و رویکرد متفاوت ساختاری را تشخیص نمـی دهد ، چرا کـه با عیو عیوهای "سه ر چوپی " بـه این عرصه وارد گشته هست .
3 – گفته اید : (( آنـهم درون عرض چند هفته نقدی 129 صفحه ای بنویسم.! البته خدا وکیلی ای ولا داره .پیشنـهاد من بشما دوست هنرمند! اینـه کـه استعدادتان را درون ضمـینـه رمان آنـهم رمانـهای عاشقانـه بکارگیرید. با این سرعت نوشتن شما، فکر کنم درون سال بتوانید نزدیک بـه 20 رومان بویسید. و رمان نویس موفقی انشاال.. بشید)) اولا : اینکه معده ی شما تعجب کند دور از ذهن نیست ، زیرا اگر تمامـی نوشته های بـه اصطلاح منتقدان هنردر کردستان را روی هم بگذاریم بـه تعداد صفحات همـین نوشته ام نخواهد بود . ثانیـا : شما از کجا بـه این اکتشاف دست یـافته اید کـه نوشته ام ثمره ی چند روز هست ؟!! ثالثا : شما کـه اطلاع دارید ، نرخ بازار این روزها ، روزی چند صفحه هست ؟!! رابعا : تمامـی دوستان و شاگردانم چند سال هست که همـین مباحث را از من شنیده اند ، و برای نشان گرفتن مکتوب نیز بـه اندازه ی کفایت اشاره خواهم داشت ، کـه در یـابید 129 صحفه ، حاصل تفکر و دریـافتهای چندین ساله هستند ، نـه بـه عُمر تایپ آن !
مبحث سیر تاریخی کُردها : مقاله ای کـه در نوشته ام اشاره داشته ام مربوط بـه سال 1386
مبحث هایدگر و غیره : مقاله ی "هنرمند درون اسلام" سال 1386. ((راستي، چرا خلق اين آثار، باعث خطابي از سوي خدا براي كشف حقيقت «هايدگر» يا پند جهان «نيچه»، شناخت جهان «بومگارتن»، حقيقت اشياء «ويليام ورزورث»، احساسي برحق «هيوم» عقل شـهودي «كاسیرر» و يا كلمات خدا «گوته» كشف حقيقت «هايدگر» يا پند جهان «نيچه»، شناخت جهان «بومگارتن»، حقيقت اشياء «ويليام ورزورث»، احساسي برحق «هيوم» عقل شـهودي «كاسیرر» و يا كلمات خدا «گوته» نشد؟ ))
مبحث دکتر مددپور : مقاله ی "هنرمند درون اسلام" سال 1386 . ((از نويسندگاني همچون نجيب اوغلو منتقد هنر اسلامي، که تا دكتر مددپور نويسنده‌اي پر شور درون اين حيطه، هيچ‌كدام براي يافتن هنرمند درون اسلام مباني اسلام را تشريح نكرده‌اند و فقدان همين امر هست كه هنگام بررسي، سر از نوشته‌هاي هايدگر و نيچه، افلاطون و... درمي‌آورند و گاه براي معنا بخشي، آن را با احكام فقهي غسل مي‌دهند، يا شايد هنگام بررسي ميان آثار اسلامي، آن را ناديده گرفته‌اند، كه كليد گشاينده‌ي اين مبحث را بايد درون تنـها سند محكم اسلام يعني، قرآن جستجو كرد. ))
مبحث شعر: همان منبع 1386 . ((شگفتا، خداوند با آنـها هم كلام نيست و شاعران را نـه وجودهايي سري درون احوالات هستي، بلكه حتي پيروي از آنـها را گمراهي مي‌خواند، آياتي كه با هيچ تفسير و امّا و اگري نمي‌توان، اين سخنان قاطع را درون مسيري ديگر خواند و آنـها را با كلام خود محو كرد. ))
مبحث کلیِ هنر : همان منبع 1386. ((از ديدگاه بنيان‌شناسي، هنر با مفهوم امروزين يك پديده‌ي ناشناس هست و مثل تمام ديگر مفاهيم معلق، حتي تعريف اوليه ندارد، درون بنيان‌شناسي مقولات خردمندانـه هر پديده‌اي كه قابل خطاب منطبق با خصوصيات خود نباشد، بـه آيتم‌هاي مورد اعتناي عقل وارد نمي‌شود و بسياري از گمان‌هاي كنوني، اعتباري و القايي است. ))
مبحث کُردی : مصاحبه 1389 .(( البته شارحان دسته چندم و آبكي هم درون ميان كُردها داريم كه ذهنيات هايدگر و بوركهارات درون مورد دايره را ،‌با زور ( تكنيكهاي رزمي ) و ورد ( كسب فيض درون محضر فالگيرها ) مي خواهند دايره بودن كُردي را تحليل كنند . ))
مبحث مجسمـه : 1383 . (( اسلام یکی از گرایشـهایش منع طبقه و شخصیت پرستی هست و درون جامعه ی آن زمان مجسمـه ارتباطی بوده هست بین انسان و خالق بوسیله ی دهها خدای کوچکتر کـه تجسمش مجسمـه هایی هست که خود ساخته اند . مبارزه ی ایدئولوژی اسلامـی با این گرایش کـه از ابرهیم شروع مـی شود نـه فقط شکستن مجسمـه ، بلکه دگرگون مـیانجی انسان با مطلق و فروریختن طبقه و فردیت هست . فردیتی کـه انسانـها را قطعه قطعه مـی کند و شخصیت ها را پر رنگ تر و مجزا مـی نمایـاند. ))
مبحث بیـانگری درون گونـه های مختلف هنری: 1383. ((در مـیان آثار فلسفه ی هنر از نویسندگان جهان متوجه مـی شویم کـه اکثر فیلسوفان ، فلسفه ی هنر را بدون تقسیم بندی هنرها و حیطه ی "بیـانگری " خاص هر مورد ، آنـها را بـه طور کلی مورد خطاب قرار داده اند .... موسیقی گر چه رسانـه ای کاملاً شنیداری هست ، غالباً چه بسا بـه طرزی حیرت زا با اصطلاحاتی وصف مـی شود کـه جایشان درون سیـاق های کاملاً دیداری است. ))
و .....
کلام آخر : درون سایـه ی اشعار فروغ فرخزاد خوش باشید و آسوده بخوابید . با تشکر

صلاح الدین

1390/7/14  17:29:20

با سلام
روز های اخیر مصاحبه ای از جناب صادق ایوبی با یکی از شبکه های ای را نظاره کردم؛ مصداق عینی این ضرب المثل ((هم از توبره مـیخورد هم از آخور)) بر من هویدا گشت.
ایشان درون حالی کـه رؤسای خود را ناظر بر گفتار خود مـیبینند حضورشان را درون یکی از احزاب فعال درون اوایل انقلاب (که چندان هم درون تاریخ این ملت خوشنام نیستند) با لحن و لفظی از پشیمانی ابراز مـی کند ، درون حالی کـه در برخورد زننده با شما ( مثلادر نمایشگاه) و در حالی کـه از بروز ن این مطلب بـه بیرون حتم داشتند با افتخار از فعالیت درون حزب سخن راند و در مقابل ناظران درون محل بدان وسیله قصد موجه ساختن خود و جوابیـه ای نا مربوط بـه شما را داشتند.(!!!)
حال ایـا ایشان درون باب این تناقض گویی جوابی خواهند داشت ؟!!!
صلاح الدین
*************************************************************
پاسخ :
جناب آقای صلاح الدین ، سلام
چهار سال گذشته ، حین ارائه ی مباحث به منظور شاگردان کلاسم ، فردین صادق ایوبی بدون اجازه وارد مبحث شد و بعد از درون گِل ماندن درون مقابل مباحث ارائه شده و لکنت زبان درون برابر پرسش های من ، بـه پیـامبر عظیم الشان اسلام دشنام و با الفاظ رکیک ایشان را مورد خطاب قرار داد ، صحنـه ای کـه هم اکنون نیز هیچ یک از شاگردان کلاس آن را نتوانسته اند از ذهن بیرون برانند . و در طول تاریخ همـیشـه چنین موجوداتی حقیر درون برابر پیـامبر ، احمقان و ابلهان خوانده شده اند .
بسیـارند اهل مطالعه و استاد دانشگاه کـه حضوری و یـا از طریق ایمـیل و پیـامک ، بعد ازاین رسوایی و رونمایی از فتوکپیست بودنش درون مطالب من ، او را مسخره مـی کنند و مـی گویند : اکنون دریـافته اند کـه در حد عروسکی خیمـه شب بازی کـه از کلام دیگری تغذیـه مـی کند حضور داشته است. و مریدان بی سوادش را بنگرید کـه بعد از این مباحث ، چون پدر هنریشان را این طور وامانده و سخیف دیدند ، بـه فتوکپی های گذشته ی خویش کـه مـیراثی از مرادشان هست مشغول گشته اند .
http://www.artparadiso.com/node/104

و دیگرانی کـه وحشی شده اند ، آنچنان وحشی کـه بیچاره و ابلهی درون مقابل نوشته هایم ، مـی خواهد عهایی کـه ظاهرا از من هنگام ارتباط نامشروع با ان برداشته را درون اینترنت منتشر کند . دیگری عارتباط من با پسران !!! یکی دیگر ارتباط من با پدرم !!! درون پاسخ بـه یکی از آنـها اظهار داشته ام کـه ، مشتاق دیدن این عها هستم و اگر یک سری کاملش را نیز به منظور خودم بفرستید سپاسگزار خواهم بود .
دیگری از این مـی نالد کـه چون من درون فستیوالهای جهانی حضور دارم ، بعد بدون شک از طرف ارشاد اسلامـی و ... حمایت مـی شوم . و وامانده هایی دیگر کـه شرح گفتارشان بـه درازا مـی کشد .
البته درون این چند سال ، این چنین سخنان ، و سکوت همگیـانی کـه در نوشته ام نقد کرده ام ، از بس خنده دار ، مضحک و شادی بخش بوده هست ، کـه من و دوستانم را از دیدن فیلم ها وآثار کمـیک بی نیـاز نموده هست !؟
با تشکر .

عارف محب الله

1390/7/15  23:16:18

به خداوند درباره مفاهیم آیـات و کلمات قرآن سوال ندهیم کـه سرانجام سر از تاویل درون مـیاوریم . / اسلام و شمشیر 50/ناصر پوپیرار /

اگه خداوند بـه سوالات پاسخ نمـیداد، اونوقت سر از هیچ چیز درون نمـیاوردیم .

پس خداوند بـه سوالات پاسخ مـیدهد کـه سر از یک چیز درون مـیاوریم کـه شخص شیطان

اون چیز رو تاویل مـینامد.

اگه شما هم درون برابر این تهمت و توهین آشکار شیطان بـه خداوند،موضع نگیرید .

اونوقت خداوند نسبت بـه این کفر و بی توجهی شما موضع خواهد گرفت .

عارف محب الله

1390/7/15  23:23:47

و مار از همـه ی جانوران صحرا حیله ساز تر بود کـه خداوند یـهوه او را آفریده بود .
/تورات .کتاب پیدایش. فصل سوم .آیـه ی یک /
خداوند درون قرآن، این مار را کـه حیله گر ترین بودن ،نشانـه ی بارز اوست ، شیطان مـینامد کـه باعث خروج آدم و حوا از باغ عدن شد .
پس اولین نشانـه ی شیـاطین ، حقه باز ترین بودن هست . و تمامانی کـه با
ناصر پورپیرار حتی یک هفته هم رابطه داشته باشن ، مـیدونن کـه چه حقه باز بزرگیست . اونقدر سرتون کلاه مـیذاره کـه احساس مـیکنید پورپیرار همان واژه ی دروغ هست که زنده شده است
نور الدین کیـانوری :
پورپیرار یک دروغگوی بزرگیست کـه به هر جا برسد کلاهی مـیگذارد بـه سرآن سپس بـه سراغ خوان بعدی مـیرود .
چون خداوند شیـاطین را از رحمت خود دور کرده ، بنابراین شیـاطین همـیشـه به
مشاغل پست جامعه مـیپردازند.
به مشاغلی علاقه دارند و مـیپردازند کـه همچون مار ، حرکت بـه جلو و با سختی رو بـه همراه داشته باشـه .
مثل کارگری و بنایی . مثل غواصی و مثل نویسندگی و کوهنوردی . کـه همـه ی اینـها مثل خزیدن ، حرکت رو بـه جلو و با سختی رو بـه همراه داره .
ناصر پورپیرار بـه تمام این مشاغل ذکر شده علاقه شدیدی دارد . بـه طوری کـه نام اصلی و پدری او بناکننده ست . ناصر پورپیرار عاشق عکاسی و معماری ست کـه شغل شیـاطینی کـه در دربار سلیمان بودند هم از همـین ها بود .
چون شیـاطین از رحمت خدا دور شده اند و تنـها هدفشان بـه سقوط کشاندن بشر هست بنابراین از نور و دانایی و پادشاهیـه بشر نفرت دارند .
ناصر پورپیرار بـه قدری از پادشاهی نفرت دارد کـه از 15 سالگی وارد حزب توده شد و همـیشـه به منظور قتل محمد رضا پهلوی نقشـه مـیکشید . یعنی پادشاهی این همـه باعث آزارش مـیشد ونسبت بـه آن حساسیت داشت و مـیخواست سریعا پادشاهی رو نابود کنـه .
نام مستعار او ناریـا ست . ناریـا چب شده ی ایران هست . چون هدف شیطان چب ایران بود بنابراین از این نام مستعار استفاده مـی کرد و مـی کند .
او هنگامـی کـه زندانی شد شروع بـه مطالعه و تحقیق کرد و به شیوه ی ایجاد روح و ایجاد احساس علاقه ی شدید بـه پادشاهی درون قلب کودکان پی برد و به خاطر عدم ایجاد چنین احساسی درون قلبی ، خوشحالی کرد کـه اینم باعث بـه دنیـا اومدن
من شد کـه به شدت بـه پادشاهی علاقه مندم .
ناصر پورپیرار از نور و دانایی نفرت دارد و به همـین خاطر از تورات هم کـه طبق فرموده ی قرآن ، نور و هدایت هست نفرت دارد .
از سوال از خدا هم نفرت دارد کـه حاصلش علم و دانایی ست .چون هم نور و دانایی و هم پادشاهی و سلطنت مقام بشر رو بالا مـیبره و شیطان دشمن بالا رفتن مقام بشر هست و از این مقوله ها نفرت دارد
خداوند درون کتاب مقدس مـیفرماید :
اسرائیل و یـهودا ،از خدای خود ، خداوند لشکرها متروک نیستند . اگر چه ولایت ایشان بر خلاف قدوس اسرائیل از گناه پر باشد .
/ارمـیای نبی . بخش 51 . آیـه 5 ./
و درون کتاب مقدس خداوند وعده داده کـه تمام شـهرهایی کـه با کشور اسرائیل و باقوم برگیزده ی اسرائیل دشمنی کنند با خاک یکسان خواهد کرد .
امروز همـه ی ما بـه عینـه دیدیم کـه وعده ی خداوند صدق هست .برلین و کشور آلمان بعد از اینکه با اسرائیل دشمنی د با خاک یکسان شد .و همچنین طرابلس و مصراته و دیگر شـهرهای عربی کـه زمانی درون خیـابان هایش شعار مرگ بر اسرائیل سر داده مـیشد ، امروز با اراده ی الله با خاک یکسان شدند
سران عرب هم مثل هیتلر و پادشاه یـهود ستیز بابل ، ذلیل شدند .امروز به منظور شیـاطین کـه تنـها آروزیشان بـه سقوط کشاندن بشر هست ، سریع ترین راه و بهترین راه به منظور ساقط بشر، دشمن بشر با بنی اسرائیل هست که
خداوند وعده ی نابودی دشمنان اسرائیل را داده هست .ناصر پورپیرار هم کـه یک شیطان هست و آروزیش سقوط بشر . بنابراین به منظور رهسپار همـه ی شما بـه دیـار عدم ، ساده ترین راه به منظور پورپیرار دشمن شما به
قوم برگزیده ی بنی اسرائیل هست .
خداوند هنگامـی کـه آدم و حوا رو بـه باغ عدن گذاشت ، گفت کـه از این درخت نخورید کـه ساقط مـیشید.شیطان چونکه مـیدونست سریع ترین راه به منظور سقوط آدم و حوا از پادشاهی، خوردن مـیوه ست . بنابراین اونا رو بـه خوردن مـیوه وسوسه کرد .خداوند درون تورات وعده داده کـه دشمنان بنی اسرائیل رو ساقط و ازبین خواهد بردشیطان هم از این وعده بـه خوبی آگاهی داره .

پس بنابراین امروز هم بـه جای خوردن از مـیوه ی درخت ممنوعه ، سریع ترین راه به منظور سقوط بشر ، وٍسوسه اونـها علیـه قوم برگیزده ی بنی اسرائیل است.
هوشیـار باشید . ناصر پورپیرار یک شیطان هست که شما را به منظور سقوط ، بـه سوی دشمنی با بنی اسرائیل هدایت مـی کند
او آشکارا دشمن من و شماست . وقتی کـه با بنی اسرائیل دشمن شدید و وعده ی خدا محقق شد و شما از بین رفتید، این وسط تنـها خودتون زیـانکار مـیشید . نـه بـه من آسیبی مـیرسه و نـه بـه قوم بنی اسرائیل درون مورد دشمنی با بنی سرائیل بـه همتون هشدار مـیدم کـه دشمنی با بنی اسرائیل ،وسوسه ی شیطان هست و درون مورد ناصر پورپیرار براتون هشدار مـیدم کـه او شخص شیطان است
نام پدری او بناکننده ست کـه بعدا اسمشو بـه عبدالناصر بنی کنعان تغییر مـیده .عبد الناصر بنی کنعان یعنی بنده ی یـاری دهنده ی قوم کنعان .
این شدت علاقه ی او رو بـه قوم کنعان نشون مـیده . کنعان نام قومـی ست شیطانی، کـه الله تعالی فرمان قتل عام اش را صادر فرمود .
بعدا به منظور اینکه لو نره اسمش رو بـه ناصر پورپیرار تغییر شکل داد . پور یعنی همان بنی و پیرار هم یعنی گذشته کـه منظورش همون گذشته های کنعان هست هوشیـار باشید کـه ناصرپوپیرار همان شخص شیطان هست .
در دهه های 20 و 30 قرن بیستم ، جراید و روزنامـه های مخالف هیتلر بـه مردم مـینوشتند کـه او یک شیطان هست و مردمش را بـه سوی نابودی هدایت مـی کند
و این روزنامـه ها بـه مردم مـیگفتند کـه تنـها چیزی کـه شیطان به منظور پیروزی احتیـاج دارد غفلت مردم هست .مردم آلمان بـه هشدار این هشداردهنده ها گوش نو کافر شدن و هیتلر رو بـه رهبری خودشون قبول و زمانی کـه خداوند بـه آلمان خشم گرفت و برلین درون سال 1945 درون آتش مـیسوخت ،
و کودکان آواره درون خیـابان ها دنبال پناهگاه مـیگشتن ، هیتلر نبود کـه مردمش رو از خشم خدا نجات بده .منم امروز بـه شما مـیگم کـه ناصر پورپیرار شخص شیطان هست که با گامـهای خودش آگاهانـه شما رو یـه سوی نابودی هدایت مـیکنـه و تنـها چیزی کـه برای پیروزی نیـاز داره ، غفلت شماست . بعد بیـاییم که تا اشتباه مردم آلمان رو تکرار نکنیم .فردا زمانی کـه خدا براتون خشم گرفت ، پورپیراری نخواهد بود کـه شما را از خشم خدا نجات دهد .
یکی دیگر از کارهای شیـاطین، بستن ارتباط بین خالق و مخلوق هست .چون اگه مخلوق با خالق ارتباط داشته باشـه ، همـیشـه خالق ، مخلوق را درون برابر سقوط حمایت و محافظت مـیکنـه و با نور خودش،راه رو و چهره ی شیطان رو بـه مخلوقش روشن مـیکنـه .
پس ارتباط و دوستی با خالق ، بزرگ ترین سد شیـاطین ، درون ساقط بشر هست .پس بنابراین اولین کار شیـاطین بستن ارتباط بین خالق و مخلوق هست .
ناصر پورپیرار کـه یک شیطان هست ، همـیشـه شما رو از سوال پرسیدن از خدا ، از دعا و از انفاق نـهی مـی کنـه کـه همـه ی اینـها وسیله ی ارتباط با خالق هستن .مراقب باشید کـه ناصر پورپیرار همان شخص شیطان هست و به منظور به سقوط کشاندن شما بد نقشـه ای کشیده هست .
شیـاطین از امریکا نفرت کامل دارند . چونکه کشور امریکا شعار {اعتماد و تکیـه ی ما بر خداست} رو شعار ملی خودشون کرده اند . وقتی شما بـه خدا تکیـه کنید،فرشته های خدا رو به منظور حفاظت از خودتون درون کنارتون ساکن مـی کنید و باعث وحشت
شیطان مـیشید . بـه خاطر همـین هم شیـاطینی مثل پورپیرار از امریکا نفرت کامل دارن و نابودی امریکا بزرگ ترین آرزویشان هست .و حزب الشیطانی همچون خمـینی ، لقب شیطانیـه خودشون رو بـه کشور امریکا نسبت مـیدن، و نمـیگن کـه امریکا چطور شیطانیـه کـه شعار { اعتماد و تکیـه بر خدا }
رو شعار ملی خودش مـیکنـه .تقریبا ده ماه درون مـیان شما ساکن شدم . از 26 آبان 1389 یعنی عید قربان که تا امروز کـه 14 مـهر 1390 هست .در طول این مدت تمام دلایل لازم و موجود رو درون مورد شیطان بودن پورپیرار ارائه دادم .
سعی کردم با ساختن خانـه ای به منظور خدا ، بـه شما دعا و سوال از خدا یـاد بدم .برای توضیح درون مورد شیطان بودن پورپیرار ،بسیـاری از پاسخ های خدا رو براتون توضیح دادم .در مورد تورات و کتاب مقدس توضیح دادم . حقایق زندگی رو بـه عینـه براتون توضیح دادم و آیـات تورات و قرآن رو با آن منطبق کردم . براتون بـه عنوان حجت نشون دادم کـه چطور بعد از حذف کامنت هام وبلاگ امریکایی و
وبلاگ ناریـا هک شد و چطور بعد از اینکه دعا کردم ، نویسنده ها شروع بـه ترک اینجا ، درون حالی کـه قبلای حتی کلمـه ای درباره ی ترک بـه زبان نمـیاورد از هر درون و راهی وارد شدم که تا شماها رو بـه اذن خدا بـه راه راست هدایت کنم .
آسیب دیدم و ضربه خوردم . بعد از نا امـیدی از خدا ، بشقاب پرنده ها کـه همان اجنـه هستن، ترس و وحشت رو وارد قلبم .
براتون توضیح دادم کـه خدا ماهیتش نور هست و هر کـه خدا رو بـه عنوان نور باور نداشته باشـه درون واقع غیر خدا را مـیپرستد .آبان ماه کـه مـیخواستم بـه امریکا برم ، دلم بـه حال شماها سوخت و ماندم که تا شیطان بودن پورپیرار رو براتون توضیح بدم و در موردش هشدار بدم . از 26 آبان، شبانـه روزکامنت نوشتم ولی همشو شیطان حذف مـیکرد . از دی ماه وارد وبلاگ آقای نوزاد شدم و از اسفند ماه وارد وبلاگ زد ایشدم و شبانـه روز نشستم و اونجا نوشتم وتوضیح و هشدار دادم.
خداوند نور هست .
همـه ی موجودات زنده و همـه ی شما روحی از جنس نور هستید کـه درون بدن خودتون قرار دارید .مرکز کنترول شما، قلب شماست کـه از خودش هچون آتشفشانی احساسات منتشر مـیکنـه و این احساسات اعمال شما رو کنترل مـی کنن .
اگه احساس منتشره از قلب ، احساس علاقه باشـه ، شما بـه اون طرف مـیرید و اگه احساس منتشره ، احساس نفرت باشـه ، شما از اون طرف فاصله مـیگیرید .پس قلب شما بـه وسیله ی احساسات ، اعمال شما رو کنترول مـی کنـه هنگام مرگ، شما از بدن خارج مـیشید و چون نور هستید از طریق تونلی بـه سوی خدا برمـیگردید کـه نور هست .و جسم شما کـه از خاک هست به سوی خاک بر مـی گردد.
خداوند پاسخ دهنده بـه سوالات هست . اگه از او سوال کنید براتون با نور خودش و به وسیله ی تجربه پاسخ مـیده .خداوند سمـیع الدعاست و اگه دعا کنید اجابت مـی کند و طوری اجابت مـی کند کـه شما قبلا اصلا تصورش هم نمـی کردید کـه این شکلی اجابت بشـه .
خداوند پناهگاه و پناه دهنده بـه شماست . اگه بـه خدا کـه نور هست ایمان بیـارید از شما کاملا درون برابر هر درد و دغدغه ای محافظت مـی کنـه .خدا یـاری دهنده ست و اگه از او کـه نور هست ، یـاری بخواهید بـه شما یـاری مـیدهد .
با تمام وجود خدا رو دوست بدارید و به تمام حرفهایی کـه گفتم ایمان بیـارید .
ناصر پورپیرار شخص شیطان هست . بـه تمام شما درون مورد او هشدار مـیدم. از او بـه خدا پناه ببرید .فردا درون روز قیـامت خداوند بـه شما خشم گرفتی نخواهد کـه شما رو نجات بده خداوند صاحب انتقام سختی ست . بعد با پورپیرار کـه دشمن خداست، دشمن بشیدو بـه الله تعالی پناه ببرید.
ناصر پورپیرار شیطان هست . بـه همتون هشدار مـیدم . الحمدلله رب العالمـین .

*************************************************************
پاسخ :
به سبب این روشنگریتان ، انشاءالله یـهوه چند که تا حوری چاق و چله نصیبتان گرداند !

سلام محمدی

1390/7/17  14:25:38

در رابطه با سایت www.artparadiso.com قبلا عرض شد کـه (( همـین تعیین تکلیف خام اندیشانـه از جانب عطا قادری درون سایتشان ، مسبب این هست که ، سایتی کـه انتظارش داریم را درون ذهن نپرورانیم چرا کـه از هم اکنون و پیشاپیش حُکم را صادر کرده اند . )) بطوریکه نشان دادند حتی درون بیـان گفتار و انعکاس آن نیز صادق نیستند .
یعنی درون سایتی کـه مدعی گردآوری آثار و نوشته های هنرمندان کُرد بدون جانبداری از گروه و یـا شخصی خاص هست ، درون اولین اقدام ، عکسِ آن را شاهد بودیم . چراکه مـی بایست نظر بنده را نصب مـی د و در جواب ، آن مویـه نامـه را حک مـی د ، کـه مخاطب دریـابد از چه رو اینچنین برآشفته اند ! و قسمت نظرات همان مطلب را فعال مـی د کـه جوابیـه ی من را نیز ثبت شده ببینند کـه مخاطب ، گفتگو را دنبال گیرد ، درون حالیکه بنده لینک نوشته ی آنـها را آورده بودم کـه رجوع بـه آن ساده و ممکن گردد .
اما قسمت مضحک آن؛
گروه آرت پارادیزو با هم اندیشی و حرام گردانیدن و سوزاندن فسفر، چند سطر بچگانـه نوشتند کـه در همـین سایت نیز نصب کرده اند. و بنده درون جواب آن خام و سطحی بودن ادبیـات ، و املای غلط کلمات و متعجب شدن از نوشته ای 129 صفحه ای و غیره را گوشزد کرده بودم ، امااین گروه بعد از خواندن جوابیـه ی من ، مطالبی کـه عنوان کرده بودم را کاملا حذف ، و دو سطر رجز خوانی دیگر را بجای آن نصب کرده اند !؟ و جای بسی خوشحالی هست که حداقل دریـافتند ، گروهی نیز توان نوشته ای یک پاراگرافی را ندارند کـه سبب آبروریزی و تمسخر خواهد بود .
http://www.artparadiso.com/node/137
اما مضحک تر از آن ؛
نوشته اند (( ...نشانـه عدم آگاهی و فهم شما از شیوه نقد هنریست. درون شان این سایت نیست کـه جواب شما را بـه شیوه خودتان بدهید. سیـاست سایت این هست که منتقدانی واقعی را بـه جامعه معرفی نماید. )) آنـهم از جانبانی همچون عطا قادری ، ئاریز قادری ، سامان صولی و ..... ،انیکه تاکنون همـین نوشته ام را نیز نخوانده اند !!؟ و درست تر عنوان کنم ، سواد و جرأت خواندن آن را ندارند ، کـه همـه ی اوهامشان را بر بادرفته مـی بینند و افسردگی خواهند گرفت . چند بچه ی کینـه توز و عقده ای کـه قبل از ارائه ی نوشته ای درون نقدم مطالبم ، همچون طوطی مطلبی کـه رؤیت نکرده اند را خام نام مـی نـهند!!
اگر احکامشان را بر داشته و از اینکه خود را درون مقام نفی دیگری دیدند ( چیزی کـه خودشان نیزدر جواب قبلی ، آنرا نادرست خوانده اند ، ) عذر خواهی د ، با خود نشان از آن دارد کـه گامـی بسوی سایتی کـه مدعی اش هستند برداشته اند ، اما ........

عارف محب الله

1390/7/17  14:48:30

جناب سلام محمدی .
قیـافه ی شما شبیـه بهی ست کـه قسم خورده چیزی رو نفهمـه .
*************************************************************
پاسخ :
ای کلک، چطوری فهمـیدی ؟!

شاريا

1390/7/19  12:29:55

وب سایت

با سلام .
آقاي سامان عزيز . آدم نمي داند درون اين روزگار و عصر با چه كسي همدم و از چه كسي عزلت بگيرد . شما كه سالهاست درون كلاسهاي ايشان تلمذ مي نماييد و بهتر از هر كسي با تفكر و منش ايشان آشنايي داريد . حال با عوض شدن جو بر خلاف ميل شما آيا درست هست شروع بـه نوعي جبهه گيري و سخن پراني برخلاف آنچه سالهاست خط مشي زندگي شماست قدم برداريد . احترام بـه استاد و نمك شناسي هم فكر كنم درون هر ملتي جز اصول پذيرفته شده بوده هست كه متاسفانـه شما آن را بـه دست فراموشي سپرده ايد البته اين عكس العمل نا بـه جا درون شما تازگي ندارد شبيه آنچه امروز از شما ترواش شده هست سابقه دارد و سال گذشته هم بر همين منوال اقدام نموديد ، کـه غیر از بی احترامـی ، نکته ای قابل تامل و حتی مربوط بـه مقالات را از شما شاهد نبوده ایم. بهتر هست كمي تامل بفرماييد.

محمد سامان صولی

1390/7/20  09:51:24

ایمـیل

دروود
جناب اقای شاریـای عزیز
شما از شخصیت بنده شناختی ندارید و متاسفم کـه برداشت شما نیز از کامنتهای سال گذشته بنده منفی بوده هست شما شاهد توهین جناب اقای محمدی هستید درون حالیکه هیچ سند و مدرکی بنا بـه عضویت بنده درون گروه و یـا اصلا وجود اعضای مشخصی به منظور گروه پارادیزو درون دست ندارند و برای منتقدی درون این سطح چنین توهینی آن هم بـه شاگرد خودش واقعاً تامل مـی خواهد .در خصوص عوض شدن جو بر خلاف مـیلم اصلا متوجه نمـیشوم کـه شما مـیل بنده را از کجا مـی شناسید ؟مگر بنده کجا تعریف مـیل کرده ام؟ کجا پارامنت و ایدئولوژی و حزب و گروه انتخاب کرده و شما را درون جریـان گذاشتم؟ و اصلا کجا جبهه گرفته ام؟جناب آقای سلام محمدی بنده انتظار عذر خواهی ندارم . درون نـهایت بنده سواد نظر دهی درون رابطه با مقاله ایشان را ندارم واسلام .
*************************************************************
پاسخ :
آقای محمد سامان صولی، همچنانکه بارها درون کلاس خدمتتان عرض کرده ام ، شما و امثال شما با توجه بـه آگاهی و شناختتان درون حوزه ی هنر، مـی بایست درون مقام یک پرسشگرحضور مـی یـافتید کـه نوشته هایم بسط بیشتری یـابد که تا نکات مبهم ، از نگاه شما را برباید. اما از جانب شما نـه تنـها چنین اتفاقی نیفتاد ، بلکه سال گذشته درون فضایی کـه مدیر سایت از نصب توهین و دشنام بـه بنده لذت مـی بُرد ، و توهین بـه مسلمانان را از زبان یک بیمار روا مـی داشت ، کمترین وظیفه با حضور شما درون سایت ، مـی بایست راهنمایی و تذکر بـه مدیریت سایت ( دوست شما ) به منظور پیشبرد سایتی تخصصی مـی بود ، کـه اگر نظریـه و مبحثی درون رابطه با خودِ نوشته ها ارائه نمـی شد، دلیل نصب توهین ها بـه بنده را برآمده از کینـه و واماندن درون مقابل نقدهایم از طرف دوستانتان " گروه کردیش کارتون" جستجو مـی کردید .
در رابطه با مصاحبه ام کـه نکاتی متفکرانـه درون آن هویدا بود و فراسوی دیدن بسط آن هست ، گزیده ای از اولین حضور دوستتان "سوران ، نعمت " درون مقابل آن را را برایتان مـی گذارم کـه ملموس گردد . (( افتادن درون کجراهه ایدولوژی اسلامـی کـه همجون باتلاقی شما را فرو مـیبر د . دلیل همـه گیر شدن و عوام پسند بودن اسلام قابلیت ارضای خوی حیوانی وپایین تنـه ای این جماعت هست ))
چنین اهانتهایی بـه فاصله ی ارائه ی مصاحبه ، هنرمند درون اسلام ، و کاریکاتور چارلی چاپلین تکرار شد ، و خبری از شما بـه عنوان یک کارتونیستِ شاگردِ بنده ، و تذکر بـه مدیر سایت نبود !؟ اما هشدارهای دیگران را مـی توانید پی گیرید کـه نمو نـه اش را درون تاریخ 15 . 05 . 1389 درون قسمت اثر چارلی چاپلین ، از جانب " هنرمند " شاهد بودیم : ((مدیر محترم کردیش کارتون _ متاسفم به منظور سایتی کـه مـیخواهد تخصصی درون مورد کارتون و کاریکاتور حرفی به منظور گفتن داشته باشد و در عمل هر توهینی درون مورد آثار تنـها کاریکاتوریست حرفه ای کورد را درون سایتش بازتاب مـیدهد. مدیریت محترم اقلا شما درون این آخرین کامنت سوران چه چیز تخصصی به منظور استفاده عموم جز توهین دیدید کـه آنرا نصب کرده اید؟ خدای ناکرده ما را بـه شک مـی اندازید کـه از این توهینـها بـه آقای سلام محمدی لذت مـیبرید .))
آقای صولی ، اکنون درون آن فضای سراسر توهین، دلیل حضور و کلامتان ، درون مقابل این واکنش جناب " هنرمند " را با هم از نظر بگذرانیم ! (( سامان صولی : جناب آقای هنر مند ، بی طرف بودن سایت کردیش کارتون قابل تحسین هست ، و باور کنید آقای محمدی هم زیـاد خوش خلق درون برخورد با مخاطبانشان نیستند اصلا ایشان مخاطبی به منظور خود نمـیگذارند . ))
در رابطه با نقد " حقیقت درون کارتون " ، شما بـه عنوان یک کارتونیست حتی توان ارائه ی یک سطر رانداشتید و دلیل حضور خود را درون این نوشته ، درون فضایی کـه هر احمقی بـه استادتان توهین مـی کند و گروه " کردیش کارتون " هم آن را نصب مـی کنند ، جستجو کنید !؟ (( 23 . 06 . 1389 . سامان صولی : جناب آقای سلام محمدی بنده با توجه بـه شناخت لحن و بیـان شما مخاطب خود را آقایـان رسولی و بی نشان معرفی کردم و خدا بیـامرزد آنکسی کـه این تکنیک بر گرداندن جملات را یـاد شما داد . امـیدوارم نگاه منتقدتان دست از سفسطه بردارد و از یک جامعه قائل بـه ایدئولوژی مثبت اثر منفی نخواهد و بلع....... جبهه گیری و نقد ناپذیری آقای سلام محمدی را دلیل مـی دانم ....بنده از این بـه بعد مخاطب آثار و مقالات شما نیستم . )) هر چند بعد از آن ، از من عذر خواهی کردید ، و بدون وقفه که تا هفته ی پیش درون کلاسم حضور داشتید .
اما درون رابطه با گروه آرت پارادیزو؛
اولا: شما که تا چند روز پیش و بعد از جواب بنده نیز ، جزو این گروه بودید . دوما : بارها گفته ام و شنیده اید کـه ، اگر نویسنده و منتقدی از عهده ی اثبات کُپی و ناچیز خواندن مطلبی بر آمد ، و بعد آن را کُپی و ضعیف خطاب کند ، نـه توهین ، بلکه بر آمده از شناخت منتقد خواهد بود، چنانکه درون عرصه های گوناگون هنری نیزچنین اتفاقی مـی افتد و با واژه هایی همچون اثری " ضعیف ، معمولی ، کُپی ، ناچیز ، متفکرانـه ، و ...... " از جانب منتقدان و داوران ، بعداز ارائه ی ادله ی خود مورد خطاب قرار مـی گیرند . اما اگر همـین واژه ها و رویکرد را از زبان و قلم فردی ، بدون ادله و اثبات و شناخت جاری ببینیم ، اهانت ترشح شده از ذهنی بیسواد و کینـه توز لقب مـی گیرد .
مخاطب درون لابهسطرهای چند صد برگ نوشته ی من یـافته هست ، کـه از عهده ی اثبات کُپی و خام بودن مطالبی کـه نقد کرده ام ، برآمده ام . کـه چند سطر مویـه نامـه ی گروه آرت پارادیزو را نیز درون همان سطحی کـه حضور یـافته اند مورد خطاب قرار داده ام . اما اگر این گروه بدون سطری ادله و سند قوام یـافته از شناخت مـی گویند (( بعد نقدهای آبکیتان را بنویسید ..... پیش داوری شما و حرفهای کـه بیشتر جنبه کینـه و عقده شخصی شماست ... مثل بعضیـها نیستم! با ارائه چند کار کپی از هنرمندان خارجی ادعا کنم و خودرا هنرمند و منتقد هنری بنامم....... ما مثل شما نـه قسط ایجاد امپراتوری داریم و نـه نوچه پروری مـیکنیم.... متاسفانـه هنرمندانی مثل شما فقط خودا را قبول دارند. بجای این همـه نوشتن کمـی هم فکر کن و بیندیش!... کلمـه هنر براستی به منظور امثال شما سنگین هست مـیترسم زیرش له شوید..... ما خود را جدا از جامعه نمـی دانیم کـه با نوع پوشش و توهمات خودرا تافته جدا بافته بدانیم! و به همـه نشان بدهیم کـه ما هنرمندیم..... نشانـه عدم آگاهی و فهم شما از شیوه نقد هنریست.... )) این احکام بدون اثبات و ارائه ی دلایل ، بدون شک توهین و ترشحات عقده های شخصی را با خود حمل مـی کند . هیچ نگاه متفکرانـه ای را بـه خود جلب نخواهد کرد کـه جدی گرفته شود ، و گذران روزگار همـین ناله های اندک ناشی از درمانده بودن را با خود محو مـی گرداند .
اکنون شما بفرمایید : چرا درون این چند سال هیچ یک از خطابه های آنـها را توهین ندانسته و عنوان نکرده اید ، و مباحث و گفته های من ، بعد از اثبات و شناخت را توهین نام مـی نـهید ؟!! مثل گذشته هیچگاه ، هیچ یک از مخالفان ، مباحث مطروحه درون نوشته هایم را بررسی نکرده ، چرا کـه چیزی درون چنته ندارند و بجای آن بـه گفته های زنکی و محاوره ای مـی پردازند، کـه با خود نشان از حقارت و حسادت وعدم فهم دارد .
همانطور کـه همشاگردیـها و دو ستانتان مـی دانند، و خودتان نیز اذعان داشته اید ، سواد نظر دهی درون رابطه با نوشته هایم را ندارید ، چرا همـین خطاب از جانب من ، حتی بعد از اثبات را توهین مـی پندارید ؟!!
کلام آخر : فرموده اید (( جناب آقای سلام محمدی بنده انتظار عذر خواهی ندارم )) و چون مـی دانم از درک این عاجز هستید کـه ، استادتان را چنین مورد خطاب قرار ، براستی خجالت دارد ؛ لذا تأویل سکوت من درون برابر این جمله را بـه خودتان وا مـی گذارم .
موفق باشید .

صلاح الدین

1390/7/20  21:13:35

با سلام
برادر عزیز و بزرگوار کاکه سامان گیـان
موضوع را خواندم وسخت متاثر گشتم؛بروز این رفتار بسیـار جای سوال دارد,بالاخص کـه این امر از جانب شما حادث شده باشد؛کمابیش از شخصیت و منش شما آگاهم وهمـین مسئله تاسف من را دوچندان مـیگرداند.
فرد درون جایگاه منتقد پسندیده هست که با شیوه احسن بـه بحث پرداخته و از چهارچوب تعریف شده درون زمـینـه مباحثه پیروی نماید واز سقوط درون پرتگاه توهین بر حذر باشد.
شما کـه سالهاست درون مقام هنرجو درون خدمت استاد محمدی تلمذ کرده اید زیبا بود کـه رسم شاگردی و ادب را بـه جا آورده,حداقل از این رفتار اجتناب مـیورزیدید.
به هر حال با شخصیتی کـه از شما سراغ دارم امـید مـیرود کـه رفتار خود را درون محضر استاد جبران نمائید.
کاک سلام عزیز از این مسئله ومسائل مشابه دلنگران نشده,رفتار سامان را بـه پای احساسات کنترل نشده و ناپختگی رفتاری او گذارید ومسیر خود را بر مبنای این آیـه شریفه استوار گردانید.
((ان ارید الا الاصلاح مااستطعت و ما توفیقی الا بالله علیـه توکلت والیـه انیب))هود(88)
با آرزوی موفقیت شما

فرهاد مطاعی

1390/7/21  10:53:39

با عرض سلام
همان طور کـه انتظار مـی رفت هنرمندان اطراف ما بـه جای بـه بحث نشستن درحوزه تخصصی خود اصل را رها ، و فرعِ فرع ها را چسبیده اند .
آقای محمد ی هر حرف دارد دشمن هم دارد.
این حرف های نا شایست اطرافیـان و دیگرهنرمندان کـه بلغور مـی کنند ، احتمالا اندوخته ها و توشـه هایی باشد کـه در جهت رسیدن بـه کمال سپری کرده اند!؟
یک بار چند بچه دو ساله کـه هنوز توانایی سخن گفتن نداشتند ، دیدم کـه بخاطراسباب بازی و امثال آن نسبت بـه هم حسادت مـی ورزیدند ، فکر مـیکردم فقط بچه های کم سن و سال حسادت مـی ورزند ولی نـه ؛ متاسفانـه درون سنین بالاتر هم این حس از
بین نمـی رود بلکه قوی تر و با کینـه توزی ، دو رویی ، دروغ گویی ، چرند گویی وامثال آن بروز داده مـی شود . و در آخر حتما گفت صد رحمت بـه بچه ها .!
از قدیم گفته اند مرغ همسایـه غاز هست ،آقای محمدی همـین مطالبی کـه شما نوشته اید کافی بود شخص غیر کرد زبان
مثلا" یک تهرانی آن را مـی نوشت ، باور بفرمایید او را درون حد یک اسطوره بالا مـی بردند و حرف هایش ورد زبان همـین افراد مـی شد . ولی چون یکی از خودمان بر خواسته ، حسادتشان که تا حدی بالا گرفته کـه حتی ترس از ریختن آبروی خودشان بخاطر کلماتی کـه به زبان مـی آورند را ندارند!!
باید تاسف خورد به منظور داشتن چنین محیطی .
در پناه خداوند متعال سلامت ، شاد و موفق باشید.

moradi

1390/7/21  11:55:34

ایمـیل

jalebe aghaye ostad salam mohammadi asabe hame ro khord karde va hame daran behesh bado birah migan va saman asabe aghaye mohamadi ro khord karde va on dare be saman bado birah mige bab saman to dige ki hasti

*************************************************************
پاسخ :
جناب آقاي داوود مرادي، بحث از ياركِشي، ضد حمله ، و چيدمان اعضاي گروه درون جهت بُرد ومناقشـه بر آن نيست ، كه سامان صولي را تك سوار و یکه تازِ انتقامجو ومنجي و پيروز اين ميدان بدانيم .
اگر شما بـه هم ريختن توهماتي ، كه با چاقوي جراحي نقد بـه وسعت چند صد صفحه شكافته ام كه غده هاي سرطاني را نشان دهم ، با چند سطردردودل شاگردي نزد استادش مقايسه مي نماييد ، مي بايست خودتان را بـه يك سماورساز نشان دهيد ، کـه با يكي دو ضربه ، پستی و بلندیـهایتان را همسان سازد و دو رياليتان بيفتد ، که تا فاصله ي " نقد" را از بي احترامي بـه استاد و نمك نشناسي حاصل جَوگيرشدن و خام بودن را تشخيص دهيد!
وقت گذاشتن به منظور همـین چند سطر درون جواب سامان صولی نیز، جهت شفاف سازی دلیل حضور او با کلامش ، سال گذشته و اکنون درون رسانـه ای عمومـی هست ، و نمـی توان بوی ( اعصاب خوردی ) را از آن استشمام کرد .
اگر با من نشست و برخاست مـی داشتيد ، مي ديديد كه چنين واكنشـها و حرفهاي بچگانـه ، از رئيس خانـه كاريكاتور ايران گرفته که تا بسياري از هنرمندان ، كوچكترين تأثيري بر من نداشته ، كه اينچنینانی داشته باشند . بنده احساس وظيفه اي مي كنم و حاصل مطالعه و تحقیقات ، و دريافتهاي خود را ارائه مي دهم . دیگران ، واكنش محقرانـه ي آغشته بـه كلام چاله ميداني بعد از درمانده بودن درون مقابل نوشته هايم، بـه خودشان مربوط هست ، كه اهل مطالعه و تفکر و آيندگان آنـها را بـه گنجايش و وزن حركات و سكنات اكنونشان خطاب و معرفي مي كنند .

ئاسو

1390/7/21  19:21:05

سلام و درود بر افکار منتقد وهنرمند کرد
خیلی خوشحالم کـه باز دست بـه قلم و فکرهای نورا مطرح کرده اید. درون نوشته های شما جسارت خاصی هست کـه دیدگاهتان با تمام فلاسفه ی غرب و اسلام ، ونظریـه هنرمندان کرد متفاوت هست ،در اصل حتما بگویم کـه افکارتان بیـانگر حقیقت هست و بـه اصلهایی پرداخته اید کـه همـه بی آن کـه بدانند از آن دور شده اند واصل خویشتن را فراموش کرده اندو این ظلم وزورها وجنایت ها را درگوشـه وکنار جهان نمـی بینند... بامقایسه آثارهنرمندان وتجزیـه تحلیل اثارشان موافقم. انصافا استادانـه اثار هنرمندان نقاش کرد و کپی ئیست های کرد (فردین صادق ایوبی) رااز لحاظ ساختار با هنرمندان غرب مقایسه کرده اید . جاداشت کـه جایگاه خودشان را بدانندو دست از کپی نوشته ها واثاردیگران بر دارند و اگر افکاری دارند خودشان باشند.
دوستان هنرمند کرد زیـاد نگران نباشید اگر نوشته ها واثارتان فتوکپی هنرمندان غربی هست یـا اثارتان ازلحاظ تکنیـاختاربااثارانـهامقایسه شده حتما جایگاه خویش را شناخته ومتفکرانـه وارد صحنـه شد ، واز اقای محمدی بـه عنوان یک منتقد تشکر کرد .
واقعا متاسفم به منظور این هنرمندان و نقاشان کـه خودشان مـیدانند درون برابر این مطلب شما هیچی ندارند وسکوت را اختیـار کرده ودر عوض یـه سری جوجه هنرمند کـه برای خودشان سایت مـیگذارند ونظریـه های ابکی مـیدهند البته اساتیدشان هم کـه سکوت کرده افکارشان مثل اینان تهی هست واز این بیشتر مـی ترسند کـه مبادا سوتی بیشتر دهند. سپاس
*************************************************************
پاسخ :
با سلام و تشکر خدمت شما
کسانی کـه در برابر اندیشـه ای نو، چیزی به منظور گفتن و دفاع ندارند و انواع مختلف سودِ گردآوری شده ی خود را درون خطر مـی بینند ، از یک تئوری پیروی مـی کنند ، کـه " گاری آلن " درون کتابش عنوان کرده هست ؛
((انی کـه نقشـه های شان درون آن (نوشته ) افشا گردیده، "سعی خواهند کرد با حربه ی سکوت آن را خفه کنند ……..".افراد و سازمان هایی کـه در این کتاب افشا شده اند، سرانجام ناچار خواهند شد با حمله بـه کتاب و یـا نویسنده، اثرات آن را خنثی کنند. ))
واکنشی کـه عینا درون مقابل هریک از نوشته هایم تکرار مـی شود . همان شگردی کـه تمامـی کارتونیست های پیشکسوت و معتبرایران را بـه سکوت دعوت، و هر جوجه کارتونیست وانی کـه کارتونیست ندیده بودند را حلقومـی به منظور تأویل و تجزیـه و تحلیل " سبیل " و حمله ی بـه شخص من راهنمایی مـی کرد . اکنون نیز حتیـانی کـه نقد کرده ام را مسکوت ، و آماتورهای حوزه ی هنر درون کردستان را مشغول گردهمایی و سمـینار درون رابطه با " لباس و محل سکونتم " مـی بینیم !؟

دوست

1390/7/21  21:13:26

با سلام
کاک سامان
مـیدونم درون دو راهی وا مانده بودی وانتخاب برایت مشکل بود.
به عنوان یک دوست توصیـه مـیکنم کـه از این گرو هک ها فاصله بگیر چون اینان راهی برایشان باقی نمانده و هیچی ندارند مجبورند با گذاشتن (سایت) خود و اطرافیـان را معرفی کنند درون مرداب اینان گرفتار نشو مثل حبابهای تو خالی مـی مانندزمانی متوجه پوچی خویش مـیشوند
اقای سلام محمدی کـه استاد شماست وتاثیرش را درون کارهای چند سال اخیرتان مـی بینیم
شایسته نیست کـه با این حرفهایی کـه زده اید زحمات و دلسوزیـهای استادت را فراموش کنی! این نیست رسم استاد وشاگردی.
دوستان و دشمنان خویش را بشناس" مطمئن باش همان دوستانت مانع حرکت وپیشرفتت مـیشوند امـیدوارم درست تصمـیم بگیری کـه بعدا ابراز نگرانی وپشیمانی نکنی. سپاس

فردین ص

1390/7/21  21:25:26

moradi جان مشخص هست چقدر مطلب را گرفته ای!
از این بـه بعد زیـاد بـه مغزت فشار نیـاور ، چون بـه خاطر این کشف تان ، جنابعالی که تا ابد درون یـادها زنده خواهید ماند !

امـید جمالی

1390/7/21  21:52:13

باسلام ،
اقای سلام محمدی آیـا شما مفتی زاده و تعصبی مـی باشید؟
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما جناب آقای جمالی
همچنانکه درون نوشته هایم نیز اشاره داشته ام ، بنده تابع و اسیر چهارچوب هیچ حزب و گروه هنری و غیرهنری ، اسلامـی و غیر اسلامـی ، نبوده و نیستم ، چرا کـه قرآن عظیم به منظور راهنمایی بشر، و طی مسیر حماء مسنون که تا خدا کافیست .

صلاح الدین

1390/7/23  01:48:19

با سلام
جناب آقای امـید جمالی
در درج این سطور نـه فقط شما ,بلکه بسیـاری چون جنابتان را مخاطب قرار مـیدهم!
در باب اول, این مطلب را عنوان نمایم کـه پسندیده بود شما مقاله را مطالعه کرده سپس نظر خود را درج مـینمودید؛مباحث استاد ماورای حرکت و و حزب مـی باشد؛ درون اصل وکل مطالب هیچ ارتباطی با تعصب و وابستگی بـه حرکتی درون آن نمـیتوان دید,و همانگونـه کـه از عنوان مقاله پیداست نوشته ایست فراسوی دیدن ها.
در باب دوم به منظور شما چه توفیق مـی کند این نوشته ها را یک مکتبی یـا اخوانی, یک کرد یـا فارس و... نوشته باشد,شما مطلب را بنگرید وبا دیدی خارج از تعصب وچهارچوب های محدود کننده آن را بررسی کنید و از این کانال حق را بیـابید.
حق همواره از روزنـه ای کـه شما مـیبینید رویت نمـیشود,بلکه جستجوی حق درون هر آنجا کـه هست حتما یـافت گردد.
در آخر نیز درون درجه اول جا دارد تذکر دهم کـه اطلاق مفتی زاده بـه پیروان علامـه کاک احمد(رح)خطا بوده و عنوان مکتبی صحیح مـی باشد؛دوما پیداست کـه شما نیز بـه معظل موجود درون جامعه مریضمان دچار مـیباشید,همواره عادت بوده هست افرادی را کـه با تفکر ما درون یک راستا نباشند بـه باد توهین گرفته با بی احترامـی یـاد کنیم(متاسفانـه درون خلال اکثر این موضع گیریـها کوچکترین جنبه علمـی نیز وجود ندارد( کـه مواضع اخیر درون قبال نقد استاد محمدی نیز درون این راستاست)) ,حتی اگر آن فرد جزء مفاخر ما باشد(جلوه بارز آن را درون صحنـه های اوائل انقلاب ایران(!!!) از کور مستان بی فکر متعصب درون قبال پروفسور پرتوماه دیدیم)؛ثالثا قرار واژه تعصب درون کنارنام مفتی زاده نشان از بی خبری شما از شخصیت وتفکر و ایدئولوژی ایشان دارد.
به شما پیشنـهاد مـیکنم قبل از اظهار نظر درون خصوص شخصیت های بزرگ ابتدا درباره ایشان بـه تحقیق بپردازید.
با تشکر

moradi

1390/7/23  14:27:59

aghaye mohammadi man sene baradare bozorge shoma ro daram age mibinid mohaverie migam saman to dige ki hasti nabayad fekr konid ke ba ye bache tarafid samavar saz yani che?bande be shakhse shahede in boodam ke aksare honarmandane kurdistan be shoma bado birah migan va khode shoma be saman bado birah goftidاز جانبانی همچون عطا قادری ، ئاریز قادری ، سامان صولی و ..... ،انیکه تاکنون همـین نوشته ام را نیز نخوانده اند !!؟ و درست تر عنوان کنم ، سواد و جرأت خواندن آن را ندارند ، کـه همـه ی اوهامشان را بر بادرفته مـی بینند و افسردگی خواهند گرفت . چند بچه ی کینـه توز و عقده ای کـه قبل از ارائه ی نوشته ای درون نقدم مطالبم ، همچون طوطی مطلبی کـه رؤیت نکرده اند را خام نام مـی نـهند!!
adab dashte bashid agha
*************************************************************
پاسخ :
آقای مرادی ، بالا بودن شمارگان برآمدن نَفَس هر فرد ، دلیلی بر ارجحیت و صحت کردار و گفتار او نیست . شما باکلامـی حضور یـافته اید کـه بنده نیز درون همان سطح پاسخگو بوده ام .
بازهم فرموده اید ؛
bande be shakhse shahede in boodam ke aksare honarmandane kurdistan be shoma bado birah migan va khode shoma be saman bado birah goftid
بنده هم خدمتتان عرض مـی کنم ، شما حرفهای زشت بعد از درون گِل ماندن و لکنت زبان درون مقابل نوشته های من را ، با شفاف سازی و نشان گرفتن از رویکرد گروهی کـه مدعی برقراری عدالت و بلند گوی حقانیت و مشغول تعیین تکلیف درون رابطه با آثار دیگران هستند ، یکی گرفته اید !؟ یعنی ((انی همچون عطا قادری ، ئاریز قادری ، سامان صولی و ..... ، تاکنون همـین نوشته ام را نیز نخوانده اند !!؟ و درست تر عنوان کنم ، سواد و جرأت خواندن آن را ندارند ، کـه همـه ی اوهامشان را بر بادرفته مـی بینند و افسردگی خواهند گرفت . چند بچه ی کینـه توز و عقده ای کـه قبل از ارائه ی نوشته ای درون نقدم مطالبم ، همچون طوطی مطلبی کـه رؤیت نکرده اند را خام نام مـی نـهند!! ))
اگر باز هم متوجه نگشتید ، راهی جز رجوع دوباره بـه سماورسازی نمـی شناسم ، کـه آدرس دهم !؟

پیمان م

1390/7/23  20:47:43

ایمـیل

وب سایت

با سلام آقای محمدی متاسفانـه شما انسان بسیـار زیرکی هستید اما هنوز نمـیدانید چگونـه از عقل خود استفاده کنید .(متاسفانـه انسان جایزالخطا و فراموش کار است) با توجه بـه نوشته های شما درون این سایت من فقط مـیتوانم این را بگویم کـه شما چندین خطای بزرگ(سوتی)انجام دادهاید 1. تاریخ و زمان کامنت های بـه اصطلاح طرفداران شما بـه هیچ وجه با واقعیت کامپیوتری جور درون نمـی اید (به تایم دقت کنید) هنرمند 1390/6/30 00:21:08 دست از سر ما هنرمنداي زبون بسته برداريدو بذارين درون عالم مشنگيه خودمان سيركنيم. اين صادق ايوبي آخرش از دست شما سكته ميكنـه . ... -------------------------------------------------------------------------------- صلاح الدین 1390/6/30 22:32:11 با عرض سلام نقد شما را مطالعه کردم و گوشـه گوشـه آن را با حساسیت کامل چندین بار مرور نمودم؛قسمت ... .................. 2.آدرس ایمـیل های (آی دی) کامنت گذاران بـه هیچ وجه درست نیست چون سایت یـاهو بـه هیچ وجه چنین ایمـیل هایی بـه کاربران خود نداده هست www.yahoo.com/mail onyeki...hamonyeki...harki.&&&.idris.azizi ..................... 3.ادبیـات نوشتار طرفداران شما درون سایتتان بسیـار بسیـار بـه هم شبیـه است(در تمام کامنتهای طرفداران شما مـیتوان تشخیص داد کـه یک نفر دانای کل مظلوم واقع شده البته با ادبیـاتی یکسان انگار همـه طرفداران بجز چند مورد یک نفر هستند!!!!! .................. 4.در این گفته ها با توجه بـه تشخیص من (چند نفرگناهکار هست . یک نفر مظلوم واقع شده .یک نفر دانای کل هست .چند نفر ترسو هستند )با توجه بـه این علایمـی از بیماری روانی شیزوفرنی و رگه هایی از هیستری را مـی توان تشخیص داد اگر این حرف ها را قبول ندارید مـی توانید کتاب بسیـار عمومـی روانشناسی هیلگارد یـا بیماریـهای روانی نوشته اریک فروم را مطالعه فرمایید ...............

نگار یـاریـان

1390/7/23  20:54:34

وب سایت

جناب سلام محمدی عزیز شما و نوشته هایتان بـه مثابه یک بزرگ وسط یک مجلس رسمـی پر سروصدا ، حاشیـه ساز ، جنجال برآنگیز و در نـهایت همچون خاطره ایی خنده دار دراذهان ماندگار خواهید ماند. البته سوء تفاهم نشود ،نـه اینکه شما شخص گوزو باشید بلکه شما همان گوزی هستید کـه ازیک آدم چاق و گوزو رها مـی شود . شما همچون گاز معده از یک ایدوئولوزی پست و حقیر بـه دنیـای هنر گوزیده شده اید . و بعدها درون باره شما خواهند نوشت گوزی کـه رها شد....! والبته با توجه بـه مقاله های کـه از سر روده درازی هرکدام بـه اندازه یک رمان طولانی مـی باشد عنوان دنباله دار هم برازنده شماست . بـه هر حال از اینکه همچون یک بیمار روانی انگشت نمای خاص وعام شده اید و به مانند یک دیوانـه هو مـیشوید از یک بابت خوشحالم . چرا کـه بار دیگر ثابت شد کـه ایدئولوژی مورد حمایت شما چگونـه انسانـها را بـه تباهی مـی کشاند و چه هنرمندانـه یک انسان را درون باتلاق نابودی فرو مـی برد . درون هر صورت از سر دلسوزی و انسانیت برایتان شفای عاجل آرزو مـی کنم !
*************************************************************
پاسخ :

آقای پیمان م ، اسم زنانـه مبارک هست !؟
به قول شما ، بنده انسان بسیـار زیرکی هستم ، اما نشان دادید کـه شما چنین نیستید ، زیرا آدم عاقل با فاصله ی چند دقیقه از یک سیستم نظر ارسال نمـی کند!
بنده اطاعت امر مـی کنم و کتابهایی کـه آدرس دادید را مطالعه خواهم کرد ، اما شما ، درون لباس زنانـه مشکل دارید ، و سوزنتان روی " گوزیدن " گیر کرده هست . هر چند ، بـه هم مـی آیید! و از مشخصات فردی تان مـی توان تشخیص داد کجا بزرگ شده و اطراق فرموده اید . ورزش : . موسیقی : . تفریح و سرگرمـی : چسیدن . پاتوق : دستشویی .
http://pfftanha.parsiblog.com/Profile
محض اطلاع بدانید ، کـه مخاطبان این سایت ، دوستانی همانند ( استاد ناصر پورپیرار، آقایـان مـهدی_مـهدی ، ادریس عزیزی ، سیروان کنعانی ، فرهاد مطاعی ، شمس الدین رسولی ، شاریـا ، هنرمند و صلاح الدین ) را مـی شناسند ، و برای شناسایی ، بـه شما دانای کُل نیـازی ندارند .

فردین ص

1390/7/24  21:51:07

خانم نگار یـاریـان یـا اقای پیمان م
شما خیلی انسان بی شعور,,پست و بی خانواده ای هستی کـه یک نقد را با این توهین ها جواب داده ای , مشخص هست که این حرفها درون مـیان خانواده تان زیـاد رواج دارد اگر ذره ای کوچک هم شعور و معرفت انسانی درون ذات پلیدت بود حرفهای خانوادگیتان را درون جواب یک نقد بیـان نمـی فرمودید خلاصه (اقای پیمان م) یـا خانم (نگار یـاریـان)با زدن این حرفها وتوهین ها نسبت بـه اقای محمدی ، حیوان بودن خود را ثابت فرمودید.
اولا: هردر تایم های مختلفی وارد سایت مـیشـه وبا دلیلت باز خر بودنت را اثبات فرمودید .
دوما: ماطرفدار حقیقت وکسی هستیم کـه جرات بیـان ان را دارد که تا نفهم هایی مثل شما کـه حتی جرات رویت ان را ندارندسر عقل بیـایند.
سوما: شما اگه ثبات شخصیتی داشتی هر دقیقه تغییر ت نمـیدادی و خودت را با اسم های مختلف معرفی کنی.
چهارما: بـه قول دکتر شریعتی یـه سری از انسانـها که تا اخر عمرشان (پفیوس) باقی مـی مانند کـه شما یکی از انـها هستی.

ئاسو

1390/7/24  21:59:06

اقای پیمان م
خانم نگار یـاریـان
راه دیگه ای جز این تو هینـها برایت نمونده مشخصه بـه اخر خط رسیدی کـه این توهینـها را درجواب نوشته های سلام محمدی اورده ای انشالله خدا شفایت بدهد.......

(ف-ل)

1390/7/24  22:14:18

نگار یـاریـان
پیمان م
برای خانواده ات تاسف مـیخورم کـه فرزندی مثل شما را تحویل جامعه داده. نازنینم با پدر ومادرت هم این جور برخورد مـیکنی و این حرفها را بهشون مـیگی؟ اره نازنینم؟
*************************************************************
پاسخ :
جناب (ف _ ل ) ، بگذاريد درون مدفوع خويش بلولند .

امـیر سهیلی

1390/7/24  22:22:42

ایمـیل

با سلام. درون فضایی کـه بوی مشمئز کننده تفرقه درون بین اهالی جامعه هنری کردستان هر روز افراد بسیـاری را بـه سمت و سوی خود مـیکشاند و به اعتیـاد تخریب شخصیت مـی کشاند با خواندن همـه مطالب حال آدم بهم مـیخورد کـه چرا بجای فراهم نمودن فضا ی سالم نقد! سعی درون اطلاق کامل بودن نظر خود و نقص پنداری آدمـیان دور و بر نماییم. زمانی نقد مطلقأ صحیح وارد هست که خود اشرافیت نسبی بـه هنر داشته باشیم. کدامـیک از ما چنینیم!؟
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما
آقاي سهيلي ، مي بايست از اين كدخدامنشي ، نصايح و كُلي گويي درگذريد ومباحث نوشته هايم را نشانـه رفته ، كه نصايح و ارشاد و احكامتان را بـه اثبات رسانيد كه ، بي مايه فطير هست .
هر چند انقدر از شما و ديگر دوستانتان شناخت دارم ، كه حتي خلاصه ي" تاريخ هنر" را نيز مطالعه نفرموده ايد . و در حوزه ي كارتون كه هنوز مراحل اوليه ي آنرا مي گذرانيد ، مطلع هستيد كه اسطوره هاي ذهنيتان درون تهران نيز، درون مقابل مقاله ي " حقيقت درون كارتون " كر و لال گشته اند! چرا كه سطري جواب قانع كننده نزد خويش نمي يابند . بعد تند نرويد و مسموم بودن فضاي نقد هنري درون كردستان ، كه درون طي چند سال با نوشته هايم بـه اثبات رسانده و نشانتان داده ام را، از من وام نگيريد ، كه بـه خودم تحويل دهيد !؟
فراموش ناشدني هست ، چند سال پيش ، لحظاتي كه براي اولين بار فتوكپي بودن نوشته هاي " فردين صادق ايوبي " را عنوان مي كردم ، همگي همچون جن ديده ها من را مي نگريستند ، و چطورهنرمندان پيشكسوت كُرد كتابهايي كه آدرس گرفته بودم را جلو چشمان خودم ، با ناباوري بـه جستجوي تطبيق كلمات مقاله هاي صادق ايوبي و كتابهايي كه نشانشان مي دادم ، مي پرداختند .
اگر شما درون رابطه با نوشته هايم قلم بـه گردش آوريد ، درون خدمتتان استفاده خواهم كرد ، و گرنـه ، حناي ناله هاي شما رنگي ندارد ، و جدي گرفته نمي شود . باتشكر

امـیر سهیلی- پاس

1390/7/25  13:48:10

ایمـیل

صحیح مـیفر مایید; کر و لال هیچ همـه اهل هنر درباره مقاله شما چنان وا مانده اند کـه ارسطو و افلاطون هم خدا را شاکرند کـه در قید حیـات نیستند و مقاله اتان را نخواندند!حتی نظریـه نسبیت انیشتن توسط گروهی از دانشمندان بعد از مدتها رد مـیشود ولی سخنان شما چنان هست که که تا ابد الدهری قادر بـه نقد آن نیست. البته اهالی کارتون و اسطوره های من چنان از نقد شما محیرالعقل اند کـه مـیترسن وقتشان مجال کار ندهد! شما ببخشید.
*************************************************************
پاسخ :
آفرین ، حالا شدی یک بچه ی خوب !

پیمان م

1390/7/25  14:36:48

جواب اقای محمدی بـه نگار ی
فردین ص (نـه و پنجاه و یک دقیقه)
ئاسو (نـه و پنجاه و نـه دقیقه) همان روز
(ف-ل)(ده و چهارده دقیقه) همان روز

آقای محمدی همـه این 3 نفر خود شما هستید(با پاسخهای عجولانتان ثابت کردید کـه حتماً حتما این کتاب ها را مطالعه کنید که تا درکی از بیماری خود داشته باشید)
*************************************************************
پاسخ :
آقاي پيمان م ، جای بسی خوشحالی هست ، كه زخم هاي ناشي از پوشش زنانـه رو بـه بهبودي هست . اما پيداست هنوز سلامتي كامل خود را باز نيافته و دوران نقاهت را سپري مي كنيد ، كه فرموده ايد (( آقاي محمدي همـه اين 3 نفر خود شما هستيد .)) !؟

صلاح الدین

1390/7/26  12:41:57

با سلام
خانم یـاریـان یـا...
این نخست بار نیست کـه چنین الفاظی درون یک فضای هنری بـه چشم مـیخورد؛درج چنین مطالبی درون یک سایت فرهنگی و هنری بسیـار جای تعجب دارد ,باالاخص اگر نگارنده درون مقام یک هنرمند یـا... خود را معرفی نماید.
اظهار نظر جنابعالی کـه نگران هنر و هنرمندان و جامعه هنری هستید ونقد استاد را توهین بـه جامعه هنری قلمداد مـیکنید وبدین شکل خود را درون جایگاه وکیل مع هنر معرفی مـیکنید چهره ای منفور و به دور از ادب و فرهنگ را از خود و محکومتان درون ذهن ها تداعی نمودید.
بهتر مـینمود به منظور نقد خود(!!)به شکل علمـی ,و یـا درون صورت عدم توانائی از لفظ مودبانـه(حتی درون حد کوچه بازاری(!!!),که لفظ شما از آن نیز پا فراتر گذارد)وارد مـیشدید و یـا از افرادی دیگر بـه عنوان وکیل مع بهره و مدد مـیجستید.

صلاح الدین

1390/7/26  19:26:21

با سلامـی دوباره آقای پیمان فرموده بودید کـه اشخاصی چون صلاح الدین و... وجود خارجی نداشته و نظراتشان همراه چندی دیگر جملگی از جانب یک فرد مـیباشد. برادر عزیز بنده چون جنابتان قادر بـه بردن اسم واقعی خود نیستم؛و از آنجا کـه فضای جامعه ما(که شما نیز بدان آگاهید) تحمل کوچکترین نقد وحتی اظهار نظر کوچکی را ندارد درستتر دانستم جهت برخی ملاحضات با نام مستعار یـادداشت گذارم. حال اگر شما مایلید مـیتوانم خود را بـه شما بشناسانم,هرچند کـه در این شرایط این کار نمـیتواند کاری عاقلانـه باشد...

فردین ص

1390/7/26  23:20:14

اقای پیمان م
افای نسبتا محترم هیچ لزومـی نداره کهی صاحب این افکار باشد وخودرا بـه جای سه نفر معرفی کند جنابعالی چون از درک مطلب عاجز و ناتوان هستی بـه توهین وحرفهای چرت وپرت پرداخته ای. بـه قول اقای صلاح الدین جامعه وافراد از شنیدن حقیقت عاجزند بعد هیچ لزومـی نداره کـه من اسم خودم را بیـارم, شما هم بهتر هست که از این بیشتر خودت را بی ارزش نکنی وهر زمانی کـه توانایی اظهار نظر داشتی محترمانـه نظر بدهی. ولی بـه نظر من با این طرز تفکر ,سطح دانش وادبی کـه درجنابعالی دیدم که تا اخر عمرت افکار استادان نیـهیلستیت باقی خواهی ماندودر باتلاق انـها حتما دست وپا بزنی که تا در افکار پلید ودور از انسانیت غرق شوی و بمـیری....

نگار یـاریـان

1390/7/28  12:25:27

جناب محمدی عزیز ظاهرا حرفهای واقبینانـه ما شما را دچار هذیـان گویی کرده هست .هر بار کهی شمارا قلقلک مـی دهد و سربه سرتان مـی گذارد, خودتان را ساده لوحانـه لو مـی دهید . زن بودن از نظر انسانـهای عقب مانده روشنفکر مآب مثل شما یک حقارت ویـا زنانـه بودن یک فحش ناموسی محسوب مـی گردد . واین باز نشانـه ایی از ایدئولوژی پست و حقیر مورد حمایت شماست . عزیز دلم , قربان آن شیزوفرنی حادت, آقای پیمان دوست بنده هست که الهی دردوبلاش بخورد توجفت سبیلهای مضحکت ( البته اگر با این حرف چهار ستون اسلام عزیزتان نلرزد ) ما هردو درون یک کافی نت بودیم ( نگران نباشید با حفظ فاصله) وگرنـه بنده خوشبختانـه یک .باور کنید از اینکه با بیماری چون شما همکلام مـی شوم احساس حقارت وحماقت مـی کنم . هرچند مـی دانم شما آنقدر بیکار و بیمارو عقده ایی هستید کـه یک شبه مقاله ایی درون رابطه با حرفهای بنده خواهید نگاشت و بیش از پیش خود را مضحکه خاص و عام خواهید کرد . این خاصیت ایدئولوژی عقب مانده شماست کـه انسانـها را درون باتلاق تباهی ودیوانگی فرو مـیبرد. دوستانـه عرض مـی کنم شما درون حال حاضر یک بیمار دلقک مآب شده اید کـه در فردای نـه چندان دور ضرب المثل محافل ادبی , هنری خواهید شد .
شما قربانی مکتبی هستید کـه سالهاو قرنـهاست انسانـها رابه مرز دیوانگی و حماقت مـی رساند .
*************************************************************
پاسخ :
جناب پیمان م ، بعد از پنج روز اکنون فهمـیده اید ، دو نفر تشریف دارید کـه از سیستمـی واحد از خودتان نظر بیرون داده اید ؟!
تصور دندان بـه هم ساییدنتان بعد از لکنت زبان ، و سطری درون مقابل نوشته هایم نداشتن ، چندان دشوار نمـی نماید . چرا کـه محروم گشته از دیدگان نیز با حس لامسه و لمس کلامتان ، ویـا از نوای فالش حضورتان ، درون لابهحرف بـه حرف آن ، از عهده ی تصور خشم بعد ازدر گِل ماندنتان بر مـی آید .
کافیست نظرات مخالفان این قلم ، درون همـین سایت را نظاره گر باشید ، کـه بوی تعفن و حقارت ، خودتان را نیز عاصی گرداند .
نظرات امثال شما را از این جهت نصب مـی کنم ، کـه اولا : مخاطبان این سایت ، کلام و حضورمخالفان این قلم را رؤیت و ارزیـابی کنند . دوما : فضای هنری کردستان برایشان ملموس گردد . سوما : موجب خنده و انبساط خاطر خواهد گردید . چهارم و پنجم و غیره را خودتان اضافه فرمایید .

فردین ص

1390/7/28  19:12:52

خانم نگار یـاریـان
بیشتر از این با این نوشته های چرت وپرت وبی سروته فضای سایت را اشغال نکن. مشخصه کـه هیچ گونـه شعوری به منظور درک حقیقت نداری برو وبه افکار تهی وکوچه بازاریت برس عزیزم خیلی زمان مـیبره تاامثال شما این مطالب رو متوجه بشید. مطمئنا شما سلام محمدی رو نمـی شناسید ایشان یکی از نقاشان و کاریکاتوریستهای معتبر ایران هستند کـه در زمـینـه کاریکاتور هم جهانی شده اندوچندین جایزه جهانی گرفته اند.کسانی هستند کـه مخالف کارها و افکار ایشان هستند فقط هدفشان منفور نشان شخصیت سلام محمدی پیش شماها مغز تهی هاست . (در واقع الان تو دلقک انـها شد ه ا ی بدون انکه خودت هم بفهمـی )مطمئن باش زمان همـه چیز را ثابت مـی کند ...
*************************************************************
پاسخ :
آقای فردین ص ، اینچنین موجوداتی را جدی نگیرید ، و به حال خودشان رهایشان کنید ، کـه در تفاله های خویش دست و پا زنند .
اتفاقا این جناب خوب من را مـی شناسد و بنده نیز با او برخورد داشته ام ، کـه اکنون درون لباس زنانـه ظاهر گشته هست . کافیست شما روش و تکنیک جفتک انداختن های سال گذشته ی جناب " سوران ، نعمت " درون سایت کُردیش کارتون را ، با چرت و پرت های " خانم پیمان یـاریـان " مقایسه نمایید ، کـه هر دو را یکی خواهید یـافت . با این نتیجه گیری یـا خودِ اوست ، ویـا فرزندی همچون خود را زاییده هست !؟
سوران ، نعمت: (( دقیقا نقطه مقابل کج راهه هایی همچون اسلام هست که مثابه باتلاقی انسان را فرو مـیبرد و حقیرش مـیکند. ... به منظور ادعاهای بیمارگونـه حضرتعالی جواب دندان شکنی فراهم کنند !!!!! دوست عزیز از کوچه علی چپ بـه در آمده و مثل یک مرد (آن هم با سبیل های دراز ) اقرار کنید کـه .... . جناب سلام خان محمدی متاسفم کـه مرا وادار مـیکنید کـه بدیـهی ترین جیزها را بـه شما شیرفهم کنم . شعر با اظهارات ناصر خان ها و سلام خان ها کـه برای نجات اسلام از گندی کـه زده هست وخود درون حال خفه شدن از آن هست مذبوحانـه علیـه هر چیزی زر زری مـیکنندو بعد از مدت کوتاهی درون زباله دان فراموشی دفع مـیشوند نـه از بین مـیرود ونـه خدشـه ای بـه آن وارد مـیشود ... قربان قدیمـی ها بروم کـه فرموده اند "دریـا از دهان سگ نجس نمـیشود" . ))
آقای فردین ص ،اینچنین موجوداتی با هرنوشته ی جدیدم ، وهر بار موفقیت درون فعالیت هنری ام ، سوزش شان بیشتر مـی گردد .
با تشکر

نگار یـاریـان

1390/7/28  22:40:19

چهارما : خودتان را دمکرات وطرفدار آزادی بیـان جا بزنید . پنجما: از این طریق سیـاست مظلوم نمایی خود را پیـاده نموده و ننـه من غریبم بازی درون بیـاورید. ششما اگر این کامنت ها را نگذارید آنوقت چطوری خودتان را مطرح نمایید ؟ هفتما ......
*************************************************************
پاسخ :
جناب پیمان یـاریـان ، بـه این دلیل کـه اهانت ها و بوی مدفوعتان بالا گرفته بود و به اندازه ی نخودی تعقل را نمـی شد درون آن یـافت ، ادامـه ی کلامتان را حذف کردم . و مخاطبان فهیم سایت نیز بیش از این بوی تعفن و مـهوع کلامتان را بر نمـی تابند . اگر سخن و کلامـی جدی و مربوط بـه نوشته هایم گذاشتید ، بدون شک درون خدمتتان استفاده خواهم برد ، کـه نصب چندین خورجین تفاله های فکریتان نیز بـه همـین سبب بود ، کـه شاید درون لابلای آن سطری کـه به تن اش بیـارزد را بتوان یـافت . اما پیداست محال مـی نماید .
تا بر آوردن سخنی اندیشمندانـه و حضور متفاوتتان ، بدرود .

شاريا

1390/7/30  12:58:27

وب سایت

آقای سامان عزیز . درون جواب شما آقای سلام محمدی حق مطلب را ادا کرده اند و نیـازی نمـی بینم کـه جوابی بنویسم . از این نوشته شما نتیجه گرفتم کـه نمک نشناس تر از آن هستید کـه فکر مـیکردم .

سایـه

1390/7/30  13:14:53

با سلام خدمت استاد محمدی
جناب محمدی بنده چندین بار سعی کردم مقاله شما را دانلود کنم کـه با اینترنت نفتی متاسفانـه نشد!برایتان مقدور هست مقاله را بـه صورت word هم درون سایت آپلود نمایید؟
ممنون
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما دوست گرامـی
اگر ایمـیلتان ، همان قبلی هست که خدمتتان بفرستم ، شاید با دانلود آن از طریق سایت مشکل داشته باشید .

ماريا

1390/7/30  19:15:55

اين جناب شوربا اگر بتوانند يك نفر را نام ببرند كه جناب استاد سلامشان حرمتش را نگه داشته هست آنوقت ما همگي بـه جناب سامان شوريده وحركت ايشان را تقبيح ميكنيم هر چند که تا آنجا كه من خبر دارم جناب محمدي استاد سامان نبوده اند كه حالا نمك خورده باشندو نمك دان خورد كرده باشند ! اگر نمك شناسي بـه تملق و دم تكان هست كه جناب شوربا دست همـه را دستبند زده اند . واگر نمك شناسي بـه عدم حرمت شكني ست كه جناب سلام محمدي درون اين زمينـه شـهره خاص و عامند . بنده از همين جا بـه سامان عزيز هشدار مي دهم كه که تا آنجا كه ميتواند خود را از اين موجود كه بسيار خطرناك هست دور نگه دارد . وبه قول معروف عطاي نداشته اش را بـه لقايش ببخشد . ديگران هم بگذار گلو پاره كنند . البته ظاهرا جناب استاد سلامتان كلاس هايش را با اين جمله آغاز ميكند : اعوذبالله من سامان رجيم (پناه مي برم بـه خدا از دست سامان رانده شده ! ) واقعا عجب موجود خودشيفته با نمكي ست اين استاد سلام عزيز ! .....
*************************************************************
پاسخ :
جناب ماریـا ، براستی نفهمـی هم عالمـی دارد.
بقیـه ی دستپختت راحذف کردم چراکه بوی گند مـی داد . بیچاره ای همچون تو کـه هر بار استتار کرده پشت یک نام مستعار، کلام حاصل رعدوبرق های وجودش را با چنین شعفی درون این سایت مـی گذارد ، بیشتر قابل ترحم هست . وبه همـین سبب این یکی نظرت را نیز تأیید کردم کـه عقده ها و عقب ماندگی و توسری خوریـهای آینده ی خود را ناشی از عدم نصب این خزعبلاتت ، از سوی من ندانی !؟
نالیده ای کـه (( که تا آنجا كه من خبر دارم جناب محمدي استاد سامان نبوده اند كه حالا نمك خورده باشندو نمك دان خورد كرده باشند ! ))
پیداست کبوتر قاصدی کـه برایت خبر آورده هست ، درون حین طی مسیر جان سپرده ، و کلاغی را بـه تو انداخته و قالب کرده اند ، چراکه مـی دانسته اند موجود گیج و منگی همچون تو ، با قار قار های او نیز ، دو ریـالی ات نمـی افتد و توان و یـارای تشخیص و تمایز کبوترسفید از کلاغ را نداری !؟ اکنون نیز جوش نیـاور ، چراکه اجناس فروخته شده را بعد نمـی گیرند ، اما مـی توانی زحمات چند ساله ام برایـانی همچون سامان را از زبان خودِ او بشنوی ، کـه با توجه بـه موفقیت اندک او درون برابر دیگر کارتونیستهای خوابگاه کاریکاتور کردستان ، بارها و بارها بـه او گفته بودم ، درون قبال و تناسب زحمات و روش تدریس من ، حرکتی درون خور و شایسته ی انرژی و نیروی وارد آمده ، از جانب من بـه یکی همچون او را درون آثار و تفکرش نداشته هست . اگر ایشان سرشان شلوغ بود و شما را نپذیرفتند ، از همشاگردیـهایش بپرسی نیز جوابت را مـی گیری .
اما خنده دارتر از سخنان تو و دیگرمخالفان درون این سایت ، سکوت و به گوشـه ای خزیدن هنرمندان نوپا همراه اساتیدشان درون نمایشگاهها ، درون رویـارویی با بنده هست ، چنانکه درون هنگام و فاصله ی حضور من درون نمایشگاه و یـا مکان عمومـی ، حتیـانی کـه نقد کرده ام ، انگار کر ولال مادرزاد بـه دنیـا آمده اند ، کـه بعد از خروج من زبان باز مـی کنند .
در آخر هم یک پیشنـهاد دوستانـه : ( داغ نکن ، چون بـه نقاط حساس خویش آسیب مـی رسانی . )

سایـه

1390/8/1  08:18:29

سلام
اگر ارسال بفرمایید ممنون مـیشوم.
sayeh_84@rocketmail.com
*************************************************************
پاسخ :
با سلام . اطاعت امر شد ، و یکی از دوستان خدمتتان فرستادند .

شاريا

1390/8/1  12:27:59

وب سایت

با سلام.
ماریـای عزیز . از این سخن شما مشـهود هست در دوران زندگیت بسیـار تحقیر شده ای کـه اکنون با این عقده های چرکین بروز مـی کند.
خودتان و پیمان و نگارو .... نیز مـیدانید اگر با اسم اصلیتان این نظراتتان را بگذارید درون مـیان دوستان و آشنایـانتان مورد بی احترامـی و تمسخر قرار مـیگیرید ، و گرنـه آقای محمدی حتی اجازه ی برگزاری نمایشگاه را نیز از ایشان دریغ مـیکنند ، کـه فکر کنیم شما از نفوذ ایشان و یـا پیـامدهای سخنتان بترسید و با نام مستعار نظر بگذارید. راستی چرا اساتید وانی کـه آقای محمدی آنـها را نقد کرده و بیسواد خوانده آفتابی نمـیشوند ؟ چرا درون هیچ سایتی جواب نمـی دهند ؟ بچه بازیـهای سایت پارادیزو و جوابهای آقای محمدی را بخوانید کـه بدانید نظریـه بیسوادانـه با نام اصلی ، صاحب آن مورد تمسخر قرار مـیگیرد.
در مورد سامان عزیز، خودش مـیداند درون حق استادش جفا کرده و خطا داشته هست ، بعد این نظر شما را هیچ وقت تأیید نخواهد کرد .
به گفته آقای محمدی (بیچاره ای همچون تو کـه هر بار استتار کرده پشت یک نام مستعار، کلام حاصل رعدوبرق های وجودش را با چنین شعفی درون این سایت مـی گذارد ، بیشتر قابل ترحم هست .)

ماریـا

1390/8/1  22:10:09

ای کاش جناب محمدی آنقدر تحمل نیش کامنت های بنده را بـه جان مـی خرید کـه حتی نقطه ای از آن را حذف نمـی کرد. آنوقت همچون آینـه ای تمام قد چنان امثال شما را با خود روبرو مـی کردم کـه از دیدن چهره مضحک وبیمارتان زهره ترک شده و درجاجان بـه جان آفرین تسلیم نمایید ! اما افسوس ....! جناب استاد سلام شوربای عزیز 1.بلاخره ما متوجه نشدیم کـه امثال بنده درون حالت عصبیت مشغول دندان ساییدنیم (تصور دندان ساییدنتان بعد از لکنت زبان ) ویـا باشورو شعف و شادی درون سایت گرانبهای شما کامنت مـیگذاریم !!! یـاباب الحوایج ! ما کـه از اظهارات متناقض، دستپاچه ، عصبی و متشنج شما استاد عزیز درون شگفتیم وانگشت تعجب درون دهان مـیگزیم ! 2. قابل ترحم بودن را کـه ما خودمان بـه شما پراندیم! ای کاش کمـی از خودتان خلاقیت بروز داده و جملات بنده را بـه نفع خود قیضه نمـی کردید! 3 . شما کـه خود را استاد کارتون سامان قالب کرده اید و کلی جاروجنجال بـه راه انداخته وننـه من غریبم بازی از خودتان بروز داده ایدلطفا بفرمایید شما دقیقا از کی که تا حالا کارتونیست تشریف داشته اید کـه حالا سامان صولی راکه خود حدود هفت سال هست در این حرفه جان مـی کند بـه عنوان شاگرد بـه نفع خود مصادره نموده اید . لابد مـیفرماید درست هست که ما خودمان هیچوقت کارتونیست نبوده ایم ولی کارتونیست ها را بی اندازه دوست مـی داشته ایم!!! 4. اینکه تصور مـی کنید همـه با دیدن شما لکنت مـی گیرندو حتی گاهی بـه کلی کرولال مـی شوند و بعد از رفتن شما زبان مـی گشایند و ..... اینـها همـه تصورات مشترک همـه بیماران شیزوفرنیست . اینـها علایم بیماری شماست . 5. من کاملا از نزدیک (خیلی نزدیک ، چون بنده از رگ گردن بـه شما نزدیکترم ) شاهد بودم کـه سامان صولی شما را بـه عرصه کاریکاتور صوق داد ( کـه الهی دستش بشکند ! ) این سامان بود کـه شما را تشویق کرد کـه در عرصه کاریکاتور هم خودتان را محک بزنید وگرنـه که تا دو سال پیش شما مشغول ظراحی و نقاشی خود بودید و به اصطلاح مـی فرمودید : ماراچه بـه این گنده گوزیـها ! 6. خدمت جناب استاد شوربای عزیز هم(بخوانید سلام محمدی !) عرض کنم :همـه کـه به مانندشما این قدر شجاع نمـی باشندکه با اسم واقعی شان درون سایت حضور بـه هم برسانندپسر شجاع ! . واقعاشوربا اسم واقعی شماست !؟ اسم زیبای ست خیلی بهتان مـیآید! مبارک هست انشاءالله
*************************************************************
پاسخ :
جناب ماریـا ، پیمان ، نگارو... ، پیداست این زخم نو وسوزش شما از کلاغی هست که بـه شما قالب کرده اند ! درون مورد سامان هم کاسه ی داغ تر از آش گشته اید؟!
هر چند جواب گذاشتن به منظور شما بیش از این ، نـه درون سطح این قلم و نـه مخاطبانش هست ، اما چون همچنان گیج و منگ تشریف دارید و هر مویـه و خزعبلاتی را نشخوار مـی فرمایید ، لذا چند نکته ای را بـه شما (که از رگ گردن بـه من نزدیکترید ) یـادآوری مـی کنم کـه هالوبودنتان را نیز خودتان دریـابید و لمس کنید کـه سربه سرتان گذاشته اند کـه خندیدن بـه شما را هدف مـی گیرند .
همچنان نالیده اید (( شما کـه خود را استاد کارتون سامان قالب کرده اید و کلی جاروجنجال بـه راه انداخته وننـه من غریبم بازی از خودتان بروز داده ایدلطفا بفرمایید شما دقیقا از کی که تا حالا کارتونیست تشریف داشته اید کـه حالا سامان صولی راکه خود حدود هفت سال هست در این حرفه جان مـی کند بـه عنوان شاگرد بـه نفع خود مصادره نموده اید .)) چون بوی کلام خوابگاه کاریکاتور کردستان از این ناله ی شما استشمام مـی گردد ، بـه چند نکته اشاره مـی کنم ، وگرنـه خزعبلات شما ارزش دیدن را نیز درون خود ندارند .
خدمتتان عارضم کـه ، چون قلمم هنوز نفس مـی کشد و پا برجااست ، نیـازی نمـی بینم کـه موفقیت های شاگردانم را بـه نفع خود مصادره کنم ، کاری کـه بسیـاری از هنرمندان دیگر بعداز اندک حضور خود درون گذشته ، و سپری تاریخ مصرفشان انجام مـی دهند . سامان نیز هنوز اول راه تشریف دارد و چیزی به منظور مصادره ندارد . کافیست موفقیتهای خوابگاه کاریکاتور کردستان را با چشم سر رؤیت فرمایید کـه به سُکنای قحطی زدگان مـی ماند و چیزی به منظور تغذیـه نخواهید یـافت !؟ چرا کـه هیچ یک هنوز طراحی مقدماتی را نیز نگذرانده اند . و چنانکه خودِ سامان بارها بـه عنوان تشکر درون کلاس یـادآوری مـی کرد ، بعد از حضور درکلاسهای بنده اولین مقام منطقه ای کارتون را ازآن خود کرد ، اکنون اگر مسئول خوابگاه کاریکاتور گشته، شما حتما دور بردارید و فنر بپرانید ؟! و این درون حالی هست که خود سامان ، بارها از زبان من گفته هست که ، هیچ یک از کارتونیستهای کردستان ، هنوز مرحله ی مقدماتی را نیزنگذرانده اند و مـی بایست کارشان را متوقف کرده و از طراحی آنـهم اصولی شروع کنند ، کاری کـه در این چند سال بـه خودِ ایشان گفته ام ، و هیچگاه درون مقایسه با تجربه ها و اوقاتی کـه در اختیـارشان گذاشتم ، از کارشان که تا یک ماه پیش نیز راضی نبودم ، کـه در مقام یک شاگرد کلاسم ، بارها با حضور دیگر همشاگردیـهایش عنوان کرده ام . البته بعد از بـه مـیان آوردن اسم ایشان مـی بایست خودشان شما را مورد خطاب قرار مـی دادند کـه تأیید یـا نفی کنند ، کـه شاید چنین مباحثی از کلاس بیـان نمـی گشت ، اما چنین نشد!؟
در رابطه با شروع آثار کاریکاتورم نیز ، قسمتی از مصاحبه ام را برایتان کـه قبلا دید زده اید مـی گذارم (( شكستن جوي كه هيچ كاریكاتوريست چهره كُرد درون جشنواره هاي معتبر دنيا از جمله پاراگواچو برزيل و... حضور نداشتند و تا حدي حرف خود را بر كرسي نشاندن.‌ )) اگر گذرتان بـه کلاس بنده افتاد و از این کالبد شبح گونـه بـه درآمدید ، بچه های کلاس همـین ماجرا درمصاحبه را برایتان بسط خواهند داد .
دوست ناپیدا ، بارها اذعان داشته ام کـه برشمردن عناوين برگزيده نـه بـه عنوان افتخار، كه واقعيت را بر خود حمل مي كند، وهميشـه دوستان درون كلاس و محافل شنيده اند كه تمامي عناوين كسب شده را، درون مقابل پاراگرافي از نوشته هايم بسيار ناچيز و حقير مي شمارم . با این تصور اما حتما فعلا صبور باشید ومنتظر بمانید کـه هنرمند کُردی حتی از کشورهای دیگرنیز ، عناوین برگزیده ی من ، از جمله مدال طلای یکی از معتبرترین فستیوالهای جهان را برباید . بعد بنده را دست بـه دامان شاگردانم خطاب فقط از ذهن موجودی همچون شما برمـی آید .
فرموده اید (( اینکه تصور مـی کنید همـه با دیدن شما لکنت مـی گیرندو حتی گاهی بـه کلی کرولال مـی شوند و بعد از رفتن شما زبان مـی گشایند و ..... اینـها همـه تصورات مشترک همـه بیماران شیزوفرنیست . اینـها علایم بیماری شماست . ))
اگر روزی جرأت داشته و خود را نمایـان کردید ، جلو چشمان نظاره گر درون نمایشگاه و یـا درون جمع بـه اصطلاح هنرمندان ، با حضور بنده مبحث نقدهایم را بـه حضور بخوانید ، کـه سکوت حضار را با تمام وجودتان لمس کنید . یـا مناظره ای با حضور جمع درون آموزشگاه و یـا مکانی هنری درون مورد نوشته های من را پیشنـهاد دهید ، کـه تمامـی هنرمندان را بـه سویی و بنده را بـه سوی دیگر مناظره فراخوانید ، که تا با چشمان سر مبارکتان ببینید کـه هیچ یک دعوت شما را نخواهند پذیرفت. البته چند تن از دوستان چنین تجربه ای دارند .
مباحث دیگر را شرح و بسط نمـی دهم ، کـه دوستانتان بـه شما بخورانند و نشخوار فرمایید و زحمت تایپ و ارسال آن درون سایتم را متقبل شوید ، کـه بهانـه ای به منظور خندیدن بـه شما را داشته باشند .
بعد از این مباحث لطیفه ای از مسئول حوزه هنری استان ، چند روز پیش درون بازدید از نمایشگاه خوابگاه کاریکاتور را نقل مـی کنم کـه تبسمـی را بر لبانتان جاری مـی گرداند . ((« امـین مرادی » سرپرست حوزه هنری استان کردستان درون بازدید از پنجمـین نمایشگاه کاریکاتورهنرمندان خانـه کاریکاتور حوزه هنری کردستان ضمن تمجید از برپایی نمایشگاه گفت: هنر کاریکاتور قدمتی بـه طول زندگی انسان دارد و در همـه عصر ها از آن بـه عناوین مختلف استفاده شده و تأثیرگزاری خود را داشته هست . ))
http://www.artsanandaj.ir/Default.aspx?page=374&section=newlistItem&mid=36832&pid=24812
البته بعد از فتوکپی های کارشناسشان " فردین صادق ایوبی " ایشان هم حق دارند خود را درون مقام یک مورخ درون حوزه ی هنر بیـابند ، هر چند آقای مرادی (ت ) تاریخ و (ه ) هنر را نیز تاکنون لمس نکرده باشند !؟ و اصلا نیـازی هم بـه رجوع تاریخ نیست ، مگر دیگران کـه هنر کُردی درون دوران مختلف تاریخی را رصد مـی کنند نیـازی دارند کـه ایشان هم داشته باشند؟ جامعه ی هنری کردستان بـه پرورش چنین ملا نصرالدین هایی براستی حتما به خویش ببالد .
در آخر از دوستان فهیم ، بسیـارعذرخواهی کرده کـه قلمـی درون حد و اندازه ی " فراسوی دیدن" ، با مباحثه و اثبات بـه بیماری از جنس ماریـا درون مورد حضور چند ساله ی شاگردی درون کلاسش ، ، تنزل یـافته هست .

ف. ل

1390/8/2  00:00:12

با سلام
اقای محمدی بـه نظرم نوشته های اشغالهایی امثال پیمان, نگار ,ماریـا (سوران نعمتی) وغیره را کـه از دهانشان بوی تعفن وکثافات بیرون مـیاید درون سایت نگذارید چون اینـها سطح شعورشان همـین نوشته هایشان است.
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما
جناب ف . ل ، اگر او را یک دلقک ، جهت هرازگاهی خندیدن بپندارید ، قابل تحمل خواهد بود .

ئاسو

1390/8/2  01:04:37

سلام
متاسفانـه درون فضایی کـه در سنندج حاکم هست هنرمندان ما از نقد مـی ترسند کـه مبادا از جایگاهی کـه برای خود ساخته اند تنزل یـابند مطمئنا درون هر جامعه ای کـه منتقدانی وجود داشته سبب حرکت افکار هنرمندان شده وبینش گسترده تری پیدا کرده اند اما درون جامعه ما هنوز فرهنگ سازی نشده وجواب نقد را اصلا نمـی دهند یـا سواد جواب را ندارندواگر هم نوشته ای بگذارند از روی حسادت وکینـه مـی خواهند شخصیت مننقد را تخریب کنند درحالیکه امثال فردین صادق ایوبی حتما به خاطر شناخت جایگاه خویش از شما تشکر مـی د . وهنرمندان دیگری مثل (مسعود مراد سلیمـی ) کـه جلسات نقد وبررسی درون نمایشگاهها مـیگذارند ظرفیت وتحمل نقد را داشته باشند نـه اینکه مقابل شما وهر منتقد با جسارتی حرفی به منظور گفتن نداشته باشد وحرفهای چرت و پرت بزند درون واقع امثال مسعود مراد سلیمـی حتما سطح دانش خود را ارتقا دهد وبه کارهای عملی بپردازد نـه فقط بـه دنبال مدرک دانشگاهی برود. مسعود مرادسلیمـی یـه سری از کارهای عکاسی طبیعت دوران دانشجویی دارد وما دیگر از او هیچ گونـه کار جدیدی ندیدیم ایشان حتی درون یک جشنواره معتبر هم جایزه نگرفته اندواگر درون سنندج هم شـهرتی دارند(البته پیش شاگردان فیلسوفش) مدیون کاک هادی ضیـاالدینی هستند . و مطمئنم اقای محمدی شما اگردر (فراسوی دیدن )نامـی از مسعود نبرد ه ای بـه این دلیل هست که ایشان هیچ گونـه فکری ندارند وتاحالا یک مقاله یک صفحه ای یـا یک عخوب از این (عکاس اتلیـه ای )ندید ه ایم وایشان ارزش نقد شدن را نداشته اند .
اقای مسعود مراد سلیمـی شما درون زمـینـه عکسهای اتلیـه ای موفق تری حداقل با گرفتن یک ع4*3 وبا (فتوشاپ) وروتوش بـه یـه پولی مـیرسی .
دیگه با هنرمندان نپر کـه فرصت روتوش و برداشتن لکه های صورت رو عکسهای 4*3 رو داشته باشید.
اقای سلام محمدی امـیدوارم کـه همـیشـه دست بـه قلم وبا جسارت وسطح دانشی کـه در شما مـی بینیم بـه این فعالیتتان ادامـه دهید که تا این هنرمندان ما تکانی بخورند وحرکتی داشته باشند چون وجود منتقد با جسارتی وصاحب فکری مثل شما به منظور هر جامعه ای نیـاز هست واگر هم مخالفان زیـادی سر راهت قرار مـی گیرند زیـاد مـهم نیست بالاخره روزی اینان هم بـه حقیقت پی مـی برند.
درود.........
*************************************************************
پاسخ :
با سلام
بجز انگشت شماری ، قریب بـه تمامـی هنرمندان کردستان وجودی مدفون شده زیر خار و خاشاک " فقر فرهنگی " هستند .
مطمئنا هیچ یک از عکاسان کردستان مباحث " فراسوی دیدن " را تاکنون هضم نکرده اند کـه خود را منتظر اظهار نظرشان بدانیم و دیروز درون افتتاحیـه ی انجمن عکاسان از سکوتشان ، و مبحث نوشته ام را بـه مـیان نیـاوردن هویدا بود ، چرا کـه همگی اعضای خانـه ی عکاسان کردستان سطری به منظور گفتن ندارند . قبلا با چند تن از آنـها ( عطا و ئاریز قادری ) درون همـین سایت آشنا گشته ایم .

شاريا

1390/8/2  10:24:42

وب سایت

با سلام
عجب روزگاریست؛ امروزه زحمات و تلاشـهای استادشان را اینطور جبران مـیکنند!
( که تا دو سال پیش شما مشغول ظراحی و نقاشی خود بودید و به اصطلاح مـی فرمودید : ماراچه بـه این گنده گوزیـها !)

سایـه

1390/8/2  12:09:47

سلام
ممنون.ولی که تا الان چیزی دریـافت نکردم.
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما . شاید اشتباهی رخ داده باشد ، دوباره خدمتتان فرستادند .

فرهاد مطاعی

1390/8/2  12:22:10

با سلام
بدلیل داشتن مشکل چند روزی از سایت شما دور بودم .

آقای محمدی این عتیقه ها از کجا و کی سر از خاک درون آورده اند کـه چنین سخن مـی گویند ؟؟!
این بود نتیجه این کـه کردستان استان فرهنگی هست ؟ این بود سطح سواد و ادب هم زبان های ما ؟ این بود نتیجه قدمتی کـه به رخ مـی کشند ، این بود نتیحه بحث و گفت وگو درون مورد نقد هنر ؟؟!
خجالت هم خوب چیزی هست .
آقای محمد سامان صولی چرا وقتی بـه استادتان بی احترامـی مـی کنند ساکت نشسته اید؟؟!
در مورد آقای مسعود مراد سلیمـی
جناب ئاسو شاید آقای مراد سلیمـی کم کار بوده و جشنواره معتبر جایزه نیـاورده باشند ولی باز این دلیل نمـی شود کـه به ایشان بی احترامـی شود و ایشان را درون حد یک عکاس پرسنلی خطاب کنید.

نازنين

1390/8/2  19:49:16

خطاي بزرگ همينجاست كه عده اي ساده دل تصور مي كنند چند مقام برتر جهاني مجوز اين را صادر مي كند كه اين مدال آور درون هر زمينـه اي بـه خودش حق بدهد اظهار فضل نموده و روده درازي بفرمايند . و خيال خام مي كنند كه اينگونـه كسان هر گز دچار اختلالات روحي رواني نمي شوند ،اما زهي خيال باطل ! محض اطلاع اين ساده دلان بايد عرض كنم كه بيماري بسيار خطرناك شيزوفرني بـه بيماري نوابغ مشـهور هست ... بگذريم . سخن اصلي بنده اين هست كه آيا ساده دلاني كه همچون همـه اين بي نام و نشان هايي كه درون حمايت از جناب محمدي (كه بـه حق استاد طراحي ونقاشي هستند ونـه چيز ديگر )كامنت ميگذارندو شور مضحك انقلابي سرتاپايشان را فرا گرفته و عقل از سرشان ربوده هست هر گز از خود و بعد از آن از جناب محمدي عزيز پرسيده اند كه آيا همـه اين جنجال ها و داد و قال ها درون نـهايت با چه هدف و مقصدي صورت مي گيرد !؟ همـه مخالفان و همراهان ساده دل جناب محمدي روزي هزار بار بايد يقه ايشان را گرفته و نشاني و آدرس مقصد نـهايي و ايستگاه آخر را از ايشان و جناب پورپيرار سوآل كنند ! تاريخ را از ياد نبريد نظريه هاي عظيم و البته انقلابي ماركس بـه ديكتاوري هاي هولناك استالين انجاميد . حركتهاي انقلابي و بزرگ رهبر اسلام درون نـهايت بـه زمين مساعدي يراي رشد انواع قارچ هاي سمي و خطرناك و رنگارنگي همچون خلفاي بني اميه و در عصر حاضر مرحوم خدابيامرزصدام شـهيد، بن لادن ، طالبان ها ، مرحوم مغفور سرهنگ قذافي و دهها نمونـه عيني ديگر از اين دست منجر گشت . هر چندبسياري با شنيدن اين حرفها ساده لوحانـه دست تكان داده و با يك جمله تكراري خودشان را دلداري مي دهند : اينـها همگي توطئه استكبار جهاني هست و هيچكدام از اين موارد نـه اسلام بوده ونـه اين ديكتاتورها مسلمان ! ... اينگونـه اظهارات كلاه گشادي هست كه بعضي ها دوست دارند سر مباركشان بگذارند . لابد اين شكلي راحترند ! حالا حركت مذبوحانـه جناب محمدي درمقايسه با غولهاي منحرف تاريخ كه .... خودتان قضاوت كنيد !
تاريخ بايد چند هزار بار تكرار شود !؟ چند صد هزار نفر ديگر بايد زنده بـه گور شده و انفال شوند . چند هزار نفر ديگر بايد مورد تجاوز و تحقير قرار گيرند ؟ و چند نسل ديگر بايد درون سياه چاله هاي بزرگي كه غايت و نـهايت حركت هايي همچون تحركات سلام و پورپپرار هست تباه شوند ؟ که تا عده ايي ساده دل كه هميشـه خدا درون طول تاريخ فريب مي خورند و هرگز توان تشخيص راه از بيراه و آباداني از سراب و ويراني را ندارند از چرت غفلت و ساده لوحي پريده باشند ؟
*************************************************************
پاسخ :
آقای سوران
هنوز هم بـه چشیدن و نشخوار تفاله های دیگران مشغول هستید؟! سال گذشته درون سایت کُردیش کارتون ، خدمتتان عرض کردم کـه به فکر معده ی خود باشید!

طراح و نقاش

1390/8/2  21:35:04

سلام
ماریـا جان
سلام محمدی مثل نقاشان وهنرمندان دیگر نیست کـه بخاطردعوا سر یک شاگرد باهم جنجال بـه پا کنند. مطمئنا سلام محمدی کارهایش معرف خودش هست نـه شاگردان اماتوری مثل سامان صولی .
ماریـا جان خدا پدرت را بیـامرزد لا اقل شما اسم یک طراح حرفه ای را مـیاوردید کـه مـیگوییدسلام محمدی بـه شاگردانی همچون سامان افتخار مـیکند. مشخصه چقدر از این فضاها دوری . مگر سامان هم چیزی داشته ودارد کـه سلام محمدی بـه ان افتخار کند...
ماریـا جان هرهرچی بهت گفت فورا اطاعت امر نکن مشخصه اطرافیـانت از تو گیج تر و پخمـه تر را گیر نیـاورد ه اند.

ئاسو

1390/8/2  22:16:35

سلام
اقای فرهاد مطاعی شما دارید تو هین مـیکنید نـه بنده.
مگر عکاس اتلیـه شخصیت ندارد وانسان نیست کـه مـی گویید مسعود مراد سلیمـی را چراعکاس اتلیـه خطاب مـی کنید!
ما به منظور ارزیـابی وسطح یک هنرمند سراغ کارنامـه هنری او مـی رویم وشناختی هم کـه از مسعود مرادسلیمـی دارم درون واقع درون دوران دانشجویی فعال بوده اند الان هم عکاس اتلیـه هستند. البته هیچ مـهم نیست کـه هنرمند فعال باشد وحرفی به منظور گفتن داشته باشد اتلیـه دار هم باشد وعپرسنلی بگیرد. اما 10 سالی مـیشود کـه ما از مسعود یک عخوب ندید ه ایم واسمـی از ایشان بـه عنوان یک عکاس خوب نشنید ه ایم. (البته بـه جز تعریف هایی کـه مـیان چند نفری از شاگردانش هست).
مسعود مرادسلیمـی مدر س هنرستان هستند و سطح دانششان درون ان مقطع کفایت مـیکند و و الان هم بـه عنوان عکاس اتلیـه تشریف دارند ودر زمـینـه گرفتن عهای 4*3 خوب هستندودر زمـینـه کارهای روتوش وترمـیم هم مـهارت خاصی دارند دیگر لزومـی ندارد کـه ایشان را درون سطح یک عکاس حرفه ای بدانیم . ایشان چون از کارهای عملی دورند وهیچ گونـه فکر نوی ندارند وحتی قادر بـه تجزیـه وتحلیل درست یک عنیستند. دیگر کم کم از فضا های هنری دور شد ه اند . درچند جا کـه به اصطلاح جلسه نقد وبررسی عداشته اند شاهدسطح دانش ایشان بود ه ایم ...........

نوید ستاربخش

1390/8/4  11:33:48

آقای عزیز جنابعالی لطف فرموده ادب را رعایت فرمایید. درون این مورد من فقط جمله ای کـه خودتان درون پایـان مقاله اضافه کرده اید را آوردم بهمراه نظرم کـه اگر معتقد بـه (کمـی) کثرت درون افکار انسانی باشید مـی توانستید آن را رد یـا خدای ناکرده قبول کنید نـه برتافته و من و جمعی (که نمـیدانم بـه چه گناه؟!!!) را کج فهم بی سواد و فاقد شعور بدانید. من درون جواب مقاله تان چیزی ندارم بگویم قبلا هم گفتم کـه به احترام بـه عنوان یک نقاش بـه شما مـینگرم اما متاسفم ....دلیل این همـه کینـه را درک نمـیکنم
*************************************************************
پاسخ :
با سلام
آقای نوید ستاربخش
بنده هیچگاه قصد توهین بـه هیچ یک از انسانـها را نداشته وندارم ، و بی ادبی بـه ساحت مبارک شما درون جواب قبلی ام را نیی توان یـافت. پیداست گروه " هنر جدید کردستان " بعداز 37 روز از نمایندگی های تهرانی نیز، جوابی دریـافت نکرده اید کـه در مقابل این قلم قد عَلم کنید .
دوست گرامـی، اگر درون این جرگه نیستید و وبه قول خودتان درون جواب مقاله ام چیزی ندارید ، مجبورید ابراز نظر فرمایید ؟ و اگر زحمت کشیده و در منظر عموم نظر گذاشتید ، مـی بایست منتظر واکنش و جواب و استدلال و خطابهای دیگران درون همان حد کـه حضور یـافته اید، باشید . اما اگر واکنش دیگران را جوابگو نبودید نباید باورچیدن بفرمایید: (( من و جمعی "که نمـیدانم بـه چه گناه؟!!!" را کج فهم بی سواد و فاقد شعور بدانید. ))
متأسفانـه خلاف آنچه عنوان مـی کنند ، فرهنگیـان و هنرمندان ما زیر خط " فقر فرهنگی " سیر مـی کنند ؛ کـه نمونـه هایی بس کوچک درون مقابل این قلم را نصب شده درون این سایت رؤیت فرموده اید . یعنی آنچنان از حوزه ی تفکر و نقد بـه دور هستند کـه فعلا درون این عالم دست و پا مـی زنند کـه ، درون هر صنف و رشته ای مـی توانند ، باب جوازی بـه عنوان " آزادی بیـان" و" احترام بـه نظر مخاطب" هر خزعبلات و رجز خوانیـهایی را بـه عنوان مانیفستی به منظور حکم و استفاده دیگران درون هر مکان بیـابیم !؟ این فقر فرهنگی هست . اگر نقد شده ، درون لباس استاد دانشگاه و دانشجو را ، حلقومـی فحاش و موجودی بـه رنگ عربده کشـهای چماق بـه دست مـی بینیم ، فقر فرهنگی هست . اگر شما اساتید حوزه ی هنر و حتیـانی کـه نقد کرده ام را، درون مقابل این فحاشان مسکوت مـی بینید، فقر فرهنگی هست . و دهها عنوان دیگر کـه با درازا مـی کشد .
سال گذشته درون جواب یکی از دوستان درون سایت کُردیش کارتون عرض کردم : ((مثلا اگرشما دارای چند دکترای علوم انسانی باشید ، ودر اتاق عمل به منظور جراحی حضور یـابید ،بی اعتنا بـه دکتراهایتان شما را بیسواد ، نادان و حتی شاید قاتل بنامند. و چقدر مضحک هست که با ارائه دکترایتان درون علوم انسانی بانام " آزادی بیـان " درون مورد تشخیص مرضی دارای رأی باشید. ))
اکنون آقای ستار بخش ، شما چرا جواب قبلی بنده را " کینـه " خطاب مـی کنید؟! برخورد یک جراح درون اتاق عمل ، درون برابر دکترای علوم انسانی ، برآمده و حاصل کینـه و عقده های شخصی هست ؟! شما مـی بایست با این بضاعتتان کـه در همان یک سطرتان هویدا بود درون مقام یک پرسشگر حضور مـی یـافتید ، نـه قاضی و در حین حکم صادر شما را ببینیم !
فرموده اید : ((به احترام بـه عنوان یک نقاش بـه شما مـینگرم )) . دوست گرامـی ؛ سبب حضور بنده و شما درون این سایت ، 129 صفحه ی " آ4 " هست ، نـه ارزیـابی نقاشیـهایم !؟ و اظهار نظر شما نیز، نـه تجزیـه و تحلیل نقاشی و کاریکاتورهایم ، بلکه احکامـی به منظور خطاب نوشته ام بود . اگر فرصت خواندن دوباره ی نوشته ام را نداشتید ، اشاره هایی دیگر درون نوشته ام را بـه حضور مـی خوانم کـه در یـابید ، نظر قبلی شما حاصل عدم درک ، و ابراز آن درون این سایت خام و عجول بودن را بـه همراه داشت .
((‌ هنر ، مديومي كه زندگانيش و زنده بودنش همچون ديگر ساكنان اين سرزمين ،‌ و نـه رنگين تر از آنـها ،‌ و نـه برخورداري و هم نشيني با آنـها موجب تفاوت و تفاخري بود . روش و برخورداري از چنين ساكناني كه با چهره اي منقلب شده بيرون مي خزند را از پيوند نافشان مي بايست بازشناخت ، بدين صورت كه ساكنان گذشته و اسيران امروز را با نام و پيوندي جديد عرضه كرده اند . رؤيتي كه انگار از بدو تولد آن را بدين نام و با اين چهره بازشناخته اند . يعني هنر و فرزندانش را از منظري بـه ما شناسانده اند كه مخاطب از تفكر درون اين باره كه شايد نامي ديگر برآن نـهاده كه موجوديتش عيان نگردد ، مصؤن بماند . )) صفحه 3 .
((فلسفه ي وجودي و موجوديت هنر درون ادوار گذشته ،‌ كه توقعي بيش از سركردن گذران روزمره و زيستني بدون امتياز درون كنار ديگري از او خطا هست را (( هنر زندگی را ممکن و شایسته ی زندگی مـی کند . هنر والاترین رسالتها را دارد و ارزشی بیش از احکام اخلاقی دارد ( نیچه ))) بـه ما معرفي مي كنند ، که تا وظيفه اي كه بر دوش او گذاشته اند عيان نگردد ،‌ و با نامي ديگر او را فرا خوانده اند که تا مسير و مقصدي كه بر او گمارده اند و نشان داده اند رؤيت نگردد . )) صفحه 4 .
(( ابزاري كه هنر خطابش مي كنند و انسانـهايي را تربيت كرده اند كه ديگران را نيز از اين معجون سكر آور بهره مند سازند ،‌ كه او هم رهسپار گردد و وجودش را تبليغي بنامد كه موجود جديدالخلقشان " هنر " را درون اعماق تاريخ بشري ،‌ نوري درون ظلمات جهان بيابند كه دليل حضورش را نشان گرفتن از راهبريِ او بنامند . بيچاره موجودي كه ساليان درازي درون ميان هم مسلكانش بدون امتياز تغذيه مي كرد ،‌ و به يمن ديگري زنده مي ماند . آن را از زيست گاه خود محروم ، و پديده اي بـه حضور مي خوانندش كه حتي قادر بـه معرفي خود نيست . )) صفحه 6 .
(( کنیسه و کلیسا موجودی برآمده از نیـازهای روزمره ي زندگی انسان درون طول تاریخ را شناسایی کرده و بیرون کشیده اند ، و نامـی بر او گمارده اند کـه به مدد مسخر اذهان ، نیروی بالقوه اش را بالفعل بخشند . )) صفحه 11 .
***
دوست گرامـی آقای ستاربخش ؛ آموزشگاه شما بـه عنوان بانی جلسه ی سخنرانی دکتر حمـید سوری و مبحث هنر جدید ، قبول زحمت بفرمایید و کارگردانی و مُدعوی تمامـی هنرمندان کردستان ، از جمله فردین صادق ایوبی ، ماشاءالله محمدی و ..... با حضور جمع و فیلم برداشتن و انتشار آنرا برعهده گیرید ؛ کـه در رابطه ی مباحث مطرح شده و نقدهایم بر آنـها بـه گفتگو بنشینیم ، کـه بیشتر خطاب بیسوادی بر آنـها از این قلم را لمس کنید . البته چنین گفتگویی اتفاق نخواهد افتاد چرا کـه دعوت شما را نخواهند پذیرفت .
با تشکر

فرهاد مطاعی

1390/8/4  15:15:50

جناب ئاسو سلام
خدایی نکرده بنده قصد توهین بـه هیچ صنف و شغلی ندارم ، هر شخص و هنرمندی درون دوران فعالیت و بعد از ارائه اثرش مورد تجزیـه و تحلیل، و نقدوبررسی قرار مـیگیرد ، و گواه توانایی هر شخص ، آثار و فعالیتهای او مـیباشد ، و تا زمانی کـه آثار هر فرد حضور دارد نیـازی بـه دفاع اشخاص دیگر نیست .
آقای مرادسلیمـی نیز از این قاعده مستثنی نیستند و آثارشان درون هر جایگاهی باشند ، حد ایشان را نشان مـیدهند .

بنده خدا

1390/8/4  20:56:16

سلام عزیز، با سخنان شما و نوچه هایتان مشخص مـیشود کـه ما طراح ،نقاش، عکاس،مجسمـه ساز،فیلمساز کاریکاتوریست(بجز شما) و ...نداریم و اصولأ همـه نبفهم تشریف داشته و فقط شما علم دار مـیدان نقد و هنر کردستان... بعد دلیلی نیست کـه بیـایند و نقد کنند.بی سوادها را چه بـه نقد هنری! بعد بیخود وقتت را هدر نده و تو کـه طراحی فول فولی حیفه بخدا تو کارنامـه ات یک اثر"کارتونی"نیست تو کـه حقیقت کارتونو بلدی دواشم داری دیگه!!!!؟
*************************************************************
پاسخ :
بنده ی خدا ، درون کجا و چه وقت بنده درون پی اثبات فقدان طراح ،نقاش، عکاس،مجسمـه ساز و فیلمساز درون کردستان بوده ام ؟! اما درون مورد کاریکاتور درست خدمتتان رسانده اند، چون کاریکاتوریست حرفه ای و مقام آورده نمـی شناسم .
اشاره هایی بـه این موارد درون نوشته هایم را مـی خواندید بعدا اظهار فضل مـی نمودید . گزیده ای از آنـها را برایتان مـی گذارم مطالعه بفرمایید .
(( شكي درون اين راه نيست كه آقاي هادی ضياء الديني همچون ديگر هنرمندان ، درون مسير تكاملي هنري خويش ، تجربه هايی كسب كرده و اندوخته اند كه درون آثارشان نمايان ، و شاگردانشان را نيز اقناع مي بخشند ..... و در آخر نبايد از نظر دور داشت كه با توسل بـه چنين آثاري هست ،كه آقاي هادي ضياءالديني را يكي از هنرمندان خوب كشور مي بينيم .
.... طراحي های هادي ضياءالديني را نسبت بـه طراحان داخلي آثاري پرقدرت خواهيم يافت ،... درون همين راستا هيچگاه شاگردان آقايان ضياءالديني را با مريدان صادق ايوبي يكي نخواهم گرفت،كه از نظر توانايي طراحي و نقاشي و برخورد، فاصله ها را نديدن وجدان انسان را مي لرزاند . " فراسوی دیدن "
آقای هادی ضیـاءالدینی هنرمندی هستند کـه باعث دگرگون فضای نقاشی درون استان گردیده اند و مـی توان گفت کـه هنگام بررسی نقاشی و مجسمـه سازی جدی درون کردستان بـه ایشان مـی رسیم ، و ریشـه ای هست که شاخ و برگهایش را درون جامعه ی ایران مـی بینیم ..... " مجسمـه و شخصیت پرستی "
آقای جمشید فرجوند فردا ، خود شما با وجود كسب عناوين برتر درون بيست و پنج جشنواره داخلي و خارجي درون دوسال گذشته ،‌آيا از طرف مسئولين فرهنگي و هنري استان انعكاسي و حتي پيام تبريكي ديده ايد .؟ ........ " مصاحبه "
....آقای فردین صادق ایوبی خودشان شاهد نبودند كه آقای ضیـاء الدینی ،‌ درون همان سالهای اول تحصیل بـه علت احساس مسئولیت،‌تربیت هنرجویـان نقاشی امثال شما را بر عهده گرفتند، كه مدت 17 سال تدریس درون كلاس و راهنماییـهای هم اكنون را هم درون بردارد؟ آیـا درون كلاسهای آقای مـهدی ضیـاء‌الدینی و اكبر منصوری و ... حضور داشته اند كه ببینند،‌سالها ثمره تجارب خود را درون اختیـار هنرجویـان مـی گذارند، كه آن را ملك شخصی مـی خوانند؟ .... " گفتگوهای فردین صادق ایوبی زیر سئوالات من " ))
در رابطه با نقد نوشته هایم ، تاکنون عرض اندامـی بـه وسعت و تناسب یک سطررا نیز از آنـها شاهد نبوده ایم . مطمئن باشید اگر مبحثی منطقی و استدلالی پیش خود مـی یـافتند عنوان مـی د ، کـه سبب روشنگری و ایجاد فضایی متفکرانـه گردد ، که تا بجای آنـها بچه ها و عقده ای های بیمار حضور نیـابند !

بنده خدا

1390/8/5  11:39:38

ناخدای کشتی طوفان زده هنر کردستان! جناب آقا سلام! جواب بنده را ندادید چرا شما با وجودیکه این بنده خدا! را عقده ای مـیخوانید خود دچار آلزایمر گشته اید:شما بـه عنوان منتقد"کارتون" اعتقاد دارید ما کارتونیست نداریم.پس مرحمت فرموده یک اثر خود را درون رابطه با کارتون نـه کاریکاتور بـه ما نشان دهید که تا آرس و بولیگان و ... بفهمند ناخودآگاه درون خدمت استکبار نیستند و با"حقیقت کارتون" آشنا شوند. منتقد راه حل دارد!؟
************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما آقای امـیر سهیلی
اولا : بنده درون جواب قبلی ام شما را "عقده ای" نخوانده ام !؟
ثانیـا : جان برادر ، خودتان مـی دانید کـه تاکنون یک ریـال ، تقدیر ویـا حتی تحسین شفاهی نیز درون رابطه با فعالیتها و عناوینب شده ام ، از جانبانیکه مسئول و مدعی حمایت از هنرمندان کردستان هستند ، ندیده ام . اما چند دور تسبیح مـی توانم از حق کشی ها و اهانتهای نـه تنـها کارشناسان ، بلکه هنرمندان درون برابر آثارم را درون محضرتان برشمارم !
آنچنان این برخوردها عادی مـی نماید ، کـه در هنگام تجزیـه و تحلیل کارشناسیِ چند کاریکاتور چهره درون نمایشگاهی کـه ، صاحب اثر بنده را جهت نقد و بررسی آثارش دعوت کرده ، چند بیمار کـه رشته هنر نیز نبودند بنده را درون جمع شاگردانم مورد اهانت قرار مـی دهند . و جالب این هست که صاحب نمایشگاه نیز باتوجه بـه اینکه درون فاصله ی حضور من درون نمایشگاهش ، اهانتها چهار بار از جانبانی دیگر تکرار شد ، سخن بر زبان نیـاورد ؛ حتی اگر سی دی فروشی همچون " کمال پارامونت " باشد . هر چند درون برابر این فحاشـها ، آرام بودن من و با لبخند سخنان آنـها را بدرقه ، بیشتر اعصابشان را بـه هم ریخته هست .
بنده خدا ، اکنون شما از چه مـی ترسید کـه با مدیوم نام مستعار حضور مـی یـابید ؟! با اسم اصلی خود حضور یـابید کـه بیشتر استفاده نماییم .
فرموده اید : (( یک اثر خود را درون رابطه با کارتون نـه کاریکاتور بـه ما نشان دهید که تا آرس و بولیگان و ... بفهمند ناخودآگاه درون خدمت استکبار نیستند و با"حقیقت کارتون" آشنا شوند. منتقد راه حل دارد!؟ ))
هر چند یکسال دیر تشریف آورده اید ، اما پایکوبی و مـهمانیـهای گرداگرد " حقیقت درون کارتون " را مـی توانستید درون نقد " کارتونیستها درون مقام منتقد " و " کارتونیستی کـه منتقد شد " نظاره گر باشید ، کـه با سوغاتیـهایشان آشنا گردید ، چرا کـه از مرحله خیلی پرت تشریف دارید !؟ اشاره هایی از آنرا برایتان مـی گذارم ، کـه با یـاری آن از عهده ی هضم نوشته ام برآیید .
((برای درک این نکته کـه برخلاف آنچه کارتون را بدان مـی نامند ، و اثبات اینکه کارتون درون هر محدوده جغرافیـایی و سیـاسی و فرهنگی ، تربیت شده ای هست که آمال و آرزوها ، نفرت ها ، راهکارها و تفکرات سیـاسیون و متفکرین حوزه خود را منعمـی کند ، کافی هست که موضوعی مشخص، نسبت بـه جغرافیـا و فضای سیـاسی متفاوت ، کـه به آن از دیدگاههای مختلف نگریسته مـی شود را یـافت ، کـه عیـان گردد حتی درون جزیی ترین موارد ، کارتونیست ، بلندگویی تصویری به منظور حقیقت نشان و قبولاندن راهکار و تفکری هست که با شیوه هایی گوناگون ، کارتونیست را درون اختیـار گرفته اند . و عیـان تر خواهیم دید کـه هیچ یک از کارتونیست ها از دیدگاه متفکرانـه و پرسشگرانـه بـه موضوعاتی کـه در پی تبلیغ آنند ، حضور نیـافته اند . و آنچنان خود را حل شده به منظور هدف مـی پندارند ، کـه وجودشان را راهی و موضوعاتش را تفکری ترشح شده از وجود خود مـی دانند .
برای ملموس شدن این واقعیت ، چند موضوع کـه با توجه بـه جغرافیـای سیـاسی و نحوه نگریستن نظریـه پردازان درون آن حیطه ، کـه نحوه تحلیل و معرفی آن را برعهده مـی گیرند ، متضاد هست را بررسی خواهم کرد. و نمایـان مـی شود کـه در هر محدوده ، حتی یک کارتونیست هم نخواهید یـافت کـه دیدگاهی متفاوت نسبت بـه آن موضوع داشته باشد ، و خود حکایت از این دارد کـه کارتونیست ها درموارد متفکرانـه ظهور نیـافته اند و در انعکاس همان یک سو نگری نیز سطحی و کلیشـه ای برخورد کرده اند ،که دیگر مجال و انتظاری به منظور منتقد و پرسشگر خواندن آنـها نیـابیم . اکنون تعاریف کاریکاتور را بـه یـاد آوریم کـه نکته ی انحرافی ، هنگام فرا خواندن آن را بیـابیم . و آن اینکه راه را به منظور حقیقت خواندن و درک واقعیت و راهکاری به منظور ادامـه مسیر را بایستی از کارتون طلب کرد ، کـه کارتونیست ها ومخاطبانشان ، آن را مبحثی از حلقوم یک فرد سیـاسی ، با هدفی خاص کـه از طریق تبلیغات و تربیت شدگانی به منظور حرکت درون مسیر پیش مـی روند ، نخوانند . )) "حقیقت درون کارتون . صفحه 18 "
(( .... جناب علی پور همچون یک مبارز غیر حرفه ای کـه خودش را بـه مسیری بن بست مـی کشاند کـه راه فراری ندارد ، و مبارز حرفه ای با یک ضربه از پای درون مـی آوردش ، بـه نقطه ای رسیدیم کـه خیلی راحت مـی توان شما را با یک سوال ، به منظور همـیشـه درون مقابل این نوشته زمـین گیر و مسکوت گذاشت . آقای علی پور، بنده و دیگر مخاطبان این سایت خوشحال مـی شویم حتی یک اثر از دیدگاه متفاوت نسبت بـه مقولاتی کـه بیـان کرده ام را ، امروز درون همـین سایت بگذارید و چنان روشن هست که نخواهید یـافت و باز هم یـادآوری مـی کنم کـه آنچنان هدف نقد بنده را هضم نکرده اید کـه این تفکر بـه ذهن شما خطور کرده هست ، کـه نویسنده بـه علت ندیدن آثار کارتونیستها درون این وادی قلم فرسایی کرده هست ......
.... درون آخر از دوستان کارتونیستی کـه منتقد این مقاله هستند یـادآوری مـی کنم کـه ، از راه کلام و فلسفه و ... نمـی توان نوشته ی من را زیر سئوال ببرند ، و تنـها از یک مسیر مـی توان جوابی قانع کننده بر آن بنگارند وآن ، یـافتن آثاری کارتونی متناقض و متفاوت و متفکرانـه درون موضوعاتی کـه عنوان شده را ، یـافتن و در سایت گذاشتن هست ، بی آنکه حتی شرحی بر آن بیفزایند . و اگر کارتونیست های گرامـی توانستند چنین آثاری کـه تا تاریخ ارائه این مقاله بوجود آورده اند را بیـابند ، بنده درون همـین سایت از شما هنرمندان " حقیقت جو" معذرت خواهی کرده و مقاله ام را بعد خواهم گرفت . بـه این امـید کـه در روشنگری همدیگر بدون تحقیر و تنفر ، بلکه متفکرانـه و محترمانـه بکوشیم . )) " کارتونیستها درون مقام منتقد ".
موفق باشید .

شاریـا

1390/8/11  10:20:02

وب سایت

با سلام
در وبلاگم نظر گذاشته و فرموده بودید ؛
{ آقای شاریـا ، همچنانکه انتظار مـی رفت و از قبل عیـان بود ، مخالفان این قلم حتی بـه وسعت سطری مطالب مطرح شده را نکاویده اند ، کـه عمقشان را بتوان ناظر بود و اندازه گرفت. اما درون عوض بـه مباحث زنکی مشغولند ، کـه سامان صولی نیز بـه عنوان دومـین نفر ، بعداز آن بی احترامـی ها ، با وقاحت تمام مـی گوید : این وبلاگ متروک هست و نظر و ایمـیل فرستاده و شما جواب نداده اید . و شاریـای حاضر درون سایت من نیز هیچ ربطی بـه این سایت ندارد و " شاریـا "خودم ( سلام محمدی ) هستم ، کـه من آدرس شما را بدون اطلاع کپی کرده وبا نام شما مطلب مـی نویسم .
به قول شما (( عجب روزگاریست؛ امروزه زحمات و تلاشـهای استادشان را اینطور جبران مـیکنند! )) }

استاد محمدی عزیز
از جانب سامان صولي ، غير از دروغگويي ، بچه بازي و بي احترامي چيزي نديديم ، چنانكه اين بارنيز پاشنـه بر همين درگاه چرخانده اند چون هيچ نظر و پيامي از ايشان درون وبلاگ و ايميل من ثبت نشده هست .
بعد از آن توهين ها بـه عنوان يك شاگرد ، چنين اهانتي دور از ذهن نبود كه استادش را سارق آدرس سايت ديگران بداند . براستي باعث شرمندگي هست .

فرهاد

1390/8/11  10:20:54

با سلام
آقای محمدی آیـا امکان دارد 2 عرا درون اینجا قرار دهم؟؟
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما
خیر ، سایت چنین امکانی نمـی دهد . بـه ایمـیلم بفرستید ، سپاسگذار خواهم بود .
Salam.mohamadi@gmail.com

فرهاد

1390/8/11  10:21:30

پس چطور مـیتوانم درون معرض دید همگان قرار دهم؟؟
*************************************************************
پاسخ :
اگر نیـاز داشتید ، و یـا بـه مباحث مطروحه یـاری مـی رساند ، سعی خواهم کرد بـه طریقی اطاعت امر نمایم .

محمد سامان صولی

1390/8/11  10:22:12

آقای محمدی (استاد)، حالا کـه برای تخریب بنده از هیچ حربه ایی فروگذار نیستید! و من را از زبان دیگران بچه ، دروغگو ، هیچ ندار ، نمک نشناس و غیره مـی خوانید. و حالا کـه بنده را درون هیـات روباهی فریبکار بـه دیگران معرفی مـیکنید کـه به شما نارو زده و خیـانت کرده ام ! فقط وفقط بـه خدای خودم پناه مـی برم و همـه این نیرنگها را بـه خودش وامـی گذارم .... دوست عزیز از این لحظه نام و نشان و یـاد شمارا درون ذهن خود به منظور همـیشـه پاک کرده و حتی درون پی جواب این کامنت هم بـه این سایت برنخواهم گشت و از شما نیز مـی خواهم کـه نام و یـاد و خاطره من را درون ذهنتان پاک کنید. وبه قول خودتان زنک بازیـها را به منظور همـیشـه بس کنم ! باشد کـه در پناه حق موفق و سربلند و سر بـه راه باشید . (در ضمن اگر قرار هست که حتی یک حرف از کامنت بنده را کنیدبهتر هست که کلا آنر ا نصب نکنید)
*************************************************************
پاسخ :
آقای صولی ، بحث اینجاست کـه شما گفتید ، چندین بار نظر و ایمـیل فرستاده اید و جواب یـا واکنشی دریـافت نکرده و با اطمـینان وبلاگ را متروک ، بنده را سارق آدرس سایت ، و نظرات را نوشته ی خودم خطاب کرده و پنداشتید !؟ اکنون چون دروغگویی شما عیـان گشت و صاحب وبلاگ را یـادتان آمد و شناختید ، مشغول مظلوم نمایی و آسمان ریسمان بافتن هستید .
دوستان و همشاگردیـهایتان مـی دانند کـه علت افسار گسیختگی شما نقد " حقیقت درون کارتون " بود ، و سال گذشته درون کلاس خدمتتان عرض کردم مورد خطاب بنده درون نوشته ام ، کارتونیستهای حرفه ای و نویسندگان قلم بـه دست درون تهران هست ، و شما با این اندک بضاعتتان خود را وارد مباحث بزرگترها نکنید . چنانکه درون این یکسال ، یک سطر مبحث نوشته هایم را نکاویده اید کـه دیگران سبب حضورتان را دریـابند !؟ شما مـی بایست همچون گذشته درون کلاسم حضور مـی یـافتید که تا موارد ابتدایی طراحی و کاریکاتور را بگذرانید ، نـه دروغ و بی احترامـی را سرلوحه ی خود قرار داده و چند بچه پشت یک نام مستعار بـه جانبداری از شما بنده را ( آلزایمری و گنده ) خطاب کنند !
و دیگر اعضای خوابگاه کاریکاتور کردستان نیز ، کـه همگی تاکنون خلاصه ی تاریخ هنر را بـه چشم سر ندیده اند و در چهارمـین نمایشگاهتان از زبان بنده با آنجیل بولیگان و ..... آ شنا گردیدند ، مـی بایست نوشته هایم را برایشان بخوانند چون سواد خواندنش را ندارند ؛ کـه همچون بازیگر تئاتری درون مـیان جمع ، درون مقام منتقد بنده ، ناتورئالیسم و سورئالیسم را یکی نپندارند !؟ هر چند اعضای خوابگاه شما تاکنون واژه ی " سورئالیسم " را نیز نشنیده اند ! بعد لطفا بـه این بچه بازیـهایتان پایـان دهید .

فرهاد مطاعی

1390/8/11  18:28:46

با سلام
خوشحالم کـه سایت شما دوباره راه اندازی شد .
به قول آقای پورپیرار ((آقای محمدی. اگر تردیدی هم درون صحت نظریـات شما درون باب هنر داشتیم هک سایت شما نشان داد کـه درست گفته اید. ))
*************************************************************
پاسخ :
آقای مطاعی ، ممنون .

فرهاد فخرالدینی

1390/8/14  01:13:27

چندیست کـه سلام آنچنان بـه مسایل حاشیـه ای وبی ارزش چسپیده هست که هر روز حماقتش برایـانی کـه اهل هنرند(اگر ایشانی را اهل هنر بدانند) ثبات بیشتری مـیابد.. بـه شخصه خودم و از دیدگاه خیلی ازکسانی دیگر شاهد بوده ام حضور سلام درون هر نمایشگاهی فقط باعث ایجاد یک فضای اغتشاش و خود نمایی است.
ایشان کـه یک نقاش رئالیست و تنـها از روی عخالق آثارشان اند وحال خود را یکه تاز تئوری، نقد (خراب وجه شخصی هنرمند) کارتون ،کاریکاتور ، نقاشی ، عکاسی، شعر، موسیقی... وتمامـی عرصه های هنر مـیدانند آنچنان شاگردانش را مسموم تربیت مـیکند کـه جز طرز فکر سلام (طرز فکر ناصر پورپیرار) بـه چیز دیگری نمـی اندیشند درون بین تمامـی شاگردانش تنـهای کـه توانست خود را از حیطه فکری او برهاند سامان صولی بود کـه موجب واکنش زیـاد از جانب سلام محمدی شد .
ایشان کـه در مقاله سوگواری بر کاریکاتور درون کردستان گفتند:
(اگر علم درون ثریـا را پذیرفته باشید مطمئناً این را نخواهید پذیرفت کـه ، کارشناسان هنری ارشاد اسلامـی ، کاریکاتور را توهین ترجمـه کرده باشن)
وحال ایشان چندی پیش درون جمع نمایشگاه کاریکاتور یـاسر خان برایی چند تابلوی کاریکاتور ایشان را توهین ترجمـه کرده اند..
واین جمله آغازی نمایشگاه خود ایشان بوده است: (تقدیم بـه آنان کـه خود کار نمـیکنند و از کار دیگران هم ناراحت مـیشوند)
وآیـا این این شعور یک هنرمند است؟
وآیـا درون مقاله فراسوی دیدن بعد از نقد(خراب وجه شخصی هنرمند) تعدادی از هنرمندان ، بـه تعریف از خویش روی آوردن (از دیدگاه سهراب هادی و ناصر پورپیرار) چه مـیتوان نام نـهام نـهاد؟
وآیـا تخریب شخصیت جمشید فرجوند فردا واینکه بروند وبه کفتر بازی بپردازند را مـیتوان نقدهنری نام نـهاد؟
آیـا وقتی یکی از مقاله هایشان را نزد ضیـاءالدینی بردند جواب ایشان را چطور دادند؟
ای کاش مـیتوانستم 2 اثر کاریکاتور را درون اینجا قرار بدم و اسم آن را بدون شرح بگذارم که تا دیگر مخاطبان کپی و اصل بودن آن را از هم نشخیص دهند..
هدف ایشان از مقاله ها و بحث های کم ارزششان فقط و فقط خود مطرحیست نـه کمک بـه بهتر شدن روند هنر و نقد هنری درون کردستان
http://www.artparadiso.com/node/137
در جایی گفته بودند کـه آیـا رزومـه کاریـه مرا درون سایتم دیده اید؟
(با احترام بـه تمامـی عنوانـها) بیشتر عناوین شرکت درون نمایشگاها وجشنواره ها، نشریـات دیواری و دف نوازی(دانش آموزی) و 800 متر نقاشی دیواری (کیلویی) و عنوانـهای دانش آموزی و ..... است.
بهترین تفریح سلام محمدی نشستن جلوی صفحه سایتش و نوشتن پاراگراف های طولانی درون جواب مخاطبانش هست (ایجاد یک فضای روم) و به قول خودش ناراحت دیگران و ایجاد بحث و جدل برایش بسیـار لذت بخش است..
مخاطب حرفهایم سلام محمدی نیست چون او را درون مقام یک انسان و یک هنرمند و یک دلسوز نمـیبینم کـه مستقیم حرفهایم را بـه خود او بگویم...
و بـه قول مسعود شجاعی طباطبایی (رییس خانـه کاریکاتور ایران) :
و....متاسفم برایتان...
تا بـه حال تصور دیگری از شما داشتم..

آن هست اهل بشارت کـه اشارت داند**نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست
*************************************************************
پاسخ :
آقای فخرالدینی ، یک شبح شکل گرفته از مدیوم نامـی عاریتی و اجاره شده ، عدم صداقت و بزدلی شما را بـه همراه مـی آورد و تثبیت مـی کند ، و جوابگوی شما بودن اتلاف وقت هست و اهمـیت بـه این دردودلهایتان را با خود دارد . اما همچون این مدت درون برابر نوشته هایم کـه هیچ یک از اهالی هنر بـه اندازه ی پشت ناخنی مطلب درون چنته نداشتند ، خزعبلات شما را جوابگو خواهم بود ، چرا کـه همـیشـه بـه فکر معده ی امثال شما بوده ام ، و همـین امر مرا وادار بـه شیوه ی قطره چکان کرده کـه از عهده ی هضم آن بر آیید .
1 _ نالیده اید : (( ایشان کـه یک نقاش رئالیست و تنـها از روی عخالق آثارشان اند . )) اولا : جویـای خلاصه ی تاریخ هنر شوید ، و اگر سواد خواندن آنرا نداشتید بـه برادر کوچکتر و یـا دیگران بسپارید کـه ، تمایز " رئالیست " با " فتورئالیست و هایپر رئالیست " را برا یتان بخوانند و دریـابید !؟ ثانیـا : شما مـی بایست بـه چشم پزشکی مراجعه فرمایید کـه این آثار را فتورئالیستی نخوانید!؟
http://www.salammohammadi.com/fa/details.php?id=65
http://www.salammohammadi.com/fa/details.php?id=68
http://www.salammohammadi.com/fa/details.php?id=73
http://www.salammohammadi.com/fa/details.php?id=69
http://www.salammohammadi.com/fa/details.php?id=74
http://www.salammohammadi.com/fa/details.php?id=25
2 _ (( خود را یکه تاز تئوری، نقد (خراب وجه شخصی هنرمند) کارتون ،کاریکاتور ، نقاشی ، عکاسی، شعر، موسیقی... وتمامـی عرصه های هنر مـیدانند .)) جوابیـه های من از جمله بـه " بنده خدا ، درون تاریخ 4/ 8 / 1390 را جویده شده و آرام آرام مرور فرمایید چرا کـه مـی بایست بـه فکر معده ی خود بود.
3 _ گفته اید (( درون بین تمامـی شاگردانش تنـهای کـه توانست خود را از حیطه فکری او برهاند سامان صولی بود کـه موجب واکنش زیـاد از جانب سلام محمدی شد . ))
از کی تاکنون سامان صولی صاحب نظر و تفکر گشته اند کـه ما بی خبریم ؟!!! مـی بایست زحمت پرسش از شاگردان کلاسم و خود ایشان را متقبل شوید کـه برایتان بگویند ؛ همـیشـه درون کلاس بـه سامان مـی گفتم درون مقایسه با زحمات من و حضور چند ساله درون کلاسهایم ، یکی از کُند ذهن ترین شاگردانی بوده کـه تاکنون داشته ام ! کافیست ماجرای مقایسه ی اولین اثر فیگوراتیو یکی از خانمـهای کلاس ، و کاریکاتور چند ثانیـه ای آقای آزاد محمدی با اثر خودش را از او جویـا شوید کـه شنیدنی هست . درون رابطه با کاریکاتورهای سامان صولی ، به منظور لمس مبتدی بودن او بعداز حضور چند ساله درون کلاسهای من نیز، بنده یکی از شاگردان هم اکنون کلاسم را کـه تاکنون کاریکاتور نکشیده را انتخاب مـی کنم کـه با سامان صولی درون کلاسم بـه رقابت بپردازد ، کـه با چشمان سر مبارکتان ببینید درون حد و اندازه ی او نیز ظهور نخواهد کرد !؟ و چنینی را منجی و شورشگر کلاسم خطاب تنـها از کاشفی همچون شما بر مـی آید !؟
4 _ درون رابطه با مقاله ی " سوگواری بر کاریکاتور درون کردستان " و آنرا دستاویز خود به منظور تشابه توهین مد نظر من درون مقاله ، و خطاب بـه کاریکاتور "یـاسر خان برای" ، مـی بایست درون همان نمایشگاه زانو زده تشریح مطالبم را خواهان بودید ، کـه در این مدت حماقت را با خودتان حمل نکنید و مورد مضحکه قرار نگیرید .
اگر حافظه ی خودتان کـه از عهده ی گنجایش و ذخیره ی چند مگابایت اطلاعات نیز بر نمـی آید را ریکاوری فرمایید ؛ یـاد خواهید آورد کـه بنده ، شخصیتی را درون قالب و فرم و پوست " حیوان " ارائه را توهین پنداشتم . و سئوال من از "یـاسر خان به منظور " کـه اگر چهره ی خودتان را با دو گوش " الاغ " بکشم ، آنرا توهین مـی پندارید و مکث و حالت چهره و تته پته ی او ، و جوابی کـه گفت : بله توهین مـی دانم را یـاد آورید ، بیشتر موضع و سخنان من را خواهید یـافت . و سخن من درون نمایشگاه را بـه حضور خوانید کـه ، درون یـابید از منظر من هر گونـه رأی و جهت گیری درون برابر شخص بر روی چهره اش را " کارتون " مـی پندارم ، مگر مورد و فرمـی کـه به واکاوی شخص از طریق چهره یـاری رساند ؛ چراکه از دیدگاه من " کاریکاتور " واکاوی و روانکاوی خودِ شخص ، بدون رأی و جهت گیری ایدئولوژیکی کاریکاتوریست هست ، کـه از ساختار و اغراق چهره اش نمود پیدا مـی کند .
5 _ فرموده اید (( آیـا درون مقاله فراسوی دیدن بعد از نقد(خراب وجه شخصی هنرمند) تعدادی از هنرمندان ، بـه تعریف از خویش روی آوردن (از دیدگاه سهراب هادی و ناصر پورپیرار) چه مـیتوان نام نـهام نـهاد؟ )) این واژه ی بد قواره ی " خراب " را کـه از دهان گروه آرت پارادیزو قاپیده اید، با خود نشان از این دارد کـه مـی توانید مأنوس هم باشید و در محافل دو ستانـه باهم دردودل فرمایید و این قلم را نفرین کنید کـه ، از صحنـه ی روزگار محو گردم و شما درون کوچه بعد کوچه ها جار زنید : شـهر درون امن و امان هست ، آسوده بخوابید !؟
6 _ (( آیـا وقتی یکی از مقاله هایشان را نزد ضیـاءالدینی بردند جواب ایشان را چطور دادند؟ )) جان برادر ، شما کـه اطلاع دارید ، بفرمایید چه فرمودند ؟

7 _ باز هم نالیده اید (( ای کاش مـیتوانستم 2 اثر کاریکاتور را درون اینجا قرار بدم و اسم آن را بدون شرح بگذارم که تا دیگر مخاطبان کپی و اصل بودن آن را از هم نشخیص دهند..))
شما بفرمایید کاریکاتورهای کپی من همراه اصل آنرا رونمایی و به ایمـیلم بفرستید ، و یـا بسیـار ساده تر مـی توانید لینک اثر من و آن آثار را درون همـین سایت بگذارید کـه دیگران نیز رؤیت کنند ؛ و این درون حالی هست که اگر شما بر فرض محال حتی توانستید ، یک یـا دو اثر من را نیز کاملا کپی مو بـه موی اثری دیگر معرفی کنید ، هیچ جای سرزنش نیست ، چراکه بیست و چند اثر عرضه شده ی دیگر را مـی توان بـه حضور خواند کـه چنین نیستند ؛ و این امری عادی درون تاریخ هنر هست که شما یک یـا دو اثر کپی درون مـیان آثار هنرمندان معتبر دنیـا را مـی توانید بیـابید کـه هر یک درون جهت مقصودی خاص اثر دیگری را کپی و از خود گذرانده اند . اما شما بفرمایید یک اثر از فردین صادق ایوبی را نشان دهید کـه توان بر چسب فتوکپی بودنی کـه نشان داده ام را از روی خویش بردارد !؟
8 _ (( درون جایی گفته بودند کـه آیـا رزومـه کاریـه مرا درون سایتم دیده اید؟ (با احترام بـه تمامـی عنوانـها) بیشتر عناوین شرکت درون نمایشگاها وجشنواره ها، نشریـات دیواری و دف نوازی(دانش آموزی) و 800 متر نقاشی دیواری (کیلویی) و عنوانـهای دانش آموزی و ..... است. ))
شما بفرمایید همتایی دیگر درون مـیان تمامـی کُردها با عناوینیب شده درون این رشته ها بیـابید؟ " برنده مدال طلا از فستیوال جهانی . مقام دوم از فستیوال جهانی " . و همتایی دیگر درون مـیان هنرمندان کُرد فعال درون استان کردستان به منظور این عناوین ؟ " مقام اول تصویر سازی فستیوال کشوری . برگزیده فستیوال بین المللی نقاشی . "
9 _ (( مخاطب حرفهایم سلام محمدی نیست چون او را درون مقام یک انسان و یک هنرمند و یک دلسوز نمـیبینم کـه مستقیم حرفهایم را بـه خود او بگویم... و به قول مسعود شجاعی طباطبایی (رییس خانـه کاریکاتور ایران) : و....متاسفم برایتان... که تا به حال تصور دیگری از شما داشتم.. ))
شما نیز بهتر هست عقده ها و لکنت زبانیـها و بزدلیـها درون مقابل نوشته هایم را درون جمع هنرمندان ، بخصوص کارتونیست ها از جمله آقای شجاعی طباطبایی درون مـیان بگذارید ، کـه توهین ها و نفرین هایتان کمـی از سوزش بجایی مانده ی حاصل این قلم را تسکین بخشد .
باتشکر

hamonharki

1390/8/14  09:56:21

ایمـیل

خوشحالم کـه سایتت راه افتاد این چند روزه چیزی واسه مسخره بازی نداشتیم. ممنون

*************************************************************
پاسخ :
بنده نیز خوشحال شدم ، چون وجود یک " دلقک " درون این فضای مسموم بر آمده از وجودهایی نالان از بیماری فلج مغزی ، بسیـار موجب فرح و خنده و انبساط خاطر به منظور مخاطبان فهیم سایت خواهد بود .

شاريا

1390/8/14  13:06:57

وب سایت

با سلام
آقای محمدی جای بسی تأمل و تأسف هست برای قوم و ملتی کـه نویسندگان و هنرمندانش سکوت کرده اند و در عوض سخنان چارواداری و القاب زشت بـه یکی از منتقدان و قلم بـه دستان این خطه را نظاره مـی کنند !! بدون شک برگی از تاریخ استان را رقم مـی زنیم ، کـه دیگر مردمان درون آینده با رجوع بـه آن هنرمندان قفل و زنجیر بر دهان و ساکت نشسته را با همان زنجیرها ، دست و پایشان را نیز مـی بندند .
با این واکنش ها و هک سایتتان بیش از پیش بیسوادی و (فقر فرهنگی ) بسیـاری ازنویسندگان و هنرمندان وضوح پیدا کرده هست .
*************************************************************
پاسخ :
آقای شاریـا ، بـه قول استاد "پورپیرار" کـه در پاسخ مـهندس "منوچهر کارگر" فرمودند : (( نفرت و يا علاقه شما نمي‌تواند مانع اظهار نظر كسي باشد. .... بـه اموري وارد شده‌ايد كه بايد خود را بـه طور ماهوي براي شايستگي درون آن تربيت كنيد. بايد بدانيد كه هر توده‌اي و شيخ مورد نفرت شما نيز حق دارد درباره هر مطلبي كه مي‌تواند مدخل تازه بگشايد و تحقيق نو ارائه دهد. يك آدم با فرهنگ اگر مدخل او را قابل تامل و آغشته بـه حقيقت ببيند، بدون توجه بـه نوع و نيت، بايد دست او را بـه سبب تبديل كردن يك ناداني بـه دانايي ببوسد. اگر فقط هماندیش و همسان خويش را مي‌پسنديد كه از خوش آمد و بد آمد شما تبعيت كند بعد مرتجع و متعصب و خطرناكيد. بايد بيآموزيد كه حقيقت مي‌تواند درست خلاف باورهاي شما نشسته باشد. اگر درون جست‌وجوي آن نباشيد هرگز بـه آن نخواهيد رسيد. )) .
در این قحطی تفکر و اندیشـه ی بومـی ، و افلیج المغز بودن فضای نویسندگی ، هنری و دانشگاهی ، عیـان هست جواب نوشته و نقدهای منتقدی را درون حرفهای چاله مـیدانی و سخنان رکیک و زنکی مـی بینند ، کـه تاکنون چند خورجین آنرا مشاهده فرموده اید . دانشجویی کـه مـی بایست بعداز مطالعه نو شته هایم و اثبات فتوکپی بودن توشـه ی چند دهه ی زندگی استاد دانشگاهی اش ، او را از اشغال صاحب کرسی دانشگاه بـه پایین فرا مـی خواند که تا جوابگوی این خطابه ها باشد ، و بعد از اثبات ، اعتراض خود جهت اتلاف چند ساله ی کلاسی با حضور چنین استادی را بر صورتش بکوبد کـه عنوان پخمگی را از خود دور گرداند . هر چند درون این چند سال مواردی اتفاق افتاده هست .
و دانشجویی کـه مـی بایست همـه ی هنرمندان وانی کـه نقد کرده ام را ترغیب بـه جوابیـه ی نقدم ، و یـا اصرار بـه تشکیل مناظره ای درون حضور جمع فرا مـی خواند را ، وجودی مفلوک با سخنانی بی مزه پشت یک نام مستعار دیدن ، کفایت مـی کند کـه جامعه ی هنری و دانشجویی هنر را گروهی تربیت شده ی چماق بـه دست به منظور دعواهای خیـابانی نام نـهیم ، کـه از پاس واحدهای دانشگاهی نیز عاجزند .

عبدالباسط

1390/8/14  20:31:58

ریـاست محترم کاریکاتور عباس آباد
با سلام
بدین وسیله از شما دعوت بـه عمل مـیاید
در کلنگه زنی خانـه کاریکاتور عباس آباد
پرچم داری فرمایید.

با تشکر ستاد مبارزه با بیماری های روانی
*************************************************************
پاسخ :
عبدالباسط جان ، افتتاح شده هست ، با کلنگتان دیر تشریف آورده اید . اما اگر زودتر خود را بـه چها راه سیروس برسانید ، شما کاری به منظور کلنگ زنی خواهید یـافت !!

مـهدی مختاری

1390/8/14  21:04:26

ایمـیل

وب سایت

بسیـار دیدنی وجالب هست دیدن اینکه جناب محمدی بعداز فرار دوستشان (به اقرار خودشان درون گذشته)که اکنون بـه عنوان شاگرد, ایشان راتصاحب کرده اند .(فر) آنـهم فرار, بعد از زهره ترک شدن از مشاهده چهره واقعی استاداجباریشان(اس) , دچار اسهال و استفراق شدید گشته و ما خیس شدن ایشان رادر قالب کامنت هایشان درک مـی کنیم ! بهتر بود حضرت سلام محمدی کـه گویـاسنگ اسلام را بـه مبارک مـی کوبانند بـه کامنت سامان صولی رحم فرموده واینچنین خیـانکارنـه آن جند خط را تحریف نمـی د .(وی) جای تاسف و البته دلسوزی هست که ایشان بـه چنان خفت و حقارت و پستی گرفتار آمده اند کـه برای تایید و تثبیت خود بـه حقارت هایی از این دست , دست زده و خود را بـه بیش از پیش درون نزد دیگران تحمـیق مـی کنند !(ری) و خندار و مضحکتر آنکه کـه از دیدگاه اشخاصی منفعل و موهوم بـه نام فرهاد فکاهی و شوربا این موجود وامانده و مفلوک قرار هست برگی از تاریخ شوند !(دن) گرچه شنیده بودیم کـه تاریخ زباله دان هست و زباله های بسیـاری درون خود جای داده هست . اما اینچنین تبختر بـه موجودی مسخ شده همچون جناب سلام خان پورپیرار جای بسی خنده , شگفتی و در نـهایت بـه طرز غم انگیزی دلسوزیست !
*************************************************************
پاسخ :
آقای مـهدی مختاری ، درکتان مـی کنم و مـی دانم ، جای سوزش این قلم بسیـار دردناک هست ، کـه روز بـه روز پوست مـی اندازد و نو مـی شود .

فرهاد فخرالدینی

1390/8/15  01:34:29

سلام جان تو کـه نظرات دیگران را خزعبلات و ناله مـیدانی وجز افکار و احادیث خودت چیزهای دیگر برایت گنگ و نا آشناست واقعا جای تاسف هست برای هرکه با تو بـه بحث وارد شود.. سکوت هنرمندان بـه معنای بی مـهری و بی توجهی و بی ارزشی بـه حضرت تعالی هست زیرا شمارا درون مقام منتقد و متفکر و دلسوز نمـیبینند کـه با حضرت تعالی درون مورد موضوعاتی کاملا حاشیـه ای و بی اهمـیت بـه بحث بپردازند و خود را همسان یک انسان کاملا مریض کـه در خراب شخصیت انسانـها بکوشد قرار دهند..
از حرفهایت معلوم هست که درون جو فرهنگی وانسانی خاصی بزرگ نشده ای..
معلوم هست در خوانواده ای بزرگ شده ای کـه همـیشـه بـه معده حضرت تعالی خرده گرفته اند کـه در همـه بحث هایت حرف از معده بـه مـیان مـیاوری..
جالب هست هیمـیشـه تاریخ هنر را سرتاسر دروغ گماشته ای و حرف ها و ترز تفکر ناصر پورپیرار را نشخوارمـیکردی.
در این فضای رومـی کـه ایجاد کرده ای جای شرم و تاسف هست اگر جوابت را با زبان و نحوه فکری خودت بدهم..
زیرا آنوقت دیگر با هم فرقی نخواهیم داشت_
این آخرین باریست کـه در این روم کامنت مرا خواهی دید
زیرا مـیدانم شخصیت زنانـه ای داری و بی محلی و بی اهمـیتی و بی مـهری را مطلق نخواهی پذیرفت و این دلیل تمام عقده ها و نقد های ..... و بی مایـه ات است، و به قول حضرت تعالی:
جوابگوی شما بودن اتلاف وقت است، واهمـیت بـه شخصیت سلام را اثبات مـیکند.
زندگی بـه کامت باد
امـیدوارم درون همان توهم و توحش خودت باقی بمانی...
*************************************************************
پاسخ :
آقای فخرالدینی ، حداقل توانایی ابراز وجود بانام اصلی را داشته باشید ، کـه دریـابیم با چه موجودی همکلام شده ایم !؟
اگر درون هیچ مکان و به هیچ نحوی بـه اندازه ی سطری مبحث و مطلبی از نوشته هایم را نکاویده اند ، با خود نشان از این دارد کـه هنرمندان و اصنافی کـه نقد کرده ام ، یـارا و توانایی ابراز نظری درون حد و اندازه ی پاراگرافی را درون خود نمـی بینند . و اگر حتی اهل فرهنگ و تفکر بودند نمـی بایست اجازه ی شکستن سکوتشان را با توهین و اهانتهایی از جنس شما صادر مـی د !! چرا کـه سکوت آنـها درون برابر امثال شما خود صادر جواز هست .
در رابطه با استاد ناصر پورپیرار ، بدون شک بحث از نقد و انتقاد درون حوزه ی علوم انسانی ، بدون آثار بی همتای ایشان ، مـی لنگد و هویت خود را از دست مـی دهد . و سنگ بنا و مواد و مصالح دیدگاه بنیـان شناسی را تنـها نوشته های استاد مـی توان یـافت ، مکتبی کـه یک سکاندار دارد و هم او استاد پورپیرار مـی باشند ، کـه تاکنون مطلبی جدی و در خور توجه درون برابر هزاران برگ مباحث و نظرات نو ایشان ندیده ایم . اما با وام گرفتن از نوشته ها و دیدگاه بنیـان شناسی هستندانی کـه در حوزه ی تخصصی خویش ، نظرات خود را ارائه و محک مـی زنند .
مباحثی کـه در ادامـه خواهد آمد ، حاصل تفکر ، تفحص ، رأی و نظر شخصی این قلم درون حوزه ی خویش هست . چنانچه استاد پورپیرار درون مقدمـه ی همـین نوشته ام فرموده اند :
(( با شیفتگی، تمام شرح مفصل دفاعیـه آقای محمدی را خواندم کـه ترسیم صورتک های هر مجرم صاحب مقامـی، با هرشیوه و شرحی، کم ترین آسیبی بـه تمدید مدت حق کشی ها نمـی رساند.
این کـه صاحب سبک و مکتبی درون ترسیم نقاشي وکاریکاتور، بر سلامت و ضرورت کار خود علامت سئوال مـی گذارد، بی مجامله برداشتن گامـی درون نواندیشی شجاعانـه مورد نیـاز زمانـه و رجحان دیگری بر دخالت عقل سلیم درون یکی از عادت های نوپدید ولی بو گرفته انسان، بـه نام هنر است. ))
ودر تاریخ 2/7/1390 درون قسمت همـین نظرات فرموده اند : (( درود بر شما کـه از هیـاهوها اثر نمـی گیرید و " دریـافت ارزشمند خودتان" را بـه مردم مـی رسانید کـه از شنیدن این همـه دروغ ساخت یـهود سرگیجه گرفته اند. دست حق پشتیبان شما باد. )) ،
و بعد از هک شدن سایتم درون وبلاگ خودشان فرمودند : (( آقای محمدی. اگر تردیدی هم درون صحت " نظریـات شما درون باب هنر" داشتیم هک سایت شما نشان داد کـه درست گفته اید )) .

جناب فخرالدینی ، اگر شما بیشتر از استاد پورپیرار از فتوکپی بودن نوشته های من از کتابهای ایشان خبر دارید ، درون وبلاگشان یـاد آوری فرمایید کـه استاد ، نوشته هایم را حاصل دریـافتها و رأی و نظر من نپندارند .
مباحث و نظرات این قلم درون نوشته هایم را بر مـی شمارم ، کـه در یـابید بـه قول شما ( بـه مبا حث حاشیـه ای و بی ارزش نچسبیده ام ) .
1 _ رویکرد کُلی هنر درون تاریخ از نگاه این قلم
2_ اثبات بلندگوی تصویری بودن سیـاسیون ، نظریـه پردازان حوزه ی جغرافیـایی و سیـاسی و فرهنگی خاص خود ، درون کارتون ( کاریکاتور موضوعی )
3_ اثبات تضاد تعاریف هنر ، با وظایفی کـه به او محول کرده اند
4_ عدم انطباق هنرمقدس و اسلامـی، با قرآن کبیر
5_ بـه چالش کشیدن انکشاف حقیقت هیدگر ، درون اثر ونگوگ
6_ نشان بنیـانی نبودن انتقاد مـه یرشاپیرو و دریدا ، از تفسیر اثر ونگوگ توسط هیدگر
7_ دلیل انتخاب هایدگر از مـیان دیگر فلاسفه ، توسط دکتر مددپور
8_ بـه چالش کشیدن نسبت انکشاف هستی و حقیقت ، از نگاه انسان
9_ جستجوی حقیقت و انکشاف هستی درون وجود انسان ، درون قرآن کبیر
10_ دلیل بر تافتن و رویگردانی از حقیقت و ارتباط آن با هنر
11_ بـه چالش کشاندن پرورش و تکامل وجودی انسان ، توسط هنر
12_ نشان گرفتن از فقدان مبحثی با نام هنر درون اعصار گذشته
13_ کپی بودن نظریـات دکتر مددپور ، درون رابطه با هنر
14_ عدم انطباق هنر معنوی و اسلامـی دکتر مددپور ، با قرآن عظیم
15_ اثبات کپی و عدم آگاهی نسبت بـه معماری و کاشیکاری مساجد ایران ، توسط مددپور
16_ بـه چالش طلبیدن (در انتظار هنر بزرگ و مبحث غیب )
17_ اثبات عدم تأثیرشعر و شاعری بر تمدنـهای گذشته
18_ ترد شعر و شاعری درون قرآن کریم
19_ نشان انطباق ترسیم فرشته ها درون تاریخ ، با تورات
20_ اثبات عدم سنخیت و غیر مجاز تصاویر فرشته ها درون آثار نقاشی ایرانی ، با قرآن کبیر
21_ همسانی و یکی بودن خصوصیـات نقاشیـهای ایرانی اسلامـی با آثار یـهودی
22_ مجسمـه از منظر این قلم ، و مبحث دکتر مددپور
23 _ مبحث هنر انقلابی
24_ ارنست گامبریچ و تابلوی شام آخر
25_ همخوانی آثار هنرمندان انقلابی ایران با سیـاست صهیونیستها ،ومعرفی مسجد قبه الصخره بجای مسجدالاقصی درون رسانـه ها
26_ مبحث زیبایی
27_ نظریـه ی این قلم درون رابطه با مقایسه ی آثار هنری
28_ ابراز نظر خلاف پیکاسو ، درون رابطه با نقاشی و طبیعت
29_ اثبات وارداتی بودن تعاریف و چهار چوبها و رویکردهای مکاتب هنری ، بـه ایران و پس مانده هایش بـه کردستان
30_ بی مایـه بودن فضای نقد ، و فتوکپی و بچگانـه بودن انتقاد درون حوزه ی فرهنگ و هنر درون کردستان
31_ بررسی نقد لیدا عبداللهی و اثبات عدم تفکر و تخصصی درون آن
32_ نشان گرفتن از سیر تکاملی اندیشـه درون آثار دیگران
33_ تجزیـه و تحلیل کارشناسی و تخصصی آثار آقای هادی ضیـاءالدینی
34_ خط بطلان کشیدن بر مباحثی همچون نقاشی کُردی و غیره
35_ عدم انطباق نوشته های هویتی کردستان با آثار
36_ اثبات فتوکپی بودن تمامـی نوشته های دوران زندگی فردین صادق ایوبی و آدرس کتابها و صفحات آن
37- رفتارشناسی فردین صادق ایوبی و مردیدانش درون برابر نقد
38- عدم انطباق نتیجه گیری مطالب او با محتویـات مقاله هایش
39- بررسی فعالیت های هنری فردین صادق ایوبی ، و عدم انطباق آن با واقعیت
40- آبروریزی فتوکپی برداشتن از مددپور ، و تعویض چند کلمـه ی (کُردی ، فارسی ، ایرانی)
41- عدم آگاهی درون رابطه با رویکرد هایدگر درون آثار صادق ایوبی
42- مبحث عبدالرحمن شرفکندی (هژار) و کلمات کُردی
43- برررسی و جستجوی واژه های کُردی درون آثار شاعران کُرد
44- غیر بنیـانی بودن و عدم تفکر درون رویکرد بـه غرب ، درون اثر صادق ایوبی
45- رویکرد تفکر حکمت اُنسی با غرب ، و عدم اطلاع صادق ایوبی
46- مبحث دایره بودن درون کُردی
47- اثبات فتوکپی بودن تفکر و رویکرد صادق ایوبی درون نقاشی ها و طراحی هایش
48- بررسی بنیـانی شروع (هنر جدید)
49- علت وجود (هنر جدید) و رویکرد غرب بـه این مقوله
50 مبحث زیبایی درون کانسپچوال و هنر جدید
51- اثبات کپی بودن آمال ، آرزوها و اه هنرمندان ایرانی با همتایـان خود درون (هنر جدید)
52- عدم انطباق اه (هنر جدید) با منطقه ی فرهنگی و جغرافیـایی خود
53- اثبات فتوکپی و بچگانـه بودن (هنر جدید) درون کردستان
54- اثبات علت عدم آگاهی دکتر سوری درون رابطه با (تعریف واحد ایرانی بودن ، و تعرض بـه آن توسط جهان معاصر)
55- الینـه شدن توسط دوربین عکاسی
56- عدم انتقال تفکر عکاس از مدیوم عدر عکاسی مستقیم
57- بـه چالش طلبیدن ادعاهای آقای جمشید فرجوند فردا درون رابطه با اه آثارشان
58- مبحث شاگردی هنرمندان کردستان
آقای فخرالدینی درون این چند سال بـه خصوص بعد از راه اندازی سایتم سطری درون رابطه با هر یک از این بندها را درون جایی دیده اید ، کـه بتوان اندازه گرفت و سنجید و نرخ آن را تعیین کرد ؟ هر یک از شما اگر توانایی ورود بـه هر یک از این بندها را داشتید ، خود را درون حد یک عجوزه ی درمانده ، کـه به قول &&& ( دهانتان بوی فاضل آب مـی دهد ) حضور و ظهور نمـی یـافتید .
تا آخر عمر فرصت دارید تمامـی کتابها و حتی نوشته های وبلاگی فعال درون این حوزه را بررسی نمایید ، کـه اگر همتایی دیگر به منظور این نظرات و رأی و تفکر این قلم یـافتید ، آدرس دهید کـه عیـان گرددانی دیگر ، مطالبی کـه این قلم عنوان کرده و کاویده هست را قبلا عنوان کرده اند . درون ضمن املای درست (ترز ) طرز مـی باشد !
جراحت و سوزش ناشی از نیش این قلم بـه این زودیـها و با این حرفها قابل ترمـیم و تسکین بخش نخواهد بود .
باتشکر.

سیـامند توانا

1390/8/15  10:10:16

ایمـیل

سلام آقای محمدی
چندی پیش مصاحبه آقای مـیکائیل رحمانی مدیر نمایشگاه هنر معاصر سنندج را درون یکی از هفته نامـه های کردی خواندم. درون ضمن بخشی از گفته های استاد ایشان اقای سوری کـه آقای رحمانی ایشان را بـه عنوان چراغی راهنما یـاد کرده اند، درون هفته نامـه آمده بود. گقتم اگر خوانده اید نظرتان دراینباره چیست.
سوال دیگری کـه داشتم. این حرکتی کـه آقای رحمانی درون کردستان ادامـه مـی دهد. و گفته هست که مـی خواهد هنرمندان بیشتری را جمع کند. چقدر درست است؟من فعالیت آقای رحمانی را تحسین مـی کنم و خیلی از کارها را درون نمایشگاه دوست داشتم اما بـه اینده این کار خوشبین نیستم.
شرمنده ایمـیل من دچار مشکل شده. لطفا روی سایت خودتان جواب را بنویسید.
*************************************************************
با سلام خدمت شما
در رابطه با (هنرجدید) ، و حضورش درون ایران نوشته ی " فراسوی دیدن از صفحه 103 که تا 116 را مطالعه فرمایید ؛ آثار ارائه شده درون سنندج نیز از لحاظ ساختار و مفهوم ، خام و سطحی بودند . از لحاظ اندیشـه همـین بس کـه مدیر آن " فرزند هنریِ فتوکپیست معروف فردین صادق ایوبی مـی باشد " ، نویسنده ی بیچاره ای کـه تمامـی نوشته های زنده بودنش را بر باد فنا دید و در عوض و دفاع از آن " با دست و پا و صدایی لرزان درون جمع شاگردانم و دیگران فحش مـی داد !؟
مکائیل رحمانی و دیگراعضای ( هنرجدید ) با حضور بنده درون نمایشگاهها درون رابطه با نوشته هایم صُم بُکم هستند ، و حتی توان دفاع از خود ، و اینکه درون نوشته ام گفته ام " آنـها درون سطح خطاب درون این نوشته ام نیستند " هم برنمـی آیند ، و در قسمت همـین نظرات ، چند سطر خام اندیشانـه ی (هنر جدید کردستان ) از قلم و زبان آقای نوید ستار بخش را رؤیت فرمایید . مبارزه طلبی من درون جواب ایشان را یـادآوری مـی کنم ، کـه علت خاموش بودنشان درون فضای عمومـی را بیـابید ، و نامگذاریِ نفرین و ناله و سخنان احساساتی درون خلوت خودشان را بـه خودتان وا مـی گذارم .
(( آقای ستاربخش ؛ آموزشگاه شما بـه عنوان بانی جلسه ی سخنرانی دکتر حمـید سوری و مبحث هنر جدید ، قبول زحمت بفرمایید و کارگردانی و مُدعوی تمامـی هنرمندان کردستان ، از جمله فردین صادق ایوبی ، ماشاءالله محمدی و ..... با حضور جمع و فیلم برداشتن و انتشار آنرا برعهده گیرید ؛ کـه در رابطه ی مباحث مطرح شده و نقدهایم بر آنـها بـه گفتگو بنشینیم ، کـه بیشتر خطاب بیسوادی بر آنـها از این قلم را لمس کنید . البته چنین گفتگویی اتفاق نخواهد افتاد چرا کـه دعوت شما را نخواهند پذیرفت . ))
با تشکر

مـهسا فروزنده

1390/8/15  10:48:52

جناب فخرالدینی بـه درستی و باهوشیـاری بـه این مـهم اشاره کرده اند کـه آنجه این عقب مانده و مسخ شده بیمار(سلام محمدی) بـه عنوان نقد نصب کرده اند درون بهترین حالت مـی توان سوءتفاهم (سوءهاضمـه)در رابطه با مفهوم وتعریف نقد پنداشت.
سرتا سر نوشته های ایشان درون محترمانـه ترین حالت , حملات متعصبانـه و گازانبری از ناحیـه شخصی بیمار است. ودر واقع بینانـه ترین حالت مـی توان گفت کـه این گونـه نوشته ها جان مـی دهد به منظور یک تحقیق روانکاوانـه از یک بیمار بدحال و روانپریش .
به نظر مـی آید کـه ایشان درون فهم مفهوم نقد دچار سوء تفاهم و نفهمـی شده اند وهمـه عقده های خاموش و بیدار روان و وجود خود درون را بـه معرض نمایش عموم گذاشته اند . درون واقع جناب محمدی تکلیفش بـه عنوان یک شیزوفرنیک مشخص هست . اما درد اینجاست کـه عده ای بـه قول جناب نازنین ساده لوح (هرچند درون حد دو سه نفر) دچار التهابات و انقلابات روحی شده وبه طرز مضحکی هیجانی ایشان را ظاهرا بـه عنوان نجات دهنده و پیشوای خود برگزیده و در نقش سگ شکاری ایشان درون سایت حضور مـیابند که تا با اشاره مرادشان پاچه دیگران را بگیرند ! درون حقارت جناب محمدی همـین بس کـه جرات و جسارت نصب تمام وکمال کامنت های مخالفینش را نداشته وبه طرز موذیـانـه و مفلسانـه ایی برخی کامنت ها را دستکاری و تحریف مـی کنند .
و مضحکتر از همـه اینـها جناب شوربای محترم کـه جناب محمدی را (این موجود بیچاره مظلوم) بـه عنوان رقم زننده برگی از تاریخ توهم کرده اند . البته از یک لحاظ بنده بـه درستی ادعای ایشان اذعان دارم چرا کـه تاریخ اتفاقا پر از زباله ست !
*************************************************************
پاسخ :
آقای فرهاد فخرالدینی چرا مردهای امروزی انقدر دوست دارند درون فضای مجازی ، درون لباس زنانـه ظهور یـابند ؟! مگر شما خداحافظی نفرمودید ؟!! راستی بنده کدام نظر را بدون یـادآوری درون سایت کرده ، و کدام نظر را تحریف نموده ام ؟!!!!

فرهاد فخرالدینی

1390/8/15  20:35:22

ایمـیل

سلام جان
به قول یکی از دوستان کـه در همـین سایت نظر داده بودن و از زبان شریعتی مطلبی را بیـان کرده بودن...
یـه سری از انسانـها که تا اخر عمرشان (پفیوس) باقی مـی مانند کـه تو یکی از انـها هستی سلام محمدی.
چون خودت با نام های متفاوت کامنت درون سایتت مـیگذاری درون این مورد بـه همـه مشکوکی ودر این مورد فکر مـیکنم شما لباس مادرتان را بـه تن مـیکنید..
farhad.fakhr@yahoo.com
Email خودمو برات گذاشتم.
واقعا بـه تمام معنا یک انسان فوقالعاده پفیوسی وبرات متاسم کـه باید با خودت مثل خودت حرف ب.. شعور شخصیتی و اجتماعیت و تربیتی کـه از خانواده ات نشئت مـیگیرد کاملا عیـان است..

*************************************************************
پاسخ :
آقای عبدالباسط ، فرهاد فخرالدینی، مـهسا فروزنده
آی کیو ، بنده ( آی پی 46.100.180.217 ) شما را نظاره مـی کنم ، و از نوشتارتان نیز تغییر چهره ی شما پیداست و نیـازی بـه نشان گرفتن از آی پی ندارد . اما شما چطور از عهده ی تشخیص آن برآمدید کـه خودم با اسامـی متفاوت نظر مـی گذارم ؟!! از ادبیـات و طرز نوشتاری کـه کاملا متفاوت هستند؟!! درون حالیکه مخاطبان و دوستان ،انیکه نظر مـی گذارند را مـی شناسند .
پیداست بـه این زودی ها رفتنی نیستید و همچنان کلبه ی ما را با دلقک بازیـها و خوشمزگیـهایتان مسرور مـی فرمایید !!!!
راستی ، پماد سوختگی نوزادان به منظور رفع سوزش حاصل نیش قلمم ، شاید کارساز باشد !!!!

مـهسا فروزنده

1390/8/15  21:23:34

اولاندش : بنده بـه سبیل های زیبای حضرت سلام محمدی قسم یـاد مـی کنم کـه خوشبختانـه یک !!!
دوماندش : بـه همـهانی کـه در این سایت کامنت مـی گذارند پیشنـهادمـی دهم کـه از این بـه بعد با نام های زیبای زنانـه حضور یـابند که تا شاید این موجود عقب مانده کم کم بـه زن و زنانـه بودن عادت کرده و از آن بـه عنوان تحقیر و تمسخر استفاده نکند !
سومندش : ظاهرا تنـها افتخار و دلخوشی جناب محمدی (بعد از هک شدن سایتشان و برنده شدن درون مسابقه روزنامـه دیواری دانش آموزی) نر بودن و از آن مـهمتر جفت سبیل های نازنین شان هست !! و از این بابت از خدای خود روزی صد هزار مرتبه سپاسگزاری مـی کنند !!!
چهارماندش : یکی از کامنت های دستکاری شده کامنت سامان صولی ست کـه در آن جناب محمدی بـه طرز موذیـانـه ای تلاش کرده اند کـه به همـه تلقین کنند کـه سامان ایشان را استاد خطاب کرده هست !!
و بدینوسیله بنده با اجازه سامان عزیز کامنت واقعی را نصب مـی کنم که تا همگان با چهره واقعی استاد سلام محمدی (استاد اجباری ) بیش از پیش آشنا شوند : (حالا بماند کـه بیش از ده کامنت را ایشان اصولا جرات نصب شان را نداشته هست !)

دوست عزیز؛آقای محمدی (استاداجباری) حالا کـه برای تخریب بنده از هیچ حربه ایی فروگذار نیستید! و من را از زبان دیگران بچه ، دروغگو ، هیچ ندار ، نمک نشناس و غیره مـی خوانید. و حالا کـه بنده را درون هیـات روباهی فریبکار بـه دیگران معرفی مـیکنید کـه به شما نارو زده و خیـانت کرده ام ! فقط وفقط بـه خدای خودم پناه مـی برم و همـه این نیرنگها را بـه خودش وامـی گذارم .... دوست عزیز از این لحطه نام و نشان و یـاد شمارا درون ذهن خود به منظور همـیشـه پاک کرده و حتی درون پی جواب این کامنت هم بـه این سایت برنخواهم گشت و از شما نیز مـی خواهم کـه نام و یـاد و خاطره من را درون ذهنتان پاک کنید. وبه قول خودتان زنک بازیـها را به منظور همـیشـه بس کنیم ! باشد کـه در پناه حق موفق و سربلند و سر بـه راه باشید . (در ضمن اگر قرار هست که حتی یک حرف از کامنت بنده را کنیدبهتر هست که کلا آنر ا نصب نکنید)

توجه کنید بـه ابتدای کامنت و آن را با کامنت نصب شده قبلی مقایسه کنید! و بعد از آن بـه کلمـه (کنیم )در جمله : "این زنک بازیـهارا بس کنیم ". کـه به طرز موذیـانـه ایی بـه : "این زنک بازیـها را بس کنم " تحریف شده هست !!
*************************************************************
پاسخ :
خانم خانم ها ، بنده و سامان همـین مباحث را بـه صورت پیـامکی خاتمـه دادیم ، و شیرفهم شد کـه مثل همـیشـه کُند ذهنی اش مسبب چنین حماقتی بوده هست :
آقای توحید ، نظر گذاشته درون سایت کُردیش کارتون و همـین سایت
http://mantegh-abdughkhiyar.blogfa.com کـه در قسمت پایین کادر سایتم لینک دارند .
آقای توحید الله " شاریـا " نظر گذاشته درون سایت کُردیش کارتون و همـین سایت
http://www.alah11.blogfa.com و دو نفر جدا از هم هستند، کـه دوستان با هردو آشنایی دارند .
اما رجوع دوباره بـه سایت با همان حرفهای بچگانـه و آبکی نشان از شیرخوارگی اش دارد . سال گذشته بعداز آن اهانتها درون سایت کُردیش کارتون ، فقط بـه یک دلیل بـه کلاسم راهش دادم و از تقصیراتش گذشتم و آن ، راهنمایی اش جهت بیرون آمدن از پیله ی شیرخوارگی بود ؛ اما ماه گذشته چون دریـافتم پیله اش را منزلی به منظور آرام گرفتن مسیر زندگانیش نام نـهاده ، او را به منظور همـیشـه از کلاسم بیرون انداختم .
با این توجه
اولا : بنده ( استاد اجباری ) را درون نظر سامان ندیدم کـه " اجباری " را حذف نمایم ، بلکه فقط ( استاد ) را حک فرموده بودند ؛ چراکه که تا این اندازه احمق نیست کـه چند سال حضور درون کنار همشاگردیـهایش درون کلاس را منکر شود!! و در آن جمله ( بس کنیم ) را رؤیت نکردم کـه به ( بس کنم ) تبدیل گردانم !؟ اگر شما خانم تشریف دارید و با سبیل قلابی نظر مـی گذاشتید و دوست سامان جان مـی باشید ، فکر مـی کنم مـی خواسته خودی نشان دهد و در پی جذب شما این ادا و اطوارها رادر آورده باشد کـه : سلام محمدی درون برابر نظراتش عاجز مانده و دست بـه تحریف هست !!؟ البته تمامـی دوستان و همشاگردیـهای او با این بچه بازی هایش آشنایند .
ثانیـا : این حرفهای امثال سامان و واکنشـهای امثال شما ، بچگانـه و غیر ضروری هست چراکه با شاگرد داشتن ، و حضور امثال سامان یـا تمامـی شاگردان چند ساله ی کلاسم ، درون پی کوچکترین افتخاری نبوده و نیستم . و از منظر من چنانکه همگی دوستان و کلاس مـی دانند نـه تنـها تدریس برایم افتخاری نداشته ، بلکه همانطوریکه درون همـین سایت نیز یـادآوری کرده ام تمامـی عناوین برگزیده را درون مقابل پاراگرافی از نوشته هایم بسیـار حقیر مـی شمارم ، که تا برسد بـه اینکه بـه آن افتخار کنم ! و عنوان آنـها نیز فقط و فقط واقعیت را با خود حمل مـی کنند .
ثالثا : اگر فردی حقیر و نمک نشناس همچون سامان صولی کـه مقام و منزلت و احترام شاگرد بودن را لکه دار کرده ، از طریق و با زبان عجوزه ای همچون شما کـه احساسات و زنانگی اش را با جملاتی آغشته بـه مدفوع بـه رُخ مـی کشد و در این سایت درون برابر چشم عموم مـی گذارد ، سخنانش را ارائه مـی دهد ، خدمتتان عرض کنم تنـها و تنـها اثر کاریکاتور دوران تمامـی عُمر سامان صولی کـه به نمایشگاهی داخلی و حقیر راه یـافت ( اثر ژان پل سارتر ) ، حاصل دستکاری بنده درون کلاس با حضور دیگر دوستان کلاس ، و اجرای دوباره ی تغییراتی کـه ایجاد کردم بود ، کـه یکی از بچه های کلاس بعد از اهانتهای سال گذشته همـین ماجرا را بر صورتش کوبید . کافیست شما از او بپرسید آیـا اثرکاریکاتوری دیگر از او حتی بـه جشنواره های حقیر داخلی نیز راهیـافته هست ، کـه شاهد تته پته ی او باشید .
رابعا : اگر با چاک دهان گشودن و عنوان واژه هایی همچون (عقب مانده . مسخ شده بیمار. سوءهاضمـه . گازانبری از ناحیـه شخصی بیمار. بدحال و روانپریش . نفهمـی . شیزوفرنیک . سگ شکاری . حقارت جناب محمدی . موذیـانـه و مفلسانـه . موجود بیچاره مظلوم. تاریخ اتفاقا پر از زباله ست . موجود عقب مانده . ) درون مقابل نوشته ای از منتقدی ، بـه زن بودن خود افتخار مـی کنید و جملات شما را ملاک زن بودن بگیریم ، مـی بایست تمامـی زنان عالم عرق شرم جهت زن بودنشان بر پیشانی شان سرازیر گردد ؛ اما چنین نیست و نخواهد بود چرا کـه زنان ومردان پرورش یـافته و مسافر شاهراه انسان بودن ، زن بودن را درون وجودهایی امثال زینب الغزالی و هزاران زن دیگر جستجو کرده و یـافته و نشان داده اند ، نـه تفاله هایی همچون شما .
نالیده اید ((حالا بماند کـه بیش از ده کامنت را ایشان اصولا جرات نصب شان را نداشته هست )) بنده غیر از دهها نظراتانیکه از ارتباط نامشروع من با انسان و حیوان و حشره و نبات آگاهی دارند و عبرداشته اند و مـی بایست تاکنون منتشر مـی د و دوستان نزدیکم نیز درون قسمت مدیریت آنرا رؤیت کرده اند ، یک نظر نصب نگشته را نیز بـه یـاد نمـی آورم کـه جرأت نصب آنرا نداشته باشم . اما اگر شما از نظرات تأیید نشده ی دیگران بـه مدد تکنیکهای نوین غیب گویی اطلاع دارید ، دوباره بفرستید کـه استفاده نماییم . هرچند این ادعا دُمِ خروسی را نشان مـی دهد کـه شما با نامـهایی دیگر از همان اجناسی کـه ازمن حین ارتکاب .... عبرداشته اند ، نظر گذاشته اید !!؟
خامسا : اگر جرأت دارید با نام اصلی خود ، با ورود بـه یکی از 58 بندی کـه عنوان کردم ، اندیشـه و تفکر خود را محک زنید کـه قامت خود را ببینید ، و دیگران نیز شما را اندازه گیرند .
بدرود

مـهسا فروزنده

1390/8/15  22:56:10

(اگر این کامنت، بدون حذف یک کلمـه آن نصب نشود آن را به منظور همـهانی کـه شمارا مـی شناسند ایمـیل مـی )

اولاندش : بنده بـه به سبیل های زیبای حضرت سلام محمدی قسم یـاد مـی کنم کـه خوشبختانـه یک !!!
دوماندش : بـه همـهانی کـه در این سایت کامنت مـی گذارند پیشنـهادمـی دهم کـه از این بـه بعد با نام های زیبای زنانـه حضور یـابند که تا شاید این موجود عقب مانده کم کم بـه زن و زنانـه بودن عادت کرده و از آن بـه عنوان تحقیر و تمسخر استفاده نکند !
سومندش : ظاهرا تنـها افتخار و دلخوشی جناب محمدی (بعد از هک شدن سایتشان و .......

*************************************************************
پاسخ :
جانم چند ماهه دنیـا آمده اید ؟! نظرتان را نصب کرده و جواب گذاشتم ، بخوانید و لذت ببرید . با سامان جانتان درون این توهم بـه سر مـی بردید ، کـه به اکتشاف بزرگی دست یـافته اید ، و برای همـیشـه من را مسکوت خواهید دید ؟!!

ساسان زند

1390/8/16  00:00:15

chon vaghte ziadi nadaram nacharam be chand jomle basande konam.az jaei ke bande az dhakhsiate shoma daram niazi be in nemibinam ke harfhaie ziadi bezanam chon midanam shakhsiate shoma be in rahati avaz nakhahad shod.vali shoma ke khodetoon ro honarmand midoonid chera enghadr adabiatetoon be andazeie vahshatnaki ari az adab va por az kine va nefrat ast.shoma ghasd darid ba nazar dadan,naghd,,va belakhas takhribe chehreha va hameie fa'laliathaie hozeie honar ke anjam mishavad begooeid ke man ham hastam?aia in raveshe hazer boodan dar sahne ast?aia harkat va sakanate shoma mesdaghe zarbolmasale zir nist?((az an natars ke haio hoi darad az an betars ke sar be zir darad)) * ba in hame haio houi kardan mikhahid be koja beresid? man be shoma ghol midaham ke be hich koja nemiresid. honarmand baiad harfash ra ba honarash bezanad na ba haio houi kardan. mochaakeram
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت پدر روحانی
پدر جان بسیـار پرت تشریف دارید ! چون شما مـی بایست درون کلیسایتان و پشت پردهانی را ارشاد و سرزنش فرمایید ، کـه در مقابل یک اندیشـه ، فقط و فقط بـه سبب ارائه ی تحقیقات و نظراتش درون رشته ی تخصصیِ خود ، تمامـی فحش ها و ناسزاهایی کـه با آن بزرگ شده اند را درون این سایت بـه عنوان نظر و با افتخار مـی گذارند !!؟ شماره حسابتان را حک فرمایید کـه مخاطبان این سایت خیریـه هایشان را بـه حسابتان بریزند ، کـه ناچار نباشید درون مقابل اندک مُزدی زحمت نصیحت و ارشاد بنده را متقبل شوید .
چون فرصت ندارید و برای جمع آوری خیریـه تشریف مـی برید ، بـه دیگر دوستان سلام برسانید و بفرمایید اگر درون رابطه با 58 بندی کـه اشاره داشته ام چیزی درون چنته داشتند ، قطعا استفاده مـی نمایم .

ساسان زند

1390/8/16  13:54:10

haman tawr ke fekr mikardam ba sho'ore nachize shoma movajeh shodam.in bandhaei ke migooeid baiad ba kesi ke savadash ra darad harf zad na ba kesi chon shoma.
*************************************************************
پاسخ :
پدر جان ، بنده خدمتتان عرض کردم کـه بسیـار پرت تشریف دارید !
همـین بندهایی کـه رؤیت فرموده اید ، به منظور اولین بار توسط این قلم مطرح و اثبات گردیده اند ، کـه قبول زحمت فرمایید ومشروحش را درون چند صد صفحه مطالعه فرمایید .
باتشکر

زند

1390/8/16  16:29:30

خوا شـه فات با.

فرزاد لطفی

1390/8/16  18:13:31

سلام خدمت استاد عزیزم آقای سلام محمدی و دوستان گرامـی
با توجه بـه اینکه استان کردستان یک استان فرهنگی هست ، ودر زمـینـه های مختلف از رشد وسیع وبالایی برخوردار بوده وهنرمندان مستعدی درآن رشد کرده اند ؛ درون طول دورانـهای مختلف شاهد فعالیت های فرهنگی و هنری هنرمندان بوده ایم واین افتخار را داشته ایم کـه در این استان شاهد هنرمندان واساتید مطرحی باشیم ، کـه از جمله این هنرمندان کاک هادی ضیـاءالدینی ، آقای جمشید فرجوند فردا واساتید دیگری همچون آقایـان احمد خلیلی فرد ، بهاءالدین محمدی راد و... هستند .
با این توجه ، نمـی بایست هنرمندان گرامـی با حضورشان این اجازه را بـه شاگردانشان بدهند کـه در جواب یک منتقد هنری شاهد این همـه توهین وحرفهای ناپسند باشیم کـه هیچگونـه ربطی بـه مقاله ایشان ندارد !؟ هرچند بنده ازچند نفراز این اساتید وهنرمندان شنیده ام کـه وجود منتقدانی همچون سلام محمدی درجهت ارتقاء فضای هنری استان نیـاز هست ؛ اما حتما با حضورشان درون سایت اجازه این تو هین ها را بـه هنرمندان جوان وشاگردانشان نمـی دادند، چون هنرمندان دیگر با دید وتفکری دیگرنظاره گر فضای فرهنگی استان ما هستند .
البته ناگفته نماند که تا جایی کـه بنده جستجو کرده واطلاع دارم و از دیگر هنرمندان شنیده ام ، از مـیان تمامـی هنرمندان کُرد ایران و دیگر کشورها درون حوزه ی هنرهای تجسمـی ، از جمله نقاشی ، طراحی ، کارتون ، کاریکاتور ، تصویرسازی ، پوستر ، گرافیک و مجسمـه ، هنرمندی کـه به دریـافت "مدال طلا " درون فستیوال معتبر جهانی ، برگزار شده درون خارج از کشور خود دست یـافته باشد ، فقط سلام محمدی درون رشته ی کاریکاتور مـی باشد . و اساتیدی همچون " دارا محمد سعید " از عراق ، برگزیده ی چند فستیوال از جمله "مدال برنز( سوم ) جهانی درون زمـینـه ی مجسمـه ، و آقای احمد خلیلی فرد بـه دریـافت " مدال برنز " از فستیوال جهانی فرانسه درون رشته ی نقاشی نائل آمده اند . وآقایـان یـاسر احمد از سوریـه و پژمان علیپور نیز برگزیده چند فستیوال جهانی بوده اند . و فقط درون رشته ی عکاسی دو هنرمند ، همچون آقای سلیمان محمودی ، اول ( طلا ) فستیوال معتبر جهانی و آقای جمشید فرجوند فردا مـی باشند .
آقای سلام محمدی نقاشی سرشار از استعداد ونبوغ وخود آموخته ای اعجاب بر انگیز هست ، .
لذا از هنرمندان ودوستان هنرمند خواستارم کـه در جواب هرگونـه نقدی حتما با دقت مطالعه بفرمایند وچه موافق یـا مخالف نظریـه منتقد ، مطلبشان را آگاهانـه وبراساس منطق بگذارند که تا شاهد هیچ گونـه بی احترامـی وتوهین بـه شخص نباشیم . مطمئنا وجود منتقد درطول تاریخ ضروری بوده ، باعث حرکت ورشد آن جامعه مـیشود و یکی از زیر ساخت های مـهم توسعه هنر، فراهم آمدن زمـینـه به منظور منتقدین درون حوزه های مختلف هست .
با تشکر
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما دوست ارجمندم
آقای فرزاد لطفی ، چندی پیش آقای هادی ضیـاءالدینی کـه برایشان احترام قائلم و در نوشته هایم نیز عیـان هست ، درون یک جمع و با حضور یکی از دوستان مشترک درون رابطه با مطالب مطروحه درون گذشته و بالاخص درون " فراسوی دیدن " نکاتی فرموده بودند ، کـه عینا نقل مـی کنم :
( فضای هنری ما بـه نقد نیـاز دارد ، کـه در این زمـینـه با فقدان نویسنده و منتقد روبروییم ، و هنر کردستان بـه قلمـهایی همچون سلام محمدی ، با توجه بـه مطالعه و توانائیش درون ارائه مطالبش نیـاز دارد . درون رابطه با نقدهایش مـی بایست همـه ی ما از او متشکر باشیم ، و بیش از همـه ی ما مـی بایست آقای فردین صادق ایوبی از او ممنون باشد کـه در این چند سال سلام محمدی ، اشتباهاتشان را عیـان و گوشزد کرد . از نظر تکنیکی نیز ، درون حوزه و تکنیکی کـه سلام محمدی آثارش را ارائه مـی دهد ، هیچ یک از ما توانایی تکنیکی او را نداریم . )
آقای لطفی اکنون مـی بایست تفکر ، شعور و فرهنگ هنرمندانی همانند آقای هادی ضیـاءالدینی را با فحاشان و بیسوادانی همچون فردین صادق ایوبی مقایسه نمود و سنجید ، کـه در مقابل نوشته و تفکری سعی درون محو و وارونـه نمودن حقیقت ندارند . اما سئوال اینجاست کـه چرا ایشان وامثال آقای فرجوند فردا درون تنـها منبع و فضای گفتمان درون رابطه با نوشته هایم ، یعنی این سایت ، حضور نیـافتند کـه بیمارهایی عقده ای فرصت رشد و نمو نیـابند ؟! آیـا با حضور هنرمندان و متفکرین حداقل کردستان ، حتی درون مخالفت این قلم ،ان دیگر با نام مستعار و با سخنان بی شرمانـه ، بوی مدفوعشان بـه مشام مـی رسید ؟! آیـا مخاطب با ورود و دیده خزیدن بر واکنشـها و نظرات این سایت درون مقابل منتقدی ، حالت تهوع او را از نامـیدن (کردستان ، استان فرهنگی ) رویگردان نخواهد نمود ؟
آیـا درون نگاه دیدگان خارج از حوزه ی فرهنگی و جغرافیـاییِ ما ، بـه سبب فقدان حضور هنرمندان و متفکرین ، و سکانداری فضای فرهنگی و هنری استان ، و جلوگیری از مسموم شدن جو ، قابل سرزنش نیستند ؟
با احترام

مـهسا فروزنده

1390/8/17  00:01:26

.......... بنده کاملا اطلاع دارم کـه برای برگرداندن سامان بـه کلاس خود چگونـه بال بال مـی زدند. اما حالا بـه طرز بی شرمانـه ایی اظهار مـی دارد کـه سامان را بیرون کرده هست !!! بنده نیز بـه مانند سامان صولی از نیرنگ و نفاق و حیله گری جناب محمدی بـه خدای بزرگ پناه مـی برم !
الحق کـه ایشان مسخ شده و بیمارند .
بنده کامنت کامل و واقعی سامان را بـه همـه دوستان ساده لوح و فریب خورده سلام محمدی ایمـیل خواهم کرد.
ودیگر حتی به منظور برداشتن کلاه خود بـه این سایت پر از دروغ ،نفاق،نفرت وپستی بر نخواهم گشت .
*************************************************************
پاسخ :
خانم جان ، این حرفهای صد مَن یک غازتان بـه کار نشخوارهم نمـی آیند ! دوستان پیـامکهای سال گذشته ی سامان جانتان بـه گوشی ام را دیده اند ، کـه یکی از آنـها را برایتان مـی گذارم . (( استاد عزیزم ، من را ببخش کـه اذیتت کردم ، از این بـه بعد با حرفها و رفتارم ناراحتت نمـی کنم .)) و ماجرای بعداز اهانتهای سال گذشته درون کارگاه آقای صادق وزیری را جویـا شوید ، کـه اشک جمع شدن درون چشمان سامان ، و اظهار پشیمانی و غیره درون حضور آقای فرهاد مطاعی و اردشیر صادق وزیری را برایتان نقل کنند، کـه جواز ورود دوباره بـه کلاس را بیـابید .
و دوستان کلاس ، ماه گذشته درون کلاسم از خودِ سامان شنیدند کـه : (( آقا سلام ، سه مصاحبه ی تلویزیونی داشتم کـه در آن انقدر از شما استادم گفتم ، کـه ( یـا ) ام گفتند ، درون هر سه مصاحبه ات همـه اش کـه از استادت تعریف مـی کردی و ..... !؟ )) درون رابطه با مبحث " توحید "، بنده کـه جواب قبلی را برایتان گذاشتم !!؟ فهم آن دشوار بود؟
تشریف بیـاورید کـه همـین مباحث را بصورت پیـام سامان صولی درون گوشی همراهم رؤیت فرمایید . اصلا مکشوف نیست درون قسمتی کـه مـی بایست یـافته ها و نقدهایم بررسی و تجزیـه و تحلیل گردد ، چرا شاهد درج نظرات بچگانـه ، زنکی و بی شرمانـه هستیم ؟!!!
یکی از دوستان بـه من فرمودند : (( ای کاش هیچ و قت قسمت نظرات نمـی گذاشتید ، کـه در خیـالمان بـه فرهنگی بودنمان افتخار کنیم ، این حال و وضع قلم بـه دستان ما درون برابر یک منتقد هست ، چهانیکه فحش مـی دهند ، چهانیکه درون برابر آنـها سکوت کرده اند ! وضعیت دیگران چه باشد؟ ))
با احترام تمام بـه قوم و همزبانـهای کُردم ، اما متأسفانـه همـیشـه شاهد حضور و جانبداری و چاکیِ همـین تفاله ها درون مجامع هنری و فرهنگی بوده ایم !!؟
راستی اگر ایمـیل دوستانم را ندارید ، بفرمایید کـه آدرس تمامـی آنـها را بـه سایت سامان صولی بفرستم ، کـه هر روزه اکتشافات جدیدتان را بـه اطلاعشان برسانید .

عبدالباسط

1390/8/17  01:20:49

(منم بـه مثل مـهسا فروزنده اگر کامنتی کـه فرستادم، بدون حذف یک کلمـه آن نصب نشـه اونو به منظور هری کـه مـیدونم سلام رو مـی شناسه ایمـیل مـی کنم ،اینو مطمئن باش)
*************************************************************
پاسخ :
هه هه هه هه هه

امـیر سهیلی

1390/8/18  01:24:59

ایمـیل

با سلام. احترامأ بـه عرض مـیرساند! بنده واهمـه ای از شخص شما ندارم .

به واقع جناب شما درطول تاریخ بی نظیرید و بعد از پیـامبران بشر چنین شخصی را بـه خود ندیده باشد کـه از هر لحاظ خود را کامل و فرستاده خدا به منظور بیـان نقاط ضعف بندگان و به مسلخ کشاندشان بداند؟اتفاقأ شما بیسوادید کـه تاریخ بزرگان را نخواندید کـه چگونـه بلعشما بجای نازیدن بر مطالعه نقد و فرهنگ لغت هنر و جوایز خویش!! درون دل حتی مردم عام و بیسواد راه یـافته و تا ابد ماندگار شدند!! با آرزوی سلامتی! خداحافظتان.
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما آقای امـیر سهیلی
امـیر جان ، چرا با اسم خودتان کامنت نمـی گذاشتید و " بنده خدا " را بـه یـاری طلبیده بودید ؟! بنده کـه لولو خورخوره نیستم کـه از من بترسید !!
مگر کارتونیستهای پیشکسوت ایران درون برابر مقاله ی " حقیقت درون کارتون " چیزی به منظور گفتن داشته و دارند ، کـه شمای تازه کار و آماتور بـه سبب عدم هضم مقاله و جواب نداشتن ، با نام اصلی خودتان خجالت بکشید ؟! مگر دوستتان جراحات ناشی از " حقیقت درون کارتون " بعداز یکسال بر رشکسوتهای ایران ، امثال آقای عباس ناصری و غیره را از زبان خودشان درون فستیوالی بین المللی بعد از اسم بردن من ، نشنیده بودند و در نمایشگاه درون برابر دیگر هنرمندان بیـان ند ؟
آیـا باعث شرمندگی نیست ، کـه زحمت چند بار دیدن آثار و راهنماییـهای شما، و احترام من بـه شما را با نامـی مستعار اینچنین بیـان فرمایید ؟!!!!
فرموده اید : (( اتفاقأ شما بیسوادید کـه تاریخ بزرگان را نخواندید کـه چگونـه بلعشما بجای نازیدن بر مطالعه نقد و فرهنگ لغت هنر و جوایز خویش!! درون دل حتی مردم عام و بیسواد راه یـافته و تا ابد ماندگار شدند!! ))
عزیزم دوباره کـه از درِ نصیحت و ارشاد وارد گشته اید !!؟ مگر درون نمایشگاهتان درخدمتتان آثار آنجل بولیگان را از نظر ارتباط ساختار و محتوا برایتان تحلیل نمـی کردم ، کـه گروه خوابگاه کاریکاتور کردستان، از جمله خود شما فرمودید : آنجل چی چی ؟! کـه حتی اسمش را نیز نشنیده بودید ، و باعث خنده ی من بـه سامان با این اعضایش شد؟!!
بهتر هست در دفاع از خوابگاه کاریکاتورتان برآیید ، کـه در همـین سایت درون جواب سامان صولی عرض کرده ام ((..... و دیگر اعضای خوابگاه کاریکاتور کردستان نیز ، کـه همگی تاکنون خلاصه ی تاریخ هنر را بـه چشم سر ندیده اند و در چهارمـین نمایشگاهتان از زبان بنده با آنجیل بولیگان و ..... آ شنا گردیدند ، مـی بایست نوشته هایم را برایشان بخوانند چون سواد خواندنش را ندارند ؛ کـه همچون بازیگر تئاتری درون مـیان جمع ، درون مقام منتقد بنده ، ناتورئالیسم و سورئالیسم را یکی نپندارند !؟ هر چند اعضای خوابگاه شما تاکنون واژه ی " سورئالیسم " را نیز نشنیده اند ! ))
اکنون اگر درون این فاصله ، خلاصه تاریخ هنر را بـه چشم سر دیده اید ، اعضای خوابگاه کاریکاتور را پنجشنبه ی همـین هفته درون کلاستان کـه تشریف دارید جمع نمایید ، که تا دیگران ببینند کـه حتی ازعهده ی روخوانی و بازگوی چند برگ نوشته ام برمـی آیید . اما امتحان نمـی کنید ، چراکه همگی اعضا با هم از عهده ی بازگوی دوباره ی چند برگ نوشته ام نیز بر نمـی آیید !! بعد دلیل این اهانتها و بچه بازیـها چیست ؟ اگر توانایی تجزیـه و تحلیل و نقد و بررسی نوشته هایم را ندارید ، دلیل حضور شما و دیگر اعضای خوابگاهتان ، استتار کرده پشت نام مستعار و با سخنان بی مایـه و سراسر توهین را بیـان فرمایید ، کـه دیگر مخاطبان فهیم نیز دریـابند ؟؟

امـیر سهیلی

1390/8/18  10:03:40

دوم اینکه بنده ادعا ندارم کـه به تمام کارتون اشراف دارم ; کـه به حالت تمسخر و خنده از شما بـه عنوان "استاد" روبرو شوم!! بلکه درون هر زمان درون حال یـادگیری هستم بر خلاف شما کـه "علامـه دهر و خنده" بر نادانسته های دیگران تشریف دارید! بـه هر حال اینکه شاگردانتان فریب افکار شما را مـیخورند متأسفم و در اینکه درون آثارتان کـه پر از روح زیبایی هست در عمل چیزی نیست و به قول معروف" عالم بی عمل بـه چه ماند بـه زنبور بی عسل
*************************************************************
پاسخ :
آقای سهیلی ، بحث اینجاست ، اعضای شما و دیگر مخالفان بـه اموری وارد گشته اید و دست وپا مـی زنید کـه باتوجه بـه مطالعه و اطلاعاتتان ، صلاحیت ورود بـه آن را ندارید . آگاهی و تجزیـه و تحلیل آثار کارتونیستهای برجسته ی جهان از جمله " آنجل بولیگان یـا کوزوبوکین " یکی از پله های اولیـه جهت ورود بـه کارتون مـی باشد ، اما اعضای شما و خودتان ، درون چهارمـین نمایشگاهتان نیز اسم ایشان را نشنیده بودید !! شناخت برجسته ترین شخص هر رشته درون جهان ، به منظور علاقمندان بـه آن حیطه علامـه ی دهری نمـی خواهد !!؟
فرموده اید: (( اینکه شاگردانتان فریب افکار شما را مـیخورند. )) دوست گرامـی ، شما قبول زحمت فرمایید با بررسی نوشته هایم ، دوستانی کـه در دام بنده گرفتارند را رهایی بخشید . اگر سواد خواندن آن را ندارید بـه دوستان مـی سپارم کـه برایتان بخوانند !
((در آثارتان کـه پر از روح زیبایی هست در عمل چیزی نیست و به قول معروف" عالم بی عمل بـه چه ماند بـه زنبور بی عسل . )) آقای سهیلی این اظهار فضل شما از آن جنس سخنانی هست ، کـه از عهده ی تأویل و تجزیـه و تحلیل آن برنمـی آیم ، با آقای ئاریز قادری بـه " اصغر قره باغی " بسپارید کـه شاید ایشان از تفسیرِ تحلیلتان برآیند !!
موفق باشید .

نازنین

1390/8/18  12:18:32

آقای لطفی عزیز بحث دوستان اینجابرسر توانایی هاوبا کمـی اغراق نبوغ آقای محمدی نیست . کمااینکه بـه نظر نمـی آیدی توان و استعداد جناب محمدی رادر زمـینـه طراحی ,تقاشی وکاریکاتور انکار کرده باشد ! آنچه کـه مـهم و خطرناک هست نوشته های عقده آلود ,کینـه ورزانـه و هول هولکی ایشان درون حمله بـه افراد وکلیت انواع هنرهای مختلف از جمله شعر,کارتون,عو غیره هست ! ایشان حتی بـه صورت جنون آمـیزی حمله بـه کلیت مفهوم و تاریخ هنر را درون صدوخورده ای صفحه امکان پذیر دانسته هست !! جمله زیر عنوان فراسوی دیدن را بخوانید و خود قضاوت کنید ! " نقدی بر هنر , هایدگر , دکتر مددپور , هادی ضیـاءالدینی , جمشید فرجوند فردا و... " !!!! آیـا از نظر شما این یک ادعای جنون آمـیز و تب آلود نیست !؟دقیقا سوال من این هست : آیـا امکان داردی (هرکسی) درون صدوخورده ایی صفحه کلیت هنر و غول بزرگ قرن بیستم (هایدگر) کـه درست یـا غلط دنیـا را تکان وتحت تاثیر خود قرار داد و همـینطور غول بزرگ ایرانی, همچون مددپور کـه به اندازه کل سال های زندگی سلام محمدی تالیفات دارد را بـه نقد کشید !!!؟ اطمـینان دارم کـه به قول یکی از همـین دوستانی کـه کامنت گذاشته اند جناب محمدی درون فهم تعریف نقد دچار کج فهمـی و سوء تفاهم شده اند . وگرنـه این گونـه اظهارات کـه سرشار از حملات کینـه توزانـه و بعضا احساسی و هیجانی هست را بـه هیچ شکل نمـی توان نقد نام نـهاد . این گونـه نوشته ا بیشتر بـه یک شوخی مضحک شبیـه هست تا مقالاتی خردمندانـه !
*************************************************************
پاسخ :
خانم مـهسا فروزنده ، نازنین ، درون تاریخ " 2/8/1390 درون قسمت همـین نظرات ، دُم خروس را دیدم و شما را سوران خطاب کردم " ، چرا نگفتید کـه آقای سوران سال گذشته درون کُردیش کارتون نیستید ؟!! تشریف نیـاوردید کـه پیـامـهای ذخیره شده درون گوشی همراهم از سامان صولی را رؤیت فرمایید !!؟
بسم الله ، شما ویـا دیگر اساتیدتان ، با ورود بـه یکی از مباحثی کـه ارائه داده ام ، خودتان را محک زنید . داعیـه داران ، کارتونیستهای ایران ، هنرمندان و قلم بدستان حوزه ی فرهنگ و هنر درون کردستان تاکنون خود را که تا به این اندازه درون برابر اندیشـه و نوشته ای ، عاجز و درمانده ندیده بودند .
مگر معیـار و سنجش قدرت و توانایی ارائه ی مدخلی نو ، و از عهده ی نقد برآمدن، " کیلو" هست ! کـه مـی گویید (( حمله بـه کلیت مفهوم و تاریخ هنر را درون صدوخورده ای صفحه امکان پذیر دانسته هست !! )) شما مـی بایست دلایل اثبات مدخل و مبحث را با چشمِ سر مطالعه فرمایید ، و اگر از عهده ی تأیید و یـا ترد دلایل برآمدید آنرا دربوته ی نقد و محک بگذارید ، و اگر توانایی ورود را نداشتید، سکوت فرمایید ، و جهت نوشتار مبحث از نویسنده تشکر نمایید .
بهتر نیست بـه این بچه بازیـهایتان خاتمـه دهید؟

امـیر سهیلی

1390/8/18  15:25:38

استاد تحریف سخنان مخالف (کامنت قبلی من و ...)!! از خداوند منان مـیخواهم علاوه بر سلامتی عاجل درون بهبودی درون مرض آلزایمر هر چه زودتر از شر بیماری خود برتر بینی و غرور پوچ و کاذبتان رهایی یـابید و علیـه بیماری هذیـان گویی همچون نقد هایتان بـه پا خاسته و چون امـیدی نیست از خدمتتان مرخص مـیشوم و امـید دارم درون حرفه دکان داری جدیدتان جوازتان را هر چه زودتر از نوچه ها!! دریـافت دارید. موفق و سلامت باشید.
*************************************************************
امـیر جان ، فیوز پرانده اید !؟
بنده کجای نوشته ی شما و دیگران را تحریف کرده ام ؟؟!!!!! حتی اگر بـه اندازه ی یک ویرگول سراغ دارید ، بفرستید کـه بنده نصب نمایم . متأسفم کـه بجای بسط ، تجزیـه و تحلیل و واکاوی مباحثم ، مـی بایست جوابگوی بچه بازیـهای شما باشم !! فکر نمـی کنید با قد 180 سانتیمتر ، و 30 سال تنفس ، بزرگ شده باشید! و دلیل حضورتان با این رجزخوانیـها و نق نق ها کودکانـه هست ؟!

ستاره شناسي از

1390/8/18  18:45:50

آقاي سلام عزيز بـه نظر مي رسد دوستان مخالف شما توانايي پاسخ بـه افكار بـه شدت روشنگرانـه شما را ندارند و همان بس كه اين بچه ها و كودكان هيچ :از نامـهاي مطرح هنر استان كه درون سطح كشور نامي دارند توانايي نقد نيز ندارن. بعد به خود بباليد كه چند سال ديگر من درون ستاره بختتان ميبينم پوزه هايدگر ومددپور را بـه خاك ماليده و مكتبي نو درون جهان پر از ريا و تزوير بـه پا نموده و انشاا... همراه با .... !!نماز ضد استكبار جهاني و ضد كمونيست و ضدليبراليسم و ضد بلاك كت را درون بيت المقدس ادا خواهيم نمود.
*************************************************************
پاسخ :
جناب ستاره شناس ، بزرگی مـی فرماید : ( مردم با آنچه کـه از آن آگاهی ندارند ، دشمن اند ) .
و یکی از ناشران برجسته ی حوزه ی پزشکی ایران مـی فرماید : ( الآن هم ما نشر نداریم ، فکر نکنید کـه نشر داریم . ما نمـی توانیم اندیشـه تولید کنیم ، ما الآن داریم به منظور خودمان خاکبازی مـی کنیم ! نشر یعنی بتواند حرف بزند . من حتما یک کتاب بیرون بدهم ، ناشر بغل دستی من از یک اندیشمند ، متفکر ، و استاد دانشگاه دیگر جواب من ر ابدهد ، باز هم من جواب او را بدهم ، ما کارمان همـین هست ، اما الآن تعطیل هست . نـه سوخت دارد نـه خرج ، هیچ !!! ما داریم به منظور خودمان خاکبازی مـی کنیم . )
دوست گرامـی ، اساتید دانشگاه ، معلم ، قلم بدستان و دانشجویـان و اهل مطالعه درون ایران ، پرورش یـافته ی چنین نشری هستند ، و متعجب نمـی گردیم اگر هر صاحب قلمِ اندیشـه ای نو و انتقادی را همچون " جن دیده ها " بنگرند ؛ و تنـها واکنش شان را حرفها و سکنات چاله مـیدانی و چارواداری ببینیم !؟ و یـا همچون شما خوشمزگی بفرمایند !!

نازنین

1390/8/19  11:19:35

جناب محمدی عزیز این هم یک جور تفریح هست که سایتی را راه اندازی کرده وبا وسواس تحسین برانگیزی بـه تک تک کامنت ها پاسخ بگویید !؟
این شما هستید کـه با آنچه مـی دانیدونمـیدانید دشمنی مـی ورزید ! این سیـاست امثال شماست کـه حقیقت را وارونـه تحویل دیگران دهید چرا کـه وارونگی تنـها روزن حیـاتی شماست .
شما پدیده ای جدیدی نیستید شما ادامـه کاریکاتورگونـه امثال احمدفردید ها هستید با همان جنون و خشک مغزی ! و درنـهایت همچون همانـها بـه زباله دان تاریخ خواهید پیوست!
کسانی کـه با دیدن امثال شما با آن مقالات احساسی و هیجانی و انقلابیتان دهانشان تاق باز شده و با شگفتی مـی گویند : آه ! عجب نجات دهنده سبیل درازی !!!!!! اینـها ساده لوحان ندید بدیدی هستند کـه در طول تاریخ همواره امثالشان وجود داشته است.
بهتر هست برای چندمـین بار سوال بزرگ خود را تکرار کنم : مقصد کجاست ؟ مقصود کدام هست ؟هدف نـهایی شما از این هیـاهوها و جنجال های بچه گانـه چیست ؟
آقای محمدی بـه کجا چنین هراسان و دستپاچه ؟
آنقدر این سوال را تکرار مـیکنم که تا در نـهایت (هرچند بعید)جواب روشن و واضحی را از شما دریـافت کنم !
به خودتان زحمت ندهید چون پیشاپیش پاسخی را کـه به این کامنت مـیدهید مـیدانم : آقای سوران ! شاید هم نگار یـا مـهسا یـا ماریـا و یـا غیره ... حتی یک حرف از تره هات من را نکاویده اید! همچنان نشخوار مـیکنید! درون برابر این قلمدان درمانده اید! با دیدن و خواندن خزعبلات بنده چشمتان از حدقه درآمده و از حسادت ترکیده اید! بیسوادیتان عیـان است! نفهمـی هم عالمـی دارد !.......
*************************************************************
پاسخ :
آقای سوران ، جای بسی خوشحالی هست که راه افتاده اید ، و اکنون خودتان نیز جواب رجز خوانی هایتان را مـی دانید !!
آی پی شما حکایت از این دارد کـه گاهی سبیل پشت لبانتان سبز مـی گردد ، و گاهی با ادا و اطوارها و عشوه و نازهای انِ درون پی جذب جفتِ خویش حضور مـی یـابید !!؟ هر چند گاهی از سیستم های دیگر نیز مرحمت فرموده و باهمان نام نظر وصول مـی فرمایید ، اما بشر هست و گاهی یـادش مـی رود ، باکدام نام ، از کدام سیستم نظر از خودش بیرون داده هست .
فرموده اید (( به منظور چندمـین بار سوال بزرگ خود را تکرار کنم : مقصد کجاست ؟ )) خدمتتان عارضم بنده مقصدم مشخص هست : "مـیدان انقلاب _ عباس آباد " !!؟
در رابطه با نوشته هایم نیز، چند برگ از آن را تجزیـه و تحلیل ، و یـا نقد فرمایید ، کـه دریـابیم غیر از کتابهای مدرسه کتابی دیگر را نیز رؤیت فرموده اید ؟! و بدانم مـی بایست پاسخگوی کدام مبحث از نوشته ام باشم .

نارنين

1390/8/19  19:43:13

پيش بيني جواب هاي شما اين روزها چندان سخت نيست !
هر كسي كه با مفهوم نقدآشنايي دارد با خواندن همان پاراگراف اول نوشته جاتتان بـه شدت با فوراني از هيجانات و احساسات كودكانـه روبه رو شده ودر نتيجه دچار تهوع گرديده و ادامـه آن برايش بسيار دشوار مي شود !
شما براي تحريك احساسات مخاطبانتان حتي از عكس يك كودك كشته شده سوءاستفاده مي كنيد !
اگر عنوان نقد را از نوشته جاتان برداشته و نام حمله را بر آن بگذاريد همـه چيز درست مي شود !
در فهم مفهوم نقد دچار كج فهمي هستيد !
شما هنوز درون عصر حجر بـه سر و نر بودن را امتيار تلقي ميكنيد !
باز هم براي چندمين بار سوال مي كنم (نكنـه عروس خوله رفته نبات بياره !!؟):
مقصد ومقصود شما از اين بچه بازيها چيست ؟ اصولا آيا جنجال آفريني مدبوحانـه شما هدفمند هست ؟
منتظرپاسختان مي مانم !
درضمن شما هنوز نفهميده ايد كه درون يك كافي نت همـه آي پي ها يكي هست !!؟
*************************************************************
پاسخ :
آی کیو ، شمارشگر آی پی خانگی با کافی نت متفاوت هست ! نظر قبلی شما از سیستمـی خانگی بود ، و این نظر را لمـیده بر صندلی کافی نت فرستاده اید!
هنوز نیز درون مـیان اهل مطالعه ، و مخاطبین سال گذشته ی کُردیش کارتون ، به منظور مثال عینی " سنگ پای قزوین " شما را اسم مـی برند !!!!!

نازنین

1390/8/20  15:09:09

شما نیز بـه واسطه علائم شیزوفرنیتان بـه مثال عینی یک بیمار شیزوفرنیک !
و بـه واسطه دروغ هایتان بـه مثال عینی پینیکیو !
و بـه واسطه خودشیفتگی هایتان بـه قذافی کردستان معروف گشته اید !

بهتر هست به جای پریشان گویی جواب سوال بنده رامرحمت فرمایید ! هرچند مـی دانم کـه شما هدف و مقصدی درون نظر نداشته و بر اساس هیجانات و جنونی کـه به آن مبتلا هستید نگارش مـیکنید !
*************************************************************
پاسخ :
سوران جان ( سنگ پای قزوین ) ، هر یک از 58 بندی کـه در " فراسوی دیدن " مشروحش را مطالعه فرموده اید ، و احساس مـی کنید کـه بیشتر تبحر و توانایی به منظور ترد و نقد آنرا دارید ، برگزینید و همراه با دلالیتان عرضه کنید ، کـه هم دیگران شما را اندازه گیرند ، و هم بنده دریـابم مـی بایست جوابگوی کدام مبحث از نوشته ای کـه ارائه داده ام باشم .

سجاد

1390/8/20  16:57:47

سلام آقای محمدی
عذر مـیخوام یـه سوال داشتم
شما گفتید کـه شمارشگر آی پی همـه را مـیبینید
و من درون سایت شما کامنت دیگه ای هم با یـه اسم دیگه ارسال کرده بودم
آیـا مـیشـه اسم کامنت قبلی مرا بگویید کـه ادعای شما را ثابت کنـه ؟
ممنون مـیشم...
*************************************************************
پاسخ :
سجاد جان ، اوغور بخیر .

سجاد

1390/8/20  19:20:05

اگه امکان داره جواب سوالم را بدهید.....
ممنون
*************************************************************
پاسخ :
سجاد گرامـی : اگر مـهمان دوست دارید ، کـه با سپردن آی پی سیستم خانگی شما " 2.185.244.243 " بـه مخابرات ، فردا شب شام خدمتتان برسیم !!؟

فاضل احمدی

1390/8/23  23:43:17

سلام آقای محمدی
سایت هنرمندان کرد ( آرت پارادیزو ) مبنی بر این ادعا بود کـه سایت جامعی به منظور هنرمندان کرد خواهد بود، اما با معرفی چند هنرمند آغاز بـه کار کرد ، کـه دلیل ارائه بیوگرافی آنـها معلوم نیست چون چیزی ندارند و بیشتر شبیـه مـهد کودک شده است!!!
http://www.artparadiso.com/node/138
http://www.artparadiso.com/node/146
حال سئوال اینجاست درون صورتی کـه ما هنرمندانی درون موسیقی مانند : مظهر خالقی ، شـهرام ناظری ، خانواده بزرگ کامکار ها ، سعید فرجپوری ، و صدیق تعریف ، گروه شمس و ... درون سینما : بهمن قبادی و جمـیل رستمـی و ... درون تئاتر: قطب الدین صادقی و بهروز غریب پور و ... درون نقاشی : هادی ضیـا الدینی و احمد خلیلی فرد و ... درون عکاسی : جمشید فرجوند فردا و سلیمان محمودی و ... و رشته های دیگر کـه افرادی سرشناس داریم، جای به منظور آقا رامتین و ... هست ؟؟!
http://www.artparadiso.com/node/144
و آیـا با دیدن این نمونـه مصاحبه ها افرادی کـه نام بردیم حاضر بـه مصاحبه ، ارائه بیوگرافی و نمونـه کار بـه این سایت خواهند بود ؟؟! این درون حالی هست که ایده خوبی داشتند ولی متاسفانـه درون ادامـه ... .

*************************************************************
با سلام خدمت شما
آقای احمدی ، اگری همچون آقای "عطا قادری" بـه عنوان مدیر سایت ، از زبان خودش با او آشنا مـی گردیم کـه ،
((من بعنوان یک هنر دوست سایتی را به منظور هنرمندان ........ من هیچ جا این ادعا را نداشته و ندارم ..... من هیچ جا ادعای نداشته کـه فیلمساز هستم و خود را هنرجوی این هنر مـیدانم..... ))
اما درون سایتی کـه مـی بایست آثار هنرمندان برجسته ی کُرد را شاهد بودیم ، با ژست فیلسوفانـه ی ایشان روبرو مـی شویم کـه چنین اظهار فضل مـی فرمایند و حُکم را صادر و اجرا مـی کنند:
(( متاسفانـه هنوز نقد هنر را درون مـیان این عزیزان نمـی بینم و هر آنچه کـه به نام نقد درون سایتها و روزنامـه های محلی مـیبینیم بیشتر جنبه خراب وجه شخصی هنرمند را دارد. )) !!!!
چنین سایتی ، با سکانداری چنین فردی قابل پیش بینی بود کـه ، با استارت و آغاز بـه کار ، سوختش را بـه چه مـیزان آب بندی مـی کند !؟
در سایت " هنرمندان کُرد " مـی بایست نوشته ها ی استخوان و مغز دار ، مصاحبه های پر مایـه ، بیوگرافی و آثار برتر هنرمندان کُرد را مشاهده مـی نمودیم ، کـه معرف پتانسیل و توانایی هنرمندان ما به منظور دیدگان نظاره گر خارج از حوزه ی فرهنگی وجغرافیـایی باشد .

رحیم عبدالله وی

1390/8/25  09:57:00

ایمـیل

ببخشید درون خصوص سایت آرت پاردیزو - من حرفهای شما را که تا حدی قبول دارم متاسفانـه حالت جالبی ندارد . اما فعلا درون اول راه هستند. درون ضمن درون این مجموعه سایتی چون مـیکائیل رحمانی حضور دارد. و به آنـها کمک مـی کند کـه فکر مـی کنم نباید قضاوت یکسره ایی را داشته باشید.
*************************************************************
پاسخ :
با سلام و تشکر خدمت شما
اولا : قبلا عرض کرده ام کـه ( سالی کـه نکوست از بهارش پیداست ) .
ثانیـا : بحث اصلی من تناقض ادعا و عملکرد سایت آرت پارادیزو بوده و هست .
همچنانکه قبلا عرض کرده ام ، درون چنین سایتی با نام " هنرمندان کُرد " مـی بایست شاهد نوشته ها ی استخوان و مغز دار ، مصاحبه های پر مایـه ، بیوگرافی و آثار برتر هنرمندان کُرد مـی بودیم ، اما پیداست پاشنـه بر همان درگه مـی چرخانند و مطالب بعدیشان نیز " کپی پیس " از نوشته های بی مایـه ی سایت دیگران هست ، آنـهم بعد از نقد بنده بر این خزعبلات درون خصوص " هنر کُردها "!!؟
http://www.artparadiso.com/node/149
ثالثا : فرموده اید (( درون ضمن درون این مجموعه سایتی چون مـیکائیل رحمانی حضور دارد. و به آنـها کمک مـی کند کـه فکر مـی کنم نباید قضاوت یکسره ایی را داشته باشید.))
شما رزومـه ای از آقای مکائیل رحمانی را ارائه دهید کـه بیشتر با ایشان آشنا گردیم !؟ زیرا درون مقیـاسی کـه با ایشان آشنایی دارم ، غیر از ازبَر چند صفحه از تاریخ هنر و سخنان کپی دیگر مدرسان هنر درون ایران ، چیزی به منظور گفتن ندارند !! ویـا از ایشان بخواهید جوابیـه ای بـه خطابه های من بـه ایشان و گروهش ، ویـا نقدم بر هنر جدید بنگارد ، کـه بیشتر لمس کنید کـه غیر از روخوانی ترجمـه ی نوشته ی غربیـان ، سطری مطلب به منظور نوشتن ندارند .
البته نویسندگان ایرانی درون حوزه علوم انسانی و تفکرانتقادی درون این حیطه چیزی به منظور گفتن ندارند ، کـه بیش از این از شاگردان آنـها و امثال مکائیل رحمانی انتظار نداشته باشیم . کافیست از شما پرسید درون حوزه ی روشنفکری و اندیشـه ی مستقل ، بـه فاصله ی چند دهه درون ایران ( غیر از استاد ناصر پورپیرار ) یک متفکر را اسم ببرید کـه مدخلی نو را ارائه و از عهده ی دفاعش برآمده باشد ، کـه بدون شک بـه این سایت به منظور عنوان ش بر نخواهید گشت !؟
از اینـها گذشته ، حتی بیوگرافی درخشانی نیز از دیگر اعضای هنرجدید کردستان : هژیر ابراهیمـی، ساراساعدی نژاد، آرش زمان، شیما فرهادی، عرفان شـهیـاد، مـیکائیل رحمانی، شیلان برهانی، مسعود مراد سلیمـی، عثمان نیک منش، نوید ستار بخش، حدیث صادق ایوبی، فواد شریفی، شاهو رستمـی، رامـیار خاطری، پروش نصرتی و مـهسا گودرزی نمـی شناسم کـه حداقل با نصب آن درون سایت خانـه هنرمندان درون پی معرفی آنـها بـه هنرمندان فرهنگ وسرزمـین دگر باشیم !! اگر هست شما قبول زحمت بفرمایید و در نظر بعدیتان نصب کنید ، کـه بیشتر آشنا گردیم ؟
با تشکر

سینا

1390/8/26  01:57:58

ایمـیل

آقای فاضل احمدی از اظهار فضل اتان بسیـار متأسفم! و هنگامـیکه کامنتتان را خواندم احساس کردم کـه دارم نظر یک فرد بی سواد را مـیخوانم کـه سطحی نگر است. به منظور شناخت اساتید جهانی چون کامکارها و... مرحمت فرموده و با کلیک نامشان درون اینترنت ده ها مقاله و بیوگرافی درباره اشان بیـابید. خانـه هنرمندان پارادیزو به منظور معرفی امثال " رامتین" کودک ۸ ساله هست که خیلی بیشتر از دنیـای کوچک شما یک دنیـا حرف به منظور آینده دارد.!؟
*************************************************************
پاسخ :
آقای سینا ، فرموده اید (( خانـه هنرمندان پارادیزو به منظور معرفی امثال " رامتین" کودک ۸ ساله هست که خیلی بیشتر از دنیـای کوچک شما یک دنیـا حرف به منظور آینده دارد.!؟ ))
آقای احمدی هم فرموده اند کـه به مـهد کودک تبدیل گشته هست !!؟
و آقا رامتین بدون شک به منظور دنیـای کودکانـه ی شما بیشمار حرف به منظور دردودل دارند !!!؟ قبلا اشاره داشته ام وهضم ن نوشته ها ، آثارم و ناسازگاری با معده ی " گروه آرت پارادیزو " را دنیـای کودکانـه و بچه بازیـهای آنـها خطاب کرده ام ، کـه اکنون تجلیـات آن بـه وضوح درون سایت هویدااست .
و عرض کرده ام کـه سایت خانـه هنرمندان کُرد ، نمـی بایست با "کپی پیس" از سایت دیگران تغذیـه کند ! وهمـین سایت حتما مسبب برآوردن مصاحبه و نوشته ای باشد کـه منبع دیگر سایتها به منظور آن نوشته و مصاحبه و ... را سایت آرت پارادیزو ببینیم ، و گرنـه چه نیـازی بـه چنین سایتی احساس مـی گردد ؟
راستی سینا جان ، امسال مـهد کودک تشریف اید؟! از سایت آرت پارادیزو مـی طلبم کـه مرحمت فرمایند و مصاحبه ی با آقا سینا را هر چه زودتر به منظور استفاده ی هنرمندان کشور درون سایتشان نصب گردانند ، کـه بیشتر با ایشان آشنا گردند !؟

رسول امـینی

1390/8/26  11:35:50

در آن ور مرزی کـه زادگاه نیچه ها و نیوتن ها و مـیکل آنژهاست یک رسم خوب جا افتاده هست که وقتی مـی خواهند شخصی بـه منزلت و دارای ایده ای نو درون جامعه برسد و حتی انقلابی درون عرصه های مختلف بشریت بـه پا کند با فراهم نمودن شرایط لازمـه و مطرح نمودن آن کودکانی کـه از دید متفکری چون فاضل خان! جا به منظور هنر نمایی ندارن درون پی این مـهم هستند کـه آن فرد درون آینده بـه جایگاه مد نظر برسد. آقای احمدی و سایر افرادیکه بـه هر نحوی از تفکر سردار سالاری رنج مـی برید یک نگاهی بـه زندگینامـه چهر ه های مطرح کرد بیندازید که تا ببینید آنچه کامکار را بـه اوج رساند آنچه رستمـی رامطرح نمود حمایت ادارات فرهنگ و ارشاد و هنرو ... نبود بلکه عزم خستگی ناپذیری بود کـه از خود نشان داده و حتی درون برابر نا ملایماتی چون امثال شما مقاومت کرده و در آخر بـه سر منزل رسید ه اند و اگر روزی این کامنت شما را بخوانند شما را بشدت سرزنش مـیکنند کـه چرا حتما مسیر پیشرفت یک فردی کـه شاید یک سوم عمر شما سن دارد و از خود جربزه نشان داده هست که درون این سن بیشتر از سن خود رفتار کند با سخنانی کـه جایی درون قرن 21 ندارد حتما گرفت. براستی برانگیختن حس توانستن درون هنرمندان جوان کـه مطمئنا تیشـه بـه ریشـه افکار سر دار سالارانـه شماست کـه اگر کامکار و ناظری و... نباشند ما نیز نباید بـه کودکی چون رامتین بپردازیم. زیـاد بزرگش نکنید سایت پارادیزو متعلق بـه هنرمندان جوانی هست که سالها درون پی آن بودند کـه به دور از بی مـهری های زیـاد کـه خود نیز شاهد آن هستید خود را بـه جامعه معرفی نمایند و حداقل این حمایت را از خود ببینند کـه اگر با جدیت کار خود را ادامـه بدهند مـیتوانند موفق باشند و کامکار و بهزاد تاراهی فردا باشند.
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت آقای امـینی
جان برادر ، بسیـار پرت تشریف دارید !
پس مـی بایست مـی نوشتند ( سایت مـهد کودک هنرمندان آینده کُرد ) !!!؟؟ به منظور نشان گرفتن از کودکانی همچون رامتین ، کافیست بـه مـهد کودکها ، کانون پرورشی فکری کودکان و دیگر آموزشگاهها تشریف ببرید کـه با چشمان سر مبارکتان صدها نفر از آنـها را بشمارید ، کـه در آینده شاید یک نفر از آنـها نیز توان عرض اندام نداشته باشد . شما فعلا اجازه فرمایید و تثبیت فرد را بـه تلاش او درون گذر زمان واگذارید ، کـه قطعا درون آن زمان خودشان از دوران کودکی شان بر حسب نیـاز سخن خواهند گفت .
سایت " خانـه هنرمندان کُرد " بـه عنوان تنـها سایت شروع بـه کار درون این حوزه مـی بایست منزلگاه اندیشـه و آثارانی باشد کـه به بار نشسته اند و حرفی به منظور گفتن دارند ، که تا با ایجاد فضایی بدون حُکم راندن وتنش ، هر یک درون پی اثبات رأی و تفحص و تفکر خویش همت گمارند ، کـه حاصل آن جهت پیشبرد جو و نگاهی متفکرانـه ضروری خواهد بود ، کـه عرضه ی آن بـه سایر فرهنگها و سرزمـین دیگر نیز تثبیت توان تفکر و اندیشـه ی این خطه را بـه گردن مـی گیرد .

سینا

1390/8/26  11:51:56

وب سایت

اره سلام جان سایت پارادیزو بـه گمان شما مـهد کودک است.درست گفتید.اما نـه آن مـهد کودک تخیلات شما .مـهد کودکی کـه دارد درون جامعه بـه اصطلاح بالغ شما سنت شکنی مـیکند و حداقلش شما را بـه چالش و فکر واداشته . راستی سلام جان مگر آقای فاضل وکیل و وصی دارد کـه شما بـه جای ایشان نظر مـیدهید درون کامنت اگر دقت کنید من منظورم ایشان بود نـه شما بعد لطفا هنگام خواندن صبر کنیدتا بنده خدا خودش بیـاید جواب بدهد نـه شما. نکند شما دو روح درون یک بدن هستید .
*************************************************************
پاسخ :
سینا جان و آقای امـینی کـه حتما دوست هستید و از یک سیستم درون کافی نت نظر ارسال فرموده اید ، خواب دیده ای خیر باشد !! نالیده ای ((شما را بـه چالش و فکر واداشته )) عجب روزگاری گشته ، درون روز آفتابی و دروغ ؟!!
یک پاراگراف از آن مباحث و نوشته هایی کـه تفکر بنده را بـه چالش طلبیده آدرس دهید ، کـه دیگر دوستان نیزاستفاده نمایند !!؟ مگر گروه آرت پارادیزو سواد خواندن نوشته هایم را دارند؟!! اگردر این مدت کوتاه سوادب کرده اند ، درون سایتشان جوابی بر نوشته هایم بنگارند ، و یـا درون حضور چند نفر از جمله خودِ شما درون آتلیـه شان بر روی یکی از مباحثم بـه گفتگو بنشینیم ، که تا همچون همـیشـه ثابت گردد هنوز نوشته هایم را فهم نکرده اند !!
روز و ساعت این گفتمان درون آتلیـه ی پارادیزو را با اطلاع آنـها مشخص فرمایید ، کـه دیگر دوستان نیز مطلع گردند و حضور بـه هم رسانیم .
در ضمن فرد مورد خطاب شما اگر نیـازی حس کرد جواب خود را خواهد داشت ، و بنده نیز نسبت بـه اظهار نظر و نصب آن درون این سایت ، واکنش و جوابیـه ی خود را نصب مـی کنم .
با تشکر

آرزو.س و عبدالل

1390/8/26  14:41:46

ایمـیل

با سلام
در مورد رزومـه آقای رحمانی مـی خواستم بگم کـه ایشان رهبر جریـان هنر جدید کردستان هستند و با هزینـه های شخصی خود کـه هیچ نفع پولی برایشان ندارد بـه برگزاری نمایشگاه به منظور هنرمندان کردستان دست مـی زنند. درون مـیان هنرمندان تهران حرف آقای مـیکائیل رحمانی همـیشـه هست. و خیلی شناخته شده هستند. زمانی کـه استادش آقای سوری را بـه کردستان دعوت کرد باعث شد که تا ایران بـه هنر کردستان کـه فراموش شده بود توجه کند. از شما مـی خواهم بجای پرداختن بـه حواشی درون مورد آثار هنرمندان بحث کنید. خله زنک بازی که تا کی.
*************************************************************
پاسخ :
دوست گرامـی " آن کـه نشانی از اندیشـه ی مستقل، درون آرایش فرهنگی زمان خویش بـه جای نگذارده، کتاب ندارد، تولیدگر فکر و نظر نیست و فقط مستخدمـی درون اداره ای هست که مثلا بـه جای شستن هر روزه ی زمـین، به منظور هزارمـین بار مطالبی را، کـه صرفا برداشتی از تصورات نادرست دیگران است، درون کلاس درس غرغره مـی کند. چنینی جایگاه خطاب درون مسائل کلان و بنیـادی را ندارد، و نباید جدی گرفته شود . "
اگر دکتر محمد مددپور با تألیف چند هزار برگ ، توان گشودن مبحث و مدخلی برآمده و حاصل نواندیشی را نداشته هست ،انی همچون دکتر گودرزی و حمـید سوری جای خود دارند . کافیست شما نوشته های دکتر حمـید سوری را از نظر بگذرانید کـه دریـابید پاراگرافی مطلب به منظور گفتن ندارد ، و تا آخر عُمر من فرصت دارید کـه تمامـی نوشته های نویسندگان فعال درون حوزه ی هنر را به منظور یـافتن مبحثی نوگشوده زیر و رو فرمایید کـه بدون شک نخواهید یـافت !؟
تمامـی سواد و نوشته های دکترایی درون حوزه ی تاریخ هنر را نظاره فرمایید!!!
نقد كتاب: Life in Iran منتشر شده درون بولتن CIRAجلد10 شماره 3 بهار 1995 1995
ارايه گزارش Rehabilitation in Tehran درون كنفرانس "مناسب سازي فضاهاي شـهري" درون كشور اردن بـه نمايندگي از شـهرداري تهران و يونيسف 1999
مقدمـه A Glimpse of Iran كاتالوگ نمايشگاه عكس ايران درون يونان و قبرس 2002
عكاسي واقعيت را مي سازد" روزنامـه جام جم10 مـهر81 1381
نقره ايراني: عکاسي معاصر ايران" حرفه هنرمند شماره 7 1383
مقدمـه كاتالوگ Ey Iran: Contemporary Iranian Photography نمايشگاه عكس درون گلد كست سيتي گالري درون استراليا 2006
مطالعه يك عكس مجله عكاسي خلاق شماره 7-8 ، تابستان-پاييز 85 1385
حاشیـه/متن: یـادداشتی بر عکسدوختهای جاوید رمضانی درون گالری هما، عکسدوختهای جاوید رمضانی درون گالری هما )) 1387

چند مطلب تکراری بـه وسعت مقدمـه ای به منظور کاتالوگ و یـا روزنامـه !!؟؟ آیـا چنین دکتراهایی به منظور غربیـان خنده دار نیستند کـه تمام توانشان تکرار و پخته خواری کنسروهای آنـهاست ؟ سخنان ژان پل سارتر درون نوشته ام را مرور فرمایید کـه مطلب را دریـابید .
چند مبحث از " فراسوی دیدن " را برایتان بـه حضور مـی خوانم ، کـه مـی توانید از نوشته های مددپور که تا دکتر گودرزی و حمـید سوری و آیدیدن آغداشلو و علی اصغر قره باغی ، و هر نویسنده ای کـه عشقتان کشید را بـه دنبال جواب آنـها بگردید ، کـه خودتان لمس کنید و دریـابید کوچکترین اشاره ای بـه چنین مدخلهایی را بـه و سعت یک سطر نیز درون هیچ برگ آنـها نمـی توانید بیـابید .
1 _ رویکرد کُلی هنر درون تاریخ از نگاه این قلم
2_ اثبات بلندگوی تصویری بودن سیـاسیون ، نظریـه پردازان حوزه ی جغرافیـایی و سیـاسی و فرهنگی خاص خود ، درون کارتون ( کاریکاتور موضوعی )
3_ اثبات تضاد تعاریف هنر ، با وظایفی کـه به او محول کرده اند
4_ عدم انطباق هنرمقدس و اسلامـی، با قرآن کبیر
5_ بـه چالش کشیدن انکشاف حقیقت هیدگر ، درون اثر ونگوگ
6_ نشان بنیـانی نبودن انتقاد مـه یرشاپیرو و دریدا ، از تفسیر اثر ونگوگ توسط هیدگر
7_ بـه چالش کشیدن نسبت انکشاف هستی و حقیقت ، از نگاه انسان
8_ جستجوی حقیقت و انکشاف هستی درون وجود انسان ، درون قرآن کبیر
9_ دلیل بر تافتن و رویگردانی از حقیقت و ارتباط آن با هنر
10_ بـه چالش کشاندن پرورش و تکامل وجودی انسان ، توسط هنر
11_ نشان گرفتن از فقدان مبحثی با نام هنر درون اعصار گذشته
12_ کپی بودن نظریـات دکتر مددپور ، درون رابطه با هنر
13_ عدم انطباق هنر معنوی و اسلامـی دکتر مددپور ، با قرآن عظیم
14_ اثبات کپی و عدم آگاهی نسبت بـه معماری و کاشیکاری مساجد ایران ، توسط مددپور
15_ بـه چالش طلبیدن (در انتظار هنر بزرگ و مبحث غیب )
16_ اثبات عدم تأثیرشعر و شاعری بر تمدنـهای گذشته
17_ ترد شعر و شاعری درون قرآن کریم
18_ نشان انطباق ترسیم فرشته ها درون تاریخ ، با تورات
19_ اثبات عدم سنخیت و غیر مجاز تصاویر فرشته ها درون آثار نقاشی ایرانی ، با قرآن کبیر
20_ همسانی و یکی بودن خصوصیـات نقاشیـهای ایرانی اسلامـی با آثار یـهودی
21_ همخوانی آثار هنرمندان انقلابی ایران با سیـاست صهیونیستها ،ومعرفی مسجد قبه الصخره بجای مسجدالاقصی درون رسانـه ها
22_ مبحث زیبایی
23_ ابراز نظر خلاف پیکاسو ، درون رابطه با نقاشی و طبیعت
24_ اثبات وارداتی بودن تعاریف و چهار چوبها و رویکردهای مکاتب هنری ، بـه ایران
25_ خط بطلان کشیدن بر مباحثی همچون نقاشی کُردی و غیره
26_ عدم انطباق نوشته های هویتی کردستان با آثار
27- مبحث عبدالرحمن شرفکندی (هژار) و کلمات کُردی
28- برررسی و جستجوی واژه های کُردی درون آثار شاعران کُرد
29- بررسی بنیـانی شروع (هنر جدید)
30- علت وجود (هنر جدید) و رویکرد غرب بـه این مقوله
31 مبحث زیبایی درون کانسپچوال و هنر جدید
32- اثبات کپی بودن آمال ، آرزوها و اه هنرمندان ایرانی با همتایـان خود درون (هنر جدید)
33- عدم انطباق اه (هنر جدید) با منطقه ی فرهنگی و جغرافیـایی خود
34- اثبات علت عدم آگاهی دکتر سوری درون رابطه با (تعریف واحد ایرانی بودن ، و تعرض بـه آن توسط جهان معاصر)
35- الینـه شدن توسط دوربین عکاسی
36- عدم انتقال تفکر عکاس از مدیوم عدر عکاسی مستقیم
پس حداقل این نکته را دریـابید کـه امثال "دکتر سوری " نماینده ای جهت انتقال افکار دیگران ( بخوانیدغربیـان ) بـه ایران ، و یـافتن پسر بچه هایی ( بخوانید امثال مکائیل رحمانی ) درون شـهرستانـها به منظور ایجاد شعبه ای درون نقاط دور دست جهت فروش محصولات خود ( بخوانید تفکر غربیـان ) هستند ، و بی مورد نیست کـه دوستان بـه این اظهار نظر شما و نصب رزومـه ی آقای مکاییل رحمانی بخندند !!
دیگر دوستان اعضای هنر جدید کردستان نیز مـی توانند شعبه هایی مستقل را راه اندازی و راهبری کنند ، مثلا : هنر جدید خیـابان فرح ، هنر جدید مبارک آباد ، هنر جدید کانی کوزله ، هنر جدید شـهرک سعدی و .... ، و اگر شما نیز ساکن حلبی آباد هستید مـی توانید رهبری هنر جدید حلبی آباد را بر عهده گیرید ، کـه اگر کمبود مایحتاج اولیـه ی س، و یـا عدم باروری و استفاده ی سیستم کشاورزی ما قبل تاریخ درون دهاتتان شما را بـه سوی شـهر روانـه کرده هست ، درون اثر هنر جدیدتان از استثمار انسان توسط ماشینـهای غول آسا بنالید و دست و پا زنید !!!!؟؟؟
طنازی فرموده اید کـه (( درون مـیان هنرمندان تهران حرف آقای مـیکائیل رحمانی همـیشـه هست. و خیلی شناخته شده هستند. زمانی کـه استادش آقای سوری را بـه کردستان دعوت کرد باعث شد که تا ایران بـه هنر کردستان کـه فراموش شده بود توجه کند.))
شما کافیست " هنر جدید کردستان ، هنر معاصر سنندج ، اسم آقای مکاییل رحمانی و اعضایش " را درون اینترنت جستجو بفرمایید ، کـه ببینید غیر از یکی دو خبر نمایشگاه چیزی دندان گیری نمـی یـابید . و اسم هنرمندان هنرهای تجسمـی را با حروف لاتین جستجو بفرمایید کـه با چشمانتان ببینید چند نفر از آنـها را خارج از مرزها مـی شناسند !!؟ مکائیل رحمانی حتی درون رشته ی تخصصی خود ( عکاسی ) ، با توجه بـه سپری هفت سال فعالیت جدی و شرکت درون فستیوالها ، هنوز چیزی به منظور ثبت درون کارنامـه ی هنری خویش نیـافته اند !! و چنین فردی را ناجی هنر درون کردستان ، عدم اطلاع، جوگیر شدن و تبدیل شما بـه گوشی به منظور شنیدن سخنان آبکی آنـها را باخود بـه همراه دارد .
کلام آخر :
تنـها دلیل و شرط ارسال نظر درون این سایت از جانب شما ، فقط و فقط ارائه ی یـافتن موارد و جواب پرسشـهایی باشد کـه خدمتتان عرض کردم.
موفق باشید .

رسول امـینی

1390/8/26  15:15:35

ملتسمانـه از آقا سلام محمدی تقاضامندم بدلیل عدم هضم مواد نوشتاری بسیـار غنی و بسیـار بسیـار پرمایـه و چه بسا فولکوریک!! از ایشان و سطح هوش عالی هر چه زودتر اقدام به" چاپ" آثارتان درون کشورهای شرق و غرب عالم نموده که تا با کاوش شناسی و تفسیر مطالب بشدت فلسفی و متفکرانـه از سوی نخبگان درجه یک اشان ما جماعت بی سواد نیز با خواندن تفسیر مطالب سر سوزنی متوجه مطالبی شویم کـه حداقل دو یـا سه قرن از زمان خود جلو هستند.

سینا

1390/8/26  15:39:00

آقای محمدی شما بسیـار پرت تشریف دارید! وقتی بـه قول شمای توانایی هضم مطالب شما را ندارد و سواد ندارند! بعد جایی به منظور نقد مطالب شما هم نیست.هنگامـی یک بحث درون مقام نقد بـه نتیجه مـیرسد کـه هیچمطالب خود را برتر نداند و دیگران را بی سواد نخواند؟؟ اگر مـیدانیدی درون ایران جوابگوی خواسته هایتان نیست بی تعارف با متفکران آن ور درون ارتباط باشید اینجای برایتان تره هم خورد نمـیکند! کردستان برایتان کوچک است
*************************************************************
پاسخ :
جناب رسول امـینی !! پاراگرافی از مطالبی کـه تفکر من را بـه چالش کشانده بود را نیـافتید؟!
گروه آرت پارادیزو نیز دعوت شما ، جهت مناظره با محوریت نوشته هایم درون آتلیـه شان را نپذیرفتند ؟!

رسول امـینی

1390/8/27  13:52:29

ایمـیل

چه چالشی بالاتر از این کـه معرفی یک بچه مانند رامتین درون سایت پارادیزو فکر و ذکر شما و فاضل خان و سردار خان و سالارخان و ... مشغول کرده کـه چرا حتما رامتین درون سایت معرفی بشود. انگار کـه سایت اینترنت متعلق بـه سلایق شماست هول نشید یک خورده صبر!؟ گفتم عزیز جان "سلام خان" ما بی سوادیم. قدرت تحلیل و تفسیر نقد شما نداریم. کارتان را "چاپ "کنید؟؟ درون آن ور مرز نخبگان جهان تفسیرش کنندملتمسانـه خواهشمندم. اوکی
*************************************************************
پاسخ :
امـینی جان ، بازهم کـه خزعبلات قبلی تان را نشخوار مـی فرمایید؟! صد رحمت بـه شما کـه خودتان دریـافته اید کـه بیسواد تشریف دارید .
ضمنا ( سلایق ) نـه ، بلکه " صلایق " مـی باشد !!!!!

آرزو.س و عبدالل

1390/8/27  19:35:24

آقای محمدی
به نظر من تمام مباحث شما هم آبکی هم چند تاش نشخوار مطالب دیگران است.....
مباحث مزخرف تابلوی شام آخر و ومعرفی مسجد قبه الصخره بجای مسجدالاقصی درون رسانـه ها......همان حرف های چرت رائفی پوردر دانشگاهای ایرانـه کـه خود او از مستند ظهور عاریـه گرفته بود و نشخوار مـیکرد ، البته فکر کنم مبحث چشم جهان بین رو از نیش قلمتون انداخته بودین کـه اگه این رو هم مـیگفتین 100% بـه اسم شما ثبت مـیشد.. مطالبتان فقط بـه درد آرشیو خانگی خودتان مـیخورد و اِلای پی مطالب تلفیق قرآن با هنرو این چیزهای بی مصرف دینی نیست این مسائل فقط بـه درد معده خودتان مـیخورد چون بـه جز شما انگاری مطالب نیش این قلم جناب عالی را هضم نمـیکند، با معده خودتان بیشتر سازگار است،، چون واقعا خنده دارهی مثل آغداشلو و مددپور و هیدگر و... بیـان درون مورد جمشید فرجوند فردا مباحثی مطرح کنند و در آخرن بگن برو کفتر بازیت رو و یـا مبحث عبدالرحمن شرفکندی (هژار) و کلمات کُردی راتجزیـه و تحلیل کنند یـا مثلا حرفهای کپی صادق ایوبی رو آدرس بدن و یـامبحث هه ل په رکی درون کردستان رو برسی کارشناسانـه کنند و ادعا کنند هیچ که تا حالا همچین کاری انجام نداده ...
باتشکر
*************************************************************
پاسخ :
عیـان بود کـه هیچکدام را نخواهید یـافت ، و به روده درازی بی سر و ته مشغول مـی شوید!!؟
در ضمن بـه چشم پزشکی مراجعه فرمایید ، کـه ببینید درون مـیان بندهایی کـه پیش روی شما درون نظر قبلی ام گذاشته ام ، اسمـی از (( تابلوی شام آخر ، جمشید فرجوند فردا ، حرفهای کپی صادق ایوبی ، یـامبحث هه ل په رکی )) نیست ، چرا کـه جواب آقای جمشید فرجوندفردا و هه لپه رکی را مگر مـی توان درون آثار آیدین آغداشلو وانیکه بر شمرده ام ، یـافت ؟؟!!
کودن جان ، بنده درون بند 21 آورده ام :
" همخوانی آثار هنرمندان انقلابی ایران " با سیـاست صهیونیستها ،ومعرفی مسجد قبه الصخره بجای مسجدالاقصی در" رسانـه ها "، نـه اکتشاف تعویض مساجد توسط بنده !!! اگر کلمات (همخوانی آثار هنرمندان انقلابی ایران ) و ( درون رسانـه ) را ندیده اید! فکر مـی کنم عینک ته استکانی نیز جوابگو نباشد!
البته عجله نکنید ، فعلا مـی توانید جستجو فرمایید ، چرا کـه عرض کرده ام که تا آخر عُمر بنده فرصت دارید !!!!!

هادی

1390/8/28  02:04:37

با سلام
خدمت آقای سلام محمدی
من مدتی را بـه خواندن کامنت های دیگر دوستان گذراندم
خوشحالم کـه سلام محمدی عزیز با سخنانی خوب جواب اکثران دیگر را مـیدهند..
صادقانـه خوشحال مـیشوم اگر بیشتر با هم درون ارتباط باشیم آقای محمدی...
از حرفها و نوشته هایتان معلوم هست مطالعات خوبی درون اکثر زمـینـه ها داشته اید
آقای محمدی اگر امکان دارد اسم چند کتاب خوب هم درون زمـینـه نقد هنری هم درون زمـینـه تئوری هنر و تاریخ هنر و هر کتابی کـه بتونـه از هر لحاظ تئوری وسواد رو بالا ببره و به نظر شما مفیده اگه بـه ایمـیلم برام بفرستین واقعا ممنون محبتتون مـیشم ...........
*************************************************************
پاسخ :
با سلام و تشکر خدمت شما
در حوزه ی هنر از نویسندگان ایرانی مبحثی حتی بـه عمق و وزن یک برگ حاصل تفکر و دگراندیشی ، کـه مبحثی نو را گشوده باشد نمـی توان یـافت کـه با مطالعه ی آن بر داشته های خود بیفزائیم .
اگر مـی خواهیم درون این وادی نکته ای به منظور گفتن داشته باشیم مـی بایست " تفکری را پرورش دهیم کـه به بنیـان مطلب بنگرد " ، و با ابزار تطبیق و تجزیـه و تحلیل ، حاصل مطالعه ی آثار اورجینال را درون بوته ی نقد گذاریم ، کـه مولد تفکر گردیم ؛ کـه اگر ازعهده ی آن برآمدیم تکلیف تمامـی کپی های نویسندگان ایرانی مشخص گردیده و مـی توان هر یک از آنـها را آدرس گرفت .
موفق باشید .

رسول امـینی

1390/8/28  13:38:15

معلوم شد کـه ما زیـاد بیسواد نیستیم! حداقلش اینو بلدیم کـه جمع سلیقه" سلایق" هست نـه صلایق!؟؟ آقای باسواد و در پی بنیـان نـهادن مکاتب جدید کـه مـیخوای مشکلات دنیـا رو حل کنی. اگر بـه لغت نامـه دهخدا کـه اگر!؟ انکارش نکنید خواهید یـافت: سلایق: جمع سلیقه; معنی سرشت و نشان و جز آن
صلایق: ۱) صلائق،نان تنک(مـهذب الأسماء) رجوع بـه صلائق شود.
صلائق:[ص ء][ع،ص،ا] ج صلیقه[منتهی الأرب]، گوشت بریـان پخته
‏!!؟؟منتظر پاسخم
*************************************************************
پاسخ :
عزیز جان ، مـی دانستم طنز تعویض سلایق با صلایق را با گذاشتن پنج علامت تعجب نیز نخواهید یـافت !؟
چند سال هست که بـه امثال شما گوشزد مـی کنم ، معده ی شما بااین خوراک سازگار نیست ، و صلایق بنده را مـی بایست همـیشـه درون نظر گرفت . شما حتما به همان چ درون علفزار خداوند مشغول باشید و آنرا نشخوار فرمایید .
اما درون مورد سلایق ، درون مباحث متفکرانـه و تخصصی جایی به منظور اظهار نظر و رأی هربا جواز تکثر سلایق نیست ، بلکه شناخت و آگاهی موجب درج رأی متفکرانـه خواهد بود . و همـین سبب گشته هست که همـیشـه درون کلاس و یـا نمایشگاه و غیره تکرار نمایم درون مباحث تخصصی هنر نمـی توان بـه مدد سلایق شخصی ، نظر هر مخاطبی را ارج نـهاد و قبولاند ، بلکه شرط و لازمـه ی شناخت و آگاهی کارشناسانـه را مـی طلبد . جریـان حضور دکترای علوم انسانی درون اتاق عمل را نیز مرور فرمایید.

امـینی

1390/8/28  15:59:29

سفسته گویی و توجیـهات شما بر هیچ پوشیده نیست(مثل سوتی" صلایق "که رفتی بـه کجا!؟) دایره کلمات شما درون حدیـه که: نشخوار و هضم ن کلمات درون معده و پرت تشریف داشتن و بچه بودن مخالف; جزء تفکیک ناپذیر جملات "قصارت "است ادب و طرز حرف زدنت درون نـهانخانـه درون آشفته ات گویـا ی آن هست که بایدفهمـید هنوز بلد نیستی بـه چه نحو و با چه ادب و... با مخالف برخورد کرد و جالب آنکه از مخالف خود خواهان نقد هستی!!؟
*************************************************************
سفسته ( سفسطه ) جان ، ماشاءالله شما هم سنگ پای قزوینی هستید به منظور خودتان !!

هادی

1390/8/28  16:29:09

ایمـیل

سلام آقای محمدی
نـه اصلا من منظورم این چیزا نبود و ایرانی و غیر ایرانی بودن واسم فرقی نداره.. و اینکه کپیـه یـا نـه...
فقط واسه پیشرفت کارام و ذهنیتم و از لحاظ تئوری گفتم اگه چند که تا کتاب بهم معرفی کنین ممنون مـیشم... چون بین این همـه کتاب نمـیدونم چه چیزیو مطالعه کنم و چه چیزیو مطالعه نکنم...
راستی عذر مـیخوام ولی نیـازی بـه نصب کامنت من نیست چون مـیدونم ربطی بـه نوشته های شما و کارهاتون نداره فقط خواستار کمکی از طرف شما بودم.
بازم ممنون
*************************************************************
با سلام خدمت شما
بنده خدمتتان عرض کردم ، ( اگر مـی خواهیم درون این وادی نکته ای به منظور گفتن داشته باشیم مـی بایست " تفکری را پرورش دهیم کـه به بنیـان مطلب بنگرد " ، و با ابزار تطبیق و تجزیـه و تحلیل ، حاصل مطالعه ی آثار اورجینال را درون بوته ی نقد گذاریم ، کـه مولد تفکر گردیم ؛)
اما اگر فقط جهت از بَر و واگویی دوباره ی آن درون محافل هنری و یـا کمک درسی باشد ، تمامـی آثار نویسندگان غربی منتشر شده درون ایران درون حوزه ی تاریخ هنر ، نقد هنری و تجزیـه و تحلیل آثار بـه کارتان مـی آیند ؛ و بعد از آن بـه این نتیجه دست خواهید یـافت کـه آثار ایرانی درون این حوزه ، ارزش وقت گذراندن را نیز ندارند !؟

رسول امـینی

1390/8/29  10:07:17

نـه بابا امـیدی نیست . بعد جنابعالی سفسطه گو تشریف دارید نـه سفسته گو!!!!!!! خودتان اشتباه منو تصحیح فرمودی کـه به غلط این خصوصیت تفکیک ناپذیرتان را نگویم !!!!!!! من کـه خواستم بـه غلط هم کـه شده[ از زبان طنز یـاد دادی!!!! شما] نگم سفسطه بگم سفسته شاید هم کـه واژه بهتری بود!!
*************************************************************
پاسخ :
آی کیو جان ، بنده شما را سفسطه خطاب کرده ام !! ضمنا ( سفسته ) یعنی چه ؟؟!!

رسول امـینی

1390/8/29  16:07:32

سفسته از جنس همان نوع طنز با علایم تعجب بسیـار هست که همانند صلایق" طنز تعویض!!" نام دارد با این تفاوت کـه بجای معنای گوشت بریـان پخته کـه سازگاری عجیبی با آن جمله بنده داشت!!!!!!!! این بار آقای "ط" جای خودش را با آقای"ت" عوض نموده اند که تا یک خورده با شما طنازی کنند. زیـاد سخت نگیر سلام جان.شما هنوز چشم بصیرت مـیخواهی که تا ‏‎ ‎‏ ‏‎"IQ"‎‏ ما را بهتر کشف کنید. بای بای.
*************************************************************
پاسخ :
آی کیوی عزیز ، اگر " سفسته " معنایی دیگر از ( سفسطه ) مـی داشت ، و با آگاهی بـه تناسب جمله ، واکنش و هدف مورد نظر از کاربرد و ادا آن برجایی نشسته بود ، مقصد و طنازی شما را مـی یـافتیم . اما (سفسته) یک غلط املایی هست که معنی دیگری خارج از ( سفسطه ) ندارد .
از بای بای شما دلخور شدم ، تازه دوستان بـه شیرین عقلی شما عادت کرده اند !؟ اگر خزعبلاتی دیگر به منظور گفتن نداشتید ، همان مبحث " رامتین " را بَزک شده دوباره نشخوار فرمایید ، چون تکرار دوباره ی آنـها از شیرینی کلامتان و خندیدن بـه شما نمـی کاهد !!

فاضل احمدی

1390/8/30  19:20:52

با سلام
جالب اینجاست همـیشـه افرادی کـه مورد خطاب قرار مـیگیرند ( هنرمندان کردستان ، آرت پارادیزو و غیره ) سکوت مـی کنند و افرادی دیگر کـه قضیـه را متوجه نشده اند ، از روی جهل و با عجله حرف هایی را از خود بیرون مـی دهند. جای بسی تأسف است.
آقای محمدی کاش این کامنت ها را نصب نمـی فرمودید ، چون حداقل فقط خودتان مـی دانستید درون سنندج چه اعجوبه هایی فرهنگ و هنر ما را معرفی و از آن دفاع مـی کنند!
ممنون و موفق باشید.
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما
آقای احمدی ، واقعیت فضای فرهنگی و هنری کردستان همـین هست که رؤیت مـی فرمایید !؟
با نصب این نظرات ، ناظران خارج از محدوده ی ما ، مـی یـابند کـه با چهان مـی بایست همکلام شویم ، و جواب سئوال جای خالی بودن وجودهایی کـه روز و شب ، سلوی ارکستر " آزادی بیـان " را بر عهده گرفته اند ، برایشان نایـافتنی خواهد بود !؟ و مـی داند حلقومـهایی کـه با نعره ی دفاع از حقیقت ، شنیدن اصوات دیگر را فالش مـی نمایـاندند ، کمترین شناختی نسبت بـه واژه ی " حقیقت " نداشته و ندارند !؟
با تشکر

منوچ

1390/9/3  13:02:41

ناقلا !
باز کـه دوباره با نام های بامزه ی فاضل و فضله و فضول و فضولات و این جور چیزها به منظور خودت کامنت گذاشتی !!!؟
فکر کردی, کردی وی نفهمـید !؟
اگر سر مبارکتان را از برف کـه چه عرض کنم از منجلابی کـه گرفتار آمده اید به منظور چند ثانیـه بیرون بکشید . آنوقت با چشمان خوآب آلودتان خواهید دید کـه دست کجتان درون نزد همگان رونمایی شده است!
ای کامنتی کـه مـی روی بـه سویش از طرف من ببوسی رویش (آنـهم روی قلابیش !!!)
این هم کـه مـی فرمایید: بگذارید بدانند کـه فضای هنری کردستان درون چه سطح شلم شوربایی ست, اتفاقا درست مـی فرمایید . چون با خواندن پاسخ کامنت های کـه از قلم حرفه ایی و البته دلسوز!!!!! شما تراویده هست . حتما این حلقوم را کـه عر عر مـی زند درک خواهند کرد !!!
شما بـه چنان حقارتی نایل آمده اید کـه اطمـینان دارم جرات نصب تمام وکمال این کامنت را نیز نخواهید داشت و موذیـانـه بخشی از آن را حذف خواهید کرد و با این کار بـه خود بر طبل رسوای خود خواهید کوفت ! و بیش از پیش چهره واقعی و هولناکتان بر همگان معلوم خواهد شد !
شما درون صورت موفقیت درون این بیراهی کـه در آن چموشانـه اصرار مـی ورزید تبدیل بـه امثال قذافی ها و هیتلر ها و صدام حسین ها خواهید شد . هر چند شاید بسیـار خطرناکتر و پیچده تر از این هیولاها !!
این کامنت را نیز بزن تو رگ سایتت حالشو ببر ! مـی دانم کـه خیلی کیفور مـیشی !
این چند روزه کهی فحشت نداده لابد پاک افسردگی گرفتی !!!
بزن روشن شی !!!!
************************************************************<
پاسخ :
نازنین خانم ، ب بـه تخته ، روی سنگ پای قزوین را هم کم کرده اید !!

فاضل احمدی

1390/9/7  12:43:57

سلام
جناب منوچ و غیره
خجالت نمـی کشید از روی جهل بری دروغ مـی بندید؟؟
در ضمن اگر جدیدا" بـه سایت آرت پارادیزو سر بزنید مـی فهمـید حتما تشکر کنند کـه یـادشان انداختم چنین هنرمندانی هم داریم!!

najafi

1390/9/12  00:37:36

سلام
سلام عزیز هرچند با بعضی از حرفهایت موافق نیستم اما هر روز کـه مـیگذره و بیشتر با یک سری از موضوعات درگیر مـیشم حرفهایت درون مورد هنرمندان کُرد بیشتر برام ثابت مـیشـه .
واقعای مثل ماشاالله محمدی و جمشیدخان فرجوند فردا هیچ از هنر بویی نبرده اند از لحاظ تفکر هم واقعا فلجند . ای کاش مـیشد یـه چند که تا از کارها و حرفهاشونو اینجا برایت تعریف کنم ، یعنی واقا تاسف مـیخورم و حالم از یکی مثل فرجوند فرا بـه هم مـیخوره اصلا تصورشم نمـیکردم این ادم که تا این اندازه از لحاظ شعور کمبود داشته باشـه...به خدا قسم نبود این آدم ها از بودنشون بسیـار با ارزشتره...........
*************************************************************
پاسخ :
با سلام
جناب ، هدف و پیمودن مسیر نوشته هایم کندوکاو درون احوال شخصی و زندگی خصوصی افراد نیست ، و اشاره هایم بـه رفتار شناسی بعضی از هنرمندان کُرد را مـی بایست درون تأثیر کردار آنان بر فضای فرهنگ و هنر جستجو کرد . و گرنـه با بـه بحث نشستن زندگی خصوصی فرد ، نمـی توان بـه تجزیـه و تحلیل ساختاری اثر هنری و یـا نوشته های تخصصی هنری اش پرداخت .
اگر مباحث شما نقد و تجزیـه و تحلیل افکار و اندیشـه ی آنـهاست ، درون محضرتان فیض مـی بریم ؛ و اگر درون مـیل بـه مقصود رفتار شناسی و تأثیر آن بر جامعه ی فرهنگی ، و تحلیل آن هست ، درون خدمتتان استفاده مـی نماییم ، و با درج آن درون این قسمت شاید درون روشنایی بخشیدن بر مسائلی دیگر بتوان راهنما بود.
با تشکر

سلام محمدی

1390/9/20  01:21:27

با سلام خدمت دوستان گرامـی
ایـام سپری گشت و فرصتی فراهم آمد کـه دیدگان مخاطب نوشته هایم را با سیمای آقا " سوران " معروف ، روشنایی بخشم ! کـه دریـابید خورجین های سرریز از فرمایشات اندیشمندانـه !! و متفکرانـه !! را چه وجود و با چه توانی بـه منزل مقصود مـی رساند .
http://pirang.blogfa.com
همـین اشاره کفایت مـی کند کـه آقای سوران (ی کـه روی سنگ پای قزوین را کم کرده هست ، و شنیده ها حاکی از آنست کـه نامش درون کنار رکورد دارهای گینس قرار خواهد گرفت) ، آن سبد سبد معلومات را از آثار گرانبهای متفکران ! و دگراندیشانی ! همچون صادق هدایت درون پستوی خویش انبار دارد ، کـه گاه با سبیل ، و گاه با عشوه های انـه ارائه مـی داد !!؟ و اگر درون قسمت نظرات وبلاگ این جمله را درباره آثار گرانبهایش!! از زبان خودش رؤیت فرمودید :
((این داستان سرشار از اشکالات و نقص های داستانی هست واگر خود بخواهم آن را چکش کاری کنم ‘لیستی از نواقصش را ارائه خواهم داد .))
آنرا بـه حساب شکسته نفسی ایشان واگذارید .
غرض ، بـه دیدار بردن دوستان وانی هست که درون این یکسال و اندی با جوکهای گاها بی مزه ی سوران جان ، فرصتی به منظور خندیدن و خنداندن فراهم مـی آوردند ، که تا با دیدنش تصویر بعد پشت فرموده هایش را تطبیق دهند ، کـه موجب برآوردن خنده ای دیگر از ته دل خواهد بود . کـه اگر بـه اندازه ی نخود و یـا پشت ناخنی تعقل را درون چند صد سطر نظرات بی سروته او درون رابطه با مطالب و نوشته هایم نیـافتید ، علتش را بیـابید .
با تشکر

محمد

1390/9/20  10:20:36

دوست!!!!!؟مخاطب !!!!!؟ مگر بجز توهمات ساخته شده درون ذهنت دوستی هم داری!؟ خیـال مـیکنی کیستی؟؟نـه جدی ؟؟ همـین بی محلی ات بس کـه در عرض یک ماه همـین دوستان و مخاطبانت هم حال و حوصله ندارند نظر بدن! برو این بند و بساط رو جمع کن آدم روانی!
************************************************************
پاسخ :
آقای محمد ، امروزه با طی روزگار بر پیچیدگی و دست یـازیدن بـه علم و تخصص هر مقوله نیز افزوده مـی گردد ، کـه شنا گری معمول نیز درون آن حیطه ، یک دوره ی عمر انسان را مـی طلبد و مـی ستاند ؛ و این مـهم را مـی توان درون پیشـه هایی کـه با آنـها روزانـه سروکار داریم نیز ببینیم ، کـه اکتساب از راه تجربه نیز خدشـه ای بر حکم مورد نظر فرود نخواهد آورد . کـه اگر نظاره گر دوخت لباس خودتان درون خیـاطی باشید و با دخالت بیجا و امر و نـهی ( درون رابطه با لباس خودتان ) از درگه متخصص وارد شوید ، محترمانـه ترین شیوه ی برخورد باشما ، وارانداز محقرانـه بـه قصد تمسخر خیـاط و شاگردانش خواهد بود کـه دریـابید شرط ورود بـه تخصص دیگری ، آگاهی نسبت بـه مقوله ی مورد نظر هست که مـی بایست قبلا از اثبات آن برآمده باشید .
چنین امری سالهاست درون کشورهای پیشرفته حل گشته و هر یک درون تخصص و حد خود حضور مـی یـابند ، کـه حتی فروشنده ها را نیز از هم متمایز مـی بینیم ؛ و این درون حالی هست که درون کشور خودمان ، نـه تنـها متخصص رشته ی دیگری کـه از اثبات آگاهی درون موردی کـه وارد گشته هست بر نیـامده ، بلکه خیـاط و بقال و علاف سرکوچه را وجودی مـی بینیم ، کـه در جایگاه متخصص حوزه ی مورد نظر لمـیده ، و نـه تنـها اظهار نظر بلکه براندازی شخص را سرلوحه ی خویش قرار داده و هدف مـی پندارد !؟
همـین شیوه را درون مغازه ها مـی توان یـافت کـه در بقالی ، از شیر مرغ که تا جان آدمـی زاد را مـی توان یـافت ؛ و کتاب فروش را فقط بـه سبب از بر عناوین موجود درون کتاب فروشی اش ، متخصص تمامـی رشته های موجود درون کتابهای مغازه اش ؛ و سی دی و نوار فروش را متخصص موسیقی مـی یـابیم !!؟
در برخورد با آثار و نوشته های بنده نیز همـین مسیر و حرکت را شاهد بوده و هستیم !! کـه مخالفان این قلم همچنانکه از بوی کلامشان نیز پیداست ، درون چند صد برگی کـه در قسمت نظرات و غیره نگاشته اند ، فقط و فقط یک سطر تخصصی را نمـی توان معرفی کرد کـه از دفاع آن برآیند ؛ و نـه تنـها فاقد تخصص هستند بلکه حلقومـی فحاش و دریده را مـی بینیم کـه برای حضورشان دلیلی نمـی توان یـافت !؟
یکی از چهره های شناخته شده ی این وامانده ها " سوران " هست . کافیست شما چند صد سطر نظرات او را زیر و رو فرمایید ، کـه یک مبحث تخصصی بـه اندازه ی یک پاراگراف مربوط بـه نوشته هایم را بیـابید ، کـه خسته و ملول برگشته و نخواهید یـافت.
برای خنده ، اظهار نظر و حکم صادر این بیچاره ( سوران ) کـه هنوز رنگ را از نزدیک لمس نکرده ، درون رابطه با اثر "چارلی چاپلین" بنده درون سایت " کُردیش کارتون " را بخوانید ، کـه دو ماه بعد از این نظر ، مدال طلای معتبرترین فستیوال جهان را از آن خود کرد ، کـه دوستان حرفه ای و دیگر هنرمندان این اثر را جزو بهترین کاریکاتورهای جهان خطاب مـی کنند ، و خودم نیز جزو بهترین آثارم عنوان مـی کنم .
(( جناب محمدی این چیزی کـه شما بـه تصویر کشیده اید هر چیزی مـی تواند باشد غیر از چاپلین ! ظاهرا توهمات ایدئولوژی مابانـه شما کار دستتان داده و کاملا تشخیص چهره ها را درون شما مختل نموده !! باور بفرمایید ضعیف ترین و در عین حال عجیب ترین کاری هست که از شما دیده ام ! ))
و دریـابید کـه حضور چنین بی مایگانی ، درون چنین مباحثی ، فقط واراندازی بـه قصد تمسخر همچون آن خیـاط و شاگردانش را بـه دنبال خواهد داشت ، کـه شما نیز از این قاعده مستثنی نیستید .
موفق باشید .

بی نشان

1390/9/20  10:44:45

با سلام
آقای محمدی : با دوستان تهرانی همـیشـه بـه حماقت و کج فهمـی جناب سوران مـی خندیم ، خبر ثبت نام او درون گینس بـه اینجا نیز رسیده هست !!!

فاضل احمدی

1390/9/20  15:36:56

با سلام
جناب محمد ؛ فکر مـی کردیم امثال شما دیگر زبان بـه سخن نمـی گشایید و خودتان نیز از جملات تهوع آمـیزتان عاصی شده اید !!
آقای سلام محمدی ؛ وصف آثار و نوشته هایتان را حتما از امثال استاد پورپیرار و اهل مطالعه شنید ، نـه این جنس هم ولایتی های بیسواد وحسودمان !!! درون جایی زندگی مـیکنیم کـه فروشندگان و کرایـه دهندگان فیلم ، منتقد فیلم هستند ، بعد در اینجا چنین واکنشـهایی کاملا طبیعی هست !
اقای سوران همانطورکه درون قسمت کامنتهای وبلاگش گفته { اگر بگویم کـه حتی فحش و ناسزای شما درون راستای نقد داستان های این وبلاگ به منظور من لذت بخش خواهد بود.}
خیلی از فحش خوششان مـی آید ، بـه شرط آنکه درون راستای نوشته هایش باشد . محمد جان چند که تا از آن فحشـهای آبدارت را نثار آقا سوران کنید کـه سخت نیـازمند هست ، و دنبال این و آن درون وبلاگهای دیگران ویلان نشود و در وبلاگ دیگران نظر نگذارد و ناراحت نباشد کـه { محل سگی هم بـه دعوت و داستانش نگذاشته اند } !!!!!!!!
***********************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما
آقای احمدی ، اگر نپذیرفتن دعوت جهت مناظره با محوریت نوشته هایم و سکوت ، ازطرف هنرمندانی کـه نقد کرده ام را یـاد آوریم ؛ و مدعی شدن حتی از عهده برنیـامدن روخوانی درست نوشته ام از جانب خوابگاه کاریکاتور کردستان و گروه آرت پارادیزو و غیره ، کـه مـی بایست درون آتلیـه و کلاسشان با حضور بنده و دیگران خلاف آنرا ثابت مـی د ، اما سکوت تنـها راهشان بود را مرور کنیم ،
بعد از چنین سکوتی ، این نطقها و واکنشـهای امثال " محمد " به منظور من و دوستان اهل مطالعه فقط و فقط موجب خنده بوده هست .

صباح

1390/9/20  19:22:22

خدا مـی داند کـه این جناب سوران عزیز چه دماری از روزگار این آقا سلام درآورده کـه : با اینکه خودش درون هیچ یک از کامنت ها و کلا فضای سایت حضورندارد،اما عجب کـه نام زیبای ایشان ازدهان این وامانده ی دیوانـه (استاد سلام عزیز ؛استاد اجباری) نمـی افتد.
احسنت جناب سوران ! کـه این پرمدعای شیزوفرن را اینچنین بـه زانو درآورده ایی !
**************************************************************
پاسخ :
آقای صباح ، درون قسمت نظرات نوشته های " هنرمند درون اسلام ، حقیقت درون کارتون ، و کارتونیستها درون مقام منتقد " درون همـین سایت خزعبلات سوران را با چشم سر مبارکتان دید بزنید، کـه لمس کنید چطور زیر فرمایشاتش زاییده هست . درون رابطه با این نوشته نیز ، سوران جان تکنیک استتار زیر پوشش زنانـه را برگزیده بود ، کـه دم خروسهایش با خود نشان از مبتدی بودن را بـه همراه داشت و چند باری نیز بـه او گوشزد کردم .
خام بودن درون تکنیک استتار از لابلای نظراتش بـه بیرون پریده و تابلو هست ، اما نـه آنچنانکه شیرین عقلی همچون شما تشخیص دهد . از " سامان صولی " بخواهید کـه ماجرای بـه مـیان آمدن اسم " سوران قسمت کُردیش کارتون " درون تهران ، از زبان یکی از اساتید تهرانی را برایتان بازگو کنند ، کـه با مجسمـه ی حماقت ، پریشان گو و بیمار از او یـاد مـی د . ادامـه نخواهم داد چون وقت شیر خوردن و خوابیدنت فرا رسیده هست !؟ خوابهای خوب ببینید !!
لا ، لا ، لالایی ؛ لا،لا، لالایی ......

ریبوار

1390/9/23  23:27:36

باسلام خدمت جناب آقای محمدی
مطالب شما بنیـانی ، واضح وتاثیر گذار است.
درک این فضای نقد به منظور انسانـهای تربیت شده امروزی فوق العاده سخت است،چون آنچنان کـه خواسته اند ما را تربیت کرده اند ، آنچنان کـه هست و باید باشد پرورش نداده اند که تا حقیقت رادرک کنیم.
در کامنت ها مـیبینیم هنرمندان درون جهل مرکب اند ، نـه توان درک مطالب را دارند و قبول نمـی کنند کـه مطالب را درک نکرده اند !! و همـیشـه باعث شرمندگی و از طرفی موجب تأمل بوده کـه فضای مسموم ،انی را تربیت کرده هست که بـه جای تحلیل و بررسی نوشته و آثار ،به زندگی و ریش وسبیل وغیره ... نویسنده مـی پردازند !؟
از طرفی دیگر تحلیل و بررسی ظاهر دلیل بر استدلال حقیقت مطلب تان هست که نمـی توانند یک پاراگراف نظر یـا جوابیـه بنویسند. درمـیابیم درون جامعه هنرمندان(توهمـی ها ) نـه تنـها هیچ متفکری نداریم ، بلکه نمـی توانند کلام حقیقت وغیر خیـالی را درک کنند .

(کاکه سه لام سپاس بؤ روشنبیریتان هه ر بـه رده وام بیت)
**********************************************************
پاسخ :
با سلام و تشکر خدمت شما
جالب اینجاست کـه آقای " سوران " بعد از آنکه آدرس وبلاگش را درون این سایت گذاشتم و همگان را با چهره مبارکشان آشنا ساختم ، چون دریـافت دیگران با او آشنا مـی گردند و مـی یـابند آن نظرات بی شرمانـه و ابلهانـه از کیست ، او را مسخره مـی کنند ، و یـا بـه جهت آنـهمـه اهانت بـه پیـامبر گرامـی اسلام و توهین بـه مسلمانان ، کاری مـی کنند کـه تا هفت پشتش یـادش نرود ، وبلاگش را حذف کرده هست !!!

آزاد

1390/9/24  23:44:57

با سلام و تشکر از شما
آقای محمدی ؛ سوران وبلاگش را دوباره راه اندازی کرد ، اما عخودش را حذف کرده هست !!!!!!؟
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما
آقای آزاد ، سوران جان حداقل مـی داند ، آن سخنان چارواداری و به دور از حتی گرده ی تعقل و تفکرش کافیست ، آبرویش را از منفذ بدنش بر باد دهد کـه با سدراه و بستن پاچه های شلوارش نیز توان نگهداشتن آنرا نخواهد داشت !!
جمله ای از خزعبلات او کـه از دهان صادق هدایت قاپیده را برایتان مـی گذارم کـه عامل سوزشش را شناسایی کنید ، کـه چیزی غیر از بیماری روانی نخواهید یـافت ، کـه آنـهم با همدم شدن چند دقیقه ای با یکی از هم محله ایـهایش برایتان هویدا خواهد گشت .
(( دلیل همـه گیر شدن و عوام پسند بودن اسلام قابلیت ارضای خوی حیوانی وپایین تنـه ای این جماعت هست ))
این تنفر از آن جنس تنفرهایی هست که دکتر علی شریعتی از زبان پدرش ، علت مشکل و تنفر مراجعه کننده از اسلام را ، نـه حاصل تفکر و تطبیق اندیشـه ها ، بلکه مشکلی روانشناسانـه خواند کـه ستم شخصی با نام اسلام درون زندگی آن فرد بـه وقوع پیوسته بود ، ، وهمان مسبب آزردگی و تنفر هم او از اسلام بود .

.

1390/9/26  00:01:56

استاد درباره سامان برامون بگید .
*************************************************************
پاسخ :
فعلا امشب با داستان " بزبز قندی " لا لا کن ، فردا شب حکایت " سامان " را برایت تعریف خواهم کرد .
آفرین بچه ی خوب ، حالا برو بخواب .

از کودکستان عبا

1390/9/26  13:56:32

استاد نظرتون درباره بزبزقندی چیست چرا گرگه نمـیتونـه بخورتش؟ چه جوری بچه هاش داخل معده آقا گرگه توسط اسید معده هضم نشدن؟ بـه کدام دلیل پزشکی و کدام قانون؟؟؟
************************************************************
پاسخ :
یکی از معایب فال گوش ایستادن پشت درون اتاق بزرگترها همـین هست ، چون طرح این سئوالها به منظور شما زود هست ، فعلا بـه ننـه جان گوش سپارید کـه هدف ، لالایی شماست .
بزرگتر کـه شدید جواب پرسشـها را بـه شما خواهم گفت .

.

1390/9/26  15:47:05

http://www.rahimcartoon.com/

از کودکستان

1390/9/26  16:17:38

استاد من با لالایی شما فقط خوابم مـیره اینقدر نگو بزرگ نشدم.قهر قهر که تا قیـامت

دوست

1390/9/26  18:37:41

سلام
http://www.rahimcartoon.com
جناب سامان صولی اول حتما یـادبگیری اگر نمـیدانی از زحمات چندساله استادت تشکر و قدردانی کنی ، اقلا سکوت مـیکردی وبا سخنان و حرفهای زشت بـه آقای محمدی اسم دیگر شاگردانش راهم خراب نمـیکرذی .
هیچوقت از یـادمان نمـیرود کـه آقای محمدی چقدر به منظور تو زحمت کشید ، تاجاییکه گاه و بیگاه بـه منزلشان مـی رفتی و در همـه جا تمامـی تجربیـاتش را بدون هیچ چشمداشتی درون اختیـار تو مـیگذاشت کـه همگی شاگردان بـه تو حسودی مـی کردیم .
لینک خبر جشنواره را درون این سایت گذاشته ای کـه چی ؟ کمترین کار تو بعداز آنـهمـه توهین ، حداقل تشکراز آقای محمدی با خبر همـین انتخاب شدنت بود .

ناصر قره باغی

1390/9/26  23:01:24

با سلام
آقای محمدی ، نکات بکری درون نوشته های شما یـافت مـی شود .
دیدگاه نو و خاص شما درون بحث هنر آن هم درون روزگاری کـه ابراز نظر مستقل و متفاوت جرم محسوب شده و گاها سنگسار شخصیتی بـه دنبال دارد واقعا ارزشمند و قابل ستایش هست . گستره فکری و دید وسیع درکنار تخصص و سبک منحصر بـه فرد شما درون ارائه آثار، دست درون دست هم تمایز مثبتی مـیان شما و سایرهم قطاران ایجاد کرده هست .
صمـیمانـه آرزو مـیکنم کـه در طی مسیر پیش رو همواره موفق باشید .
مـهندس ناصر قره باغی
*************************************************************
پاسخ :
با سلام و تشکر خدمت شما آقای مـهندس قره باغی
بنده همـیشـه مخاطب زحمات و فعالیتهای شما بوده و دنبال کرده ام .

؟

1390/9/27  21:59:39

http://www.rahimcartoon.com /
خدمت جناب آقای سلام محمدی استاد سابق سامان صولی، کـه فن و فوت کوزه گری را یـادشان دادند و به اعضای خوابگاه!!!!!! کاریکاتور تبریک عرض مـینمایم.
**********************************************************
پاسخ :
دوست گرامـی ، این روزها این مردمانِ مغذی بـه دو رویی ، و نئشـه گشته از تزریق حماقت ، و برپا داشتن مأمنی از حسرتهای دیگری ، و چنگ زده بر دامان گرسنـه ای به منظور سیرلمـیدن را چون همـه گیر شده ، " انسان " نامـیده و دورویی و حماقت و د دیگری را امتیـاز، و بر شمردن حسرتهای پرپر شده درون نگاه دیگری را طبقات و مراحل پیموده ی سلوک و خودشناسی نام نـهاده اند .
آری ، امروزه لحظه بـه لحظه تلاش از به منظور ذهن دیگری را یـافتن ، نگاهش را خواندن ، و دلمشغولی راهی به منظور هم او نشان گرفتن ، و گام بـه گام پیش بردن ، ترمـیم ریتم افتادن و دست گرفتنی به منظور برخاستن ، شعف لذت بدرقه ی گام برداشتن را ، همچون شما پاسخگو هستند !!؟ کـه در محکمـه ی شما ، چند سال زحمت به منظور به ثمر رساندن دیگری را جُرم ، و گوشـه ای بس کوچک ازمکافات و مجازاتش را درون قسمت همـین نظرات روا داشته اید !!!
این قصه سر دراز دارد .......

شمس الدین رسولی

1390/9/28  11:35:39

با سلام خدمت دوست گرامـی
آقای سامان صولی ؛ درون هیچ دوره و هیچ رشته ای هیچ فردی که تا آخر عمرش شاگرد استادش نبوده هست . بسیـاری از انسانـها درون دوران شاگردی و پس از مستقل شدنشان یـااز نظر اندیشـه و یـا تکنیک ساختاری راهی متفاوت نسبت با استادشان را ادامـه مـی دهند ، اما تاکنون ندیده و نخوانده ایم کـه شاگردی فقط بـه خاطر تفاوت اندیشـه و یـا تکنیک ، زحمات استادش درون زمان شاگردیش را فراموش کرده باشد بلکه همـیشـه بـه احترام از او یـاد مـیکنند ؛ کافیست شما هرفردی را نام ببرید کـه مـیبینید همـینطور بوده هست . یعنی خودشان بـه اساتید برجسته ای تبدیل شده اند اما باز هم درون بیوگرافی و مصاحبه و .... از زحمات استادشان تشکر مـی کنند و استادش نیز بدون توجه بـه استاد شدن شاگردش ، او را شاگرد خطاب مـی کند و دیگران نیز اورا شاگرد استادش خطاب مـی کنند . بـه عنوان نمونـه آقای هادی ضیـاءالدینی کـه خودشان اکنون استاد هستند ، همـیشـه از استادشان یـاد مـی کنند و بهتر بگویم درون هیچ جا اسم ایشان را زمـین نمـی گذارند کـه مـی توانید بـه مصاحبه ها و سایتها رجوع کنید . و از آن طرف آقای هانیبال الخاص نیز بعد از اینـهمـه سال آقای ضیـاءالدینی را شاگردش خطاب مـی کند کـه باز هم مـیتوانید بـه مصاحبه ها و ... رجوع کنید . همـین رابطه را مـیتوانید درون مورد آقای هادی ضیـاءالدینی و آقای احمد خلیلی فرد نیز ببینید و برای شناخت خودمان از این هنرمندان آنـها را بـه عنوان نمونـه آورده ام وگرنـه سایر رشته ها و در ممالک دیگر نیز همـینطور هستند .
اما و صد اما ، مـیبینیم شما نـه تنـها زحمات استادتان را فراموش ، و نـه تنـها درون رسانـه ای عمومـی درون مقابل توهینـهای بـه استادتان سکوت کردید ، و نـه تنـها درون مقابلانیکه از طرف شما و با دفاع از شما انواع لقبهای زشت و بیشمارنـه را بـه ایشان گفتند و چیزی نگفتید ، و نـه تنـها خودتان نیز توهین کردید ، بلکه اثرتان کـه برگزیده شده را و زحمات روزهای بسیـار آقای محمدی باخو دارد را با این توهین ( آقای سلام محمدی استاد سابق سامان صولی، کـه فن و فوت کوزه گری را یـادشان دادند ) درون سایت ایشان مـیگذارید ؟
وقاحت هم حدی دارد .
**********************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت دوست ارجمندم
آقای رسولی ، چند بیمار و طفل گرداگرد روشنایی چوب کبریت مانند " سامان صولی " ، درون این توهم مـی غلتند کـه ، سامان شاخ غول شکسته هست !! کـه اگر درون معتبرترین فستیوالهای دنیـا نیز طلا مـی ربود ، ذره ای از غبار حماقتش را نمـی زدود و نمِ معرفتی آغشته بـه انسانی زیستن و تعقل را با خود بـه سوغات نمـی آورد .
خدمتتان عارضم اثر ارائه شده ( بیل گیتس ) درون زمان شاگردی او درون کلاسم ارائه گشته ، کـه اصرار خودِ " سامان" بـه بنده جهت شرکت درون این جشنواره را دوستان کلاس بـه یـاد دارند ( و مـی گفت اول خواهید شد ، حیف هست این جشنواره ها را از دست مـی دهید) ؛ کـه به عناوین برگزیده نیـاز ندارم بلکه کارهای مـهمتری دارم و فعلا قصد شرکت درون فستیوالها ندارم را از زبان من به منظور چندمـین بار شنید .
بخش اصلی این جشنواره و جوایز ، مربوط بـه سه اثر کارتونیستهای بلغارستان و ترکیـه مـی باشد ، کـه پنج اثر دیگر برگزیده شده مدالی بـه آنـها تعلق نمـی گیرد . کاریکاتور چهره ، بخش جنبی جشنواره مـی باشد کـه باز هم بدون مدال و رتبه مـی باشد و به عنوان منتخب اسم شده اند ، کـه مسبب عدم شرکت کارتونیستهای حرفه ای گردیده ، و از همـین روست کـه آثار منتخب ، آثاری زیر متوسط آثار برگزیده ی جشنواره های حتی داخلی مـی باشند ، که تا حدی کـه اولین اثر کاریکاتور دوران زندگی " رحیم قراملکی " کـه اثری زیر متوسط آثار کاریکاتوریستهای ایران هست انتخاب شده ، و قابل توجه اینکه خودش نیز جزو هیئت انتخاب بوده هست !
بد نیست بدانید تجزیـه و تحلیل اغراق درون چهره ی اثر منتخب ( بیل گیتس ) " سامان " را همشاگردیـهایش درون کلاس بـه یـاد دارند ، کـه از تجزیـه و تحلیل اثر " سباستین کروگر " به منظور توضیح بـه سامان ، جهت اجرای اغراقی متناسب با چهره استفاده نمودم ، کـه اثر سامان درون توان و بردارنده ی راهنمائیـهایی کـه حتی روی تخته شاسی اش درون کلاس درون رابطه با چهره ی ( بیل گیتس ) برایش کشیدم ، نیز نیست .
اکنون خجالت دارد کـه خبر انتخابی اورا چند بار درون این سایت گذاشته اند ، آنـهم با سخنان توهین آمـیز !!؟ درون حالیکه هنوز نـه درون سایت آرت پارادیزو ، و سایت خودشان نصب نکرده اند !!؟ همچنانکه پیداست نمـی خواهند بزرگ شوند .
آقای رسولی قبلا نیز عنوان داشته ام کـه : بجز انگشت شماری ، قریب بـه تمامـی هنرمندان کردستان وجودی مدفون شده زیر خار و خاشاک " فقر فرهنگی " هستند . کـه هر روزه بر شمار آنـها افزوده مـی گردد و همگی مدعیـان توهم چند هزار سال فرهنگ نیز ، درون ییلاقی کـه هنرمندانشان بـه آنـها هدیـه مـی کنند آسوده خوابیده اند و مغرور و دلخوش بـه اینند کـه چند شاعر را بـه بشریت عطا کرده اند کـه هستی نیز مـی بایست بار تکریم آنـها را حمل و به گردن بگیرد .
با تشکر

ریبوار

1390/9/29  01:41:03

با سلام
آقای محمدی چرا سامان صولی رو غولی کردید کـه هری سامان را ندیده احساس مـیکنـه فوق العاده طراح چیره و زبر دستیـه.
حالا یـه خورده شخصیت و فعالیتش رو براتون مـینویسم کـه خودتون آشنایی دارید
از نظر اندیشـه (یوخته)
شناخت آناتومـی (یوخته)
رنگ شناسی(یوخته)
دفرمـه کار دوباره (یوخته)
و یوخته تر از اینـها شاگردهای کـه زیر دست این چنین استاد یوخته ی یوخته بزرگ مـیشن.
آقای محمدی نـه نصیحت مـی کنم نـه توهین .ولی شما کـه یک جوان متفکر وافتخار آفرین هستید چرا وقت با ارزش تان را به منظور جواب بـه سامان و سوران و .... مـی گذارید.اینـها درست بشو نیستند.!!!!!!
حالا کامنتها رو مرور کنیم 10 درصد نظرات مربوط بـه فراسوی دیدن هست بقیـه نظرات شده سامان .سوران و...... کامنت ها همش شده تیکه پروندن بـه همدیگر .با این جوا بها مـیخواهید شخصیت اینـها رو به منظور ما ثابت کنی، لطف دارید قبلا ثابت شده .آدمـی کـه شعورو معرفت اینرو نداره کـه به استادش (دوست چهار . پنج ساله) توهین مـیکنند دفاع کنـه، درون برابرش سکوت مـیکنـه دیگه حرف زدن درون موردش وقت کشیـه
ما بـه اندازه توان شخص ازش انتظار داشته باشیم.............
ا"ز کوزه همان تراود کـه در اوست ."
فضا داره از با سواد بودن مطالب خارج مـیشـه.
با تشکر از زحمات شما .
**********************************************************
پاسخ :
با سلام و عرض ادب خدمت شما
سخن شما متین و کاملا درست مـی فرمایید ، اما بحث از بچه ای همچون سامان صولی و چند طفل همراهش نیست .
مـی بایست پذیرفت کـه واقعیت جامعه ی فرهنگی و هنری ما همـین هست که درون قسمت نظرات رؤیت فرموده اید ، کـه اگر ناخوشایند هست نمـی بایست با بزکهای چیدمان کلام جلوه ای دیگر بـه او بخشید !!
اگر هنرمندان و دیگر قلم بـه دستان درون کردستان را درون مقابل فحاشان و حلقوم دریده ها، کـه فقط و فقط درون مقابل تحقیق و تفحص و رأی نویسنده ای درون رشته ی تخصصی خویش ، انواع تهمت و توهین را مجازات او مـی پندارند ، مسکوت مـی بینید ؛ درون خارج از فضای مجازی نیز بر همـین منوال آنـها را دیده و خواهیم دید !؟ قلمـهایی کـه در هر زمان سلوی دفاع از آزادی بیـان سرمـی دهند ، خود اجیر شده ای گشته اند کـه در مقابل این قلم زبان بـه بهتان بچرخانند .
هنرمندانی کـه نقد شده اند، بـه مشوقان و یـا نظاره گرانی مبدل گشته اند کـه هر روزه با چرتکه هایشان تکنیکهای نوین فحاشی را بر مـی شمارند و دسته بندی مـی کنند .
دوست گرامـی ، مگر هنرمندان و نویسندگان کُرد ، درون محدوده ی مباحث و مطالبی کـه عنوان کرده ام چیزی به منظور گفتن داشته اند کـه خود را منتظر بر درگاهشان ببینیم کـه در این قسمت فرمایشاتشان را رؤیت نماییم . آنـها چنانکه نشان داده اند حتی درون ایجاد گفتمان ساده ای نیز درمانده اند ، کـه متفکرشان درون جلو جمع از برباد آبروی رفته اش نیز واهمـه ای نداشت و سخن بـه فحاشی گشود . از همـین روست کـه مردم ، همچون وزنـه ای هنرمندانمان را دست آویز درون نظر نگرفته و مخاطب نیز نیستند ، و هریک بعد از عُمری پادو دیگری بودن بـه " غلط " سخن مـی گشایند و سعی درون تطهیر خویش دارند . ازانی کـه جهت ارائه ی اثرشان دو دستی تمامـی امکانات را چسبیده و برخوردارند و به مدد آثارشان بـه نوایی رسیده اند ، اما تمام توانشان را درون عدم برگزاری نمایشگاهی حقیر جهت ارا ئه ی آثارم بـه کار مـی گیرند ، بیش از این انتظار مـی رفت ؟
ازانی نمـی بایست انتظار داشت کـه با توهمـی برآمده از کاسه لیسی دیگری بـه خود مـی بالند ، و یـا بتهای تفکری ذهنیشان را از شعرا و مطربها پرورانده اند ، و به خدایـانی به منظور مردمانی تبدیل کرده اند کـه بسیـار پیشتر از آنـها مسیر را سپری مـی کنند . نویسنده و هنرمند کُردی کـه تنـها افتخارش نشخوار برگردان ته مانده های ذهنی دیگری هست ، عیـان هست تفکری مستقل را درون دادگاه قرون وسطایی خویش بـه ترور شخصیتی و مرگ محکوم مـی گرداند !!
جواز ثبت نظراتی از آن جنس درون سایتم ، دلیلی جز اثبات چند باره ی فضایی کـه در نوشته ام وعده داده بودم ندارد ، که تا جاییکه حتی شاگردانی کـه فقط زحمات چند ساله و تلاشـهای من با آنـها را گناهی برایم دست و پا کرده اند نیز ، با کاروان آنـها همسفر گشته اند .
این قلم ، بدون هیچ واهمـه از بی مِهریـها و حُکمـهایی کـه دیگران صادر کرده و خواهند کرد ، درون پی ارائه ی حاصل تفحص و تفکر خویش هستم ؛ از آن جهت کرور کرور ناسزاهایی کـه ( تنـها بخش محترمانـه ی آنـها را نصب کرده ام ، و چند گونی فحاشیـهای بیشرمانـه را نصب نکرده و در قسمت مدیریت دوستان دیده اند ) بـه اندازه ی پشت ناخنی خلل و یـا مانعی درون راهی کـه پیموده و مـی پیمایم ایجاد نمـی کند ، چراکه " نام و نانم " وابسته بـه هیچ گروه و شخصی نبوده و نیست ، و همچنانکه درون مصاحبه ام نیز درون گذشته عنوان کرده بودم
(( مـهمترین افتخاری کهب کرده ام ، اين هست كه درون اوضاع كنوني هنر كردستان ،‌ وابسته بـه هيچ گروه ،‌آرمان و هنري نيستم ،‌و افتخاري بالاتر از كسب عناوين درون جشنواره ها ،‌چاپ نشدن مقاله هايم و حتي عدم مجوایشکاه، مصاحبه ها و جالب تر از همـه عدم انعكاس عناوين برگزيده درون هيچ يك از نشريه ها و رسانـه هاي محلي درون طول دوران فعاليت هنري من بوده هست ، و در چنين شرايطي كه مسئولين و هنرمندان، خود را درون حد راهبر انديشـه ديگران مي گيرند ،‌ عدم حمايت آنـها خود افتخار بزرگي هست كه خدا منت گذاشته و شامل حال من كرده هست .))
با تشکر فراوان از توجه شما

عارف محب الله

1390/10/4  11:21:52

امروز بـه بسیـاری از وبلاگ های دولتی اسرائیل 10 ها نامـه نوشتم و از روی قران و تورات بـه دولت مردان اسرائیل ثابت کردم کـه ناصر پورپیرار شخص شیطان هست و بـه اونـها گفتم کـه اگر مـیخواهند لطف خدا را متوجه خود کنند حتما شخص شیطان یعنی پورپیرار را جلوی چشمان تمام جهانیـان بکشند .

ولی کامنت و نامـه های من درون کمتر از 10 دقیقه حذف شدند . چونکه نام پورپیرار را ذکر کرده بودم .

اسرائیلی ها امروز شجاعت پدرتشان داوود را ندارند وگرنـه بمبی را درون دفتر شیطان کار مـی گذاشتن کـه صدای انفجارش تمام تهران را بلرزاند که تا تمام جهان بدانند کـه ناسزایی گویی بـه خداوند چه عاقبتی را درون بر دارد .

برخی نامـه هایم بـه رئیس حزب کادیما درون این ادرس ثبت هست :

http://zxcv1125.blogfa.com/comments/?blogid=zxcv1125&postid=149&timezone=12600

ساسان

1390/10/5  19:13:12

استاد عارف محب الله نیکوی پارسی تبار آریـایی جوهر پیرو احورآمزدا . از اینکه نامـه نیکوی جنابالی به منظور هسته جوانان نیکوی آریـایی هم ارسال گشته مـیباشد ، تشکرات نیکو مـیدارم. این هسته آمادگی خویشتن را به منظور بمب گذاری درون دفتر کار و دفتر منزل ناصر پورپیران سردسته دشمنان نزاد نیکوی آریـایی اعلام مـیدارم. از جنابالی خواهش مـی دارم اگر موافقت مـیدارید با ارسال هزینـه های اینکار بسیـار زیـاد فراون مـهم و ختیر و نیکو موافقت بنمایید و مواد اولیـه بمب را به منظور این هسته از طریق ایمـیل ارسال بگردانید که تا جوانان هسته این ماموریت بسیـار زیـاد فراوان مـهم و ظروری را بـه انجام برسانند.

ضمنا بـه اطلاع جنابالی مـی رساند کـه ما ضرورت مـی دارد که تا شیخ طادی کارگردان فیلم نانیکوی شکارچی شنبه را نیز ترور بگردانیم. درون این فیلم نانیکو جنابالی درون شکل یک خاخام بدجنس تصویر گشته اید و این فیلم جنابالی را درون لباس یک خاخام نیکو تمسخر نموده مـی باشد . تمام سخنان نیکوی جنابالی درون نامـه نیکویتان درون این فیلم نانیکو بر زبان یک خاخام جاری گشته مـی باشد و این شیخ طادی بـه جنابالی بی احترامـی نموده مـی باشد و ما حتما وی را ترور بگردانیم. ضمنا از جنابالی درون خواست مـی گردانم کـه خویشتن خود را پیرو اوستا معرفی بگردانید نـه پیرو قرآن عربها ، چونکه قرآن عربها را از روی ابستای ما نبشته اند و این امر را استاد شجاع الدین شفا شجاع دل اسبات نموده مـی باشن.

ضمنا هسته جوانان نیکوی آریـایی به منظور همکاری درون اجرای فوریم دومـی آمادگی خویشتن را اعلامـیه مـیدارد .

ریبوار

1390/10/12  12:22:35

ادعا ، تمدن وفرهنگ چند هزار ساله کردها .؟!!!
نقد و تاویل مقاله را این متمدنـها درون قضاوت ظاهری وتوهین و هک وحالا هم درون تعطیل کلاس مـی بینند . ادعا با عمل فاصله سال نوری دارد. دور از ادعاست(که درون پیری کودک ماندن) بعد از چند هزار سال تمدن نقد را اینچنین پاسخ بدهند .
یکی از این دو را قبول کنیم چند هزار سال دور ازانسانیت زندگی کرده ایم یـا تمدنمان بـه سده هم نمـی رسد.که جواب یک شخص توانا رادر تعطیل کلاس و چاپ ن مقالات وغیره ........... بدانیم.
دوست عزیز به منظور هر انسانی بـه اندازه درون ک و فهمش قدم بردارید . آموزشگاه .... حتما به خودش مـی بالید کـه شما مدرسشان هستید و در مقابل همـه رفتار و واکنش ها قد علم مـیکرد وسر تعظیم فرود نمـی آورد . به منظور انسان ذلیلانـه تر ازاین نیست کـه جسمش آزاد و فکرش.

«خدایـا من مواظب دشمنانم هستم تو مواظب دوستانم باش (..........)»
سر تعظیم فرود نمـی آوریم آنطور کـه حقیقت دارد فکر مـیکنیم . و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
**********************************************************
پاسخ :
اگر همـه ی آنـها با هم اندیشی نیز ، یـارای ارائه ی پاراگرافی مستدل و منطقی درون جواب نوشته هایم را داشتند ، بـه چنین حرکات و سکنات ابلهانـه ، غیر انسانی و دیکتاتور منشانـه ای روی نمـی آوردند و متوسل نمـی گشتند ؛ و توان خود را درون این چند سال با تعطیلی کلاس ، عدم مجوز نمایشگاه ، حرفهای چاله مـیدانی و حرکات رزمـی نمـی آزمودند !!؟
به گفته ی یکی از اساتید ، هنرمندان کردستان ذهن خود را با نوشته های چند برگ فتوکپی ( صادق ایوبی ) درون هفته نامـه ای محلی پرورانده اند ، و آنچنان ضعیف گشته اند ، کـه از عهده ی درک و دریـافت نوشته ای همچون " فراسوی دیدن " بر نمـی آیند و مـی بایست درون شرایطی جرعه جرعه بـه آنـها مـی چشانیدم ، که تا اینچنین افسار گسیخته نگردند کـه از بر باد آبرویشان نیز واهمـه نداشته باشند !!
این وامانده ها هنوز درون حیرت آدرس منبع فتوکپی های " فردین صادق ایوبی " درون نوشته ی چند سال پیشم بـه سر مـی برند ؛ و هیچگاه آنـها را مخاطب متفکر نوشته هایم درون نظر نگرفته ام ، بلکه پیش بینی هایم درون رابطه با رفتار شناسی شان را واقعیت بخشیدند و اثبات گشت ، حتی درون ایجاد گفتگویی دوستانـه و ساده نیز ناتوانند ، و در مرداب " فقر فرهنگی" دست و پا مـیزنند کـه لاجرم بیش از پیش فرو مـی روند . همچنانکه قبلا اشاره داشته ام ، سطح آگاهی مردم بسیـار بالاتر از توان بـه اصطلاح روشنفکران و هنرمندان ما قرار دارد و همـین مسبب فاصله ی بتهای ذهنی بـه اصطلاح روشنفکران و هنرمندان با مردم مـی باشد ، و مخاطبان آنـها نیز نیستند .
دیروز درون گفتگویی دوستانـه درون یک آموزشگاه ، درون فاصله ی چهار ساعت فقط و فقط از درج چند کلمـه ی من درون پاسخ فحاشان درون قسمت نظرات مـی نالیدند !!!! و دیگران دیدند آنچنان کینـه بر دل دارند کـه حتی از سخن گشودن بـه توهین چهره بـه چهره درون مجمعی عمومـی نیز ابایی ندارند .
یکی از آنـها فعالیت دوست مشترکمان را حقیر مـی شمرد کـه ایشان چندین مقام اول کشور را درون کارنامـه ی خویش بـه ثبت رسانده اند !! درون حالیکه خودِ او با ارائه ی بیوگرافی خویش جهت ثبت درون سایت " انجمن نقاشان ایران " بـه یک مقام دانش آموزی ، و چند نمایشگاه گروهی درون سنندج ، افتخار کرده و خویش را با آن معرفی مـی کند !!؟

هنر شناس

1390/11/3  16:35:37

آقای محمدی اگر شماهم مانند هنرمندان دیگر فقط ایده ها و فکرحاکم بر هنر را بازتاب مـی دادی و گرداگردمسئولان استانی مـی چرخیدی و .... با توجه بـه توانایی تان درون نقاشی و کاریکاتور اکنون آثار شمارا درون نمایشگاهها مـی دیدیم و هر ماه با شما مصاحبه مـی د و هر ارگان جداگانـه همچون هنرمندان دیگرشمارا شـهروند نمونـه و .... مـی نامـیدند و هر کدام جداگانـه جایزه مـی دادند و در سایتها معرفی مـی شدی و برای هر افتخارتان ارشاد اسلامـی از شما تجلیل مـی کرد و پلاکارد مـی گذاشتند و با افتخار هزینـه نمایشگاهتان را برعهده مـی گرفتندو هزاران وظیفه دیگر کـه باید انجام مـی دادند . اما حالاچی؟ راستی کـه شرم اور هست که خودمان را فرهنگی بدانیم و در برابر هنرمندی کـه فقط شاهد توانایی نقد از او بوده ایم چنین واکنشـهایی را ببینیم . شرم اورتر انست کـه هنرمندان ادعا دار تفکر درون برابر انـهمـه ناجوانمردی هیچی نمـی گویند و با خیـال راحت مشغولب درون آمد خود هستند و افتخار هم مـی کنند کـه صدای مظلومان و غیره هستند و حقیقت را بازتاب مـی دهند . فضایی کـه شما بوجود اوردید و انـها سکوت د نمونـه خوبیست کـه همـه مدعیـان بـه نوعی سر درون آخور دارند .
آقای محمدی سکوتشان تنـها بـه دلیل بیسوادیشان نیست ، ان هست اما مـهمتر از ان این استکه نمـی خواهند با دفاع از شما هزینـه و سود لازم را از انـها قطع کنند وب و درامدشان نوسان پیدا کند . خودم از زبان چند هنرمند پیشکسوت شنیده ام کـه نوشته های شما را قبول دارند اما دلیل مـی اوردند کـه فضا مناسب نیست!
درود و سپاس
**********************************************************
پاسخ :
جناب هنر شناس ، درون فضای کنونی درون هر نقطه از زمـین و هر مجمعی ، صدای برخواسته از خود بودن را کـه پژواک روشنگری اش ، چُرتهای بعد از آرامش و لمـیدن درون تحمـیق را مـی پراند ، یک نوع جوابگو هستند و آن سلب تریبون و حمله بـه شخص از راه و مسیر گونا گون هست . از همـین روست کـه در هر نقطه از جهان تریبون را از بنیـان اندیشی مـی ستانند و جرأت همگامـی با آن را ندارند ؛ و تمام نیرویشان را درون سد راه نمودن مسیر تفکر بنیـانی بسیج نموده اند . اگر شما مستندهای آقای مجتبی غفوری را برروی هیچ یک از آنتن های ممالک دیگر نیز نمـی بینید و آثار هنرمندان و نویسندگان دیگر را بدون آزار و با پشتیبانی مـی یـابید ، بدانید هر یک از آنـها بـه نوعی سود لازم جهت هموار نمودن مسیرشان را درون بطن خود ذخیره دارند و همـین سبب جواز ورود و حمایت از آنـها بوده هست .
در اینجا نیز همـین مسیر را مـی پیمایند ، کـه اگر درون پی معرفی اثر و یـا شخص هنرمند و یـا نویسنده از هم پیشی گرفتند ، و آثارشان را بدون آزار و با حمایت ارائه نمودند ، بدانید از سود لازم جهت تحقق اه برخوردار هستند . کافیست بر روی آثارشان فونمایید کـه توشـه ی لازم جهتب جواز و محبوبیت را بیـابید کـه هر یک را با سود متفاوت و از مسیر مختلف درون پی گذران مسیر ببینید .
به قول استاد پورپیرار کـه چند هفته ی پیش درون رابطه با تعطیلی کلاسم فرمودند (( افتخار بنیـان اندیشان درون این هست که وسیع ترین خصومت یـهودیـان و کوچک ابدال های آنان را برانگیخته و در صفوفی فعلا کم نفرات، اما با قدرت و اقتدار، بـه قلب ترهاتی زده اند کـه کنیسه و کلیسا درون ۵۰۰ سال اخیر بافته اند. مسلما جبهه دروغ درون جهان تاکنون چنین ضربه ای را دریـافت نکرده بود کـه حاصل مقاومت بنیـان اندیشان است.))
جناب هنر شناس ، بنده درون پی ارائه ی یـافته های خویش هستم ، و بد آمد دیگران خللی درون مسیری کـه مـی پیمایم بوجود نخواهد آورد ، و اعمال غیرانسانی آنـها درون برابر این قلم به منظور معرفی شان کافیست .
با تشکر

ساسان

1390/11/7  13:40:29

سلام آقای محمدی
این سایت را دیده اید ؟
www.kurdonline.com
اسم و آثارهمـه شاگردان ضیـاالدینی درون آن وجود دارد. هنرمندان دیگر هم هستند ، اماتنـها اسم و اثارشمانیست!
جالب هست که درون بیوگرافی انـهاچیزی به منظور افتخارنیست و فقط چندنمایشگاه گروهی دارند . درون سایتهای دیگر هم کـه اسم هنرمندان و بزرگان و یـا مشاهیر کردستان را مـیگذارند همـین هست و اسم و آثار شما هم باز درون انـها نیست. آدم از اینـهمـه تبعیض و حسادت حالش بهم مـیخورد.اینـها چقدرعقده ای هستند. درون صورتیکه اگر تمام افتخارات انـها را باهم جمع کنند بـه اندازه شما فعال نبوده اند و مقام ندارند.
همـیشـه موفق باشید
**********************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما
آقای ساسان ، بنده درون پی ارائه ی آثار و تفکر خویش هستم ؛ و به چنین عناوین ، لقب ها ، تجلیل و معرفی هایی نیـاز نداشته و ندارم .

تقلب شناس

1390/11/8  12:21:07

آقای محمدی واقعا خودتان حالتان از این همـه مظلوم نمایی و ریـاو نفاق بـه هم نمـی خورد!؟ و ازاینکه مدام مجبور مـیشوید به منظور خودتان کامنت هایی با مضمون هایی کـه دوست دارید نصب کنید و آنوقت با آب و تاب بنشینید و پاسخ بگویید، احساس حقارت نمـی کنید !!!
چرا سعی مـی کنید از خودتان تصویری بسازید شبیـه "حبه انگور" کـه درمحاصره گرگ های درنده و روباهای مکار قرار گرفته هست !؟ چرا دوست دارید بـه شما ترحم کرده و بگویند : بیچاره آقا سلام !!!؟
جدا کدام آدم خنگ و کودنی ست کـه تشخیص ندهد این "هنرشناس"محترم همان شخص سلام محمدی ست !!!!؟
************************************************************
پاسخ :
عزیزم ، دل آدمـی به منظور در حقارت لولیدن امثال شما مـی سوزد ، کـه در فاصله ی چند ماه درون برابر این نوشته ، فقط بـه چنین سخنان بی مایـه و طفل مآبانـه چنگ زده اید و از تکرار آن سیر نمـی گردید !!؟
راستی چرا با همان نام " منوچ " نظر نگذاشتید ؟!!

.....

1390/11/8  19:08:51

اقای محمدی منم بانظر ریبوار موافقم کـه اگرکامنتها رو مرور کنیم 10 درصد نظرات مربوط بـه فراسوی دیدن هست بقیـه نظرات شده سامان .سوران و...... کامنت ها همش شده تیکه پروندن بـه همدیگر .با این جوا بها مـیخواهید شخصیت اینـها رو به منظور ما ثابت کنی، لطف دارید قبلا ثابت شده .
لطفاازاین نظرهارا نصب نکنید کـه سطح شما وسایت پایین نیـاد
**********************************************************
پاسخ :
دوست گرامـی ، بنده مباحث حاصل و ثمره ی تفکر خویش را درون چند صد برگ ارائه داده ام ، و نمـی توان گفتگوهای قسمت نظرات را با آن سنجید . اگر شما تمامـی سایتها و وبلاگها را نظاره فرمایید ، خواهید دید کـه بیش از نیمـی از نظرات و یـا بیشتر ، نامرتبط با مبحث مطرح شده هستند ، طوریکه حتی وبلاگ و سایت نویسندگان مطرح نیز چنین هستند و شما نمـی توانید آنرا بـه حساب صاحب سایت واگذارید و او را با آن بسنجید ، بلکه نوشته ها و آثاری کـه سبب بوجود آمدن سایت شخص گشته معرف اوست و با آن اندازه گرفته خواهد شد .
در این قسمت نظرات ، بنده نیز همچون دیگران ، فقط و فقط جوابگوی مخاطب بـه تناسب و دلیل درج نظر و حضورش خواهم بود ؛ کـه متفکر و مخاطب نوشته ها و آثارم با برانداز نظرات دیگران ، آنـها را وزن مـی کنند و از واکنش و حد آنـها آگاهی مـی یـابند ، و تصمـیم مـی گیرند مخالفان چیزی درون چنته دارند یـا خیر ، کـه در آینده نیز قابل استناد خواهد بود . البته درون رابطه با مخالفان نوشته هایم ، خود آنـها نیز حد و اندازه ی خویش را مـی دانند و به همـین دلیل با نام مستعار و هردَم بـه یک اسم نظر مـی گذارند ، چراکه حداقل مـی دانند درج نظر درون آن سطح با نام اصلی کافیست کـه مورد مضحکه قرار گیرند ، و اگر سطری قابل اعتنا داشتند دیگری را مفتخر بـه ثبت آن نمـی گرداندند و با نام اصلی خویش نصب مـی د .
با این نگرش شما به منظور نشان و خطاب قرار سطح اندیشـه ی این قلم ، تمامـی نوشته هایم را مطالعه فرمایید ، کـه معرف من آنـهاست .
موفق باشید .

آگاه

1390/11/9  01:26:07

سلام . یکی از دوستام مـیگفت از اقای عرفان شـهیـاد دوستتان شنیده کـه نوشته های سلام محمدی را هر دانشجویی درون تهران این قضایـا را تمام ، و سلام محمدی درون این فضای بسته تکرار کرده فکر مـی کنند چیزی گفته . درون مورد نقاشیـهاو کاریکاتورها م گفتن کـه چیزی نیستند از این وآن کپی مـیکنند
بیخودی خودت را شلوغ نکن
**********************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما
در قدم نخست مـی بایست دریـافت کـه هر وجودی بـه سبب برخورداری از توانایی تکنیکی درون محدوده ی فعالیتش ، جواز ورود و دست یـازیدن بـه سایر فنون را نمـی توان به منظور جولانگاه او هموار دانست ، چرا کـه توشـه ی رهیـافت بـه مسیر دیگری را با خود نداشته کـه به مدد آن درون آن راه نیز بتازد .
بالاخص درون کردستان ، بـه علت عدم آگاهی و نو ظهور بودن نوشتار و تفکر و غیره ، چنین امری را درون هر حوزه مـی یـابیم ؛ کـه دیگری را درون تخصصی بیگانـه با آن ، مشغول اجرا و اظهار نظر و تخطئه ی دیگران مـی بینیم کـه در بیشتر موارد ، اندک شناخت و معرفتی هم نسبت بـه برقراری دیـالوگ و گفتمان محترمانـه را از آنـها سراغ نداریم .
به عنوان مثال هر نقاش ، نوازنده ، مجسمـه ساز و غیره را بـه سبب توان فنی درون حوزه ی خویش ، نمـی بایست صاحب رأی درون محدوده ای دیگر، و یـا متفکر و روشنفکر خواند ؛ مگر اینکه توانایی خویش را درون فنون دیگر و تفکر ، آزموده و از عهده برآمده باشد کـه قابل رجوع گردد .
با این مقدمـه ، این قلم درون کردستان ، هنرمند و یـا نویسنده ای را نمـی شناسم کـه توان ورود بـه یکی از مدخلهای گشوده درون نوشته هایم را داشته باشد . این حُکم خدایی ناکرده برآمده از غرور کاذب و یـا خودشیفتگی نیست ، بلکه واقعیت را باخود حمل مـی کند ، واقیعتی عیـان به منظور این قلم کـه چند سال با حضورم آنـها را محک زده ام . درون ضمن اثبات آن نیز بـه سادگی آب خوردن هست زیرا از منکران و مدعیـان مـی توان پرسید ، پاراگرافی از نوشته ای درون این راستا کـه نویسنده و هنرمند دیگری عرضه داشته هست را آدرس دهند ؟ یـا کدام قلم درون کردستان پاراگرافی تخصصی درون برابر نوشته هایم تاکنون نگاشته هست ؟! کدام بـه اصطلاح صاحب رأی تاکنون فهم و توان ایجاد گفتمانی تخصصی داشته هست ؟! و مـی بینید کـه لال مـی شوند .
اما و صد اما ، بنده با سند مـی توانم دهها و صدها حرکات و برخوردهای غیر انسانی ، بچگانـه و چارواداری را از همـین مدعیـان تفکر و آزادی بیـان بـه حضور خوانم ، کـه هر یک به منظور خطاب آنـها بـه عنوان آدمـهایی بـه دور از فرهنگ کفایت مـی کند ؛ کـه آخرین حرکت انسانی آنـها تعطیلی کلاسم درون آموزشکده ای حقیر ، درون شـهر محرومـی همچون سنندج هست . و هر یک سرگرم بـه نشخوار توهمات دیگرانند کـه در عوضِ خوش خدمتی ، نامـی بیـابند ، که تا نانی بخورند .
اکنون بـه آقای " عرفان شـهیـاد " بپردازیم .
در صفحه 106 " فراسوی دیدن " خطاب بـه اعضای هنر جدید کردستان نوشته ام .
(( لازم بـه ذكر هست كه چنين كساني نـه درون حد خطاب درون اين نوشته ،كه نشان از بي عيار گرفتن تفكري فتوكپي شده و برآمده از رنج و آمال ديگري است. ..... كه اصولا تفكري خسپيده درون پناه و زير دست فردين صادق ايوبي را ديدن، خطا هست . چون فتوكپي هاي فردين صادق ايوبي را كپي كردن قابل خواندن نخواهد بود. و پيداست از چنين پدري هنري ، چه فرزندانی هنري پرورش خواهند يافت !!؟ ))
پس این سخنان آقای شـهیـاد و غیره درون پیله ی تنـهایی خودشان ، بیشتر مبحثی زنکی نام مـی گیرد کـه حاصل واماندن درون برابر دیگری هست . این قلم بـه عنوان همکلاس و هم صنفی ، ایشان را درون اندازه ای کـه حضور داشته اند ، دیده و احترام گذاشته ام ؛ اما ایشان پیداست بـه گفته های بچگانـه دلخوش اند کـه هرازگاهی درون محفل این و آن بنده نوازی مـی کنند ، و چند بار شنیده ام . چون آقای شـهیـاد پای را از گلیم خویش بیشتر دراز کرده اند نکاتی را بیـان مـی کنم کـه با یکی دیگر از مدعیـان بیشتر آشنا گردید .
در حوزه ی تئوری :
با توجه بـه همکلاسی بودنم درون هنرستان و دانشگاه با ایشان ، بنده ندیده ام کـه ایشان درون حوزه ی تفکر و تئوری هنر، و اصلا نوشتن چیزی به منظور ارائه داشته باشند !! درون محدوده ی مباحثی کـه در نوشته هایم عنوان کرده ام ، مـی دانم کـه عرفان شـهیـاد حتی کتابهای مربوط بـه آن را تاکنون ندیده و تورق نفرموده اند و کاملا نا آگاه بـه این مسائل هستند ! و اگر درون محدوده ی نوشته هایم توانستند حتی پاراگرافی نـه از دانشجویـان ، بلکه از اساتید و کتابها و حتی وبلاگها را آدرس دهند قابل اعتنا خواهد بود ، اما مـی دانم کـه اهل مطالعه نیست کـه بیـابد و خواسته خودی نشان دهد ؛ و اگر بـه دیگران نیز بسپارد بدون شک نیـافته و نخواهند یـافت . حتی مطمئنم اگر از ایشان بطلبید دو دقیقه درون رابطه با نوشته ام برایتان بگوید ، مـی یـابید توان بازگوی مطالب را نخواهد داشت چراکه از عهده ی درک و دریـافت آن برنمـی آید ، چون تمام سواد آنـها سپری چند واحد تئوری درون دانشگاه هست . جواب بنده بـه نظر جناب " ریبوار " را اگر مطالعه فرمایید ، آموزشگاه و افرادی کـه عنوان کرده ام ، آقایـان ( شـهیـاد و ستاربخش ) بودند کـه از آوردن اسم آنـها خودداری کردم ، کـه دریـابید حتی درون ایجاد گفتمانی دوستانـه نیز عاجزند . و اگر شما درون نظر بعدیتان اسم اصلی خود را نوشتید ، خدمتتان خواهم رسید کـه همدوش هم بـه آموزشگاه آنـها رویم ، که تا با چشمان خودتان ببینید درون برابر پرسش من درون رابطه با نوشته ها و آثارم توانگشودن ندارند ، هر چند دیگران دیده اند . و لمس کنید کـه حتی اسم چند کاریکاتوریست را نیز نمـی دانند که تا آثار بنده را درون آنـها جستجو کرده باشند !!
در حوزه ی عملی .
در رابطه با فعالیت چندین ساله ی ایشان درون حوزه ی تخصصی خودشان حتما خدمتتان عرض کنم ، بـه صورت مداوم درون فستیوالها شرکت داشته اند ، اما آثار ایشان حتی بـه نمایشگاههای داخلی نیز راه نیـافته هست !!؟ ( جهان اسلام ، هنر جوان و ..... ) کـه اثبات آن نیز ساده هست .
ایشان انقدر از ترد شدن و عدم ورود بـه نمایشگاههای حتی داخلی دلزده هستند ، کـه در چند برخورد و احوالپرسی بامن درون حضور دیگران ، چندین مقام اول کشور یکی از دوستان مشترکمان را حقیر مـی شمرد و از آن رنج مـی برد !!؟؟ اما اگر بیوگرافی ارائه شده ی خودش جهت شناسایی درون انجمن نقاشان ایران را رؤیت فرمایید ، خواهید دید کـه به یک مقام دانش آموزی سال 79 ، کـه به اشتباه 80 نوشته هست مـی بالد !! شما این حرکت ، و دلخوری از چندین بار موفق شدن همکلاسی اش درون کشور را چه اسم مـی نـهید ؟ حرفهای غیر تخصصی و بچگانـه درون رابطه با آثار و نوشته هایم درون جمع چند بچه را چه خطاب مـی کنید؟
خنده دار اینکه عرفان شـهیـاد درون بیوگرافی اش ، " شرکت درون جشنواره ی پرتره بی پی ، 2011 لندن " را ثبت کرده هست !!؟
http://iranpainters.com/sn/members/pt/full/id/1384/lang/fa
اما اگر شما بـه سایت جشنواره رجوع فرمایید و 50 شرکت کننده درون نمایشگاه را ببینید ، اسم هیچ هنرمند ایرانی را نخواهید یـافت !؟ چرا کـه اثر او بـه نمایشگاه را ه نیـافته و تأیید نگردیده هست .
http://www.npg.org.uk/whatson/exhibitions/bp-portrait-award-2011/the-exhibition/exhibitors.php
مـی بینید کـه اینان بـه دلیل عدم درج یک عنوان و فعالیت معتبر درون بیوگرافیشان چطور بـه دروغ متوسل مـی گردند . امثال آقای شـهیـاد مـی بایست دریـابند کـه با تخریب دیگری پله های بـه اصطلاح ترقی و موفقیت را نمـی توان طی کرد ، بلکه با پشتکار و توان بیشتر درون این امر مـی توان گام نـهاد ، کـه انشاءالله درون آینده با تلاش بیشتر شاهد دریـافت عناوین معتبری درون کارنامـه ی هنری ایشان باشیم ، کـه تاکنون به منظور او دست نایـافتنی بوده هست .
مـی بایست درون نظر داشت همچنانکه دوستان ، همکلاسیـها و شاگردانم آگاهی دارند ، بنده چندان تمایلی بـه شرکت درون فستیوال و جشنواره نداشته و ندارم و هیچگاه برنامـه و آثارم را با جشنواره ها منطبق نمـی گردانم کـه مقام آور گردم . همچنانکه درون مصاحبه ی قبلی ام نیز عنوان کرده ام ، این قلم فقط درون فاصله ی سالهای 76 که تا 79 و 87 که تا 89 درون همان چند فستیوال شرکت داشته ام کـه در بیوگرافی ام مـی بینید ؛ اما دیگرانی امثال آقای عرفان شـهیـاد ، سیروان کنعانی و غیره از دوران هنرستان که تا هم اکنون درون دوسالانـه ها و غیره مداوم شرکت داشته اند ولی بـه نمایشگاههای داخلی نیز راه نیـافته اند ، کـه آنـها را بیش از حد و اندازه ی خودشان درون نظر آوریم کـه ، نوشته ها و آثار من با چند کلام برآمده از تنگ نظریشان رنگ ببازد . وشاید که تا آخر عمرشان نیز نتوانند بـه یک فستیوال معتبر جهانی ، حتی ورود پیدا کنند . درون رشته ی کاریکاتور نیز بنده فقط هشت ماه فعالیت داشته ام ، یعنی فاصله ی ارائه ی اولین اثر که تا آخرین اثرم و شرکت درون فستیوالها هشت ماه مـی باشد ؛ کـه مـی توانید با حضور بیست سال ، و یـا ده ساله ی دیگران بسنجید کـه یک عنوانب شده ی معتبرهم ندارند .
پس چنین مویـه هایی درون تنـهایی خودشان ، غیر قابل اعتنا و تأسف برانگیز هست ، و به کار معرکه گیری درون جمع چند طفل گرداگردشان مـی آید .

شاداماد

1390/11/9  19:51:09

غيبت، تخريب، تزوير، بچه بازي، حقارت و از همـه بيشتر و مـهمتر نفرت پراكني از ويژگيهاي مـهم اين سايت وصاحب مدير سايت و نوشتهاي بانمك ايشان هست .
كه اگر اين موارد را از آن بگيريد بـه طرز غم انگيزي درون خواهيد يافت كه چيزي براي گفتن و خودنمايي نخواهد ماند و بيشتر از دو،سه نفر مخاطب جذب نخواهد شد.
جناب آقاي محمدي نيز همچون برخي سياستمداراني كه بـه دروغ وجنون شـهره اند بـه شدت نيازمندجنجال آفريني و خودنمايي و در صورت لزوم مظلوم نمايي هست .
آقاي محمدي شما كه مخالفانتان يا بهتر هست بگوييم منكرانتان را بـه دليل عدم درج عنوان اصلي و شناسنامـه يشان بـه ترس از مسخره شدن متهم مي كنيد بعد با اين استدلال ميتوان بـه اصطلاح حاميان و مريدانتان را هم متهم بـه ترس از مسخره شدن بـه دليل همراهي با فردي همچون شما متهم ساخت ! چرا كه ايشان نيز هيچگاه جز درون مواردي با نام اصلي خود ظاهر نشده اند. كه همان اندازه ظاهر شدن با نام اصلي را نيز درون مخالفانتان ميتوان يافت !
خدمت آن دوست عزيزي كه اظهار داشته بود تنـها 10 درصد نظرات دررابطه با نوشته جات جناب محمدي ست و باقي نامرتبط هست اين سوال را ميپرسم كه ممكن هست بفرماييد آن 10 درصد كدام هست !!!؟
واگر نظرات( چه مخالف و چه موافق) نامرتبط و غير جدي ست هست واقعا دليل آن چيست ؟
شگرد چناب محمدي درون برابر مخالفانشان: اقدام مذبوحانـه بـه تحقير ، بـه رخ كشيدن خود، تمسخر، تخريب شخصيت و هو كردن هاي بچگانـه هست !!!
پس انتظار داريد انساني داراي غرور و شخصيت و از لحاظ رواني سالم و متعادل با موجودي همچون جناب محمدي كه گرفتار جهل مركب هست ، بـه بحث هاي جدي بپردازد !!
عمده نظرات تاييد شده چه موافق يا مخالف درشان خود صاحب سايت هست !
**********************************************************
پاسخ :
جان برادر ، هنگام مطالعه عینک ته استکانی تان را جلو چشمانتان بگذارید ، کـه اینچنین بلاهت خود را بـه نمایش نگذارید .
گفته ای (( با اين استدلال ميتوان بـه اصطلاح حاميان و مريدانتان را هم متهم بـه ترس از مسخره شدن بـه دليل همراهي با فردي همچون شما متهم ساخت ! چرا كه ايشان نيز هيچگاه جز درون مواردي با نام اصلي خود ظاهر نشده اند.))
شما ، استاد ناصر پورپیرار ، مـهندس ناصر قره باغی ، آقایـان مجتبی غفوری ، مـهدی مـهدی ، فرزاد لطفی ، فرهاد مطاعی ، سیروان کنعانی ، ادریس عزیزی را حتما ندیده اید !!؟
هر چند از کلامتان پیداست اشاره هایی کـه خواهم آورد را بـه جهت عدم فهم درون نخواهید یـافت ، اما مـی توانید بـه دیگران بسپارید کـه با قطره چکان امتحان کنند کـه از عهده ی درک آن برآیید . چند جمله ی بدیـهی را خدمتتان عرض مـی کنم کـه عنوان آن شاید غیر ضرور بنماید ، اما چون درون هضم مطالب برایتان حُکم هضم کننده دارد آنرا بیـان مـی دارم .
در هر حوزه ای بدیـهی هست که نظر و رأی متخصص درون آن حوزه ، چه درون مقام نفی و یـا تأیید ، با بیشمار رأی غیر متخصص درون جهت مخالف با نظر متخصص آن رشته ، تغییر جهت نمـی یـابد . مثلا نظریـه ی یک پزشک درون تشخیص مرضی ، با بیشمار نظر مخالف بقال و علاف سر کوچه منتفی نمـی گردد ؛ و یـا تشخیص کارشناس مکانیک درون رابطه با حرفه اش با نظرات پزشکهای غیر آگاه درون آن محدوده اندازه گرفته نمـی شود .
بگذارید اشاره هایی ملموس تر ارائه دهم . درون رشته ی خوانندگی موسیقی ایرانی ، هیچگاه پیش نخواهد آمد کـه واکنش هزاران مخاطب غیر تخصصی را بر جای نظر یکی از اساتید درون مورد مبحثی کاملا حرفه ای درون آواز نشاند . مثلا سی سال گذشته آقای شجریـان با گوش سپردن بـه آواز چند دقیقه ای آقای افتخاری با نی محمد ، سخنانی را ابراز داشتند کـه اکنون نیز بعد از سی سال آن نظر را درون مجامع تخصصی موسیقی ، مجلات ، سایتها و حتی هنگام مراسم چهره های ماندگار تکرار مـی نمایند ، و قابل استناد خواهد بود چراکه نشانی از توان آقای افتخاری را با خود حمل مـی کند . و یـا اظهار نظر آقای علی تجویدی ، بیگچه خانی و غیره . مـی بینید همان تک اظهار نظر و جانبداری تأثیرش درون محافل تخصصی هویدا و غیر قابل انکار هست .
و یـا اظهار نظر و رأی چند صد پزشک ، نقاش برجسته اما ناآگاه بـه ادبیـات ، درون برابر نظری از پروفسور احسان یـار شاطر درون رابطه با اثری ادبی توان عرض اندام نـه تنـها ندارند ، بلکه قابل استناد نبوده و در مجمع تخصصی اعتنایی بـه آن نخواهد شد ؛ این درون حالی هست که شاید نظر دیگر پرآوازه های ادبیـات با رأی احسان یـار شاطر نیز همخوان نباشد اما مـی بینید کـه خللی درون استناد بـه آن وارد نمـی گردد ، و همـیشـه چنین بوده و چنین هست ؛ چون شاید اثری را نیـابید کـه نظر مثبت تمامـی اساتید آن حوزه را بـه دلایل گوناگون گرد آورد . دیگر رشته ها نیز هر یک بـه تناسب خود چنین بوده و هستند .
غرض از عنوان آن این هست که ، نظریـه ی غیر کارشناسی و بچگانـه ی بـه اصطلاح مخالفانی کـه توان سطری مبحث تخصصی درون آنـها یـافت نمـی گردد ، فقط و فقط بـه کار اندازه گرفتن آنـها ، شناخت فضای فرهنگی ، خنده و ..... مـی آیند ، نـه تعیین تکلیف درون رابطه با مباحث تخصصی ای کـه عنوان داشته ام ؛ چرا کـه متفکر متخصص با مطالعه ی نوشته ها با دلیل رأی خود را ابراز مـی دارد . درون این مورد نیز متخصصِ بی بدیل حوزه ای کـه بنده نوشته ام را عرضه داشته ام ، استاد " ناصر پورپیرار " هستند و نظرشان را بیـان فرموده اند . نویسنده ای کـه حتی مخالفان سر سختشان نیز ، ایشان را از نظر آگاهی و توان تخصصی اعجاب برانگیز مـی خوانند ، کـه به اشاره خواهم آورد .
(( پروفسور احسان یـار شاطر :
«دانشمند گرامـی، جناب آقای ناصر پورپیرار

از مطالعه ی کتاب شما «مگر این پنج روزه» بسیـار بهره مندی حاصل کردم. این کـه جناب عالی مشـهور و مالوف را نپذیرفته و اقوال رایج را مورد نقد دقیق قرار داده اید، موجب خرسندی هر خواننده ای هست که پای بند اصول عقلی است. این کتاب مسائلی را روشن کرده هست که دانشمندان سلف مورد دقت کافی قرار نداده اند. امـید هست جناب عالی بتوانید این دقت نظر و همـین تردید درون آن چه قبول عام یـافته هست را درون مورد دیگر شاعران نیز بـه کار برید، همان طور کـه تا حدی درون مورد حافظ درون همـین کتاب بـه کار اید.
دانشمند گرامـی آقای پورپیرار

سه نسخه از کتاب «دوازده قرن سکوت» کـه لطفا ارسال داشته بودید، عز وصول بخشید. بسیـار ممنون شدم. یک نسخه را از طرف شما بـه کتاب خانـه «ایرانیکا» هدیـه کردم و یک نسخه را نیز بـه کتاب خانـه ی دانشگاه کلمبیـا فرستادم . بسیـاری از مسائل تاریخ ایران محتاج بازنگری هست و موجب خوش وقتی هست که شما بدون تاثیر پذیری از عقاید رایج بـه بازبینی این مسائل پرداخته اید. ))

(( دکتر جعفر یـاحقی :
دوست دانشمند و دل آگاه، جناب آقای ناصر پورپیرار
دو جلد از چاپ دوم کتاب عزیز مگر این پنج روزه عز وصول یـافت. بی شک چاپ دوم کتاب با افزوده ها و تجدید نظرهای بایسته پرتو تازه بر چهره معرفت اثر سعدی بزرگوار خواهد افکند. حتما بخوانم و با دقت با چاپ پیشین کـه برایم ملکه ذهن شده هست مقایسه کنم. چاپ قبلی آن تقریبا بـه مشـهد نیـامد و من چند جلدی را کـه به لطف شما رسیده بود بـه دوستان اهل رساندم کـه چون ورق زر دست بـه دست مـی شد، درون هر کلاسی کـه موضوع کتاب را مطرح مـی کردم ولوله ای بر مـی انگیخت و همـه مشتاق زیـارت و قرائت کتاب بودند و نمـی یـافتند. امـیدوارم ترتیبی دهید کـه از چاپ دوم مقداری به منظور انتشارات امام چهار راه دکترا بـه مشـهد ارسال دارند.

دوست گرامـی و نقاد راز دان، جناب پورپیرار

بدون تعارف از کنجکاوی، نکته بینی و مخالف خوانی شما خوشم مـی آید و همـین سبب مـی شود که تا کتاب شما را که تا انتها نخوانم بـه هیچ خواندنی دیگر رغبت نکنم و پس از اتمام هم که تا مدت ها خوانده های دیگر بـه دلم ننشیند. این احساس واقعی من هست که کتاب های شما بـه واقع بر آن اثر مـی گذارد و تا مدت ها بعد از آن هم مرا گرم نگه مـی دارد...
دوست دانشمند و گرامـی، جناب پورپیرار

آن قدر درون ارسال رسید و سپاس از دریـافت دو ترجمـه قبلی (خلاصه تاریخ کتزیـاس و سفر نامـه رابی بنیـامـین) تعلل و امروز و فردا کردم کـه بخش سوم پلی بر گذشته هم رسید. بعد هم چنان گرم خواندن شدم کـه پاک اعلام وصول و تشکر یـادم رفت. بابا خیلی ملاحظه ما را کرده ای و گرنـه بـه قیـاس دیگران و از ما بهتران نوشته های ناچیز و نا درخور من بیش از این ها درون قلم و نگاه شما سزاوار ملامت بود، این جا حسابی پارتی بازی کرده بودی، کـه چنین مباد. با همـه این احوال من همچنان معتقدم زبانی کـه در سده سوم هجری رودکی و شـهید و بوشکور و ربنجنی و حنظله و عمار و آغاجی و... داشته هست (و همـه این ها قبل از ترحمـه قرآن های موصوف یعنی سده چهارم بوده اند) نمـی تواند زبانی ضعیف و ناکارآمد از آن دست کـه شما تصور فرموده اید باشد. بگذریم، دست و پنجه و قلم و اندیشـه شما درد نکند. مـی خوانم و عصبانی مـی شوم و لذت مـی برم و در هر حال آفرین مـی گویم. ))

(( دکتر پرویز رجبی :
... آدم پررو، آدم باشعور درون ضمن خيلي باسواد، اين مي‌دونيد بـه علت مبارزات سياسي زياد درس نخونده، زندان بوده و كارگر چاپ‌خونـه، الان روسي قشنگ بلده، انگليسي بلده، ترجمـه مي‌كنـه، ))

(( 206 :
شاید بشود آقای پورپیرار را با هفت صفت توصیف کرد : با سواد ، تیزهوش ، پرحوصله ، بی نظم ، ......
اینک بـه زبانـهای انگلیسی ، عربی ، روسی تسلط دارد و با السنـه آلمانی و یونانی ......
))
و دیگران را بیـابید و بخوانید .
آقایـان مجتبی غفوری ، مـهدی مـهدی و مـهنس ناصر قره باغی و غیره نیز از دسته ی آگاهان و متخصصین این حوزه بـه شمار مـی آیند کـه مـی توانید مطالبشان را بیـابید و بخوانید ؛ و رأی اساتید دیگری کـه در این سایت نظر نصب نکرده و با من و دوستان درون مـیان گذاشته اند .
برای امثال بنده و اهل فن ، رأی و نظرانی همچون ایشان تعیین تکلیف مـی نماید و قابل استناد خواهد بود ، نـه حتی هنرمندان موفق درون رشته ی خودشان کـه اهل مطالعه نیستند و توان نوشتن سطری را از آنـها ندیده ایم ، کـه تکلیف بچه هایی کـه خزعبلاتشان را نصب مـی کنند مشخص گردیده باشد .
اکنون شما غیر از یک سطر مطلب خام با نام اصلی آقای " نوید ستاربخش" کـه خودشان نیز درون نظر بعدیشان تأیید د کـه سواد نظردهی درون رابطه با نوشته ام را ندارند ، کدامـیک با نام اصلی درون مخالفت این قلم حتی غیر تخصصی نظر گذاشته اند ؟ امـیر سهیلی کـه اول بانام مستعار نوشتند و بنده او را خطاب کردم و شناختم . عطاء قادری نیز کـه گفتند آن مطلب را خودش نوشته اما او درون این سایت نگذاشته و یکی دیگر از مدیران آرت پارادیزو با نام او درون سایتم نصب کرده هست !! این درون حالی هست که اگر تمامـی آنـها نیز با نام اصلی خود این مطالب را نصب مـی د درون اصل ماجرا تأثیری نمـی داشت و فقط مسبب خنده ی اهل تفکر و تخصص مـی گشتند .
گفته ای (( غیبت )) براستی کـه خنده داراست !!! درون رابطه با (( تخریب )) نیز اگر شما بـه مطالبی کـه در مورد دیگران و عرفان شـهیـاد کـه سبب نصب این نظرتان گشته ، بیـان داشته ام خلاف نظر بنده را مـی توانید ثابت کنید ، بسم الله بفرمایید ثابت کنید ، مثلا ثابت کنید بـه " بی پی " را ه یـافته هست ؛ درون جشنواره ها شرکت نکرده کـه تأیید نگردد ؛ آثار من کپی دیگران هست ؛ یـا فردین صادق ایوبی مقام جهانی دارد ؛ دهها عنوان بین المللی دارد ؛ آدرس کتابهایی کـه از آنـها فتوکپی کرده هست و آورده ام اشتباه هست ؛ او چند بار درون جمع دیگران بیشرمانـه توهین نکرده هست ؛ چند بار کلاس بنده را تعطیل نکرده اند و دروغ هست ؛ بـه بنده مجوز نمایشگاه داده اند ؛ و چندین مسئله ی دیگر . هر چند این مسائل ربطی بـه مباحثی کـه در چند صد برگ عنوان کرده و شکافته ام ندارند ، و یکی از دلایل نصب نظر امثال شما بـه قصد خنده ای از ته دل درون گرداگرد دوستان و مخاطبان فهیم این سایت هست که بـه کار آمده و مـی آید .
با اینحال اگر نتوانستید ثابت فرمایید ، بعد اسم آنرا نمـی توان تخریب گذاشت ، بلکه آگاهی داشته ام و سبب روشنگری بوده ام و با سند بـه اثبات رسانده ام کـه به عمد دروغ گفته اند ، و به همـین دلیل کـه شما را از جهل بـه این موارد آگاه ساختم مـی بایست از من سپاسگزار باشید و آنـها را سرزنش نمایید .
کلام آخر ، بـه گفته ی چند تن از اساتید کُرد اگر درون این چند سال درون کردستانی همچون این قلم ، چنین درون موارد حتی پیش پا افتاده ای همچون دروغ پردازی درون موردب عناوین درون جشنواره ها روشنگری مـی نمود ، اکنون هر فردی با خیـال آسوده و با سوء استفاده از جهل اطرافیـانش اینچنین درون محافل رسمـی و روزنامـه ها بـه دروغ متوسل نمـی گشت .
موفق باشید.

جان برادر(تقلب

1390/11/11  11:26:25

جوابیـه اخیر جناب جان نابرادر، سلام خان محمدی، تایدیـه و مسنندی تمام عیـاراست براظهارات جناب شادآمادعزیز کـه به درستی زشتی ها و ناخوشی های این سایت را تشخیص داده اند.
این جوابیـه نمونـه کامل و جامعی ست از: غیبت، تهمت، خود بزرگ بینی مضحک، فحاشی، تمسخر های بچه گانـه (وای بر هر مسخرکننده استزهاگر!- قرآن مجید)
و نفرت و نفرت و نفرت ونفرت است.
جناب جان نابرادر عزیز اولا: استاد پورپرارتون با نام مستعار درون این سایت ظاهر گشته اند دوما: سیروان کنعانی دوست باسوادسابق و بی سواد امروزتون!!! درون مخالفت با نوشته شما کامنت گذاشته اندنـه موافقت!! سوما فکر نمـی کردم آنقدر بی بضاعت شده باشیدکه جناب فرهاد مطاعی بچه سال را بـه عنوان نمونـه ای از یـاران فهیم وباشعورتان بـه رخ بکشید!!!! آنـهم با توجه بـه اینکه،ایشان مدتهاست دیگر محلی بـه این سایت زشت و بیمار نمـی گذارند. چرا کـه ظاهرا حتی هم او نیز چهره واقعی و مخوف شمارا ملاحظه نموده و رم کرده اند !
و با توجه بـه این کـه ما را بـه تشکر و قدرانی اجباری از خود دلالت نموده اید پس
بنده بـه نوبه خود این وظیفه را انجام داده واز زحمات بی شائبه شما درزمـینـه:
پرده دری ها، فحاشی ها، نفرت آموزی ها، تهمت زنی ها، غیبت هاو دروغ پردازی ها، پارس ها، پاچه گرفتن ها، جفتک پرانی هاو دیگر اقدامات خداپسندانـه و انسان دوستانـه حضرت عالی کمال تشکر و قدردانی را بـه عمل مـی آورم .
امـید هست در این راه بیش از پیش متعالی گردید !
سپاس
**********************************************************
پاسخ :
دوست گرامـی ، بنده کـه خدمتتان عرض کردم خودتان از عهده ی فهم آن چند جمله ی بدیـهی و ساده نیز برنمـی آیید ، و به دیگران بسپارید کـه جرعه جرعه بـه شما بچشانند .
کاملا عیـان بود کـه خلاف مباحث بنده حتی درون مسائل پیش پاافتاده ای همچون بـه دروغ متوسل شدن دیگران درون رابطه با شرکت درون فستیوالها و غیره را نیز نمـی توانید ثابت کنید ، و این چنین بـه روده درازی و نشخوار ته مانده های ذهنیتان روی خواهید آورد .
و باز هم از شما کـه در این جرگه نیستید انتظار ندارم ، قلم سی ساله ی " ناریـا " ، کـه حتی لینک سایشان نیز درج گردیده را بشناسید . و چون بدون عینک نوشته ی " فراسوی دیدن " را لمس کرده اید ، پیداست مقدمـه ی استاد ناصر پورپیرار را ندیده اید .
در رابطه با سیروان کنعانی نیز ، اگر سواد خواندن نظر ایشان را ندارید بـه یکی از اعضای خانواده بسپارید برایتان بخوانند کـه (( بـه صورت کلی وبه قدر فهم مقاله را استفاده کردم. طبق روال ، اشارات و روشنگری های شاخص وبرجسته ، ظرفیت بالای تیزبینی شما را نشان داد . نقد وبررسی منصفانـه آثار و مقالات هست بسیـار موافق بوده و احساس مـی کنم اگر مخاطب خود منصف باشد حتما خود را بـه تفکر وادارد و بعد از این همـه سال شک وشبهه را روا بدارد. سخنان مطرح شده اینجانب نـه آبکشی و نـه سوا سره از ناصره است(چون خود را درون آن مقام نمـی بینم)بلکه همانطور کـه خود مـی دانید و چنیدن بار نیز گفته ام مقام روشنگری و اندیشـه نوجویی شما درون مسیر کمال و رسیدن بـه حقیقت، به منظور بنده شاخص و دارای ارزش هست .سیـاست و توان خاصی مـی خواهد ، کـه با توجه بـه شناختی کـه دارم ، مـی دانم کـه از عهده ی آن برآمده اید. زمان و تاریخ بسیـار بی رحم هست و قطعاً خود روشنگر و حقیقت هست پس طبیعی هست که ذهنیتی پویـا چون شما بـه این سادگی دست بـه تخریب ویرانـه های دروغ و فریب بزند. .....))
البته اشاره داشته باشم ، کـه توان استدلال و تعیین تکلیف درون محکم گام برداشتن ادله ای را مـی بایست درون نوشته ی مورد نظر جستجو کرد و یـافت ، کـه تنـها دلیل حضور ، خودِ نوشته هست ؛ و نمـی توان چشم بـه کلام افراد غیر متخصص دوخت کـه امثال سیروان کنعانی نیز چنین اند . و با تأیید یـا ترد ایشان درون مورد حوزه ای کـه در محدوده ی توان و تخصصشان نیست ، سطح آنرا مشخص نمـی کنند ، هر چند اگر توان درک جواب بنده بـه سیروان کنعانی درون محدو ده ای کـه ایشان خرده گرفته بودند را داشته باشید ، خواهید دید کـه سطح ایشان از نظر بنده درون کلامم هویدااست و خودشان نیز درون نظر بعدیشان اینطور آنرا تأیید د کـه (( سخنان مطرح شده اینجانب نـه آبکشی و نـه سوا سره از ناصره هست ، چون خود را درون آن مقام نمـی بینم بلکه .... ))
در مورد دیگر دوستان نیز ، هر یک اگر نیـاز بوده حضور یـافته اند و همچون شماهایی نیستند کـه هر روز بـه سبب مأموریتی کـه دارید ، درون این قسمت خزعبلاتتان را نصب مـی کنید ، کـه فقط موجب خنده بوده و بنده آنـها را نصب مـی کنم کـه دیگران نیز با شخصیت دلقک مآبانـه ی مخالفان آشنا گردند .
براستی کـه شایسته ی ترحم هستید ، کـه به علت عدم توان عرض وجود ، اینچنین خارگشته اید .

تقلب شناس

1390/11/11  13:00:22

این جوابیـه جناب جان برادر سلام خان محمدی نیز سند و تایدیـه دیگری ست بر اظهارات بنده و جناب شادآمادعزیز؛ کـه خود بـه تنـهایی گواه و مصداق بارز تهمت، فحاشی، پرروی، دروغ، استهزاءو نفرت پراکنی و غیره است.
ملاحظه کنیدکه همـین چند سطر اخیر ایشان چگونـه سرشار از نفرت و عقده گشایی ست و چگونـه از تزویر و خودبزرگ بینی و خشم وکینـه توزی وغیره...آماسیده هست !!!؟
************************************************************
پاسخ :
جناب تقلب شناس ، مخاطبان این سایت و دوستان فهیم بنده ، درون این دنیـای مملو از حق کشی و عصیـان کـه اندک تبسم را نیز از آنـها مـی رباید ، با حضور هر باره ی شما درون پس پشت اسامـی گوناگون ، بر لبانشان نسیمـی از تبسم نمایـان مـی گردد. بـه همـین سبب انشاءالله خداوند شما را مأجور فرمایند .

تقلب شناس

1390/11/11  19:11:31

وباز هم سند و تایدیـه دیگر.....! ببینید و بیـاندیشید کـه چگونـه درون دو سطر ناقبل انواع خودبینی، بدبینی، بـه تمسخر گرفتن مذبوحانـه انسانـها ونفرتی سرشار را بـه نمایش گذاشته هست !؟
اگر همـین دو سطر اخیر راکه بـه عنوان پاسخ نسب شده هست به صورت دقیق و حرفه ای روانکاوی کنید بـه نتایج اسفباری درون مورد نگارنده آن خواهید رسید!!؟
پناه بر خدا ...(:
***********************************************************
پاسخ :
املای درست " نسب" ، ( نصب ) مـی باشد.

تقلب شناس عزیز

1390/11/13  08:10:40

ببینیدو تامل کنید کـه چگونـه درون چهار پنج کلمـه ساده نیز عمق کینـه و عقده وخشم و نفرت و در عین حال اقدام کودکانـه بـه استهزاء رابه صورت فشرده بـه نمایش گذاشته هست !!!
جناب عزیز دل برادر جان
شما دل نگران املای درست کلمات نباشیدبلکه بیشتر حتما نگران سلامتی تان باشید چرا کـه به اندازه کافی دچار عصبیت شده و احتمال سکته مغزی یـا قلبی تان بـه مراتب بالاتر رفته است!!!
هر انسان کودن اما از لحاظ روانی سالمـی مـی تواند تشخیص دهد کـه این یک اشتباه تایپی ست آنـهم با عنایت بـه همجواری دو کلمـه "ص" و "س" !!!!؟
حالا اگر شما اصرار دارید کـه به عنوان غلط املای بـه دیگران تلقین کنید، باشد چه اشکال دارد !؟
با این حرکات مذبوحانـه و دست و پا زدن های بچه گانـه نمـی توانید حواس مخاطبین با هوش این سایت را از سطر بـه سطر نوشته جاتتان، کـه از عقده،بدبینی، استهزاء، نفرت پراکنی ، دروغ و ریـا، خود برتر بینی و انواع بیماری های اخلاقی و روانی متورم شده هست ، منحرف کنید !!
**********************************************************
پاسخ :
هه هه هه هه هه

ریبوار

1390/11/13  12:04:10

با سلام خدمت شاداماد(مبارکه مبارکه)
قبل از هر چیز از آقای محمدی معذرت خواهی مـی کنم کـه در سایتشان با شخص دیگر گفتگو مـیکنم.
شاداماد ؛ درصد زیـادی از گفتگو کامنت ها مباحث بی راهه را پیموده اند، هیچ خللی هم درمطالب آقای محمدی وارد نشده و درصد ی کـه موافق هستند بار معنایی بـه مطلب نداده اند. فراسوی دیدن قدرت نقد را دارد بدون نیـاز بـه موافق یـا مخالف.
گفتید (بيشتر از دو،سه نفر مخاطب جذب نخواهد شد)خوب مگه ما بیشتر از دو سه نفر باسواد داریم کـه این مطالب را درک کنند.
هیچ فرد باسواد از روی پسر ای نمـیاد مقدمـه یک کتاب و نوشته و نقد و غیره را بنویسد اول مطالب را مـی خواند بعد تصمـیم بـه نوشتن مقدمـه مـیکنند یـا نـه؟. ناصر پورپیرار مقدمـه فراسوی دیدن رو برعهده گرفته ، بعد جای تامل درون نوشته ها وجود دارد کـه ازروی ناآگاهی صحبت نکنیم و جدای از مقدمـه ،مطلب را بخوانیم ببینیم جای تامل دارد یـا نـه(همانطور کـه در بالا گفتم فراسوی دیدن قدرت نقد را دارد بدون نیـاز بـه موافق یـا مخالف) همانطور کـه آقای محمدی اشاره د رأی متخصص درون آن حوزه ، چه درون مقام نفی و یـا تأیید ، با بیشمار رأی غیر متخصص درون جهت مخالف با نظر متخصص آن رشته ، تغییر جهت نمـی یـابد . عزیزم درون اینجا لازم مـی دانم کـه امثال من و شما حتما از نوشته های آقای محمدی استفاده کنیم نـه اینکه نظر بدهیم وخود را صاحب رای بدانیم
گفتید (اگر نظرات( چه مخالف و چه موافق) نامرتبط و غير جدي ست هست واقعا دليل آن چيست ؟)
شاداماد قضیـه نسبت آلبرت انیشتین درون زمان خود منکر زیـاد داشت، دلیل بر یـاوه گویی انیشتین نبود .نوع فهم بشری کم بود کـه قضیـه نسبیت را درک نمـیکرد فهم دانشمند جدی و مرتبط بود مردم برداشت بد داشتند .پس نامرتبط و غیر جدی بودن کامنت ها هیچ ربطی بـه آقای محمدی ندارد مشکل فهم ماست و دلیل از این واضح تر کـه هنوز درخواب زمستانی لالا مـی کنیم
باتشکر
**********************************************************
پاسخ :
ریبوار جان ، قبلا عرض کرده ام کـه ؛ اینچنین افلیج المغزهایی را جدی نگیرید و بگذارید درون مدفوع خویش بلولند و غرق شوند .

مخاطب

1390/11/13  12:45:12

با سلام
با اجازه اقای محمدی مـیخواهم چند مطلب را شرح دهم .
در این چند ماه کـه نظرات را مـیخوانم از بس سخنانی بی ربط تکرارشد و متوجه نشدند تصمـیم گرفتم ، درباره مقاله ها و جواب نظراتی کـه آقای محمدی بیـان مـیکنند بنویسم، کـه باید بـه موارد زیر توجه کرد و انـها را با یکدیگر مخلوط نکرد.
1_ درون مورد مقالات چیزیکه حتما در نظر گرفت و چندین بار هم آقای محمدی درون پاسخ بـه دیگران تکرار کرده اند ، تخصصی بودن انـهاست وی مـی تواند راجع بـه آن مطالب اظهار نظر کند و قابل قبول باشد کـه موارد تخصصی خود را بدون توهین و تهمت با شرح و استناد بنویسد. امابا مرور نظرات مـی بینیم هیچکدام حتی بـه مطالب نوشته ها اشاره نکرده اند .مثلا شرحی را نمـی خوانیم کـه جواب سئوالات بر هایدگردرمورد اثر ونگوگ را بدهد و مخالف نظر آقای محمدی را ثابت کند ، یـا مخالف بحث درون باره فرشته ها و تورات را ثابت کند. و دیگر موارد نیز بـه همـین ترتیب که تا اخر .
برخی از نظریـه ها جهانی هستند و اگر بـه زبانـهای مختلف ترجمـه و تکثیر شود ، بدون شک صاحبنظران دیگر کشورها نیز واکنش نشان خواهند داد . مثلا مقاله حقیقت درون کارتون . بحث هنر درون قرآن . هنر اسلامـی . هنر ایرانی . فرشته ها و قرآن و عکاسی و..... . برخی دیگر نیز منطقه ای و کشوری هستند . مثلا نقد هنر کردی و فردین صادق ایوبی . هادی ضیـاالدینی و ..... . و اگر بصورت کتاب چاپ و تبلیغ مـیشد واکنش خیل عظیمـی را بهمراه داشت .
نکته ای دیگر کـه باید درون نظر گرفت این استکه برخورد متخصصان با یک نظر و نوشته ، یـا مثبت هست یـا منفی . اساتیدی کـه نوشته و نظر را قبول دارند مثلا درون یک پاراگراف و حتی یک سطر مـی توانند نظر خود را بدهند و مورد قبول باشد و هیچ نیز توضیحی از او نخواهد ، چرا ؟ چون نویسنده نظر، درون نوشته اش پروسه ای را طی کرده هست که نظرش را با دلایلش ارائه داده هست . بعد متخصص موافق با تایید ان درون یک سطر، پروسه ای کـه نویسنده طی کرده هست را پذیرفته و قبول دارد و نیـازی بـه شرح او نداشته هست . اما استادی دیگر کـه مخالف آن نوشته هست مانند موافق ان نوشته با یک پاراگراف نمـیتواند آن نظریـه را رد کند چون حتما در جواب تک تک سئوالها و دلیلهای او نظرات خود را بیـاورد و ثابت کند کـه آن نوشته دلایلش کافی نیست و به پروسه ای نیـاز دارد کـه طی کند و مانند استادی نیست کـه آنرا تایید کرده هست . اگر همـه کتابها نوشته ها و نظرها را مرور کنید مـی بینید از این قاعده ساده پیروی کرده اند.
پس نظرات یک پاراگراف ویـا یک سطری موافقان و مخالفان درون این سایت را حتما اینطور درون نظرگرفت. موافقان پروسه ای کـه اقای سلام محمدی به منظور اثبات نظرش طی کرده هست راقبول دارند و نیـازی بـه تکرار بـه اندازه یک خط هم نداشته اند و با یک سطر ، مثلا صد صفحه آقای محمدی را درون آن نوشته یک خطی خودشان مـی گنجانند، اما مخالفان حتما جواب خط بـه خط آن نظریـه را با دلیل بنویسند که تا اساتید و خوانندگان اهل مطالعه تصمـیم بگیرند کـه جوابها قانع کننده هستند یـا خیر .
نکته ای کـه به عمد و یـا بعلت آگاهی نداشتن مغفول مانده اینست کـه به قول یکی از دوستان ، بعضی از روش تحقیق ها دارای پارادایم اثبات گرا بوده، و از نوع تحقیق کمـی هست (از همان نوع تحقیقی کـه در شیمـی و فیزیک هم استفاده مـی شود) و بخش عمده این نظریـات هیچ ارتباط مستقیمـی با مبانی تحقیق کیفی -که بیشتر درون علم الاجتماع انجام مـی شود و دارای خاصیت هرمونتیک مضاعف هست و تفکرات محقق بر پدیده مورد مطالعه تاثیر و تاثر دارد- ندارد. بهترین راه به منظور بررسی صحت و سقم این نظریـات استفاده از تکنیکهای علمـی و آزمایشگاهی به منظور ارزیـابی این فرضیـات هست . درون نوشته های آقای محمدی از عدم توانایی ارائه کتاب درمـیان کُردها بحث شده هست . نقشـه از کردستان . عکسهای مساجد بدون کاشی را به منظور استحکام مواردی کـه برشمرده گذاشته هست و ...... ، کـه از روش و مطالب آقای پورپیرار درون این موارد به منظور اثبات و ادامـه نظریـاتش استفاده کرده هست ، مثلاً یکی از این تکنیکها استفاده از آزمایش کربن 14 به منظور تعیین قدمت عمر یک بنا مـی باشد. لذا اگر بـه این آزمایشـها متوسل شویم درستی یـا نا درستی ادعاهای ایشان فاش خواهد شد ، و با سخن گفتن از مباحث اخلاقی مانند غرور ، غیبت و خودشیفتگی و .... نمـیتوان جواب آنـها را داد . مثلا اگر آقای محمدی خود شیفته باشند بحث فرشته درون مـینیـاتور ها مشکل پیدا مـی کند و اگر اینطور نباشد درست گفته هست ؟ اگر دو گونـه خصوصیـات اخلاقی به منظور او درون نظر بگیریم و با دید متفاوت بـه آدرس منابعی کـه فردین صادق ایوبی از انـها کپی کرده هست نگاه کنیم ، آدرسها تغییر مـیکنند و بحثهای درون مورد شام اخر ، مسجدالاقصی ، و چندین مورد دیگر با اکنون متفاوت بودند؟
بحث اینجاست کـه مثلا درجواب مقاله حقیقت درون کارتون فقط حتما کارتونـهایی را پیدا کرد و نشان داد کـه نظرات ایشان درون نوشته را با آن منتفی کنیم ، و با سخن رئیس خانـه کاریکاتور کـه ( که تا بحال تصور دیگری از شما داشتم ) نمـیتوان جواب آن را داد . و اگر آثاری یـافته بودند کـه جواب مقاله را داده بودند و خلاف آن نظر را ثابت مـی د با این حرفها خود را مسخره مـید؟ درون مقاله های دیگر نیز اینچنین حتما جواب داد ، مثلا ثابت کرد آن هنرمندان درون اثرشان مسجدالاقصی را ترسیم کرده اند و اقای محمدی اشتباه کرده هست . دیگر موارد نیز بـه همـین ترتیب ، و جواب تک تک نظرات را داد .
پس اگر حتی ثابت شود آقای محمدی دهها پرونده ومشکل غیر اخلاقی دارد ربطی بـه محتوای این نوشته ها ندارد و با علم آن نمـیتوان جوابی به منظور انـها دست و پا کرد . لازم بـه ذکر هست که خوشبختانـه آقای سلام محمدی بسیـار پای بند بـه اخلاق هستند و آشنایـان و همکلاسی ها و معلمـین و .... نیز همـیشـه گفته اند ، کـه با چند پرسش از شاگردانشان هم همـین جواب را مـیشنویم . همـین بس کـه با آنـهمـه تهدید و غیره اگر موردی غیر اخلاقی از ایشان سراغ داشتند اکنون مانند بسیـاری از هنرمندان آنرا به منظور به اصطلاح بی آبرو ش بر سر نیزه کرده بودند و در اینترنت پخش مـید.

به همـین دلیل به منظور مخاطب با سواد این دسته از نظرات کـه دراین سایت بـه عنوان مخالف آن نظریـه ها نوشته اند قابل قبول نیستند و به انـها مـی خندند . مخالفان غیر تخصصی حتما از خود سئوال کنند کـه چراانیکه نقد شده اند هیچ مطلبی ننوشته اند ؟ و حتی بعضی از انـها حاضر بوده اند درون مـیان جمع خود را که تا سطح یک عربده کش پایین بیـاورند اما درون جواب مقابل مقاله ای تخصصی بـه روزنامـه ها ندهند کـه چاپ کنند که تا از خود دفاع کرده باشند و ثابت کنند کـه نوشته هاییکه آنـها را نقد کرده هست در سطح پایینی هستند و برای اینده هم بماند و نظر شاگردانش رانیز جلب کند؟ مگر اندیشمندیکه مطلب درون جواب دارد بـه آن واکنشـهای بـه دور از سطح یک نویسنده رو مـیاورد؟ یعنی اگر مـی توانستند از خود دفاع کنند ، سکوت مـید ؟ درون برابری کـه حتی درون پاره ای موارد آنـها را تحقیر کرده هست به سکوت راضی بودند؟؟؟؟؟
2_ بحث دیگر و غیر مرتبط با مطالب اول ، درون مورد مجوز نمایشگاه و تعطیلی کلاس و .... هست که نزدیک بـه تمامـی نظرات و جوابهای مخالفان درون سایت را بـه خود اختصاص داده هست ، و در نوشته آقای محمدی هم بـه عنوان رفتار شناسی و رجوع درون آینده تنـها درون دو سه پاراگراف بـه آن پرداخته هست .
با یک مقدمـه بـه این مورد مـیپردازم . درون طول تاریخ و در تمام نقاط جهان ، هر شخصی کـه از حقوق فردی ، خانوادگی ، گروهی ، قومـی و ملی و انسانی دفاع کرده باشد ، و انرا طلب کرده باشد و با اعمالش چهره غاصبان را بیشتر نشان دهد ، به منظور تمام ازادیخواهان دنیـا مورد احترام هست و از ان دفاع مـیکنند. کـه در برخی موارد طلب حقوق فردی کـه منجر بـه بیشتر فشار اوردن و اذیت ان فرد شده باشد واکنشـهای قومـی و ملی و گاهی جهانی را برانگیخته هست . مثلا از ماجرای محمد بوعزیزی درون تونس به منظور دفاع از حق شخصی خود ( فروش مـیوه ) کـه به شورش مردمـی انجامـید ، که تا دفاع از حقوق قومـی و یـا دفاع از حقوق انسانـهایی دیگر . کـه در همـه موارد هر فرد مع ، چه مع حقوق شخصی و چه انسانی را احترام مـیگذارند و هر چه توانایی او درون نشان چهره ظالم و غاصب بیشتر باشد ماندگارتر هست و الگو قرار مـیگیرد .
بعد از این مقدمـه تحلیل ثبت رفتار شناسی و مواردی کـه آقای محمدی درون قسمت نظرات نوشته اند معنای خود را پیدا مـیکند. یعنیـانی حقوق ایشان را پایمال کرده اند و به انتشار ان به منظور اطلاع عموم دست زده هست ، چون فقط یک بحث شخصی نیست ویکه درون فعالیت خود پیشرفت دارد و به چهره تبدیل مـیشود بـه مخاطبانش نیز تعلق دارد . حتما در نظر گرفت همانطور کـه اقای فرزاد لطفی نوشته اند از مـیان تمام هنرمندان قوم کرد درون کشورهای دیگر هم فقط دو نفر مدال طلای مسابقات جهانی درون رشته هنرهای تجسمـی دارند کـه اقای سلام محمدی یکی از ان دو نفر است، بعد حقوق اولیـه چنین شخصی با دیگر هنرمندانیکه بـه چنین جایگاهی نرسیده اند طبیعی هست که حتما متفاوت باشد، درون تمام دنیـا هم همـینطور هست . اما درون عوض چه چیزی را مشاهده مـیکنیم ؟ حتی مجوز نمایشگاهی درون شـهرستان را هم بـه او نمـیدهند . کلاسهایش تعطیل مـیشود و بسیـاری دیگر کـه بیـان شده هست .
حالا با دیگر هنرمندان مقایسه کنیم .انیکه اموزش اولیـه را نیز ندیده اند و در سطح بسیـار پایینی هستند و حتی شگردان خود او ، به منظور برگزاری نمایشگاه بـه انـها پول مـیدهند . از ان طرفانی مانند ضیـاءالدینیـها به منظور فعالیت درون رشته خودشان مـیلیونر شده اند، ایـا اینب درامد از مخاطبان شخصی هست ؟ خیر ، از برداشتن دخل و خرجی هست که بـه همـه این مردم تعلق دارد ، مثلا شـهرداری ، مـیراث فرهنگی و .... . از هزینـه مردم بیچاره حاشیـه شـهر بر مـیدارند و برای هر پارک بالای شـهر یک مجسمـه مـیسازند . و چون این هنرمندان هم بر خلاف ادعایشان کـه از طبقه محروم درون اثارشان مـیگویند و حمایت مـیکنند ، فقط مزد بگیری هستند کـه سفارش مـیگیرند ، هیچوقت ندیده ایم کـه بگویند هنرمندان دیگر هم مثل ما حق دارند از حمایت مثلا شـهرداری برخوردار باشند و با سفارش بـه دیگر هنرمندان موفق بـه انـها هم کمک کنند . بـه خود مـیگویند مردمـی ، اما اگر از تمام حاشیـه نشینـها و ضعیفان گزارشی تهیـه کنیم کـه ایـا شما قبول دارید هزینـه اسفالت کوچه ها و غیره و غیره را شـهرداری خرج این مجسمـه ها درون نقاط بالای شـهر بـه ثروتمندان کند ، بدون نیـاز بـه گزارش معلوم هست که چه مـیکنند. نمـینویسم چه مـیگویند چون انقدر از حقوق پایمال شده شـهروندی خود نسبت بـه نقاط دیگر شـهر رنج اند کـه گزارشگر راهم کتک مـیزنند . بعد این مردمـی بودنی کـه ضیـاءالدینی ها و دیگران از ان صحبت مـیکنند خوش خدمتی به منظور نقاط مرفه شـهر هست که اوهم پولش را مـیگیرد چرا نان خود را قطع کند ؟ بـه او جایزه هم مـیدهند . هر ارگانی جداگانـه فردین و هادی و غیره را تشویق مـیکنند . خدا بده برکت . وضع و حال دیگران بـه انـها چه .
فردین صادق ایوبی هم همـینطور بـه جایی دیگر چسپیده و با پایمال حقوق دیگران بـه نوایی رسیده . درون راستای افکار انـها قدم بر مـیدارد و مزدش را مـیگیرد . مثلا شما همـین جشنواره 1404 رانگاه کنید ببینید درباره این موضوع بـه اندازه یک پنجم اثاری کـه به نمایشگاه جشنواره های دیگر راه مـیابند حتی شرکت نکرده اند !
جشنواره ای دیده اید کـه در بخش نقاشی فقط 191 اثر ، نَه نفر شرکت کنند ؟ انـهم با انـهمـه تبلیغ وجایزه کـه سابقه کمـی دارد ؟ ببینید چند نفر شناخته شده هستند؟ هیچ. و انقدر کارها افتضاح بوده کـه فقط 20 اثر را بـه زور بـه نمایشگاه راه داده اند . چرا 4223 اثر نقاشی درون فجر شرکت دارد اما درون جشنواره 1404 شرکت ند ، دلایل شرکت ن انـها را خودتان پیداکنید . اما فردین صادق ایوبی شرکت کرده هست . مـیبینید همـین ادم کلاس تعطیل مـیکند. فعالیت سلام محمدی را انکار مـیکند و موارد دیگر کـه بیـان شده هست . گروه های دیگر هم همـینطور .
چهانی اینچنین مـیکنند ؟ مگر رئیس ارشاد، حوزه هنری و .... کـه هیچکدام بومـی نیستند و هر چند سال تغییر مـیکنند وهیچکدام از هنرمندان را نمـیشناسند با اگاهی خودشان اینکارها را مـیکنند؟ خیر با وز وز همـین اقایـان درون گوش انـها به منظور خوش خدمتی هست که تصمـیم مـیگیرند . مگرانیکه درون ارگانـهای مختلف هنری درون کردستان مجری هستند بـه نوعی از شاگردان و قوم و خویشان ضیـاءالدینی و غیره نیستند ؟ بعد چرا درون برابر اینـهمـه حق کشی و کارشکنی و تهمت انـها بـه تنـها هنرمند جهانی درون هنرهای تجسمـی سکوت کرده اند ؟ چرا همانطور کـه اقای محمدی درون قسمت نظرات نوشته اقای هادی ضیـاالدینی درون جمع خودشان گفته حتما از سلام محمدی ممنون باشیم ، ولی جرات عمومـی ان را ندارد ؟ چه چیزی باعث شده ببیند یکی از هنرمندان توانای کردستان اینچنین توانایش بـه هدر مـیرود حقش را مـیخورند بـه او توهین مـیکنند ، اما هیچ هیچ نگوید؟؟؟؟؟ مگر انـها ادعا ندارند از حقوق کردها دفاع مـیکنند؟ مگر انـها نمـیگویند به منظور بدبختی کردها نقاشی مـیکشند ؟ مگر انـها نان همـین لباس کردی را نمـیخورند؟ مگر انـها گاه و بیگاه به منظور مظلومـیت حلبچه نقاشی نمـیکشند ؟ چرا درون برابر نامردمـیهای بـه یکی از هم صنفی های خود سکوت مطلق کرده اند ؟ فقط یک دلیل دارد و این استکه نمـیخواهند مورد سرزنش مسئولین قرار بگیرند . نمـیخواهند نان خود را قطع کنند. انوقت چند فرد بیچاره و ساده لوح فکر مـیکنند اینـها از حقوق مردم کرد دفاع مـیکنند . زهی خیـال باطل چون خودشان غاصب حقوق یکی از نامداران همـین کردستان هستند.
فردین صادق ایوبی و هنرمندانی کـه مجری هستند از انـها بدتر و بدتر .
حالا سلام محمدی از غصب حقوق خودش دفاع مـیکند انـهم درون حد یک فرد هنرمند عادی درون سطح شاگردان خود و دیگران ، نـه بعنوان یکی از تنـها دو هنرمند جهانی . حقوق اولیـه ای مانند برگزاری یک نمایشگاه و گذاشتن کلاس اموزشی و .... .
اما شاهد هستیم کـه نـه تنـها درون نوشتن نظراتش کـه بحثی دیگر هست و تخصصی هست ، بلکه درون مطالبه حق خود کمترین ترسی از خرابتر شدن وضعش ندارد کـه همـین به منظور انسانـهای ازادیخواه بسیـار باارزش هست . نـه تنـها انرا بـه صورت عمومـی بیـان مـیکند ، بلکه درون درگیر شدن با دیگران درون این مورد از اطلاعاتش کمک مـیگیرد و بیشتر چهره انـها را نشان مـیدهد . و بیچارها هرچه بیشتر از انـها دفاع مـیکنند بیشتر ابرویشان را مـیبرد . مثلاانیکه بـه علت بیسوادی درون مورد موضوع مقالات بچه بازی مـیکنند و عربده مـیکشند و به موضوعهایی کـه در شماره 1 اوردم کاری ندارند ، با اطلاعات سلام محمدی بیشتر ابرویشان مـیرود و پیش خود مـیگویند کاش چیزی نمـیگفتیم . مانند عرفان شـهیـاد و ماشاالله محمدی و صادق ایوبی و دیگران . و اطلاعاتی نیز بـه مخاطب داده اند کـه قبلا نمـیدانستند . درون رابطه با این مسائلی هم کـه آقای محمدی درباره فردین صادق ایوبی و عرفان شـهیـاد و ..... مانند گزینـه 1 حتما خلاف انـها را ثابت کرد ، و اگر ثابت نشد و خودشان هم سکوت د و جواب محمدی را ندادند، مثلا عرفان شـهیـاد نتوانست ثابت کند کـه به جشنواره فلان راهیـافته هست ، بعد باید درب چنین اطلاعاتی کـه از هیچنشنیده ایم و نمـیتوانستیم بفهمـیم ، از اقای سلام محمدی تشکر کنیم . و همـین باعث مـیشود این اعمال کـه بیماری فرهنگی هست تکرار نشود . و یـا داوری کنم کـه اگر اقای سلام محمدی مغرور و خود شیفته و .. نیز باشند مانع نمـیشود کـه حقوق اورا نادیده بگیرند و اگر حق خود را خواستار شد او را بـه خاطر حتی مشکلات اخلاقی ، به منظور طلب حقش اورا سرزنش کنیم . مثلا نمـیپرسیم ایـا محمد بوعزیزی ( مـیوه فروش ) مشکلات اخلاقی داشته هست که تصمـیم بگیریم کـه حق را بـه او بدهیم یـا خیر ؟
باز هم یـاداوری مـیکنم کـه اگر با فرض محال ، هنرمندان و مسئولین توانستند ثابت کنند کـه همگی موارد شماره 2 دروغ هست ، مثلا به منظور اجرای نمایشگاه درون سنندج بـه او کمک نقدی نیز کرده اند. هیچوقت کلاسش تعطیل نشده و اتفاقا درامد خوبی هم دارد . شـهیـاد بـه بی پی راهیـافته هست و سلام محمدی دروغ مـیگوید و الی اخر . یعنی اگر تک تک ان موارد دروغ محض باشند ، کمترین و کمترین خللی درون مورد مقالات ایشان وارد نمـیکند . اما و هزار اما همگی انـها درست هستند و همگی دیده ایم و هیچکدام از انـها جیک هم نمـیزنند ، چون مـیدانند و ضع خرابتر مـیشود . چطور مـیدانند از انجاییکه آقای محمدی همـیشـه تیر خلاص را به منظور آخر مـیگذارند و همـه چیز را همان اول رو نمـیکند . بـه جریـان سامان صولی نگاه کنید کـه هر بار با نوشتن مطلبی درون دفاع از سامان ، چیزهای جدید و ابرو ریزی تری را شنیدیم و اگر انقدر نظر نمـیگذاشتند انقدر هم مطلب راجع بـه او از اقای محمدی نمـیشنیدیم کـه برای هر یک از انـها کافیست ابروی یک هنرمند معتبر بـه خطر بیفتد.
درباره ( غرور و خودشیفتگی و ....) کـه مخالفان انرا زیـاد تکرار مـیکنند چند نکته را توضیح مـیدهم . درون قسمت نظرات و همانطورکه درون مصاحبه هم مـیخوانیم ، اقای سلام محمدی گفته اند ( برشمردن عناوين برگزيده نـه بـه عنوان افتخار، كه واقعيت را بر خود حمل مي كند. وهميشـه دوستان درون كلاس و محافل شنيده اند كه تمامي عناوين كسب شده را، درون مقابل پاراگرافي از نوشته هايم بسيار ناچيز و حقير مي شمارم .) شاید هنرمندی دیگر را ندیده باشیم کـه افتخاراتش را درون برابر فعالیت دیگرش درون جایی عمومـی تحقیر کند و بگوید به منظور خودم ارزش ندارد . بعد غرور را درون کجای مطرح انـها یـافته اند؟ شاید بـه پاسخ بـه انکار مخالفان و گفتن عناوین برگزیده درون قسمت نظرات مـیگویند . به منظور این مورد مثالهایی مـی کـه شاید ساده باشد و بیمورد ، اما چون بـه توضیح سخنم کمک مـیکند مشکلی درون ان نمـی بینم .
مثلا شما درون جمعی نشسته اید و یکی از انـها درون جواب پرسش یکی دیگر از جمع مـیگوید فقط من درون این جمع مجرد هستم . اما چنین نیست و فقط شما مجرد هستید و ان فرد دیگر دروغ گفته هست و شما هم مـیدانید کـه متاهل هست . اکنون اگر شما گفتید من هم مجرد هستم و همان فرد منکر شد چه ؟ معلوم هست که نـه تنـها بر مجرد بودن خود پافشاری مـیکنید و شناسنامـه را پیش مـیکشید و سند مـیاورید بلکه ، ثابت مـیکنید کـه ان فرد مجرد نیست و دروغ گفته و بچه هم دارد . حالا ما حتما نتیجه بگیریم کـه شما مغرور و خود شیفته بوده اید و به مجرد بودنتان مـی نازید ؟ و آیـا درون حالت عادی و هر مجلسی دائما از مجرد بودنتان صحبت مـیکنید و دیگران را بخاطر متاهلی سرزنش مـیکنید ؟ قطعا خیر . بعد چرا درون ان مجلس انقدر بر مجرد بودن خود و متاهلی ان فرد تاکید مـیکردید و باید حتما ثابت مـیکردید ؟
مثالی دیگر . ایـا فرد سالم و عاقلی را مـیشناسید کـه در هر مکانی و در هر مجلسی با افتخار بگوید مثلا من دزد نیستم ، من تاحالا با هیچ ی دوست نبوده ام ؟ بازهم جواب خیر هست . اما اگر خود شما درون برابر اتهام دزدی قرار بگیرید چه ؟ و یـا بگویند شما دوست دارید . ایـا ازی کـه به شما اتهام زده هست مـیگذرید ؟ یـا با هر نیرویی سعی مـیکنید خلاف انرا ثابت کنید و بگویید انـها دروغ مـیگویند ؟ ایـا به منظور تهمتی کـه به شما بسته اند از انـها شکایت نمـیکنید؟ بعد مـیبینیم همان جملاتی کـه ادم عاقل درون هیچ مجلسی نمـیگوید ، با اتهام و حمله وسخنی دیگر درون مورد شما بـه فکر و ذکر شبانـه روزی و اثبات خلاف ان مـی انجامد و انرا عمومـی مـیکنید .
هر چند شاید زیـاد ربط نداشته باشد اما همـین واکنش را درون جوابهای اقای محمدی مـیبینیم . مثلا شما درون هیچ جا ندیده اید کـه ایشان بـه شاگردان چند ساله خود بنازند . و تا جاییکه از دیگران شنیده ام و خبر دارم هیچوقت بـه شاگردان جدیدش هم نگفته کـه چهانی شاگرد او بوده اند و .... . اما مـیبینیم درون برابر نظراتانیکه درون دفاع از یکی از شاگردانش بـه او بی احترامـی مـیکنند و سعی دارند حضور چند ساله درون کلاس و زحماتش را منکر شوند واکنش نشان مـیدهد . و یـا درون برابر انکار مقامـهایش از طرف فردین صادق ایوبی و مخالفان درون قسمت نظرات واکنش نشان مـیدهد و مثلا مـیگوید هیچ هنرمند کردی که تا اکنون این مقام را بدست نیـاورده هست و توضیحات و غیره . ایـا این واکنشـها غرور و خود شیفتگی هست ؟ ایـا اگر منکر و اتهام گویی پیدا نمـیشد بازهم انـها را اینطور مـیشنیدیم ؟ قطعا خیر ، چون اقای محمدی حتی درون مصاحبه و غیره سعی نکرده انـها را بگوید و مسائل مـهمتری را بیـان کرده هست در حالیکه دیگران حتما افتخاراتشان را مـیگویند. و مـهم هست که خود او درون سایت خودش چند بار تکرار کرده کـه نزد خودش و در مقایسه با یک پاراگراف از نوشته هایش بسیـار ناچیز هست . ایـا ان همـه سعی درون نشان مجرد بودن ، افتخار و خود شیفتگی بود یـا واقعیت داشتن ؟ به منظور همـین هست که سلام محمدی گفته هست (برشمردن عناوين برگزيده نـه بـه عنوان افتخار، كه واقعيت را بر خود حمل مي كند.)
درباره نظر نگذاشتن موافقان ، و یـا نظر گذاشتن انـها با نام مستعار هم حتما در نظر گرفت کـه انـها مـیدانند درون چه جامعه و فضایی زندگی مـیکنند. اشراف دارند کهبه سخن گفتن از مسائل کهنـه ای کـه به عقاید و هویت مردم تبدیل کرده اند ، با از مـیان برداشتن فیزیکی و ترور شخصیتی و فشارو درون تنگنا گذاشتن جوابش را مـیدهند . البته مواردیکه آقای محمدی بیـان مـیکنند درون هر جای جهان چنین جوابی مـیگیرد و مختص جامعه خودمان نیست کـه نمونـه مستندش برخورد بااقای پورپیرار هست وانیکه درون این فاز فکر مـیکنند و هیچگاه ندیده ایم کـه اساتید کشورهای دیگر نیز برخوردی اندیشمندانـه داشته باشند و فقط درون جواب انـها دلایل خود را بنویسند و مـیبینیم بـه ترور شخصیتی و فشار رو اوردند . معلوم هست که اقای محمدی شاگردان بسیـار داشته اند و دوستان و اساتیدی کـه بیشتر بخاطر همـین نوشته ها و تفکرش بـه احترام مـیگذارند و از دیگر هنرمندان جدا مـیکنند ، اما چرا بصورت عمومـی بیـان نمـیکنند ؟ خودم از بسیـاری اساتید شنیده ام کـه نوشته های اقای محمدی بسیـاری از مسائل را به منظور انـها روشن کرده هست . مثلا استاد دانشگاهی از اثبات فتوکپی بودن نوشته های فردین صادق ایوبی ذوق زده بود ، که تا اساتیدی دیگر درمورد مسائل مـهمتر مانند هنر درون قران . کـه از زبان چند استاد مطرح و استاد دانشگاه درون تهران شنیده ام و دوستان دیگرم هم بسیـار از این و ان شنیده اند ، اما چرا بصورت رسمـی بیـان نمـیکنند؟ بسیـار ساده هست چون شرایطی کـه برای امثال اقای سلام محمدی درست کرده اند را مـیبینند . بـه همـین خاطر گاهی بدلیل حساسیت شغلیشان خود را بـه دردسر نمـی اندازند اما درون محافل و به شاگردانشان عقیده خود را بازگو مـیکنند . باز هم یـاداوری مـیکنم کـه اگر تمامـی انـها نیز با نام اصلی و بصورت رسمـی و عمومـی جانبداری کنند ، درون مقالات و استدلال نوشته ها تاثیری نخواهد داشت و نوشته خودش از خود دفاع مـیکند ، اما نظر مثبت یک متخصص درون ان رشته تاییدیـه ای بر نوشته هست و خواندن مقدمـه اقای پورپیرار تامل برانگیز هست .
پس مخالفانی کـه نظر مـیگذارند حتما این 2 موضوع جدا ازهم را درون نظر بگیرند .
1_ مباحث تخصصی کـه ارتباط مستقیمـی با احوال و کردار فرد ندارد .
2_ طلب حقوقی کـه به ناحق غصب شده هست و جواب بـه اتهامـها .
و تاحالا درون اثبات نظر مخالف و رد هیچکدام چیزی ندیده ایم ، و در همـه موارد 1 و 2انیکه محکوم شده اند جیک هم نزده اند .
سپاس .
**********************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما
از اینکه سعی درون روشنگری دارید ، سپاسگزارم .
کسی کـه خواب هست را شاید بتوان بیدار کرد ، اما شخصی کـه خود را بـه خواب زده هست هرگز .
موفق باشید .

mohammad

1390/11/14  18:04:44

ایمـیل

با سلام خدمت برادر ارجمند سلام محمدی
خدا حفظتان کند.خواندم انچه نوشته بودی.ساده و صمـیمـی.شمـیم خراسانی سخن. کی مـیشد نخواند.اری تلخ هست به تن مندرس لباسی کـه خود لباس بر تن دارد.کهنـه اما پر نگار و نقش.ساده اما نمکی سوزناک. مبارک باشد این دیدار چه خجسته دیداری.سپاس
***********************************************************
پاسخ :
با سلام
ممنون از اظهار لطف شما

تقلب شناس عزیز

1390/11/14  21:27:27

دوست من جناب ریبوار عزیز بسیـار متاثر شدم وقتی شما با ربط نسبیت انیشتین و این جریـان خطرناک کـه در طول تاریخ بـه طرز غم انگیزی تکرار شده هست سر خود را گول مالیده و متوهم وسرگرم گشته اید!
باری دوست عزیز من ، اصرار و چموشی بر بیراهه ها همچنان کـه جناب محمدی نمونـه بارز و درخشان آن هست نشانـه بیماری خطرناک ومخربی ست کـه اگر این چموشی و اصرار جاهلانـه نبود دیگر بـه زعم بسیـاری این بنده خدا (سلام محمدی) بیمار نمـی نمود !
بحث اینجا بر سر مـیزان سواد و توانایی درون نقاشی و طراحی نیست مساله مـهم چیز دیگری ست کـه فقط یک انسان هوشمند و باتجربه کـه تاریخ را مـیشناسد مـی تواند تشخیص داده و درک کند
این جریـان کـه همچون گردباد زود گذر و ناپایدار هست و حداکثر و در بدبینانـه ترین حالت چند سالی (گیرم 50سال)مذبوحانـه عربده هایی ازسر توهم و مستی مـیکشند و به زباله دان تاریخ مـی پیوندندمشابه جریـان خطرناک و مخربی ست کـه علی شریعتی آن رانمایندگی و رهبری مـیکرد کـه نتیجه اسفبار آن همـین وضعیت سیـاسی اجتماعیست کـه ملاحظه مـی فرمایید !
باور کنید اگر حتی به منظور یک ثانیـه سر مبارکتان را از مـه و توهمـی کـه درآن فرو غلطیده و دچار نئشـهشده اید بیرون بیـاورید و واقعیت جریـانی را کـه ناآگاهانـه از آن حمایت مـی کنید با چشمان خواب آلودتان ببینید جا بـه جا زهرترک شده و با دودست نازنینتات بر فرق سر مبارکتان خواهید کوفت و سر بـه بیـابان خواهید نـهاد !
باری دوست عزیز شما متوجه نیستید و درست بـه همـین علت درون عوالم بچگی خود توهم بـه هم مـی بافید !
درست همانند بچه ای کـه خیـال مـی کند پدر نازنینش بهترین و قوی ترین مرد جهان هست و بـه اصطلاح به منظور خودش گهی ست اما هنگامـی کـه بزرگتر شده و واقعیت را ملاحظه یکند تازه پی مـی برد کـه عجب خری بوده وبه ریش خودش درون آن دوران کودکی خواهد خندید !
و اما از هر چه بگذریم سخن از سلام بانمک خومان خوشتر است
جناب عزیز دل برادر دیگر حنای کامنت هایی کـه برای خودتان با اسماء متبرکه ی : فاضل و هنر شناس و مخاطب و غیره ... نصب مـی فرمایید بی رنگ شده است. و متاسفانـه با این اعمال شنیعی کـه از خود بروز مـی دهید هرروز بدتراز دیروز آبروی نداشته خود را بـه جوی فاضلاب مـی ریزید!
کدام آدم خنگولی ست کـه تشخیص ندهد این کامنت اخیر کـه با نام مسخره "مخاطب" نصب شده هست خود ناکستان مـی باشید ! ای کلک ! (البته بـه جز ریبوار عزیزکه بـه کلی از مرحله پرت است)
اینقدر هم به منظور این وآن ایمـیل و اس ام اس نفرست کـه تورا بـه جدتان بروید توی سایتم و برایم کامنت بگذارید !! زشته برادر ! نکن این کارهارو ! قباحت داره والله !
*********************************************************
پاسخ :
تقلب شناس عزیز ، درون عجبم از اینـهمـه هوش و زکاوت شما !؟ از هر راه کـه امتحان نمودم و به هر دری کـه زدم ، شما مچ ما را گرفتید !!!!
استدعا دارم کمـی هم فسفر به منظور عناوین بر شمرده ی جناب " مخاطب " درون شماره ی (( 1 و 2 )) کنار بگذارید ، و خلاف نظرات این قلم را بـه اثبات برسانید کـه دوستان و دشمنان بیشتر درون محضرتان فیض ببرند .

تقلب شناس عزیز

1390/11/15  11:46:37

راستش ما هنوز بـه حمدالله بـه اندازه شما خل و چل و ناخوش احوال نشده ایم کـه شب و روز درون پی اثبات و عدم اثبات هر چیز بدیـهی و غیر بدیـهی باشیم !
حالا شما بیـایید عدم آین را اثبات کنید که تا ما نیز آن دیگری رابه اثبات برسانیم و بعد شما بیـا این یکی را ثابت بفرما کـه مانیز اون یکی را عدم اثبات بگردانیم !!!!!
راستش تازه فهمـیدم علت بیماری شما چیست ؟ ظاهرا باکتری مخرب اثبات گرایی درون معده شمابدجوری لانـه کرده کـه اینچنین (گلاب بـه رویتان) دچار اسهال خونی گشته اید !
البته بنده با بخش عمده ای از مورد 2ومـی کـه در قالب نام مضحک "مخاطب"نصب فرموده اید، کاملا همسو وموافقم . اما این هم یکی از شگردهای شماست کـه موضوعی را کـه مـی دانید همـه ما روی آن سمپاتی داریم عنوان کرده و طی یک اقدام مزورانـه با دیگر تفکرات و توهمات خطرناکتان محلول نموده و به خورد ملت بیچاره مـیدهید !!
اما عزیز دل برادر، ما عادت بـه تفکیک و جداسازی داریم و همـه چیز را درهم و قاطی پاطی دریـافت نمـی داریم!
در همـین مورد دوم نیز آن بخش از خورده فرمایشاتتان،در زمـینـه نان و نوای فردین صادق ایوبی برایم بسیـار خنده دار مـینمود چرا کـه بلافاصله این سوال درون ذهنم ایجاد گردید کـه کدام نان و نوا !!؟
بنده خود بـه جناب صادق ایوبی و روش تدریسشان (که بـه نظرم اصلا تدریس نیست!)نقدهها و رخنـه هایی زیـادی دارم. اما همـیشـه ایشان را درون قامت یک انسان شریف دیده ام . و دورادور نظاره گر زندگی عادی و حتی بی بضاعت ایشان از لحاظ مالی هستم بعد ادعای برخوردار بودن ایشان از نان ونوا، تهمت و ظلم بزرگی ست کـه شما بی پروا بـه ایشان روا داشته اید و به همـین سبب از پروردگار دو عالم به منظور حضرت عالی طلب بخشایش مـی کنم !!!!
واماحملات ناجوانمردانـه و موذیـانـه شما بـه سامان صولی عزیز قابل بخشایش، حتی با رحمت بی دریغ الهی هم نمـی باشد !!! بنده خود مطلعم کـه شما چگونـه مزورانـه و منافقانـه و در نـهایت ستمگرانـه با ایشان که تا کردید !!!
وبه همـین دلیل اطمـینان یـافتم کـه اگر شمایی، کـه اینگونـه مظلوم نمایـانـه از حق خوری ها و جفاها مـی نالید (خدای ناکرده )به مقام و مسولیتی نائل گردید چندین برابر از همـین هایی کـه در حال حاضر متصدی امورند ظالم تر و موذی تر عمل خواهید کرد ! تازه درک کردم کـه چرا جناب نیچه فرموده اند کـه "اخلاق خوی ضعفاست !!!"
لطفا اگر دوباره مـی خواهید انگشت روی کپی بودن مقالات صادق ایوبی بگذارید بدانید کـه دیگر آنقدر لوث گردانیده اید کـه هری از شنیدنش دچار تهوع مـی شود!
قصه سامان و امثالهم را نیز ایضا بالغور نفرمایید کـه ما خودمان آگاه و بصیر بـه همـه اموریم وهمـه چیز را باجزییـات مـی دانیم !
با سپاس و تشکر از شما دوست با نمک عزیز گوگولی مگولی !
**********************************************************
پاسخ :
عزیز جان ، اگر قصه را دل و گوش سپرده اید ، بفرمایید لیلی زن هست یـا مرد ؟!

پدرتقلب شناس

1390/11/16  17:14:16

اول معذرت مـیخوام کـه خون خودم را کثیف مـیکنم .
تقلب شناس احمق : توله سگ . از کی تاحالا به منظور دانستن چیزای پشت پرده فردی خانـه او را متر مـیکنند یـا اموالش را مـیشمارند؟ همـین را بفهم کـه کومله بوده و چند سال پیش هم خواست از کشور فرارکنـه ، ولی همـینکه او را گرفتن ........ جایی مثل حوزه هنری شد همـه کاره !!!!!!!!!!! ........ . این چیزها را همـه مـیدانند . و غیر از فردین خیلی چیزای دیگه از همشون کـه فعلا بچه ای و حالی نمـیشی . مـیگوی فتوکپی بودن مقالات صادق ایوبی لوث شده ؟ اگر اینطوریـه چرا پاچه صادق ایوبی و .... را نمـیگیری و در اینجا واع واع مـیکنی ؟ بـه ان مغز نداشته ت فشار بیـار و از خودت سئوال کن انـها چرا بـه موش رفتن؟ اخه بدبختها اگر سلام محمدی این چیزها رو نمـیگفت شما کـه در همان عالم بیسوادی و احمقانـه انـها رایگانـه استادهای عالم مـیدونستید . اخه بزدلها از چی وکی مـیترسید با نام مستعار مـینویسید؟
اقای محمدی یک استخوان بنداز جلوش ببین چطور از این بـه بعد به منظور شما دم تکان مـیده . مـیگن مار گزیده از ریسمان سیـاه وسفید مـیترسد ، این بیچاره هام مـیگن این سلام محمدیـه خودشـه ان سلام محمدی خودشـه!
*********************************************************
پاسخ :
پدر تقلب شناس ، این قلم درون پی تجسس درون احوال و کردار شخصیِ دیگران نیست ، و ربطی بـه مواردی کـه نگاشته ام نداشته و مواد و مصالح آنرا تشکیل نخواهند داد . بعد واگویی چنین مواردی را درون این سایت نصب نخواهم کرد .
با تشکر

مخاطب

1390/11/18  03:07:08

سلام جان،قبول داری این سایت مال خودت است؟ قبول داری کـه هر مخالفی بیـاید تو پوزش مـیزنی و هر موافقی هم نظر بدهد دستش را بخاطر هم عقیده بودن ماچ هم مـیکنی؟ بعد عزیز دل انگیز کـه ادعای عدالت و حق کرد و مظلوم نمایی مـیکنی تو خودت شدی قاضی و موافقان دادستان!! و مخالفان متهم ماستت هم شیرین شیرین! قاضی العلمای عزیز ، سایتی کـه تک صدایی را بدلیل ابراز اعتقادات خود نـه مخالف!! بر مـیگیزیند چه ای هست دیگر؟؟؟؟
***********************************************************
پاسخ :
جناب مخاطب ، اگر شما سایتها و وبلاگهای شخصی دیگران کـه با نام اصلی خویش آثار و مطالبشان را عرضه مـی دارند ، رؤیت فرمایید خواهید دید ، این سایت جزو معدود و نادر سایتهایی هست که شمار زیـادی از نظرانیکه با نام مستعار مشغول هتاکی و دشنام بـه مدیر آن هستند را نیز نصب نموده هست . غرض اینکه بنده فرصت ابراز وجود و ارائه مطلب را بـه آنـها داده و خواهم داد ، اما اگر شما سطری مبحث جدی و متفکرانـه را درون آنـها نمـی یـابید و با تمسخر و نفی این قلم و دیگران جواب مـی گیرند ، اشکال را درون آنـها جستجو فرمایید چرا کـه این فرمایش شما زمانی مصداق عینی خواهد یـافت کـه بنده درون سایتم نظر و رأی مخالف را نصب ننمایم .
خدمتتان عارضم کـه سایتِ مربوط بـه تمامـی کارتونیستها و کاریکاتوریستهای ایران یعنی " خانـه کاریکاتور " ، از درج مقاله " حقیقت درون کارتون " با توجه بـه مشاجره ی تلفنی درون جهت نصب آن نیز ، سر باز زد !!؟
باتوجه بـه اینکه درون مقاله (حقیقت درون کارتون) ازاثبات عدم اندیشـه و تفکر درون کارتون "کاریکاتور موضوعی" ، و هر یک بلندگوی تصویری سیـاسیون و نظریـه پردازان منطقه خودشان هستند، برآمده بودم ، سال گذشته یک مجله ی بین المللی کاریکاتور مصاحبه با من و همراه آثارم بـه چاپ رساند ، و باز هم اثبات این نکته بود کـه کارتونیستها چنانچه درون دنیـا تبلیغ مـیکنند ، نـه تنـها منتقد و متفکر نیستند کـه خود ، محافظی تصویری از اوهام و کج رویـهای محدوده خویش اند .
وشاهدی دیگر ، این قسمت از جواب بنده درون مجله بود!
(( ... و مـیخواهید که تا چند سال دیگر درون چه جایگاهی قرار بگیرید ؟
اولاٌ "هنر" را معیـاری جهت جایگاه "انسان" شناختن ، حقیقت را واژگونـه خواندن هست . و بالع، "انسان" مسیر هنر را تعیین ، و جایگاهش را معیـارش "انسان" نامـیدن هست که نیم نگاهی بـه دوران گذشته چنین مسیری را راهرو هست . و جایگاه خود و تفسیر وجودم را درون "هنر " بازشناختن ، الینـه شدن و موجب پریشانی روحم هست ، کـه هنر فقط رابطی هست و واسطی مـیان من و مخاطب . و وظیفه و کرامت انسان را نادیده انگاشتن هست که امتیـاز و جایگاهش را از هنر بطلبند. ..... ))
مخاطب جان مـی بینید ؟ داعیـه داران " آزادی بیـان" ، صدایی دیگر کـه با نظر آنـها همراه نباشد را کفر مـی شمارند و اجازه ی عرضه را بـه آن نخواهند داد ، و اگر درون جایی همچون سایت شخصی ارائه گشت ، عواقبش همان هست که از نظر گذرانده اید .
پس درون یـابید کـه بسیـار پرت تشریف دارید .

تقلب شناس عزیز

1390/11/18  10:34:25

استفراقی کـه به عنوان نظر!!!!!! نصب شده است، از عوارض و عواقب همان بیماریست کـه خدمتتان عرض کرده و هشدار داده بودم .
ببینید و کنکاش کنید کـه از لحاظ روانکاوی این دوست عزیزی کـه نگارنده این کامنت هست درچه وضعیت اسفباری بـه سر مـی برد! کـه واقعا مستحق دلسوزی ست .
دوست هیجانی وبسیـار عزیزم
قربان آن آب دهانی کـه به هنگام تاق باز شدن دهانتان بـه قصد فحاشی پرتاب مـی کنید . لازم نیست اینقدر خودتان را آزار دهید. همـه چیز کاملا روشن هست (البته به منظور انسان های کـه از لحاظ روح و روان متعادل و سالم باشند!) فقط کافیست بـه آرامـی چشمان خواب آلودتان را باز کرده و ببیند کـه در چه ورطه هولناکی گرفتار آمده اید!) آیـا شماهایی کـه در مقابله با ظلم و جور و حق خوری و حماقت ها چاک کرده و این چنین افتضاح بـه بار مـی آورید خود انسان های شریف و دوستدار عدالت و آگاهی هستید! از کامنتی کـه گذاشته اید کاملا روشن و مبرهن هست !!!؟) نتیجه اقدامات و توهمات جناب محمدی عزیز، درون نـهایت سر برآوردن، همچون قارچ های سمـی، این موجودات خشن هست که بـه شدت مستعد انجام عملیـات های تروریستی و انتحاریند! شما کـه چاک اسلام و دین شده اید به منظور ریختن آبروی یک انسان حتی یک ثانیـه هم تردید نمـی کنید و از قهر خدای بزرگ نمـی هراسید !
وجالب اینجاست کـه بعد از نصب کامنتی کـه جدای از فحاشی(که البته مایـه دلسوزی و خنده است) برملا خصوصی ترین مسایل یک انسان درون ملا عام هم هست،جناب محمدی با کناره گیری موذیـانـه و مظلوم نمایـانـه بـه طرز مضحکی اظهار مـی دارد کـه از این نوع کامنت ها نصب نمـی کند!
باش که تا نفرین دوزخ از تو چه سازد -
که مادران سیـاه پوش ، زیباترین فرزندان آفتاب و باد -
هنوز از سجاده ها سر بر نگرفته اند !
**********************************************************
پاسخ :
نمـی دانم چرا امروزه پدران روحانی ، درون مقابل اندک مزدی کلیسای گرم و نرم را بـه جایی مـی گذارند و برای موعظه و ارشاد بنده بـه اینجا تشریف مـی آورند ؟!
جناب تقلب شناس ، عیـان بود کـه نمـی دانید " لیلی زن هست یـا مرد !!؟"

مخاطب

1390/11/18  13:26:30

جناب تقلب شناس مشـهود هست که جنابعالی رگ گردنت بیش از حد آماسیده و ورم کرده! بعد پیشنـهاد مـیکنم بجای اینکه ما را با واژه شیرین " استفرا(غ)" درون این سایت "پرگهر" همراه کنی; سری بـه یک روانشناس زده و با شستن دهان مبارک با یک عدد مسواک و خمـیر دندان وطنی آنرا از بدبویی و بدگویی برهانید! حیف هست که موافق سلام جان هستید و اما بـه همان "بیماری مخالفان" دچارید! حیف کـه در آن دنیـا همراه ما دچار عقاب الهی شوید ! ؟
************************************************************
پاسخ :
جناب مخاطب ، بنده استفراق !! های ایشان را نسب!! مـی کنم ، چون گهگاهی شیرین عقلی اش موجب تقدیم تبسمـی هست .

تقلب شناس عزیز

1390/11/18  14:13:16

برای تشخیص زن یـا مرد بودن لیلی مـی توانید بـه کتاب "مکاشفات"استاد پورپیرار مراجعه کنید: جلد چهلم صفحه هزارو سیصدو بیست و دو، درون آنجا ایشان بـه تفصیل، مرد بودن لیلی را اثبات نموده و زن خواندن ایشان رامنتسب بـه جبهه کفر، علی الخصوص یـهودیـان لاکردار دانسته اند!
دیگر نمـی توانم تصورش راهم م کـه حتی کودن ترین و خنگ ترین(به شرط سلامت روانی!) بازدیدکننده این سایت هم متوجه اوضاع نابه سامان روحی روانی جناب محمدی نشده باشد!
دقت کنید کـه چگونـه ذهن و کله منگول ایشان پر شده از توهم کلیسا و کنیسه و غیره .... و چگونـه این بیمارمحترم درون برابر هر و هرچیز توهمات خود را همچون دمل های چرکینی بروز مـی دهد !
بنده اطمـینان دارم کـه ایشان درون صورت لزوم به منظور پیشبرد توهمات و اه موهوم خود، حتی با کلام خدا و حتی با خود خدا هم مذبوحانـه درون خواهد افتاد !
در کامنت های بنده با توجه بـه سنگ اسلام و قرآن زدن ایشان بـه مبارکشان! دلسوزانـه با اسناد بـه کلام خدا بـه ایشان تذکر دادم (هرچند مـی دانستم نرود مـیخ آهنین برسنگ!) و جواب سرشار از تمسخر ایشان بـه آیـه های روشن خدا....!!!!
کدام آدم خنگول که تا به حال متوجه نابه سامان بودن اوضاع روانی جناب محمدی نشده هست سریع دستش را بالا بگیرد !!!!!
*********************************************************
پاسخ :
جناب تقلب شناس ، اگر با خواندن مباحث کلان و مدخلهای نو دچار سرگیجه مـی شوید ، مجبور نیستید بخوانید ، بفرمایید همان " تصمـیم کبری" را بخوانید که تا شب آسوده سر بر بالین گذارده و بخوابید .
در ضمن ، بنده از شما پرسیدم " لیلی زن هست یـا مرد؟ " ، کـه دیگران دریـابند قصه ای کـه گوش سپرده ، فهم کرده اید ؟! بعد اساتید و بزرگان را بـه مـیانجیگری نخوانید !!

عارف محب الله

1390/11/19  00:06:11

وب سایت

به خواست خداوند وبلاگ جدیدی را تاسیس کردم . شما را به منظور خواندن مطالب وبلاگی کـه خداوند اخیرا برام عطا فرموده دعوت مـی کنم :

http://soldier-of-yhwh.blogfa.com/

تقلب شناس

1390/11/19  18:37:44

جناب "مخاطب" کوچولو (آدمک موهوم و خیـالی عزیز)، مشتاق دیدار !
اگر گفتی درون این کامنت بنده چند فقره غلط املایی و دستور زبانی موجود هست؟ سریع بگو که تا عمو بهت شکلات جایزه بده !
شکلات دوست داری عمو جان !؟
آفرین پسر خلم!
جناب عزیز دل برادر، سردار سلام محمدی عزیز
این مدخل های نویی کـه مـی فرمایید کشف کرده اید، یکیش پاچه گرفتن جناب فردین صادق ایوبی ست! یک دیگرش را هم مـی دانیم تهمت و افترا و غیبت و در نـهایت ستم بـه سامان صولی عزیز هست .
مدخل های دیگرتان را مـیشود بـه ما نشان دهید که تا وارد شده و فیض ببریم !!!!؟
با عنایت بـه جمله فاضلانـه حضرت عالی کـه فرمودید :ی را کـه خود را بـه خواب زده هست نمـی شود بیدار کرد
لذا ما از بیدار و هشیـار جنابعالی خیلی وقت هست قطع امـید کرده ایم . اینـها را مـیگویم کـه آن چند راس ساده لوح وامانده بـه روزگار شما دچار نشوند!
*********************************************************
پاسخ :
عینک ته استکانی تان را جلو دیدگانتان بگذارید و نوشته هایم را مطالعه فرمایید ، کـه بیـابید . اگر توان یـافتن نداشتید ، خبر دهید کـه چاره ای اندیشم .
هنوز بـه این نتیجه نرسیده اید کـه حضور امثال شما با این خزعبلات غیر ضروری هست و مضحکه شده اید ؟!!

تقلب شناس عزیز

1390/11/23  08:12:02

نوشته های شمابه طور کلی مشمول چند ویژگی برجسته و قابل تامل ذیل هست :
1. هیجان زدگی و شعار آلودگی کودکانـه
2. استفاده از عواطف و احساسات ایضا کودکانـه !
3. تحریک احساسات خواننده بـه هر وسیله مشروع و نامشروع کـه ناجوانمردانـه ترین آن سوء استفاده از عکودک کشته شده بـه قصد جریحه دار و در نـهایت همراه افراد ساده لوح !
4. ، گریز از ساحت اندیشـه و تعقل و وارد شدن بـه عوالم توهم و خیـالات ایضا کودکانـه
5. آماسیده شدن تک تک جملات شما از عقده، کینـه و خشمـی سطحی و ایضا کودکانـه>
6. عدم رعایت بی طرفی و دخالت عقذه های شخصی درون لابهمتون ارایـه شده! (ایضا کودکانـه!)
7. فحاشی و اقدام مذبوحانـه بـه تمسخر درون جهت جلب توجه دیگران و در نـهایت جذب چند قلاده ساده لوح بیشتر ! (ایضا کودکانـه!)
حالا به منظور اثبات سلامت روانی تان فقط کافی ست از جواب بـه حداقل یک کامنت پرهیز کنید !
اگر تونستی بـه این کامنت بنده هیچ جوابی ندی، اونوقت شکلاتی را کـه به جناب "مخاطب کوچولو" قولش را داده بودم . مـیدمش بـه تو !
باشـه پسرم گلم ؟! تپل و مپولم !؟
*********************************************************<
پاسخ :
هه هه هه هه هه

172

1390/11/26  14:11:19

سلام کاک سلام...
غرض از مزاحمت
مـیخواستم بدونم این جشنواره 1404 قضیش چیـه؟
**********************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما
برای آگاهی یـافتن از اه و چشم انداز هر یک از جشنواره ها ، بـه سایت جشنواره ی مورد نظر رجوع فرمایید .

اسد ر

1390/12/2  16:01:15

ایمـیل

با سلام.
من چند سالی هست کـه عکاسی را حرفه ایی شروع کردم. من مقاله ایی را از آقای مـیکائیل رحمانی درون هفته نامـه دیدگاه درون چند وقت پیش خواندم. انگار اولین متنی درباره هنر عکاسی درون کردستان بود. مطالب جالبی درباره عکاسان داشت. اما از اوضاع هنری و تئوری عکاسان گله مند بود. اگر این مقاله را خوانده اید. بفرمایید ایـا عکاسی مـی تواند تئوریک باشد.یـا بنظرم فقط یک فن است.
در ضمن آقا مـیکائیل درون جای گفته بود سلام محمدی نمـی تواند با من درباره هنرمعاصر بحث کند. خواستم بدانید.
**********************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما
قبل از هر سخن ، نوشته ی فراسوی دیدن را مطالعه فرمایید کـه جواب را بیـابید .
دوست گرامـی ، اگر درک فرمایید کـه پژوهشگران هنر درون مقطع دکتری نیز تاکنون توان ارائه ی مدخلی حاصل نواندیشی بومـی نداشته اند ، خودتان از این جمله کـه نوشته های فتوکپیِ حقیر امثال مکائیل رحمانی را جالب پنداشته اید ، یـارای گریز تبسم از لبانتان را نخواهید داشت .
اینکه آنـها درون تنـهایی و برای دلخوشی خودشان چه مـی گویند مـهم نیست ، بلکه مـی بایست علت سکوت همگی آنـها را بیـابید کـه بعد از آنـهمـه تحقیر آن را تنـها راه چاره مـی دانند !؟

هنرشناس

1390/12/3  13:02:17

اقای اسد ر
درمقاله اقای محمدی کتاب و نوشته های هایدگر و لویی اسمـیت و مددپور و ... بـه چالش کشیده شده اند و باید جواب چالشـها را درون کتابهایشان جستجو کنید کـه ببینید ایـا جوابی دارند یـا خیر . انوقت شما از یک بچه ( مکائیل رحمانی ) کـه از روی کتابهایی کـه در کتابفروشیـهای سنندج هست کپی مـی کند ، صحبت مـی کنید ؟ هالو بودن هم که تا این حد؟
دوست شما مشخص هست که از ماجرا بی اطلاع بوده و همـین باعث شده مکائیل رحمانی پیش او از خود تعریف کند . اگر شماهم قبل از نظرگذاشتن نظرات را مـی دیدی ، مـی خواندی کـه چندباراز تمام هنرمندان دعوت بـه مناظره شده کـه با این کارحداقل مجبور شوند سکوت را بشکنند. حالااز انـها بپرس چرا جیک هم نمـی زنند؟ البته درون مورد جاهایی کـه در مقاله اسمشان اورده شده. وگرنـه هادی ضیـاالدینی و صادق ایوبی و ماشاالله محمدی بیچاره یـا دیگران چه مـی دانند درون مورد فرشته ها درون قران و کتاب فارسی- یـهودی ومساجدبدون کاشی و ..... صحبت کنند .
**********************************************************
پاسخ :
جناب هنر شناس ، خداوند درون قرآن عظیم مـی فرماید :
(( آنانی کـه به همـه ی سخنان گوش فرا مـی دهند و از نیکوترین آنـها پیروی مـی کنند ، آنانانی هستند کـه خدا هدایتشان بخشیده هست ، و ایشان واقعا خردمند هستند . )) " زمر/ 18 "
نشانـه و فرمانی کـه اکنون نیز درون حد آرمان و آرزوهای دست نایـافتنی انسان باقی مانده هست . چراکه سیستم برنامـه ریزی شده ی تربیت یـافتگی امروز یکصدایی اندیشیدن ( تفکرِ غربی ) را بـه پیش خوانده و چند صدایی را برنمـی تابد و از نطفه سعی درون سقط آن داشته و دارد . از همـین روست کـه نویسنده ی خودی ازبر جملات آنـها را وحی مُنزل پنداشته و هم او را تفکر شناخته هست و ذهن مردد بـه آن را بـه صلیب مـی کشاند .
در هر مسلک و مجمعی حکایت همـین هست که تکصدایی را نوید نشان گرفتن از روشنایی ، و تفکر دگر را کفر مـی خوانند ؛ و استاد دانشگاهی کـه همچون همقطاران خود تمام سواد و آگاهی اش را درون نشخوار جملات کنسرو و پخته شده ی وارداتی مـی داند ، و مدرکش را درون بازپس آن جملات درون اوراق امتحانی یـافته هست ، عیـان هست که درون رویـارویی با چند پرسش بنیـانی از نوشته های اورجینال وامـی ماند ، و همچون هم مسلکان خود درون هر لباس و موقعیقی سخن بـه فحش و ناسزا و ترور شخصیتی مـی گشاید و حذف فیزیکی را درون ذهن مـی پروراند !؟زیرا کـه تربیت یـافته ای هست که هدف زنده بودنش را پاسداری از یک تفکر ( اندیشـه دیگری ) بـه او قبولانده اند .
از این منظر چند " انسان خردمند " را گرداگرد خود مـی یـابیم ، کـه به همـه ی سخنان گوش فرا دهد ؟

عارف محب الله

1390/12/4  14:52:19

وب سایت

محل واقعی کوه طور درون سال 1984 کشف شده. یعنی زمانی کـه شیطان درون زندان اوین مشغول تحقیق و تفکر بود.
این بـه خوبی نشان مـیدهد کـه شیطان هنگام تحقیق درون مورد تورات از خداوند محل کوه طور را پرسیده و بعد از مدت کوتاهی خبر کشف محل کوه طور منتشر شده و شیطان بعد از این تجربه پاسخ سوال اش را از خداوند دریـافت کرده است.

جالب اینجاست کـه کشتی نوح نیز درون همان سال های تحقیق و تفکر پورپیرار کشف شده هست . یعنی کشف محل کشتی نوح توسط خلبان های ترک هم پاسخ خداوند بـه شیطان بوده هست .

حالا شیطان اومده بـه خداوند خیـانت مـی کنـه و برای اینکه شما رو درون مورد متن قرآن نادان نگه داره و برای اینکه حقه های یـادداشتهای ایران شناسی اش براتون مشخص نشـه بـه شما امر مـی کنـه کـه در مورد مفهوم آیـات و کلمات قرآن از خداوند سوال نکنید و به خداوند توهین مـی کنـه کـه در صورت پرسیدن از الله سر از تاویل درون مـیارید .

شیطان درون گذشته و در هنگام تحقیقاتش تجربه ی دریـافت پاسخ های فراوان از خداوند رو درون مورد مفاهیم قرآن داره و به همـین علت از پرسیدن سوال از خداوند و از دانایی شما وحشت زده ست .

تقلب شناس

1390/12/5  19:46:26

شباهت جناب "محب الله" و جنب سلام محمدی درون چیست ؟

1. خل مشنگی
2. ب از دنیـای واقع و افتادن درون عوالم توهم و خیـالات
3. شیزوفرنی بودن
4. اطمـینان و اصرار بر توهمات خود بـه عنوان حقایق مطلق
5. همـه موارد
6. هیچکدام

بهانی کـه پاسخ درست داده باشند بـه قید قرعه و به رسم یـادگار جوایز ارزنده ایی اهدا خواهد شد
البته جایزه(شکلات)آقای محمدی بـه شرط عدم پاسخگویی بـه حداقل یک کامنت بـه قوت خود پابرجا و حتی چند برابر شده است
اگر ایشان کامنت بنده را نصب کرده و به آن هیچ پاسخی ندهند یک جعبه آب نبات چوبی مرغوب بـه ایشان اهدا خواهد گردید!
نحوه و چگونگی اهدای جوایز متقاعبا اعلام خواهد شد.
*********************************************************
پاسخ :
جان برادر ، باز هم بدون عینک ؟!
به ذکر چند مورد عنوان شده درون نوشته هایم بسنده مـی کنم کـه کامل آن را مـی توانید درون نظرات قبلی بیـابید .
اگر با نظاره بر کلمات دچار سرگیجه شدید ، مجبور نیستید کـه بخوانید ؛ و پیشنـهاد مـی کنم مدتی را بـه خواندن دوباره ی " تصمـیم کبری " اختصاص داده و چند بار از روی آن بنویسید کـه حال مبارکتان بهبود یـابد .
_اثبات بلندگوی تصویری بودن سیـاسیون ، نظریـه پردازان حوزه ی جغرافیـایی و سیـاسی و فرهنگی خاص خود ، درون کارتون ( کاریکاتور موضوعی )
_اثبات تضاد تعاریف هنر ، با وظایفی کـه به او محول کرده اند .
_عدم انطباق هنرمقدس و اسلامـی، با قرآن کبیر
_ بـه چالش کشیدن انکشاف حقیقت هیدگر ، درون اثر ونگوگ
_ نشان بنیـانی نبودن انتقاد مـه یرشاپیرو و دریدا ، از تفسیر اثر ونگوگ توسط هیدگر
_ بـه چالش کشیدن نسبت انکشاف هستی و حقیقت ، از نگاه انسان
_ جستجوی حقیقت و انکشاف هستی درون وجود انسان ، درون قرآن کبیر
_ بـه چالش کشاندن پرورش و تکامل وجودی انسان ، توسط هنر
_ نشان گرفتن از فقدان مبحثی با نام هنر درون اعصار گذشته
_ کپی بودن نظریـات دکتر مددپور ، درون رابطه با هنر
_ عدم انطباق هنر معنوی و اسلامـی دکتر مددپور ، با قرآن عظیم
_ اثبات کپی و عدم آگاهی نسبت بـه معماری و کاشیکاری مساجد ایران ، توسط مددپور
_ بـه چالش طلبیدن (در انتظار هنر بزرگ و مبحث غیب )
_ اثبات عدم تأثیرشعر و شاعری بر تمدنـهای گذشته
_ ترد شعر و شاعری درون قرآن کریم
_ نشان انطباق ترسیم فرشته ها درون تاریخ ، با تورات
_ اثبات عدم سنخیت و غیر مجاز تصاویر فرشته ها درون آثار نقاشی ایرانی ، با قرآن کبیر
_ همسانی و یکی بودن خصوصیـات نقاشیـهای ایرانی اسلامـی با آثار یـهودی
_ مجسمـه از منظر این قلم ، و مبحث دکتر مددپور
_ مبحث هنر انقلابی
_ همخوانی آثار هنرمندان انقلابی ایران با سیـاست صهیونیستها ،ومعرفی مسجد قبه الصخره بجای مسجدالاقصی درون رسانـه ها
_ مبحث زیبایی
_ نظریـه ی این قلم درون رابطه با مقایسه ی آثار هنری
_ بی مایـه بودن فضای نقد ، و فتوکپی و بچگانـه بودن انتقاد درون حوزه ی فرهنگ و هنر درون کردستان
_ تجزیـه و تحلیل کارشناسی و تخصصی آثار آقای هادی ضیـاءالدینی
_ خط بطلان کشیدن بر مباحثی همچون نقاشی کُردی و غیره
_ عدم انطباق نوشته های هویتی کردستان با آثار
- مبحث عبدالرحمن شرفکندی (هژار) و کلمات کُردی
- برررسی و جستجوی واژه های کُردی درون آثار شاعران کُرد
- علت وجود (هنر جدید) و رویکرد غرب بـه این مقوله
_ مبحث زیبایی درون کانسپچوال و هنر جدید
- عدم انطباق اه (هنر جدید) با منطقه ی فرهنگی و جغرافیـایی خود
- اثبات علت عدم آگاهی دکتر سوری درون رابطه با (تعریف واحد ایرانی بودن ، و تعرض بـه آن توسط جهان معاصر)
- الینـه شدن توسط دوربین عکاسی
- عدم انتقال تفکر عکاس از مدیوم عدر عکاسی مستقیم
هر بخش را کـه بیشتر بر آن اشراف و درآن تبحر دارید را برگزینید، و مطالبتان را عرضه دارید .

البته بـه یک شرط ؛ اینکه عینک تان را بگذارید و بخوانید !
موفق باشید .

تقلب شناس

1390/12/6  08:44:31

بازهم نتونستی پسر، دیگه پاک ازت نامـید شدم !
ماگفتیم کـه به این کامنت پاسخ نده شما رفتید لیست برایمان قطار کردید!!!!
البته از یک لحاظ جای بسی امـیدواری ست چون بـه نظر مـی آید نصایح و تلنگر های ما افاقه کرده و شما یک مقدار (هرچند بسیـاراندک) مودب تر و مـهرباتر شده اید!!! اماهنوز جای کار بسیـار دارد که تا یک آدم حسابی و فهمـیده شوید !!
یکبار درون فرمایشات گهربار خودتان درون یکی از پاسخ های دندان و دشمن کور کنی کـه به یکی از کامنت ها دادید . فضل فروشانـه فرمودید کـه از آنجا کـه دنیـای امروز عصر تخصص هست و هری درون یک زمـینـه سالهای بسیـار استخوان خورد کرده و متخصص مـی شود !
البته این سخن شما از نادر سخنانی بود کـه بسیـار متین و درست بود
اما بنده شگفت زده و انگشت تعجب درون دهان گزیده بـه این لیست بلند بالای شما مـی نگرم کـه این همـه تخصص را درون زمـینـه های مختلف و گاه متضاد از کجاب کرده اید !!!!!؟
و من مانده ام حیران و به قول خودتان سرگیجه گرفته، کـه شما کـه هنوز حدود سی سالتان هست از کجا وقت کافی برایب دهها و چه بسا صدها تخصص گوناگون داشته اید !!!!!!؟؟؟
یـاد یکی از دوستان عزیز و البته بانمکمان بـه خیر کـه هرجا مـی نشست بالغور مـی فرمود کـه تا بـه حال 130 عنوان کتاب تالیف کرده ام !!!!! این درون حالی بود کـه سر جمع کل سال های زندگانی ایشان 35 سال ناقابل بود . حالا فرض کنیم کـه هر سال دو عنوان کتاب هم تالیف کرده باشند ......!؟؟ (حالا بماند کـه برای تالیف یک کتاب 100 صفحه ایی چه اندازه زمان به منظور مطالعه تحقیق و تبحر درون مطلب قابل ارائه لازم است)
باری دوست عزیز، ما از همان ابتدا گوشزد کردیم کـه : (بحث اینجا بر سر مـیزان سواد و توانایی درون نقاشی و طراحی نیست مساله مـهم چیز دیگری ست کـه فقط یک انسان هوشمند و باتجربه کـه تاریخ را مـیشناسد مـی تواند تشخیص داده و درک کند
این جریـان کـه همچون گردباد زود گذر و ناپایدار هست و حداکثر و در بدبینانـه ترین حالت چند سالی (گیرم 50سال)مذبوحانـه عربده هایی ازسر توهم و مستی مـیکشند و به زباله دان تاریخ مـی پیوندندمشابه جریـان خطرناک و مخربی ست کـه علی شریعتی آن رانمایندگی و رهبری مـیکرد کـه نتیجه اسفبار آن همـین وضعیت سیـاسی اجتماعیست کـه ملاحظه مـی فرمایید !)
خدمت ساده لوحانی کـه به گرد شمامفلوکانـه مـی گردند و با شگفتی و بلاهت و با دهان تاق باز شده پیش خود مـی گویند: عجب مرد با سواتی !!! عرض مـی کنم کـه شما مو مـی بینید و انسانـهای باتجربه پیچش مو را هم رد کرده اند !! اینقدر سر خود را با این عقده ها و کینـه ها و نفرت ها سرگرم نکنید . و به جای این عقده گشایی ها از جناب محمدی (مراد منگولتان!)بپرسید کـه حالا کـه به زمـین و زمان حمله ور گشته و پاچه همـه را از هایدگر گرفته که تا جناب هادی و فردین و جمشید و سامان و غیره ...گرفته اندو ول کن هم نیستند! آیـا غیراز واق واق و پاچه گرفتن از خودشان اندیشـه ایی؛ تفکری، نظریـه ایی دارند !!!؟ اگر دارند خوب بفرمایند ارایـه دهند !!!. (حتی اگر بالغور توهمات جناب پور پیرار هم باشد اشکالی ندارد!)
اما که تا به حال حتی یک بند یـا یک پاراگراف کـه حاوی و حامل تفکرات و نظریـات شخص شخیص خود باشد ارائه نداده اند. و تنـها کاری کـه به نحو احسن بـه انجام رسانده اند، جفتک زدن بـه کلیت شعر، هنر، کارتون، تاریخ 1000ساله ایران باستان، تمدن هزار ساله کردها!!!!!!، کشف و اثبات انواع چیزهای مضحک و گاها بدیـهی و همـینطور فحاشی و تمسخر های مذبوحانـه درون مقام دفاع از ترهاتشان !!!!

راستی!
این عینکی کـه هرازگاهی بـه این و آن پیشنـهاد مـی دهید همان عینکی نیست کـه جناب ناصرخان پوپیرار بـه شما قالب کرده و در برابر دیدگانتان گذاشته اند !!!!
همان عینکی کـه باعث شده هست به این روز و حال افتاده و اینچنین با نمک و خل مشنگ گردید!!!!؟؟؟
**********************************************************
پاسخ :
عزیز جان ، عیـان بود کـه توان عرض اندام بـه وسعت حتی یک سطر ، درون برابر عناوین مطرح شده را ندارید ؛ و همچون همـیشـه بـه روده درازی بی سروته مشغول خواهید شد .
نیـاز بـه تکرار نیست کـه ، خزعبلات امثال شما از این جهت نصب مـی گردد که تا مخاطب ، تمام توان مخالفان را اندازه گیرند . اندک امـیدی بـه شیرین عقلهایی همچون شما را از این زاویـه مـی توان یـافت کـه ، حداقل درون یـافته اید با چنین زائیدن زیر فرمایشاتتان کافیست مورد تمسخر دوستان و آشنایـان قرار گیرید ، لذا با " نام مستعار" حضور مـی یـابید و مـی نالید .
راستی با اسم اصلی خویش حضور یـابید ، کـه فنون یـادگیری این نوع سواد را بـه شما بیـاموزم .
آموزش : اولین گام این هست ، کـه با از بر کتب چند سده و دهه های گذشته و پس آن درون اوراق امتحانی ، و دریـافت مدرک بـه جهت نشخوار کامل آنـها ، تفکر ، آگاهی و سواد را با خود بـه ارمغان نخواهد آورد ؛ تخصص و آگاهی را مـی بایست درون آثار ارائه گشته یـافت و حس کرد . چرا کـه اگر متفکری آثار اورجینال را بـه چالش خواند ، شما مـی بایست همچون بُزی کـه انسانی را درون حین فرمایشاتش مـی نگرد ، آن متفکر را بنگرید !! صحنـه ای کـه اکنون درون هر سو مـی یـابیم و دکتراهای تاریخ و ادبیـات درون مقابل اندیشـه ای نو ، با هر پرستیژ و در هر لباس و مقامـی ، راه چاره را تنـها درون فحش و ناسزا و تخریب مـی بینند .
ماجرای فحاشی چهره های سرشناس ( بخوانید بی سواد ) تاریخ را درون سالن مرکز " گفتگوی تمدنـها !!" درون حضور مخاطب بیـابید و بخوانید . دکتر شعبانی ( چهره ماندگار تاریخ ، امسال ) ، دکتر رجبی ، دکتر طاووسی ، دکتر روح الامـینی ، دکتر فیروزمندی ، دکتر ندیم ، دکتر مستوفی کـه به شکل محقرانـه ای درون دادگاه ، بـه جهت عدم اثبات تهمتها بـه استاد پورپیرار محکوم و جریمـه ی نقدی گشتند . تاکنون نیز همگی توان ارائه ی پاراگرافی درون ترد استدلالات نداشته اند .
جهت خنده ، پاراگرافی از کتاب مرجع را برایتان مـی گذارم ، بخوانید و حالش را ببرید !
(( کریم خان درون سال های آخر زندگی خود از بیماری های مختلف رنج مـی برد کـه از آن جمله " بیماری کلیـه و بیماری سل " بود. مریضی کریم خان و بالاخره کهولت سن او سبب شد کـه او روز سیزدهم صفر 1193ه ق. درون سن 80 سالگی درون شیراز درگذشت .... . (پرویز رجبی، کریم خان زند و زمان او، ص 123) )
... همـین کـه رجبی درون متن فوق مقدم بر پاستور و کخ بیماری سل و ناراحتی کلیـه های خان زند را تشخیص داده، حق هست که که تا مقام حکیم باشی تاریخ برکشیده شود.
دوست گرامـی ، منتقدی کـه روش بازخوانی کتیبه ها را زیر سئوال برد و از عهده ی شارلاتان بازی درون آن محدوده ار جانب غربیـان برآید ، استاد و دانشجوی بیچاره ای کـه تمام سواد و مدرکش را بـه یمن حفظ آن کتب بدست آورده هست ، توان عرض اندام و ترد استدلال های منتقد را خواهد داشت ؟
اگر این قلم ، مباحث اصلی نوشته های دکتر مدد پور را بـه چالش خوانده ام ، فردین صادق ایوبی کـه تمام توانش فتوکپی از آنـهاست ، توانایی ارائه ی سطری درون جواب خواهد داشت ؟ عیـان هست که خیر . همگی درون عوض بـه فحاشی مشغول خواهند شد چراکه با مغز استخوان حس کرده اند کـه تمام مدرکشان درون این حوزه باد بر فناست و سر کار بوده اند .

پدرتقلب شناس

1390/12/6  15:02:54

بازم این توله سگ امد اینجا؟
سلام جان مگر نگفتم یک استخوان بندازجلوش حل مـی شـه؟
اخه بیشعور مگر فردین و هادی و ....را نمشناسیم؟فردین کـه منتظربهانـه بودی چیزی بنویسه اوهم با نقد او سوادش را بـه رخ بکشـه . توبچه ای جریـان برخورد فردین و... را با بهمن قبادی و نقد نوشتن و خود را شلوغ ش . ماجرای فردین و دارودسته هادی . اکبر منصوری و .... را بیـاد نداری چون انوقتها ننـه ات شیر درون دهانت مـی چپاند و زیر خودت مـیریدی .
فکر مـیکنی اگر اینـها سوادش را داشتن ،لال مـیشدند؟ اگر فردین و هادی راست مـیگن وقتیکه جلو اقازاده ها خم و راست مـی شن از کرد و کومله حرف بزنند. انوقت فردین درون جواب نقد با کومله بودن مـیخواد منتقد را کوچک نشان بده؟
نگفتی فردین صادقی ایوبی کـه مـیخواست از کشور فرار کنـه و اورا گرفتند چرا بدون فوت وقت درجایی مانند حوزه هنری شدهمـه کاره ؟ همـیشـه درکلاس ونمایشگاه بـه ما ، ودرمجله و روزنامـه مـیگفت :امشب یک تخم مرغ به منظور شام داشتیم . امروزپول کرایـه ماشین نداشتم پیـاده رفتم. بـه مغازه دارها بهکارم و .....
حالا چی شده بعداز دوسال منزل شیکی درون بالاشـهرخریده؟ جریـان بقیـه راهم شب منزل بهت مـیگم.
اخه توله سگ تو بـه اینجا چیکار داری؟ مگه صدبارنگفتم نیـای اینجا؟
*********************************************************
پاسخ :
پدر جان ، این روزها بـه طور مرموزی ، توله سگ زیـاد گشته و شـهرداری نیز اقدام نمـی نماید !!
بنده با یـاریِ سگ دوستانـه ی قصاب همسایـه نیز توان آنـها را ندارم . شما اگر بایک استخوان توله ی خویش را آرام نمایید و بیشتر درون تربیت آن کوشا باشید ، بسیـار یـاری رسانده اید .
توله ی شما مـی بایست فعلا کتب دوران دبستان را از نظر بگذرانند ، کـه چنین سوتی ندهند ( تاریخ 1000 ساله ایران باستان!!!) .
با تشکر

تقلب شناس عزیز

1390/12/7  07:42:01

بدون شرح، کامنت اخیر را کـه به عنوان نظر!!!!! و پاسخ نظر!!!!! نصب شده هست را ملاحظه کنید و به این سوال جواب دهید کـه چگونـه و به چه علت این دوعزیز از دست رفته و این دو بنده بیچاره خدا بـه این حال و روز افتاده و این چنین خودشان رامفتضحانـه خیس کرده اند !؟
واقعا علت چیست ؟
این همـه عقده و حرص و نفرت و مـیل بـه نابودی و تحقیر و از بین بردن انسانـها از کجا آمده است؟ چشمانتان را یک لحظه ببندید و تصور کنید کـه این بندگان خدا همـه امور جهان را درون دست گرفته و صاحب اختیـار انسانـها شده اند!!!! حالا بـه یـاد بیـاورید کـه همـینـها شب و روز از بی عدالتی ها و جفاها مـی نالند و خودشان را طرفدار عدالت نشان مـی دهند!!
به همـین اعتبار رجوع کنید بـه پاسخ یکی از کامنت های بنده کـه در آنجا جناب محمدی عزیز مخالفان خود را متهم بـه فحاشی کرده اند!!!!
توصیـه مـیکنم هنگام هم زدن کامنتی کـه با عنوان "پدر تقلب شناس" نصب گردیده و در پی آن پاسخی کـه جناب محمدی بـه آن مرحمت فرموده اند، حتما و حتما با دو انگشت بینی مبارک را گرفته که تا شاید از بوی تعفن آن خفه نشده و از باکتری ها و ویروس های خطرناکی کـه ازآن متصاعد مـی گردد درون امان بمانید !
تنـها دلیل اینکه بنده مدام وقت گرانبهای خود را صرف سر بـه سرگذاشتن جناب محمدی عزیزمـی کنم این هست که هراز گاهی بر اثر فشار وارده از جانب اینجانب، نقاب از چهره نازنینشان افتاده و جذام صورتشان بر همگان برملا گردد.
به هر حال هنوز هم جایزه جعبه آب نباتی کـه به شرط پاسخ نبه حداقل یک کامنت بنده بـه ایشان وعده داده بودم بـه قوت خود پا برجاست و ایشان هنوز فرصت دارند سلامت روانی خود را بدین وسیله اثبات نمایند‍!
*********************************************************
پاسخ :
با استناد بـه نظرات نصب گشته ، این قلم بـه فاصله ی پنج ماه فرصت ارائه ی نظرات مخالفان و دشمنان و ابراز وجود آنـها درون برابر نوشته ی " فراسوی دیدن " را درون اختیـارشان گذاشتم ، و چنانکه پیداست غیر از فحاشی ، تهمت و افترای اطفال شیر خواره درون صدها سطر قسمت نظرات کـه بیش از پیش کُند ذهنی و حماقت خود را بـه نمایش گذاشته و عرضه د ، دیگران سطری به منظور گفتن ندارند و سکوت کرده اند .
بنده به منظور چشیدن بیسوادیشان بـه خودشان ، دو عنوان مطرح شده را بـه پیش مـی خوانم کـه مخالفان بر آن محور آگاهی خویش را عرضه دارند .
1_ مبحث فرشته درون نقاشیـهای بـه اصطلاح ایرانی اسلامـی ، و ارتباط آن با قرآن و تورات .
مطلبی کـه در هیچ نوشته و از هیچ نویسنده ای بـه آن اشاره نشده هست .
2_ مبحث فتوکپی بودن نوشته های فردین صادق ایوبی .
مطلبی کـه در هیچ نوشته و از هیچ نویسنده ای بـه آن اشاره نشده هست . اگر از این منظر بـه آن بپردازیم کـه به سبب ارائه ی این آثار معادل " فوق لیسانس " را دریـافت کرده هست ، و با اثبات کپی بودن آنـها نـه تنـها نویسنده را بی اعتبار و بی سواد و سارق مطالب دیگری نشان داده ایم ، بلکه سازمان وانیکه مدرک را بـه او هدیـه داده اند نیز بـه زیر منگنـه خواهد رفت ، بیششتر اهمـیت خود را خواهد نمایـاند .
قابل ذکر هست که نظرات نامرتبط بـه این دو مبحث از طرف مخالفان ، نصب نخواهد گشت ( مگر بـه تشخیص این قلم ، جهت بی عیـار نشان آنـها ) ، کـه با توجه بـه شیرین عقلی شان حداقل دریـابند سطری به منظور نالیدن درون رابطه با نوشته هایم را درون چنته ندارند ، و به جای خواندن این دسته از مطالب ، کتب امثال " کلثوم ننـه " را بـه رگ بزنند !
بعد از واکاوی این دو مورد مابقی مباحث را بـه پیش مـی خوانم .
موفق باشید .

یکی

1391/1/1  09:59:23

بیمارها وعقده ایـهای عزیز چی شد درباره {فرشته وفردین صادق ایوبی درون مقاله} لال شدید؟
*************************************************************
پاسخ :
جناب یکی ، عیـان بود سطری به منظور نالیدن ندارند . از آنجاییکه عنوان داشتم کـه نظرات غیر مرتبط با دو مبحث مطرح شده را نصب نخواهم کرد ، زحمت تایپ خزعبلاتشان را بـه خود نداده و از آن بعد نظری نفرستاده اند ، چراکه حداقل نمِ عقلی کفایت مـی کند کـه دریـابند تاکنون از عهده ی سطری مبحث مرتبط با نوشته هایم بر نیـامده و نمـی آیند و مـی بایست لال گردند .

من

1391/2/11  12:12:21

اي كاش بـه جاي اين همـه جنگ و دعوا، انرژي امان را براي نقد يك اثر مي گذاشتيم نـه تحليل يك شخصيت خاص . چرا كه براي من غريبه اصلا مـهم نيست كه شما و طرفدارانتان صحيح مي گوييد يا مخالفانتان. بـه هر حال اگر رحمي بـه خودتان نمي كنيد بـه ما توجهي داشته باشيد كه مي خواهيم درون حضور شما هنرمندان چه محمدي باشد و چه صادق ايوبي، بينشي وسيعتر بيابيم.
با تشكر
**************************************************************
دوست گرامي ؛ اگر مقالات را مطالعه فرماييد ، متوجه خواهيد گشت كه نوشته هاي اين قلم تحليل شخصي همچون صادق ايوبي و ديگران نيست، كه با پتك جنگ و دعوا آنرا برانيم .
چرا كه چرخانيدن قلم درون واكاوي زندگي شخصي ديگران ، اتلاف وقت و نامربوط خواهد بود، و بنده نيز كارهاي مـهمتري از اين نوع ادا و اطوارهاي زنكي دارم .

یک هنرمند

1391/2/18  11:53:11

وب سایت

با سلام. مـیخواستم درون این مقاله بدون معرفی خویش از سوتی های جدید حوزه هنر بدون جانبداری از شخص خاصی سوتی داوران جشنواره هنرهای تجسمـی استان کردستان کـه در دهگلان برگزار شد بخصوص درون بخش کاریکاتور را بیـان نمایم.چهره این داوران معلوم الحال کـه در پرده ای از تاریکی هست مبهم است. درون ضمن مـیخواستم بـه این سوتی ها اشاره نمایم
. بنده 4 اثر خود را کـه دو تای آن بنا بر انتخاب داوران جشنواره تولیدات حوزه هنری سراسر کشور جزو 6 اثر برتر استان درون سال جاری بود بـه همراه یک اثر کـه در نمایشگاه بین المللی از مـیان 2000 اثر کنار بزرگانی چون تورسیوس/ آنجل بولیگان/عباس ناصری/دراگوستینف/مسعود ضیـایی/یوری کوزوبوکین/جولین بناپای/و... درون ردیف98 آثار راه یـافته بـه نمایشگاه قرار گرفت ارسال نمودم اما درون کمال تعجب وقتی علت برگزیده نشدن کارم را حتی درون بین 3 نفر جویـا مـی شوم مـیدانید جوابم را چه مـی دهند!!!! مـیگویند حتی آثارت بـه قسمت مقدماتی کـه حداقل ده که تا کار از آنجا بالا مـی رود نرفته است.د هر رقابتی برنده نشدن امری عادی هست اما واقعا جای تعجب دارد کـه با توجه بـه شناختی از کاریکاتور استان دارم افرادی درون حد بولیگان و دراگوستینف فعلا نـه درون دهگلان زاده شده اند نـه درون استان! کـه داوری را منصفانـه بدانم و دوما آنکه راه یـابی آثار فوق بـه نمایشگاه درون شرایطی کـه بیشترین سهم موفقیت را بهمراه اقای صولی درون کارتون استان با این کـه هنوز خود را ملزم بـه حرفه ای تر شدن درون سطحی بالاتر مـیبینیم اولا مـیخواستم از آقایـان بپرسم
1.داوران حداقل بخش کاریکاتور چهانی هستند. اگر بنا بـه شنید ها جناب صادق ایوبی باشند کارتون چه ربطی بـه کار ناکرده ایشان دارد. اگر خودشان یعنی اهالی روستای ارشاد دهگلان هستند کـه وا مصیبتا !!!!! احتمالا همگی یک جا نشستند و با هم شرط گذاشتند هر اثری بیشتر خنداند که تا روده پر شوند آنرا انتخاب نمایند یـا خدای نکرده قرعه کشی د.
2. هدف از نوشتن این کامنت مظلوم نمایی بنده نیست بلکه اشتباه اهالی هنر بخصوص بنده درون ارسال آثار بـه جشنوارهای هست که عمدا نام جشنواره هنر های تجسمـی استان را یدک مـی کشد و دارد هزینـه های خوبی را با سو استفاده از عناوین خاصی جذب کرده
3.در پایـان تعجب بنده زمانی بـه اوج مـیرسد کـه ما درون سطح استان بـه اندازه 3نفر کارتونیست نداریم کـه حتی یکی دو جایزه درون سطح کشوررا باشند و اصولا بنده بخوبی از این امر واقفم اما اینکه داوران با سواد کارتونی دهگلان سواد داورانی جهانی را زیر سوال ببرند و به با این نوع داوری بـه کارتونیستها بی حرمتی کنند غیر قابل قبول. هنوزیـادم نرفته هست در یکی از جشنوار های استانی کاریکاتور بـه نام امور مالیـا تی نفر اول جشنواره داور مسابقه بود!!!
در پایـان از مخاطبان سایت درون خواست دارم بدون طرح مسایلی مانند حاشیـه های خاص این سایت!و جنگ این و آن سر برخی مطالب. نظرات خود را درون این زمـینـه طرح کنند.
************************************************************
با سلام خدمت شما
جناب هنرمند ، بنده درون كردستان فردي را درون مقام كارشناس و داور كاريكاتور نمي شناسم ، و اين اعمال بديهي هست .
در جايي گذران زندگي مي كنيم ، كه عقب مانده هايي درون مقام استاد دانشگاه ، كارشناس ارشاد اسلامي و غيره را درون مقابل استدلالات ديگري فحاشاني مي بينيم كه بـه تهمت ، افترا ، تعطيلي كلاس و لغو مجوز نمايشگاه مشغولند .
فرموده ايد : (( حاشیـه های خاص این سایت!و جنگ این و آن سر برخی مطالب . ))
دوست گرامي ، اگر مايل بوديد مقالات را مطالعه فرماييد كه دريابيد جنس مطلب و مبحث جدي و مـهم از چيست ، که تا بيابيد موجود بي هويتي مانند " هنر " حاشيه اي هست كه براي سرگرم كردن خيل عظيمي ، آنرا بر كرسي مباحث متفكرانـه و جدي نشانده اند .
موفق باشيد

AAA

1391/2/18  22:58:46

به گمانم داوران فوق اصولأ با کارتون و کاریکاتور بیگانـه اند! حتی آنرا جزیی از نقاشی مـیدانند بنابراین قوانین خاص طراحی و نقاشی درون اجرا را عین کارتون و کاریکاتور و حتی درون درک سوژه کارتون عاجزند!! با توجه بـه مطالب بالا کـه اثرتان حتی بین ده نفر نیست با این اوصاف! بنده حتی فکر مـیکنم بـه تعداد 3 یـا 4 نفر کارتونیست نداریم کـه حداقلترین بیوگرافی داشته باشند چه رسد بـه آنکه کار شما از مقدماتی نرفته بالا!!
*************************************************************
پاسخ:
جناب AAA ، شما چطور تشخيص داديد كه " يك هنرمند " چه كسي هستند ؟! اول مي بايست ايشان خودشان را معرفي نمايند .

دجال

1391/2/20  01:41:27

طبیعی ترین حالت ممکن درون استان کردستان نا داوری هست حتی پیکاسو باشید حتما مطیع باشید! اگه هم نمـیباشید حتما بشوید دستیـار جناب سلام محمدی!؟ اوکی

7777777

1391/5/11  23:05:49

آقای محمدی شما اساسا بجای نقد فحاشی مـیکنید و زندگیتان جز لجن و خشم و جنگ های روانی نیست. با اینکه احترام به منظور هنرمند بودنتان و کاراهایتان قائل هستم اما نقدهایتان بیشتر از نقد، جنگ و بچه بازی است. این مدت نقدی را درون هفته نامـه سیروان خواندم از اقای رحمانی چاپ شده بود کـه داشت نمایشگاه عاقای عباسی را نقد مـی کرد. فکر مـی کنم حتما چندین با ان را مطالعه کنید که تا آداب نقد دستتان بیـاید.
با امـید ارام شدن تن پنـهان هنرمندان کرد...
**************************************************************
پاسخ :
عزيز جان ، غرغر كردن نگاه خام وام گرفته ي ديگران را " نقد" نام مي نـهيد ؟!
از بـه اصطلاح منتقدان و هنرمندانتان بپرسيد ، چرا باتوجه بـه چند بار دعوت رسمي از طرف آموزشگاه و اشخاص ، توان مناظره اي با من ، با حضور دانشجويان و ديگران ، و فيلم برداشتن از جلسه را ندارند ؛ که تا به امثال شما كه جرأت نصب نظر با اسم خود را نيز نداريد بفهمانم ، آنـهايي كه شما منتقد تشخيص داده ايد بي سوادتر از آن هستند كه تاكنون مورد خطاب قرار داده ام .
شما نيز امتحان فرماييد و پيشنـهاد مناظره با من را بـه آنـها دهيد ، كه صم بكم بودنشان را با چشمان مباركتان نظاره فرماييد .

فریباحاجی زاده

1391/5/11  23:06:55

وب سایت

سلام آقای محمدی
بخشی از مطلب طولانی شما را خواندم و سر فرصت که تا انتهای مطلب را خواهم خواند، بـه نظر مـی رسد تلقی مشابهی از هنر داریم.
پیشنـهاد مـیکنم هنگام بیـان مطلبی کـه بدیع و به طبع سنگین هست از نثر روانتر و ساده تری استفاده کنید، ذهنی کـه درگیر یک مطلب نو و ثقیل هست بهتر هست تمرکزش رو همان مطلب باشد و نـه درک آرایـه های ادبی نثر نویسنده.
با آرزوی موفقیت روزافزون به منظور شما دوست عزیز
*************************************************************
پاسخ :
با سلام و عرض ادب خدمت شما
به جهت اظهار نظرتان ، سپاسگزارم .

موومان

1391/5/11  23:07:36

آقای سلام محمدی
سلام و خدا قوت! عمـیقا شما را تحسین مـیکنم کـه در عین حال کـه در حرفه ی خود استاد مسلم هستید، همزمان بـه عنوان یک بنیـان اندیش نیز بهتر از همـه ی ما بساط و دکان این هنر کثیف و تهوع آور را مـیکوبید.
این الگوی رفتاری شما مـیتواند به منظور همـه ی ما سرمشق باشد: قاطعیت درون کوبیدن دکانـهای کفار و مشرکین، و همزمان تسلط تمام عیـار بر فن و فنون و عصاره ی یک حرفه.
در پناه خدا
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما دوست گرامي
آقای موومان ، از اظهار لطف شما ممنونم .
همـه ی ما درون محضر استاد پورپیرار ، بـه اندازه ی وسعت و عمق تفکری خویش توشـه بر مـی داریم و نظرات خود را قوت مي بخشيم . بنده فعلا درون خدمت دوستان گرامـی امثال آقایـان دکتر گلسرخی ، مجتبی غفوری ، مـهدی_مـهدی و .... فیض مـی برم .
با تشکر

عارف محب الله

1391/5/11  23:08:26

در جنگ سرد بلوک شرق کـه بی خدا بود درون واقع حزب الشیطان بود و بلوک غرب کـه شعار توکل بر الله را بر روی دلارها چاپ کرده بود، حزب الله بود . جهان اسلام نیز، همان راه شوروی از هم فروپاشیده را ادامـه مـیدهد و همان شعارهای شوروی کافر را علیـه امریکا سر مـیدهد، بنابراین جهان اسلام نیز مثل شوری حزب الشیطان هست و آمریکا همان حزب الله سابق . هیچ فرقی با زمان جنگ سرد نیست تنـها جبهه ی شیطان علیـه آمریکا از شوروی کافر بـه جهان اسلام منتقل شده هست . همسر کیـانوری رئیس حزب کمونیست ایران یک ماه پیش درون مصاحبه ی بی بی سی فارسی مـیگفت کـه به پیروی از فرهنگ شوروی هنگام حضور درون زندان اوین زیر شکنجه های شدید هم حتی یک بار نام خدا را بر زبان نیـاوردم و از خدا کمک نخواستم . بعد کاملا طبیعی ست ناصر پورپیرار بـه عنوان یک شیطان از جنس انسان کـه قبلا درون کنار حزب کافر کمونیست و کشور شیطانی شوروی ایستاده بود، الان درون کنار جهان اسلام ایستاده باشد که تا جهان اسلام را هم مثل شوروی بـه سمت سقوط هدایت کند . چون شغل شیـاطین هدایت بشر بـه سمتی ست کـه باعث سقوط بشر شود . بـه طور مثال ابلیس ابوسفیـان را بـه سمت دشمنی با حضرت محمد هدایت کرد که تا ابوسفیـان سقوط کند . ابر امپراتوری قدرتمند شوروی را بـه سمت دشمنی با آمریکای کوچک و ضعیف ولی مومن هدایت کرد که تا ابر امپراتوری شوروی با خواست خداوند سقوط کند . صدام و بن لادن را بـه سمت دشمنی با اسرائیل هدایت کرد که تا طبق وعده ی الهی همچون گرد و خاکی درون آسمان پودر شوند . شغل شیطان این هست . شیطان دشمن شماست، ولی هیچ گاه مستقیما با شما وارد جنگ نمـیشود، بلکه درون لباس دوست و در لباس هم جبهه شما را بـه جایی هدایت مـی کند که تا مثل شوروی و…… نابود شوید . چون شیطان دشمن بشر هست و مـیخواهد بشریت را بـه سمت نابودی هدایت کند . حتما آگاه و دانا باشید و راه ها و اعمالی را کـه گذشتگان مثل قوم لوط و قوم نوح و قوم هود و حزب هیتلر و شوروی و قذافی و بن لادن و فرعون و صدام و…… با انجامشان اتوماتیک وار نابود شده اند را بشناسید و اگر دیدید کهی درون لباس دوست شما را بـه انجام همان اعمال و به همان راه هدایت مـی کند و در این مورد هم آگاهی دارد، بعد او شخص شیطان هست که مـیخواهد نابود شوید . ………………………………………………………………………………………………….///// از ابتدای سال 1386 که تا ابتدای سال 1389 درون طول 3 سال کـه از ناصر پورپیرار طرفداری کردم، حتی یک بار هم با یکی از یـادداشتهای او مخالفت نکردم. از آبان 1388 خداوند پاسخ بـه سوالاتم رو آغاز کرد و ناصر پورپیرار هم تلفنی پاسخهای الله بـه سوالات رو تایید مـی کرد و حتی منو از اولیـا الله نامـید . مخالفتم با پورپیرار از تیر 1389 آغاز شد . زمانی کـه پورپیرار یـادداشت اسلام و شمشیر 50 رو نصب کرد وآگاهانـه و از روی دشمنی، بـه خداوند تهمت زد کـه در صورت سوال از او سر از تاویل درمـیاوریم . همان روز کـه بعد از نصب یـادداشت اسلام و شمشیر 50 مخالفتم با ناصر پورپیرار شروع شد، کارت معافیت از خدمت سربازی از شـهر تهران صادر شد . بعد از چند روز تفکر و سوال از خداوند بـه شیطان بودن پورپیرار پی بردم و همان زمان کارت معافیت بـه منزل پست شد. اول مرداد ماه 1389 همان روز کـه کارت معافیت بـه دستم رسید بـه ناصر پرپیرار زنگ زدم و به او گفتم کـه تو شیطان هستی . و سپس از همان موقع هشدار بـه حاجی زاده رو آغاز کردم . مصادف بودن دریـافت کارت معافیت از خدمت سربازی با اعلام شیطان بودن پورپیرار بـه خوبی نشان مـیدهد کـه با خواست خداوند از همان زمان خدمت سربازی ام بـه خداوند شروع شده کـه همان هشدار بـه طرفداران پورپیرار هست . اگر 18 ماه روی اول مرداد 1389 بگذاریم مصادف مـیشود با اول بهمن 1390 کـه روز حذف وبلاگ نجس زدایو روز پایـان ماموریتم درون کشور شیطانی ایران هست . جالب اینجاست کـه هنرپیشـه ی امریکایی کـه خداوند بدن او را بـه من عطا مـی کند هم، اول بهمن درون اقدامـی بی سابقه وبسایتی تاسیس کرده و دسترسی بـه خودش رو ممکن مـی کنـه . درون بهمن ماه، 20 سالگی ام رو تموم مـی کنم کـه خدمت سربازی هم از 18 که تا 20 سالگی ست . جل الخالق از این همـه مطابقت . چون بـه طور رسمـی از 26 آبان سال 1389 روز عید قربان درون اینترنت ظاهر شدم و خداوند درون این تاریخ بـه طور رسمـی مرا به منظور هشدار بـه شما فرستاد، بنابراین از ترس دچار شدن بـه عاقبت حضرت یونس، 4 ماه اضافه خدمت کردم . از 26 آبان 1389 که تا 26 اردیبهشت 1391 بـه مدت 18 ماه بـه همـه ی شما درون مورد شیطان بودن ناصرپورپیرار هشدار دادم . …………………………………………………………………………………………………///// شاهد باشید. 18 ماه کامل بـه طور شبانـه روزی و با تحمل همـه ی سختی ها بـه تک تک شما هشدار دادم . بـه شما گفتم کـه خداوند بـه سوالات پاسخ مـیدهد . بـه شماها گفتم کـه کتاب مقدس مثل قرآن نازل شده از جانب خداست . بـه شما گفتم کـه ناصرپورپیرار دشمن خداست و یک شیطان از جنس انسان مـیباشد کـه هدفش جاهل و سپس نابود و هلاک شماست. بـه شما گفتم کـه پورپیرار دشمن شماره ی یک علم و دانایی ست و هدف او از جعلی نامـیدن کتابها دور شما از علم و دانایی ست . بـه شما گفتم کـه او دشمن پادشاهی شما ، دشمن زیبایی شما، دشمن مظاهر اقتدار و دشمن هر چیزی ست کـه باعث برتری بشر مـیشود . چونکه او شخص شیطان و دشمن بشر هست . اگر قبل از هشدار بـه شما ایران را ترک مـیکردم و خداوند بـه علت پیروی ازشیطان بـه شما بلا نازل مـیکرد، درون این صورت خون شما بر گردن من مـیشد چونکه با وجود آگاهی بر شیطان بودن پورپیرار بـه شما هشدار ندادم . ولی اکنون با خیـال راحت مـیتوانم با کمک خدا بـه زندگی شخصی ام بپردازم، چونکه بـه فرمان خدا بـه شما هشدار داده ام و الان آگاهانـه از شیطان پیروی مـی کنید . فردا روز قیـامت حق ندارید کـه به الله شکایت کنید کـه چرا شما را بر شیطان بودن پورپیرار، عارف نکرد و چرا بـه شما هشدار دهنده ای نفرستاد . خداوند بـه همـه ی شما منو به منظور هشدار فرستاد ولی شما گوش نکردید . مثل همـه ی اقوام کافر گذشته و مثل رفتار قوم نوح با نوح ،شما با من رفتار کردید. شاهد باشید کـه خداوند بـه وسیله من بـه شما هشدار داده هست . ………………………………………………………………………………………………….///// درون واقع خداوند بـه وسیله ی ناصرپورپیرار قلب های شما را آزمایش مـی کند که تا ببیند بـه چه چیزی علاقه و یـا دلبستگی دارید و در برابر توهین بـه چیزی با ناصر پورپیرار مخالفت خواهید کرد . بـه جز من هیچی از شماها درون برابر تهمتها و دشمنی های ناصر پورپیرار با خداوند، از خدا دفاع نکردید . همـه ی شما درون برابر یـادداشت اسلام و شمشیر 50 و توهین های پورپیرار بـه خداوند و دشمنی او با علم و دانایی ساکت ایستادید . این نشان مـیدهد کـه به جز من هیج کدام از شما خداوند را دوست ندارید و به او دلبستگی ندارید . خداوند شما را بـه دست پورپیرار آزمایش کرد و دید کـه هیچ کدام بـه الله دلبستگی ندارید که تا از او دفاع کنید . هیج کدام بـه علم و دانایی علاقه ندارید کـه دعوت شیطان بـه جهالت رو لبیک گفتید . ……………………………………………………………………………………………….////// گفت خداوند چگونـه این ها را بعد از مرگشان زنده مـی کند؟؟؟ گفت اکنون مـیدانم کـه خداوند بر هر چیزی قادر هست . /بقره 259/ بـه خداوند درباره مفهوم آیـات و کلمات قرآن سوال ندهیم کـه سرانجام سراز تاویل درون مـیاوریم . /یـادداشت اسلام و شمشیر 50 / ……………………………………………….. همانطور کـه حمله ی بخت النصر بـه شمال ایران و حمله ی هیتلر بـه شوروی و حمله ی صدام بـه کویت بزرگ ترین اشتباه و دام خداوند به منظور آنـها بود کـه سرانجام باعث نابودی شان شد، بـه همان ترتیب نصب یـادداشت اسلام و شمشیر 50 از طرف شیطان، بزرگ ترین اشتباه و دام خداوند به منظور او بود کـه هدف شیطان را لو داد کـه دشمنی او با علم و دانایی ست و باعث ظهور من شد کـه خداوند اسمم را عارف گذاشته هست . درون واقع کل هدف شیطان دشمنی با علم و آگاهی ست و هدف او هم از جعلی نامـیدن تمام کتاب ها و دعوت شما بـه دور ریختن کل کتابها درون واقع دور شما از حقیقت و علم و نور و آگاهی و دانایی ست . ابتدا کتاب ها را جعلی و دروغ مـینامـید که تا شما را از علم و آگاهی دور نماید، سپس قوم برتر بنی اسرائیل را مسئول تولید این دروغ ها مـینامد که تا دشمن بنی اسرائیل شده و طبق وعده ی الهی از بین بروید و هلاک شوید . یعنی هدف او جاهل و سپس هلاک شماست . چون پورپیرار دشمن شماست و مـیخواهد جاهل و هلاک شوید . /تمام شد ما از شر یک مشت کتاب مزاحم کـه به اصطلاح بـه دوران ماقبل مسیح اشاره مـی کند خلاص شدیم . ناصر پورپیرار درون مصاحبه ی با عربگری / چون هر یک از این کتاب ها کـه از گذشته باقی مانده اند، هچون نوری هستن کـه تاریخ باستان و اتفاقات گذشته را مقابل چشمان شما روشن مـی کنند و شیطان دشمن روشنایی و آگاهی ست . ……………………………………………………………………………………………….///// پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرد مبادا دو فرشته شده و یـا جاودان بمانید . /سوره ی اعراف آیـه ی 20 / بـه خداوند سوال ندهیم کـه سرانجام سر از تاویل درمـیاوریم . /ناصر پورپیرار اسلام و شمشیر50 / ………………………………………………………………………….. ابلیس کـه یک شیطان از جنس آتش هست به خداوند تهمت دروغ گویی مـیبندد و آدم و حوا را بـه خوردن مـیوه دعوت مـی کند که تا آنـها را بـه سقوط برساند . و ناصر پورپیرار هم کـه یک شیطان از جنس انسان هست به خداوند تمـهت حقه بازی بسته و از شما دعوت مـی کند کـه از خداوند سوال نکنید که تا جاهل بمانید .

arman

1391/5/11  23:08:57

سلام استاد بهم خبر امروز توی نمایشگاه بهرام مـهربان با ایشان بحثتون شد درسته؟
قضیـه چی بود؟
*************************************************************
با سلام خدمت شما
ایشان با کپی و استفاده از کتبی کـه خوانده بودند و تدریس مـی کنند ، مقدمـه ای بر نمایشگاهشان نوشته بودند کـه به تحریم صورت درون اسلام و ..... اشاره داشته بودند .
بنده درون این رابطه چند پرسش داشتم کـه با عدم آگاهی آنـها روبرو گشتم و سئوالاتم بی پاسخ ماند ( البته انتظاری بیش از این نداشتم ) ؛ و مباحث نقاشی بـه اصطلاح ایرانی درون " فراسوی دیدن " را پیش کشیدم کـه به دلیل چیزی به منظور گفتن نداشتن ، بـه مذاقشان خوش نیـامد .
اکنون مشغول تایپ نوشته ای مفصل هستم ، کـه به یـاری خداوند چند هفته ی دیگر درون سایت نصب خواهم نمود .

arman

1391/5/11  23:09:26

راستی استاد منم با تاثیر از مقالتون یـه مقاله درون مورد موسیقی نوشته ام بـه اسم
نقدی بر عبدالله ماچکه ای ، استراوینسکی ، احمد نازدار ،سعدالله نصیری ، شستاکویچ
البته با عنوان فراسوی شنیدن
**********************************************************
پاسخ :
موفق باشید .
اگر چیزی به منظور گفتن دارید ، ارائه دهید ؛ کـه دیگران فکر نکنند درون مـیان چیدمان اسامـی دست و پا مـی زنید ، و زیستگاهتان حاشیـه ای درون حاشیـه هست !

هیوا لطفی

1391/5/11  23:09:58

با سلام ودرود حضور هنرمند توانا آقای سلام محمدی.
یـه عنوان یک هنرمند ازدیدن آثارواستعداد شما یـه عنوان یک همشـهری ،تبریک مـی گویم.
آرزومند پیشرفت وسربلندی به منظور تمامـی هنرمندان وعلاقه مندان بـه عرصه هنروادب وفرهنگ هستم.
دردرجه اول ،لازمـه اینکهی خودراهنرمندوادیب بداندویـا واقعا باشد،اینست کـه اول یک انسان باشیم ورفتاروکردار ما یک الگوی انسانی وعقلایی باشد.
ودردرجه بعدی اینکه انسان هرگز کامل نیست وهمچنان یـاید بیـاموزیم.وکسی کـه علم وهنرودانش خودرا تکمـیل بپندارد ،خودرا ازاذهان محووباطل مـیکند.
ودیگر،مسله مـهمـی کـه سدراه پیشرفت وعامل اصلی رکود خواهد شد حسادت یک انسان ،درهر حرفه ومقامـی هست ..وصحبت ما دررابطه باکسی هست که مبنای تغییر دریک جامعه است.
ازدرباز ،نقش بسیـار ارزشمند هنر وفرهنگ وتمدن درجوامع بشری معرف صعودوعروج
یوده است.پس هنرمند فردی وارسته والویی عینی درون بین اقشار جامعه هست ،متاسفانـه این رفتارهای دوراز انتظار وعجولانـه ونسنجیده آنـهم درون انظار هنرجویـانمان
یک سم مـهلک وویرانگر هست .چرانبایدهنرمندان واقعی درجامعه همـه دست دردست هم ودرکنار هم قدمـهای استوار وسازنده ،همراه انتقادسازنده نداشته باشیم.
به جای اینکه پا جلو پایی بـه قصد نابودی دیگران بزنیم .بیـاییم دست آنـها رابگیریم وراه را بـه آنان نشان دهیم.
چه اشکالی دارد راهنمای خوب وماندگاری درون اذهان شاگردان وهنرجویـانمان باشیم.
چه اشکالی دارد ما آنقدر لیـاقت ودانش وهنر وعلم داشته باشیم وآن را بـه هنرجویـانمان
،بی هیچ کم وکاست وخصاصت ارئه دهیم وآنـها ازما جلو بزنند ؟
مـیکل آنژ:"فردی استاداست کـه شاگردش از او جلو زده وبالاتر رود."
حسادت را از خودتان دور نمایید که تا چشم جانتان باز شود وحداقل جلو پای خودمان را درست ببینیم.
هربا لیـاقتهای خود وباپشتکار واراده اش مـی تواند بـه اوج ویـا قعر برسد.
مطمئن باشیدهیچ کامل نیست. درون درون هر شخص توانایی واستعداد خاص خودش نـهفته است.وهیچ روزیی را نمـی خورد.
گاهی رفتار نابجایی ارزش انسانی مارادر انظار بقدری پایین مـی آورد کـه تمام محسنات وعلم وهنر وادب مارا دود وبه هوا مـی فرستد.وبه قول مولانا مـی فرماید: بی ادب محروم ماند از لطف حق
.حالا هرکسی کـه شما دوست دارید.
بیـاییداز تجارب همکاران واساتید هر فن بهره ای بگیریم وهمدیگرراپشتیبانی نماییم که تا در
این عصر پرتلاطم وماشینی ،حداقل دچار ناراحتی های جورواجور روانی وعصبی نگردیم.
چونی کـه کارش مرتبا سرک کشیدن درون زندگی دیگران وکارشکنی وحسادت ونقشـه کشیدن به منظور بدبختی دیکران هست ،اول خودش گرفتار ومریض مـی کردد.
پس.پس اگر توانستیم ،پشتیبان وحامـی هم باشیم نـه طوفانی بر زندگی هم.موفق وسربلند باشید.
************************************************************
پاسخ :
با سلام و عرض تشکر خدمت شما
آقای لطفی ؛ مخاطب و علت درج کللامتان درون این سایت را نیـافتم ! ؟
این سخنان را مـی بایست چهره بـه چهره بر صورتانی بکوبید ، کـه نـه تنـها کمترین حقوق شـهروندی را نیز از من دریغ مـی دارند ، بلکه درون جمع چند طفل و کودک با اتهام و افترا و تهمت سعی درون درمان سوزش نقدهای این قلم دارند ، چراکه توان ارائه ی یک پاراگراف درون جواب نوشته هایم را درون خود نمـی یـابند .
موفق باشید .

دوست قدیمـی

1391/5/11  23:10:25

جناب استاد، وقتی درون سایت ایران کارتون از کم لطفی ها سخن گفتید بـه یکباره همـه اهل هنر بـه حمایت از شما برخاسته و به دفاع از شما پرداختند،چه شده کـه با سخنانی کـه این بار بجای بیـان درد قشر هنرمند بـه تخریبشان پرداختید؟ آیـا لفظ سخن گفتن افشای محتویـات اس ام اس های دوستانـه از سوی یکی از دوستانتان درون سایت کار درستی بود؟ مشکل با مقاله شمانیست درون این دنیـا اگری را تخریب یـا زیر سوال بریی هم نقدی نخواهد کرد
*************************************************************
پاسخ :
اولا: شما بفرمایید " هنر " چیست ، و" هنرمند " بـه چهی مـی گویند ؟ کـه وی را شناسایی و در پی درمان آن باشیم .
ثانیـا: چنانکه پیداست و در نوشته هایم نیز اشاره داشته ام ،انی کـه خود را هنرمند خطاب مـی کنند و وادییکه آنرا هنر خطاب مـی کنند ، خود از دردهای زمان ما هستند .
دوست قدیمـی ، شما مـی بایست بـه دنبال علت گردید و مسبب هر آنچه شما با آن مشکل دارید را بیـابید ، و اگر تمایل بـه ارشاد او داشتید کـه اجرتان نزد خداوند محفوظ مـی باشد .
ثالثا: بنده هیچ مبحث شخصی را بیـان ننموده ام . چراکه اگرانی هر مبحثی ، حتی پیش پاافتاده ترین آنـها را عمومـی کرده و قصد تخریب دیگری را هدف پندارند ، بسیـار طبیعی مـی نماید اگر شخص مقابل یـه دفاع از خویش برخیزد .
خامسا: عزیز جان ، همـه ی اس ام اس ها کـه همانند محتوای پیـامـهای شما مشغول منت کشی و ناز و غمزه کلمات با دوست خویش هستید ، کـه نیستند !!؟ درون گذشته یکی از اسناد معتبر درون محکومـیت شخصی ، دستنویش آن شخص بود ؛ کـه الان فیسبوک و اس ام اس و غیره نیز نقش استنادی بـه همان قوت را درون دادگاه بر عهده دارند . لذا بنده بـه عنوان سند به منظور عقب مانده ها و عقده ای هایی کـه حتی یک روز را با آن شخص درون کلاسم حضور نداشته اند ، آورده بودم ؛ وگرنـه مابقی دوستان و شاگردان کلاس ، چندین سال با آن شخص درون کلاسم همدوش هم حضور داشته اند و نیـازی بـه نشان حضور نداشتند .

دوست قدیمـی

1391/5/11  23:10:47

متأسفم به منظور افکارتان کـه همـه را عقب مانده فرض مـینمایید و به مانند تحجر گرایـان نوظهور کیش و مسلکی را کـه در تخیلتان زندگی مـی کند را برتر مـیدانید. اگر گمان مـی برید هنرمند یعنی دارای تمام فنون هنری لازم!! حتما بر این افکار کودکانـه خندید. شایسته ترین هنرمندان جهان بـه درجات مختلف هنری که تا لحظه مرگ نیز محتاج یـادگیری بودند!؟ و اینک جوان 30 ساله ای چون شما بـه مرزی مـیرسد کـه به همـه مـی خندد و همـه را زیر سوال!!؟
*************************************************************
پاسخ:
دوست قدیمـی ، چرا برآشفته اید ؟!!
کدام افکارم ؟!
کدام عقب مانده ؟!!
فرموده اید (( اگر گمان مـی برید هنرمند یعنی دارای تمام فنون هنری لازم!! ...))
اما شما کـه نفرموده اید ، هنر چیست و هنرمند کدام هست !؟

مخاطب کاریکاتو

1391/5/11  23:11:16

اخیرأ درون نمایشگاه کاریکاتوری شرکت جستم یکی از آقایـان کـه کارش فقط بـه نمایشگاه یک جشنواره معتبر همراه ده ها نفر دیگر درون برزیل رفته! بـه ناگاه شنیدم کـه اذعان دارد کـه برگزیده شده است!!! یـا یکی دیگر از آقایـان جشنواره بی ارزش یک شـهر کوچک استان را کـه داورانش ۶ رشته را درون بی عدالتی و بی سوادی کامل قضاوت د رتبه اش رو بعنوان مسابقه استانی معتبر!! افتخار خویش مـیداند. چرا دروغ و خود را الکی بالا دانستن؟؟

صدیق

1391/5/17  14:50:06

استاد چرا سایت شما بسیـار سوت و کور هست و مخاطبی وجود ندارد؟ بـه نظرتان وقتی هیچیـارای مقابله با سخنان شما نیست و دیگر سراغ سایت شما نمـی آیند یـا اگر بیـایند از درون تفنن و سرگرمـی و بی ربط بـه مقاله شما و خود شماست بعد هدف سایت شما چیست؟ چه بخواهید چه نخواهید انسان موجودی اجتماعی هست و تک صدایی شما فقط و فقط انزوای سایتتان را درون پی دارد.
***************************************************************
پاسخ :
آقای صدیق ، تعداد مخاطبان یک سایت را بـه شمارش نظرات ثبت گشته درون آن روز ، اندازه نمـی گیرند ، بلکه شمارشگر هر وبلاگ و سایت ورود و تعداد افراد را نشان خواهد داد .
خدمتتان عارضم کـه اتفاقاً با توجه بـه شمارشگر سایت ، مخاطبان این سایت نسبت بـه اولین روزهای نصب نوشته ی " فراسوی دیدن " چندین برابر گشته اند .
هدف سایت نیز ارائه ی آثار و نوشته هایم مـی باشد ، و فکر نمـی کنم تشخیص آن آنقدر مشکل باشد کـه از دیگران پرسش نمایید .
موفق باشید .

آرمان

1391/5/24  19:15:29

سلام جان با قاطعیت تمام بزدلیت برایمان ثابت شد و این کـه چقدر اراجیفت بی مایـه است
زیرا این جواب سوال بنده را نصب نکردی کـه این حکم تغییر ت مایکل جکسون
رو از کجا پیدا کردی کـه در مقاله هنرمند درون اسلامت (همون طور کـه از نامش پیداست) صادر کردی؟
و همـینطور چندین کامنت دیگر را نیز نصب نکردی کـه این بزدلی شمارو مـیرسونـه
موفق باشی با فراسوی ت
*************************************************************
پاسخ :
عزیز جان ، ذهنیتی همچون شما کـه با چند نکته ی "حاشیـه " مـی زید و سیر مـی گردد ، تاب و توان هضم و درک مباحث مـهم را درون خود نخواهد یـافت . علی ای حال اگر جستجویی درون اینترنت داشته باشید چنین سخنانی را خواهید خواند ، کـه گروهی تغییر ت مایکل را تأیید و دیگری آن را قبول ندارند . فکر نمـی کنم مقاله ی بنده درون رابطه با کشف حقیقت چنین مسأله ای ارائه گشته باشد ، و عدم اثبات آن تأثیری درون نوشته داشته باشد . مثلا اگر بـه جای وی شخصی دگر را بنشانید نوشته ام مسیری دگر را خواهد پیمود ؟
بفرمایید کدام نظر را نصب ننموده ام ؟ اگر مطالب ارزشمندی جهت ارائه درون پاسخ نوشته هایم درون آستین دارید ، و در این تفکرید کـه نصب نخواهم نمود !! بـه سایت آرت پارادیزو بسپارید کـه نصب نمایند ، و یـا وبلاگی راه اندازید و مطالبتان را درون آن درج نمایید . هر چند بـه یـاد ندارم غیر از نظراتی آمـیخته بـه تهمت و دشنام و .... نظری را حذف نموده باشم .
آرمان جان ، از پماد سوختگی تان چیزی مانده هست ؟ اگر نـه ، مـهیـا نمایید کـه به یـاری خداوند چند روز دیگر نوشته ای 170 صفحه a4 ، را نصب خواهم نمود ، و دوستان پماد نیـاز خواهند داشت .
موفق باشید .

مایکل

1391/5/26  09:56:44

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%84%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86_%D9%85%D8%A7%DB%8C%DA%A9%D9%84_%D8%AC%DA%A9%D8%B3%D9%88%D9%86

...........................................................................................................
http://maji.blogfa.com/post-142.aspx

...........................................................................................................
http://forum.fullmjj.ir/showthread.php?2195-%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%A8%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1-%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D8%A7%DB%8C%DA%A9%D9%84-%D8%AC%DA%A9%D8%B3%D9%88%D9%86

.......................................................................................................
http://smoothcriminal.blogfa.com/post-7.aspx

************************************************************
پاسخ :
عزیز جان ، نگرفتید کـه چی شد !! درون جواب قبل کـه خُرد خُرد مطلب را عرض داشتم ، سنگنین مـی نماید ؟!!
(( درون چه مکان براي يك آشپز خوب، غير از عنوان آشپزي خوب غش مي‌كنند، که تا مجوزي براي مايكل جكسن، كه هر روز با نام هنر، تغيير جنس مي‌دهد، صادر گردد؟ ))
یعنی بنده متصور گشته ام کـه ، وی هر روز زیر تیغ عمل جراحی بیـهوش تشریف داشته هست ؟!!
" اگر جستجویی درون اینترنت داشته باشید چنین سخنانی را خواهید خواند ، کـه گروهی تغییر ت مایکل را تأیید و دیگری آن را قبول ندارند . فکر نمـی کنم مقاله ی بنده درون رابطه با کشف حقیقت چنین مسأله ای ارائه گشته باشد ، و عدم اثبات آن تأثیری درون نوشته داشته باشد ."
اگر بـه سبب هضم ن ، موتور تان داغ مـی کند ، مجبور نیستید بـه سخنان بزرگترها گوش بسپارید ، بـه جای آن درون کوچه توپ بازی کنید .

آرمان

1391/5/27  23:12:41

سلام جون تو خودت هم واقعا نميدوني چي مگي..
نوشتي:تا مجوزي براي مايكل جكسن، كه هر روز با نام هنر، تغيير جنس مي‌دهد، صادر گردد؟
بعد ميگي کـه منظور من اين بوده کـه مايکل زير عمل جراحي بيهوش بوده... جالبه واقعا خنده داره
اگر گشتي درون اينترنت بزني ميفهمي کـه جز مسلمانان تندرو گرامي امثال شماي اين حرف را تاييد نميکند
و هيچ کجا و هيچ جايي ودر هیچ دادگاه و مطبوعات و رسانـه ای این مطلب را تایید نکرده اند و حتی خود مايکل درون هيچ مصاحبه اي اين سخنان را تاييد نکرده است.
وآن گروه کـه این مطالب را قبول دارند جز مسلمانان تندرو و افراطی نیستند
البته ناگفته نماند درون اسلام تهمت زدن بدون مدرک و3 بار با چشم خود ندیدن حکمش سنگسارمـیباشد..
اگر علیحضرت فقط عبدالباسط و افتخاری گوش مـیدهید و تا بـه حال حتی کاری از جکسون کبیر بـه چشم سر ندیده اید و به گوش جان نشنیده اید ما سالهاست با کارهای او زندگی مـیکنیم
اگر منظورتان از مسير نوشته هايتان همان مباحث اسلامي و يهودي و اين خزعبلات هست و حقيقت ميپنداري کـه ريشـه درون افکار پورپيرار داره هستش انشاالله درون بهره بردن از صواب آنب فیض نمایید
موفق باشید با این مقاله هایتان فکر کنم جز خودتان و شاگردان مریضتان همانطور کـه خودتان اذعان مـیداریدی حرفهایتان را درک نمـیکند
واین شاهنامـه 175 صفحه ای را هر روزبا دوستان بخوانید و کیفور شین
.
باور بفرمایین چند روز پیش یکی از دوستان این مطلب مقالتان را برایمان تعریف کرد و تا چند مدت فقط خندیده ایم ودلیل نظر گذاشتن همـین بود
پماد سوختگی هم احتمالا بدرد شما بیشتر بخورد چون حکم تهمت شما از دیدگاه اسلام سنگسار است.
*************************************************************
پاسخ :
آقای آرمان ، توصیـه ای دوستانـه :
به مبحثی کـه در آن آگاهی نداشته و کلامتان شرط ورود بـه همراه ندارد ، وارد نشوید ؛ چراکه فقط خود را با آن مـی آزارید .

آرمان

1391/6/1  10:27:24

فقط یک جمله اول مقاله جدیدتان اغده ای بودنتان رو ثابت کرد (وارنداز دوباره ي وجیزه نویسی هاي فردین صادق ایوبی) دیگر نتونستم بقیشو بخونم .
*************************************************************
پاسخ :
آقای آرمان ؛ درد و دلهایتان را درون قسمت مربوطه نصب فرمایید .

آرمان

1391/6/3  11:58:06

سلام کاک سلام
باور بفرمایید کامنت قبل رو بـه اسم من برایتان فرستادند و بنده نبوده ام
من فقط با بحث مایکل جکسن مشکل داشتم و به بحثهای دیگر زیـاد علاقه ای ندارم
چون بحث هنرهای تجسمـی درون حیطه بنده نیست و این اسامـی صادق ایوبی و فرجوند و.... را هم دورا دور و از زبان چند تن دیگر مـیشناسم و زیـاد علاقه ای بـه این افراد و هنرمندان سنندج ندارم ..
*************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما
نوشته های این قلم با محوریت " هنر " نگاشته شده اند کـه با زاویـه ی دید هنر های تجسمـی بسط یـافته اند ؛ و موسیقی یـا شاخه های دیگر مستثنی نگشته اند .

amir soheili

1391/6/13  12:57:49

... اصولأ جناب مرحوم مایکل چه طوری و چه جور بوده اند چه مشکلی از هنر طوفان زده ما حل مـیکند؟اگر فرض بر قیـاس هست با هنرمندان کردستان کـه به نظر من بـه لحاظ نوع کار و حرفه مایکل ما درون سطح کردستان جهان! چنین فردی نداریم. نقد مایکل چنان مورد تفحص قرار گرفته کـه برای یک روشنفکر یـا هنرمند کرد زبانمان عاجز از نقد یـا جوابش هست البته نقدی درون کمال سلامت گفتار و نوشتار و رعایت ادب. اصل را حل نکرده بـه فرع رفتیم.
**************************************************************
پاسخ :
به علت ازدیـاد نظرات این قسمت ، لطفا نظرات خود را درون قسمت " کتاب فراسوی دیدن " نصب فرمایید .
با تشکر

آیرین سلامـی

1391/8/15  01:18:53

با سلام با اجازه مـی خوام یـه انتقادی م من فکر مـی کنم این نـهایت فقر فرهنگی ما رو مـی رسونـه کـه در مورد یـه استاد مجرب و هنرمند همچین حرفای نا مربوط بنویسیم! آقایـان بیـاین بجای جبهه گیری علیـه همدیگه و اتلاف وقتمون بیـایم انتقاد سازنده و تاثیر پذیر ارائه بدیم کـه هم سطح فرهنگمون رو تقویت کنیم و هم بهداشت کلامـی خودمون رو رعایت کنیم. با سپاس

عجب

1391/9/24  00:23:10

واقعا از تعجب خشكم زد وقتي درون يك نگاه گذرا اين همـه توهين و حرفهاي ركيك بين افرادي كه خود را اهل هنر مينامند خواندم. آقا محمدي من بـه عنون يك دوست پيشنـهاد مي‌كنم اولا بعضي از مطالب سايت را حذف كنيد ثانيا جواب ابلهان خاموشي هست اگر جواب توهين را ندهيد وجهه ي شما بسيار سنگين تر خواهد بود. اگر ملت كرد بـه جاي بدگويي و پراكندگي بـه همدلي و اتحاد مي‌رسيدند الان اوضاعمان جوري ديگر بود
***************************************************************
پاسخ :
دوست گرامـی ، اوضاع عمومـی فرهنگیـان و قلم بـه دستان ما ، با اندک تغییر همـین هست که رؤیت فرموده اید . هدف شما از حذف نمودن این نظرات چیست ؟
بنده با تأیید برخی از نظرات قصد نشان فضای فرهنگی و شناساندنانی را دارم کـه هردم از فرهنگ ، اندیشـه و ... سخن مـی رانند ، و سکوتانی دگر را نیز پر رنگ تر نمایم .

نسیم

1393/3/13  23:01:32

ایمـیل

سلام با نـهایت تاسف.اقرادی کـه چنان نقابی را بـه صورت دارند کـه در نگاه اول شیفته انان خواهی شد اما وقتی روزگار از طریق اسباب و مسبباتی انـها را بردارد چهره ای کریـه و بسیـار بسیـار زشت را مشاهده خواهیم کرد وچنان شوکه خواهیم شد کـه تا مدتی غیر از سکوت حرفی ای گفتن نیست/ اقای محمدی برایتان ارزوی موفقیت و سعادت دارم.
***************************************************************
پاسخ :
با سلام
بله چنین هست ، و گذر روزگار نقاب از چهره شان بر مـی کشد . سپاسگزارم .

حامد خاکی

1394/2/23  19:02:13

ایمـیل

کارهاتو دیدم قبل از آنکه مطالب را بخوانم از آنـها لذت بردم اما با مطالعه مچ گیری فردین صادق ایوبی چندان موافق نبودم از آن رایحه انسانی بـه مشامم نرسید احساس کردم نـه انتقادی جسورانـه بلکه مبتنی بر نوعی آبروریزی نگاشته شده .من هم خدمت هادی ضیـالدینی وهم خدمت فردین ارادت دارم .نخوه پاسخگویی بسیـار زننده ودور از شانی انسانانـه ست .من علاوه بر کار وتدریس وترجمـه هم مـیکنم .نوشتار اگر بازگو نشود بـه چه درد مـیخورد فردین شخصی عصبانی هست اما مجموعه بی محبتیـها یکی از عواملی ست .چند قدم برداشته ای که تا با دیدگاهی بـه دور از معامله بـه او یـا امثال او کمک کنی.ما درون عین آنکه حتما دارای دیدگاهایی متفاوت از هم باشیم حتما همدیگر را هم بخاطر قرار گیری درون فضای هنری محترم ودوست داشته باشیم این هم خطاب بـه شما وهم خطاب بـه فردین صادق ایوبی ست .چه شیرین استی کـه متفاوت از من فکر مـیکند چون آنچه من ندیده ام او دیده وموجب شناخت بیشتر من مـیشود .به حرفهاای لینتن استناد مـیکنیم اما جاری از زبان دوست را قبول نداریم .
**************************************************************
پاسخ :
عرض احترام خدمت شما
نوشتار این قلم دو بخش مـی باشد ، بخش اول شامل پژوهش ها و رأی درون موارد مطروحه هستند کـه عاری از تعیین تکلیف با شخص خاصی مـی باشد ، و بخش دوم را نقدها و واکنش های ام درون رابطه با جهت گیری های دگران شکل مـی دهند کـه در چند مورد " فردین صادق ایوبی" مورد خطاب ام بوده هست .
چند مورد از این بخش افشاگری هست که واکنش اش را نیز دیده ایم ، اما بخش اعظم مربوط بـه آن قسمت را تجزیـه و تحلیل تخصصی و ساختار آثار مـی بینیم ، و اگر چرتکه بیندازیم بـه قول شما " مچ گیری " چند صفحه " از چند صد صفحه مطالب این قلم خواهد بود کـه در جای خویش قابل توجه و لازم مـی نمود ، کـه نتیجه گیری هایی منطبق با رفتار و برخورد آن شخص درون قبال دگر هم صنفی های اش داشته باشم .
موفق باشید و سپاسگزارم .

فرزادمنصوری

1394/10/24  17:55:48

ایمـیل

سلام کاک سلام ازمقاله زیباتون لذت بردم
****************************************************************
پاسخ :
با سلام خدمت شما دوست گرامـی . سپاسگزارم .




[وب سایت سلام محمدی -نمایش مقاله حنای طراحی و سوزشش محل طراحی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 13 Sep 2018 12:05:00 +0000